eitaa logo
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
728 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
671 ویدیو
13 فایل
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند 👤نوع فعالیت کانال: eitaa.com/esbatekhodavand/8393 📚کتب و تولیدات: eitaa.com/esbatekhodavand/5212 🗣 پرسش-پاسخ و دریافت کتاب نگارنده (اثبات خدا): esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🗣 پیشنهاد، انتقاد @Pishnaha 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام #پرسش_پاسخ #از_سرزمین_نور نظری که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل مجموعۀ شنیدنی از سرزمین
🌼 سلام این نظر، ذیل از سرزمین نور مطرح شده است. 👤 به همه توصیه می‌کنم این مجموعه رو از شماره اول تا آخر گوش کنید. بسیار به درک بهتر فضای آن روزگار پیامبر (ص) کمک می‌کنه. البته برخی داستانها از روایت های با اعتبار کم برداشته شده (و نویسنده در بعضی جاها از تخیلش استفاده کرده) ولی در مجموع عالیه. خدا به همه دست‌اندرکاران اجر بده. 🗣 از معایب این اثر، استفاده از برخی روایات نامعتبر است که البته در بازنشر آن _حتی المقدور- اصلاح شده است. در توضیحات قبلی (کلیک) از رهبر انقلاب اسلامی خواندید، استفاده از تخیل در قصه، اگر برای فضاسازی باشد و حقایق قطعی (ص) را تغییر ندهد اشکالی ندارد. اینک ادامۀ خطاب به تولیدکنندگان: از اینکه گذشتیم نکتۀ اصلی گزارشگری نیست، فضاسازی است. میدانید آنی که میتواند یک ماجرائی را بعد از هزار و پانصد سال به شنونده‌ای منتقل کند، گزارش آن قضیه نیست؛ اصلاً گزارش معمولی نمیتواند منتقل کند. فرض کنید کسی مثلاً بخواهد این جلسۀ ما را بیرون منعکس کند؛ اگر بخواهد همین طور زبانی بگوید، باید بگوید که بله، چند نفر اینجا نشسته بودند ... این لباسشان بود؛ اما جلسۀ ما که این نیست. این همه توی جلسه‌ی ما ...احساسات متبادل (و در حال رد و بدل) هست؛ اینها فضای این جلسه را پر کرده ... این روایتِ قصه و قصه‌پردازی - یعنی پردازش هنری - میخواهد. اینجا دست شما باز است ... هیچ ایرادی ندارد؛ کسی هم نمیتواند به شما اعتراض کند از کجا میگوئید. حالا فرضاً اگر من بخواهم یک مثال بزنم، یکی از آن بخشهای بسیار جالب این برنامۀ شما قضیۀ رفتن جناب عبدالمطلب (ع) پیش ابرهه و ترسیم این وضعیت بود (کلیک). ... من وقتی آن را از شما شنیدم، دیدم فقط این را توی تاریخ خوانده بودم و بارها گفته بودم؛ ظاهرش را نقل کرده بودم، اما باطن قضیه را شما نقل کردید؛ هنر این است. مثل عکسهای سه بعدی که وقتی جلوی چشم انسان بگذارند، همۀ فضا را جلوی انسان مشخص میکند: ابرهه آنجا نشسته، عبدالمطلب (ع) وارد میشود - آن پیرمرد محترم، خب ما هم توی کتاب خواندیم که پیرمرد بود و محترم بود و آمد - و او هم احترامش کرد. اما چه جوری احترامش کرد؟ اینکه دیگر توی کتاب تاریخ نیست؛ اصلاً نمیشود، یعنی زبان معمولی این کشش را ندارد که بتواند این بخش از قضیه را منعکس کند. این را فقط زبان هنر کشش دارد؛ شما قصه‌پردازی کردید و این صداهای بسیار خوب این را منعکس کرد و من صحنه را دیدم؛ یعنی آن خیمه‌ای را که بالای کوه زده بودند و ابرهه آنجا نشسته بود و عبدالمطلب (ع) با آن محاسن سفیدش وارد شد و جلسه را تحت تأثیر قرار داد، من در سایۀ گزارش شما دیدم؛ در حالی که این را توی کتاب ندیده بودم. اینجاست که شما دستتان باز است. حالا فرض کنید یکی بگوید: شما به چه دلیلی گفتید که وقتی عبدالمطلب (ع) وارد شد سرش را بالا گرفته بود؟ نمیشود اعتراض کرد. خب توی تاریخ که نمینویسند سرش بالا بود یا پائین؛ اول پای راست را گذاشت یا اول پای چپ را گذاشت؛ اینها را شما که قصه‌پردازید میتوانید بفهمید و بگوئید. حقیقت هنر هم همین است. کار هنرمند فقط روایت هنری که همه آن را میبینید نیست بخش مهمی قبل از این وجود دارد و آن رؤیت هنری است. چی را روایت میکند؟ لابد چیزی را دیده و درک کرده. کی میتواند آن را درک کند؟ چشم هنرمند. لذاست مثلاً شما که شاعرید، یا قصه‌نویسید، یا بازیگر یک نمایش هستید، یا کارگردان یک نمایش هستید، وقتی یک قضیۀ تاریخی را میخوانید، فضای آن قصه را با آن نگاه هنرىِ خودتان به دست میآورید؛ آن چیزی که چشم بی هنر نمیتواند آن را ببیند؛... بعد آن را با بیان هنری گزارش میکنید. نمیشود کسی اعتراض کند این کجای تاریخ بود؟ خب تو نمیتوانی ببینی؛ تقصیر من چیست؟ یا در یک بخش دیگر، شما ماجرای رفتن عبدالمطلب (ع) و سران مکه را به آن جشن سیف‌بن‌ذی یزن (اجرا) کردید؛ (کلیک) خب ممکن است دربارۀ این توی تاریخ، دوکلمه نوشته باشند؛ اما آن صحنه‌ای که آدم با گزارش شما توی آن باغ و آن شب کذائی جلوی چشم خودش میبیند، آن را که نمیشود توی تاریخ آورد؛ مگر اینکه عکسش را یک جوری بکشند؛ نقاشی کنند؛ جور دیگر که نمیشود. این را کسی نمیتواند به شما اعتراض کند. آن برادرهائی که اعتراض میکنند، یقیناً نظر خوب دارند؛ بلاشک. ممکن هم هست که نقطه نظرشان، یک نقطه نظر صحیحی باشد - که من آن را اطلاع ندارم - اما ضابطه این است که عرض کردم؛ یعنی متن کلام پیغمبر (ص) و عمل پیغمبر (ص)، همانی است که بایستی به طور واضح و مشخص منعکس بشود و آن را نمیشود تغییر داد و گفت حضرت که این را گفتند، لابد کنارش فلان چیز را میخواستند بگویند؛ نه دیگر؛ آن را باید همان جور دقیق بیان کرد. (متن کامل) ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام #پرسش_پاسخ #از_سرزمین_نور این نظر، ذیل از سرزمین نور مطرح شده است. 👤 به همه توصیه می‌
🌼 سلام نظراتی که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور مطرح شده است. 👤در یک بخش از برنامه سرزمین نور دعایی رو پخش کرد از قول پیامبر اسلام ص که اشکمو در آورد! انگار خود حضرت ص داشت مقابلم با ناله دعا میکرد. تا الان هیچ فیلم و برنامه ای ندیدم بتونه اینقدر حس نزدیکی به پیامبر ص ایجاد کنه. اما چرا بعضی از بزرگان شیعه و سنی با پخش چهره پیامبر ص مخالفند؟ نمونه آخرش فیلم محمد رسول الله ص آقای مجیدی که علمای الازهر چون بخشهایی از بدن بازیگر نقش کودکی حضرت ص دیده میشه و صدای ایشون پخش میشه خواهان ممنوعیت اکرانش شدند و عباس شومان معاون شیخ الازهر گفت: «تلاش ایران برای اکران فیلمی که در آن پیامبر اکرم به تصویر کشیده شود مخالف اصول اسلامی و عقیده اهل‌سنت است.» 🗣 تمام مردم از کافر و مؤمن در زمان پیامبر اسلام (ص) چهرۀ ایشان را مستقیم می‌دیدند و صدای حضرت (ص) را می‌شنیدند و اگر آن زمان از پیامبر (ص) فیلمبرداری شده بود و امروز پخش می‌شد کسی حق اعتراض نداشت پس به نظر می‌رسد اعتراض‌ها در واقع به ناتوانی کارگردانان و بازیگران در ادای حق این کار باشد و البته برخی اعتراض‌ها نیز می‌تواند صحیح نباشد ازجمله به فیلم آقای مجیدی (علیرغم انتفاداتی که به آن وارد است ازجمله نمایش تک بعدی شخصیت حضرت ص) اما نگارنده، مشکلی در نمایش چشمان دوران کودکی حضرت (ص) از بین انگشتان دست ایشان (کلیک) و پخش صدای کودکی حضرت (ص) ندیدم. همچنانکه (اشاره کردید) دقیقۀ ۵۵ به بعد برنامۀ از سرزمین نور قسمت ۱۵ (کلیک) نگارنده بخشی از دعای ابوحمزۀ ثمالی (ره) را با نوای آقای میثم التمار از زبان پیامبر (ص) صداگذاری کردم تا مخاطب درک محسوس‌تری نسبت به حال و هوای آن زمان حضرت (ص) پیدا کند. پ.ن: در ادامۀ همان قسمت دقیقه ۵۷:۴۲ راوی محترم آقای علی رضایی ناخواسته با حال گریه آن لحظات را روایت می‌کند که نشان از ارادت وی دارد و نیز در قسمت‌های آتی مربوط به لحظات تنهایی امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)، سرکار خانم ژالۀ علو در حین اجرا، گریه‌های جانسوزی می‌کند. 👤بخدا سوگند چندین سال بود مجموعه از سرزمین نور و نشنیده بودم. دلم را میلرزاند صداهای اساتید دوبله خدا عمر طولانی بدهد. 👤باسلام وخداقوت به حرفه ای های سینما و تلوزیون. ممنون ازاین همه زحمت. درسته شغلشون اینه، اما واقعا عشق درکارشون هست عالی بود. حرفه‌ای و زیبا. خسته نباشید. : درهمین خصوص باز به بخشی از خطاب به تولیدکنندگانش توجه کنید: در بسیاری از روزها من هم یکی از مستمعین این برنامه بودم و چقدر از این برنامه راضی و خرسند هستم. این روحیه‌ی شماها و این خوش‌عقیدگی نسبت به جهت برنامه و محتوای برنامه یقیناً یکی از عوامل توفیق این برنامه بوده است. خانمها و آقایان عزیزی هم که اجرا کرده‌اند، همین صداها و همین اجراهاشان بسیار خوب است؛ انصافاً خیلی خوب است؛ من دقت میکنم. بنده در بعضی از چیزها یک خرده هم سختگیریها ... و گله‌گیریهائی دارم، اما حقاً و انصافاً توی این برنامه هیچ جای ایرادگیری و اشکال‌گیری‌ای در کیفیت اجرا و اینها نیافتم و ندیدم ... داستان آن سیل که مکه را گرفت (کلیک) یا داستان گذاشتن حجرالاسود (کلیک)؛ من اتفاقاً این قصه را دنبال میکردم و همین داستان تبدیل حجرالاسود و گذاشتن حجرالاسود به ذهنم بود و با خودم میگفتم ببینیم این آقایان این داستان را چه جور از آب در می‌آورند. انصافاً خیلی خوب از آب در آوردید؛ خیلی خیلی خوب. یعنی اینجور عادی کردن؛ که نشستند، گفتند: اول‌کسی که وارد مسجدالحرام میشود. خب این را بارها ماها خوانده‌ایم و نقل کرده‌ایم. چرا باید به اینجا برسند که اول‌کسی که وارد مسجدالحرام میشود، این کار را انجام بدهد؟ خب اینکه خیلی چیزِ شانسىِ بیخودی به نظر میرسد. اما شما آنچنان آن صحنه‌ی درگیریها و بگو مگوها را به برکت گزارش خوب و صداهای خوب - که همه‌ی آنها هم مطابق واقع است و آدم میفهمد که قاعدتاً همین جور بوده است - خوب منعکس کردید که آدم به این نتیجه میرسید که آره، واقعاً هم الان اگر آدم عاقلی توی اینها باشد، باید همین جور چیزی بگوید: ببینیم اول کی می‌آید. انصافاً خیلی خوب است. اغلبِ برنامه‌های شما را وقتی من شنیدم، من را متأثر کرده و گریسته‌ام؛ اما بخصوص چند قسمت از این برنامه خیلی مؤثر بود. یکی‌اش همین قضیه‌ی رفتن پیش ابرهه بود (کلیک) و آن حادثه‌ی دشوار مکه و بعد نجات از این حادثه (کلیک) و آن مسئله‌ی ابابیل (کلیک)؛ که خدای متعال در قرآن تصریح کرده است؛ حادثه باید خیلی بزرگ باشد که قرآن یک سوره را مخصوص این کار قرار میدهد. این، اهمیت حادثه را نشان میدهد؛ چون قرآن که کتاب تاریخ و گزارش نیست. (متن کامل) ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن ده‌ها پرسش و پاسخ‌ مرتبط ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام #پرسش_پاسخ #از_سرزمین_نور نظراتی که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور م
🌼 سلام نظراتی که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور مطرح شده است. 👤 از گرفتاری های کشورهای اسلامی عدم تربیت کارگردانهای باخدا و کاربلد مثل مرحوم سلحشور است که باعث شده فیلم و سریال فاخر مذهبی به ندرت تولید شود به همین جهت تلوزیونهای کشورهای اسلامی ناچارند مرتب سریالهای تکراری مثل سریال حضرت یوسف (ع) تولید آن مرحوم را پخش کنند. متاسفانه در برخی فیلمهای مذهبی آن چیزی که از شخصیتهای تاریخی به مردم نشان میدهند با آنچه در منابع معتبر آمده زیادی فرق میکند که باید دید دلیش چیست؟ : برای پاسخ به این سؤال مهم، به بخشی از خطاب به تولیدکنندگانش توجه کنید: «قوّت کار شما از جمله در این است که فضای تاریخی را خوب منعکس میکنید. فضا فضای گزاره‌ی هنری است و شما باید یک گزارش زیبای هنری را بیان کنید که آن بسته به این است که شما چی میبینید و چی بیان میکنید. التفات کردید؟ و من غصه‌ای که همیشه میخورم توی این فیلمهای مذهبی‌ای که گاهی توی تلویزیون نشان میدهند، این است که میبینم این آقائی که این را درست کرده، آن فضا را ندیده است. البته این هنرمند است - شکی نیست - منتها با منابع مذهبی آشنا نبوده است و یک نفر را در چهره‌ای و در شخصیتی معرفی میکند که من که این آدم را توی تاریخ میشناسم، میبینم این اصلاً نمیتواند آن آدم باشد؛ این قیافه، این صدا و این حرکات نمیتواند مثلاً عمروعاص یا حجربن‌عدی - آن حجربن‌عدی که توی تاریخ است - ... اصلاً آن یک چیز دیگر است، این یک چیز دیگر است. او اطلاعاتش کم است. گاهی اوقات اطلاعات تاریخیشان کم است و نمیتوانند آن فضا را منعکس کنند.» 👤 دلیل توجه ویژۀ رهبر انقلاب به برنامۀ از سرزمین نور در بین این حجم انبوه از تولیدات صداوسیما و سینما و ... چیست؟ : همانطور که «اینجا» توضیح دادم تأثیر تولید فیلم سینمایی یا اثر نمایشی خوب رادیویی با مجریان ماهر و خوش نیت، در تربیت شایستۀ نسل و ایجاد فضای سالم اجتماعی با هیچ چیز دیگر (حتی تأثیر کتاب) قابل قیاس نیست که برنامۀ بی‌نظیر از سرزمین نور یکی از مصادیق آن است که متأسفانه خیلی کم شاهد چنین تولیدات مبارکی هستیم. به همین جهت، این برنامه، مورد توجه و تمجید ویژۀ آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفته است که البته این تمجید مربوط به اوایل تولید این برنامه بود و ایشان در همان زمان خطوط قرمزی را برای دست اندرکاران محترم آن معین می‌کنند (نمونه) که متأسفانه به برخی از آن‌ها آنطور که باید عمل نشد (ازجمله ضرورت استفاده از روایات معتبر به دلیل حجت بودن قول و فعل پیامبر (ص) و عدم استفاده از روایات مشکل دار که نگارنده در ویرایش جدید این اشکال غیرقابل توجیه را اصلاح نمودم) و بعید نیست احتمالاً یکی از دلایلی که نویسندۀ محترم این اثر از قسمت بیستم به بعد تغییر کرد همین بی‌احتیاطی قابل تأمل وی باشد که قبلاً نیز نگارنده به آن صریحاً انتقاد نمودم. (کلیک) یکی دیگر از انتقادات به این برنامه که از قسمت اول مشهود است، استفاده از الفاظ نامانوس و نامتعارف است و آنقدر در این خصوص مبالغه شده که گویی این ادبیات اصلاً مربوط به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نیست که امروز دیدم از قضا آیت‌الله خامنه‌ای در کنار تجمیدهای خاصی که از این برنامه داشتند نقد زیر را نیز در همان جلسه مطرح نمودند: «آن روز من به شما نکته‌ای را گفتم، شما گفتید که برای خاطر انعکاس فضای تاریخی است؛ مسئله‌ی الفاظ. من تصور میکنم لفظ، خیلی مؤثر نیست؛ حالا اختیار با شماست؛ نویسنده شما هستید و هر روشی و سلیقه‌ای و سبکی که کار شماست، ادامه بدهید. اما این زبانی که شما به کار میگیرید، اصلاً خیلی زبان باستانی‌ای نیست؛ یک تکه‌هائی‌اش اصلاً مال زبان ما نیست. فرض بفرمائید این «اما»هائی که شما بعد از شروع مبتدا میآورید، اصلاً گرته‌برداری از انگلیسی است؛ ما اصلاً در فارسی چنین چیزی نداریم: «خانه‌ی دوست اما از اینجا دور است»؛ ما میگوئیم: «اما خانه‌ی دوست از اینجا دور است». «اما»ی بعد، ترجمه‌ی لفظ به لفظ از زبان خارجی است. بنابراین اینها خیلی مؤثر نیست در اینکه فضا را مشخص کند. شاید تا یک حدودی باشد؛ اما زیاد نمیشود مبالغه کرد. خوشبختانه شما خودتان اصلاً صحنه را منعکس میکنید؛ مثل داستان آن سیل که مکه را گرفت (کلیک) یا داستان گذاشتن حجرالاسود.» (متن کامل) 👤 وقت بخیر من قسمت اول این داستان را که راجع به چاه زمزم بود از رادیو اربعین شنیدم فوق العاده بود به خاطر همین دنبال مابقی داستان گشتم که خیلی عالی است ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن ده‌ها پرسش و پاسخ‌ مرتبط ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام #پرسش_پاسخ #از_سرزمین_نور نظراتی که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور م
🌼 سلام نظری که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور مطرح شده است. 👤 کتابی در شخصیت حضرت محمد (ص) از نگاه غیرمسلمانان معرفی کنید. : می‌توانید در بخش سوم «کتاب تصویری علم و اندیشه»، (تألیف نگارنده)، با اعتراف دانشمندان جهان در خصوص شخصیت پیامبر اسلام (ص) آشنا شوید. به همین مناسبت ساعتی قبل دیدم یازده سند قابل استفاده در شخصیت حضرت محمد (ص) از نگاه غیرمسلمانان جمع آوری شده که در ادامه بازنشر می‌کنم: سند۱ 🖋دکتر جولز ماسرمن،رئیس افتخاری مادام‌العمر اجتماعی سازمان ملل ورئیس انجمن میگوید: ، باید۳ماموریت را انجام دهند: ۱.ارائه خیر ورفاه برای پیروان ۲.ارائه سازماندهی اجتماعی که مردم احساس نسبی امنیت وآرامش کنند. ۳.ارائه منظومه‌ای ازمبانی وعقاید افرادی مانند پاستور وسالک ویژگی گروه اول را داشتند افرادی مانند گاندی و کنفوسیوس ازیک سو واسکندر، سزار وهیتلر از گروه دوم وشاید سوم بودند عیسی و بودا در دسته سوم قرار دارند اما می‌توان گفت که در تمام تاریخ، است که هر سه این موارد را به اتمام رساند. موسی تاحدی همین کار راکرد Who Were history's greatest leaders, Time Magazine, 15 july, 1974 سند ۲ 🖋پروفسور مایکل هارت : ⭕️ "My choice of Muhammad to lead the list of the world's most influential persons may surprise some readers and may be questioned by others, but he was the only man in history who was supremely successful on both the religious and secular level." 🔹اینکه در صدرِ فهرستِ تاثیرگـــذارترین شـخصیت‌هاي جهان مـحمد را انتخاب کرده‌ام ممکن است موجبِ تحیّر برخي‌از خوانندگان شود؛ اما در طولِ تاریـخ او تنها مردي بود که هم در حیطه دیني و هم دنیایي، بسیار موفّق و مترقّي بوده است 📚 منبع : کتاب موثر ترین صد فرد تاریخ صفحه ۲۵ ⬅️لینکی برای دسترسی به این مطالب و گفته های کامل مایکل هارت درباره حضرت رسول صلی الله علیه و آله : https://www.gainpeace.com/about-muhammad/most-influential-person-in-history-by-michael-h-hart سند ۳ 🖋 پروفسور ویل دورانت ، مورخ و نویسنده مشهور آمریکایی (1885-1981) که میلیونها نفر در جهان، آثار او را مطالعه می کنند ، در رابطه با شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می گوید : 🔷 اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم ، باید بگوئیم که حضرت محمد از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا بتاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد صلی الله علیه و آله از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آئینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور بوجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد. 📚 کتاب تاریخ تمدن جلد ۴ صفحه ۲۵۵ سند ۴ 🖋کارن آرمسترانگ دانش آموخته ی دانشگاه آکسفورد و محقق تاریخ، به عنوان یک فرد بی دین، در کتابش میگوید : 🔹 اگر ما محمد را از همان دیدگاهی که چهره های بزرگ تاریخی را مینگریم ببینیم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگترین نابغه ی طول تاریخ بشر بوده است. 📚 کتاب محمد صلی الله علیه و آله ، صفحه ۳۸ https://www.nytimes.com/2006/12/20/books/20goods.html سند ۵ 🖋 آلفونس دولامارتین ، فیلسوف، نویسنده، شاعر و سیاستمدار نامدار فرانسه : ⁦♦️⁩who would dare humanly compare a great man of modern history with Muhammad?"(Alphonse de Lamartine) 🔷اگر توانایی انسان بر اساس این سه ملاک اندازه گیری شود: بزرگی برنامه ، محدودیت امکانات، و عظمت نتایج به دست آمده، چه کسی جرأت دارد بزرگان تاریخ مدرن را با " محمد مقایسه کند ؟ 📗Histoire de la Turquie, 1. Volume 8. Page 277 منبع: https://gallica.bnf.fr/ark:/12148/bpt6k29365z/f283.item.zoom ادامه 👇🏻
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #پرسش_پاسخ_در_وسواس #پرسش_پاسخ 👤 سلام. افکار کفرام
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. سلام بزرگوار از شما قدردانم و سپاسگزار بابت زحماتی که کشیدید، بنده اکنون دانشجو هستم، از سه سال قبل بر اثر همنشینی با فردی که تا پیش از آن صمیمی ترین دوستم بود امّا به بعد از مدتی دوری به یک آتئیست بدل شده بود،دچار بحران اعتقادی شدم، طبعا این اتفاق برای من که روزگاری میخواستم طلبه بشم و ارتباط عاشقانه ای با پروردگار متعال داشتم تحمل ناپذیر و چونان عذاب جهنم بود، اکنون در حال مطالعه کتابتان هستم،امّا نیاز به مشاوره حضوری و شرح درد خود با فردی خبره دارم،ممنون میشم بهم پیام بدید و کمکم کنید‌ از شما خواهشمندم کمکم کنید، لطفا اگر برقراری جلسه حضوری ممکنه به بنده اطلاع بدید. وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا سه سال از مهم ترین سال های عمرم بعد از مجالست با آن فرد به باد رفت،کمکم کنید. 👇🏻
👆🏻 سلام مجدد اگر بخوام دقیق تر در مورد تجربه ام صحبت کنم باید عرض کنم که من خودم علاقه مند به فلسفه اسلامی و آشنا با تمامی براهین اثبات خداوند در فلسفه اسلامی بودم امّا متأسفانه پس از گفت و گو با آن فرد آلوده به شبهات کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند احساس کردم تمامی داشته ها و اندوخته های اندیشه ای و معنوی خودم را به یکباره از دست داده ام، همه ما تصوری از وجود ذی جود الله داریم،امّا از آن روز به بعد به تبع فروپاشی اندوخته هایم،چون دیگر آن تصویر گذشته از پروردگارم را ندارم و حضور مطلق او را که تا پیش آن حادثه تنها انیسم بود به شفافیت آن دوران احساس نمی کنم هربار که تلاش کرده ام به در بسته خورده ام،بارها از اهل بیت و ذات یگانه اش برگشتم به حال سابق را خواسته ام اما نمیدانم قلبم چه شده شاید خدای ناکرده قلبم غلف شده یا خدای من به دلم مهر نهاده، از راهنمایی شما سپاسگزارم، لطفا در جواب این پیام بنده هم نظر خودتان را بفرمایید و بیشتر کمکم کنید. سلام ✔️ اینکه شما مخاطب محترم نوشته‌اید: «کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند» تشخیصی است صحیح و مبتنی بر عقل و نقل (وحی) و مسلماً آنچه برای شما پیش آمده نتیجۀ حملات پی‌درپی وسوسه در مدتی نسبتاً طولانی است که در برخی موارد این حملات با استدلال و براهین عقلی به طور کامل خنثی می‌شوند اما در مواردی راه نجات از آن، تکرار استدلال و براهین نیست (که چه‌بسا کار را دشوارتر و پیچیده‌تر نیز می‌کند) بلکه تنها راه نجات و رهایی از تشویش و ناخالصی‌ها، (برای این افراد) به حکم عقل و نقل و تجربه، طرد وسوسه‌های پی در پی است که با انجام تمرین ساده‌ای که در همین صفحه آمده (ذکر خدا) می‌توان به این هدف رسید و در پرسش و پاسخ قبلی نیز به آن اشاره شد. ✔️ تجربۀ مشاوره و ارتباط با افرادی که مورد حملات پی در پی وسوسه قرار می‌گیرند به نگارنده آموخته که این افراد در مجموع دو دسته هستند: دسته اول: کسانی هستند که حادثۀ بسیار تلخی (مثلاً تصادف شدید ماشین) -چه در کودکی چه در بزرگ‌سالی- را تجربه کرده‌اند که: ۱- یا خودشان به‌طور کامل در پیش آمدن آن حادثه مقصر بوده‌اند که در این صورت اولاً لازم است به این تقصیر، به جای توجیه و انداختن مسئولیت آن به گردن دیگران، صادقانه نزد وجدان خود و مهم‌تر از آن نزد آفریدگار خویش، اقرار نموده و طلب بخشش کنند و علاوۀ بر آن اگر آن تقصیر، منجر به تعدی و ظلم به دیگران نیز شده، باید این تعدی و ظلم را نیز اصلاح نمایند تا از اثر وضعی و عذاب وجدان به‌طور کامل رها شوند مثلاً اگر تعدی مالی است مستقیم و اگر امکان ندارد با رد مظالم آن را جبران نمایند یا اگر تعدی به شخصیت و آبروی افراد است اگر امکان دارد مستقیماً (چه شفاهی چه کتبی) حلالیت کسب کنند و اگر کسب حلالیت مفسده دارد و عاقلانه نیست، برای موفقیت فردی که به وی تعددی و ظلم کرده‌اند، دعای خیر نمایند و یک بار نیت کنند خداوند پاداش اعمال خوبی که از این به بعد انجام می‌دهند (مثل ذکر و زیارت و حضور در مجالس عزاداری اهل بیت ع) را تا زمانی که کاملاً جبران ظلم شود در پروندۀ اعمال فرد مورد نظر نیز منظور دارد (در این صورت بدون اینکه از پاداش عمل کم شود، می‌توان نیت کرد خداوند هر تعداد افرادی که به ایشان ظلم شده را در پاداش عمل شریک نماید) و سپس با خیال ۱۰۰٪ راحت، مشغول انجام تمرین مذکور جهت طرد وسوسه‌ها و نفی خواطر شوند و با تکرار این تمرین به طور مطلق نباید حتی یک لحظه به آن خاطرۀ تلخ (که دست‌آویز اصلی برای حملۀ شیطان قرار گرفته) ذهن خود را درگیر کنند و باید مطمئن باشند خداوند ایشان را از اثر وضعی حق‌الناس حفظ نموده و بعد از مدتی محدود شیطان چون به شدت متکبر است وقتی می‌بیند به وی بی‌اعتنایی می‌شود از تکرار وسوسه خسته و ناامید شده و سراغ سوژۀ دیگری جهت آغاز وسوسه‌ای جدید می‌رود و خوشبختانه باز با تکرار همان تمرین قطعاً ناکام خواهد ماند و در نهایت به خواست خدا در صورت عادت شدن تمرین مذکور، به طور کامل ناامید خواهد شد. 👇🏻
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه #پرسش_پاسخ 👤
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 👤 سلام خسته نباشید شبهه ای درباره ی یه قسمت کتابتون دارم و اون یک جا بودن اعضای بدنه شما می‌گویید: یک جا بودن چشم ها دست ها یا حتی اعضای داخلی دلیلی بر وجود ناظمی هوشمند است ولی سوالم اینه که اصلا غیر این مگر امکان دارد که بخوایم این را دلیل بر وجود خدا بدانیم؟ ینی مگه امکان داره چشم جای دماغ بیاد یا قلب بره جای کلیه و کلیه بیاد جای قفسه سینه اینا اصلا امکان داره که حالا چون اینجوری نشده بگیم خدا وجود داره؟ سلام؛ شما هم خسته نباشید. برای اینکه درک بهتری از پاسخ سؤال‌تان پیدا کنید کافی است خودتان را جای خداناباوران بگذارید که می‌گویند: «جهان سراسر خودبه‌خود و تصادفی محض است» (۱) و بر همین اساس نتیجه می‌گیرند پس: «هیچ طراح هوشمندی که بدن انسان و دیگر موجودات را طراحی کرده باشد وجود ندارد!» ما با معیار و ملاک مورد قبول خودشان پاسخ می‌دهیم که: پس اگر تمام موجودات (از جمله بدن انسان) با تصادف محض شکل گرفته است، باید این امکان وجودداشته باشد که با تولد هر انسان همانطور که شما مخاطب محترم نوشتید: «به شکل اتفاقی و تصادفی چشم جای دماغ بیاد یا قلب برود جای کلیه و ...» درحالی که واقعیت مقابل چشم این است که هر کدام از اعضای بدن هر انسانی (در هرکجای دنیا متولد شود) به شکل معناداری، همگی در محل مشخصی قرار دارد به‌طوری‌که آن محل قبل از تولد ۱۰۰٪ قابل پیش‌بینی است. (دقت کنید ۱۰۰٪ قابل پیش‌بینی است که هیچ تناسبی با شانس و تصادف محض ندارد.) همچنین طبق معیار خداناباوران، اگر بدن انسان، هیچ طراح هوشمندی نداشته باشد پس نباید محل هر کدام از اعضا، در بهترین جای ممکن بدن تعبیه شده باشد، به عنوان نمونه اگر با تولد هر انسان چشمش کف پایش قرار داشت حتی کودکان هم متوجه غیرهوشمندانه بودن آن می‌شدند و در این صورت زندگی روزمره نیز مختل می‌شد و مشکلات فراوانی پیش می‌آمد اما خوشبختانه باز واقعیت مقابل چشم این است که تمام اعضای بدن انسان و سایر موجودات (از حشرات تا پرندگان) بر خلاف ادعای خداناباوران علاوۀ بر اینکه تصادفی نیست (چون ۱۰۰٪ قابل پیش بینی است که هر عضو کجا قرار می‌گیرد) بلکه به شکل کاملاً هوشمندانه نیز طراحی شده است (چون هر عضو در بهترین جای ممکن تعبیه شده است) که این حقیقت قابل درک با حواس پنج گانه، اندک تناسبی با ادعای خداناباوران ندارد که جهان را سراسر خود به خود و تصادفی محض و فاقد طراح هوشمند می‌دانند. __________ پی‌نوشت ۱: در دو گروه با چندین هزار عضو متعلق به خداناباوران و ندانم‌گرایان سؤال جنجالی زیر را مطرح کردم: به نظر شما امکان دارد گزینۀ دیگری به غیر از ۳ گزینۀ زیر برای جهان هستی تصور شود؟ ۱- هستی تصادفی به وجود آمده است. ۲ - هستی خود به خودی است. ۳- هستی طراح هوشمند دارد. طرح این سؤال منجر به مشارکت جمع قابل توجهی شد و علیرغم تلاش جدی ایشان برای شکستن حصر فوق (خصوصاً توسط یکی از اداره‌کنندگان پرخاش‌گر و اصلی گروه) اما همگی در پایان به ناچار تسلیم شدند و پذیرفتند که هیچ گزینۀ دیگری جز ۳ گزینۀ فوق قابل تصور نیست و هر کسی وجود طراح هوشمند را انکار کند چاره‌ای ندارد گزینۀ خود به خود یا تصادفی بودن هستی (که خلاف تجربۀ عینی خودش می‌باشد) را بپذیرد! در پایان این گفتگو که چند روز به طول انجامید بازخوردهای جالبی از اعضای گروه را مشاهده کردم که نگارنده را بسیار به لطف الهی امیدوار کرد به طوری که اینطور به نظر رسید برخی از ایشان با مشاهدۀ این گفتگوی جنجالی و متقن از خواب غفلت بیدار شده بودند و تصمیم گرفته بودند به خرد و تجربۀ ابتدایی خویش احترام بگذارند و با درمان تعصب یا وسواس (که خوشبختانه مانند هر بیماری دیگری قابل علاج است) از مسیر صحیح، شبهات خود را حل کنند تا بیش از این با امید، نشاط و سرنوشت خود بازی نکنند و البته ای کاش همه بدانند در هیچ حالی نباید از رحمت خداوند مأیوس شوند! ❓ارسال سؤال و دیدن ده‌ها پرسش و پاسخ‌ مشابه ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #کتاب_اثبات_خدا_دین_و_مذهب_خردمندانه #پرسش_پاسخ 👤 سل
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. 👤 سلام شما میگی خدا وجود داره دلیلاتون رو هم (در کتاب) آوردید دلیل‌های خوبی بود. ولی من نمیتونم قبول کنم وجود داره چون خدا هیچوقت هیچ جا کمک نکرد. تو عمق سختیام ولم کرد. وسط دردام دستامو نگرفت. وقتی از شدت غصه نمیدونستم چیکار کنم هیچ کار نکرد. التماسش میکردم فقد صدامو بشنوه ولی هیچکاری نکرد. من شکست عشقی خوردم. خیلی واسم سواله موقعی که عشقم با یه پسر دیگه به من فحش میدادن چرا هیچ کار نکرد فقد نگا کرد؟؟؟؟؟. من تو اوج درد بودم مگه از رگ گردن نزدیک تر نبود پس چرا دردمو نفهمید! به نظرم هیچ خدای مهربانی وجود نداره. از اینکه شما مخاطب محترم دچار مشکلاتی شده‌اید، متأسفم و امیدوارم هر چه زودتر از این مشکلات که به دلیل سبک زندگی امروزی، تقریباً در بین مردم رایج شده، با خردورزی و تصمیمات خردمندانه خارج شوید که در هر صورت تجربه نشان داده، هر مشکلی با گذشت زمان، کمرنگ و در نهایت تبدیل به خاطره و عبرت خواهد شد و مهم این است که انسان در حین مشکل، آرامش خود را حفظ کند و شتابزده تصمیم نگیرد تا با پیروی از عقل موفق شود حتی از شکست نیز پلی برای پیروزی‌های بزرگ بسازد. دلایلی که شما مخاطب محترم در کتاب نگارنده مطالعه نمودید مربوط به کسانی است که به دنبال دلایل علمی و شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه در وجود خدا هستند تا به اطمینان کامل برسند اما آنچه شما بیان کردید شبهه یا سؤالی است که برایتان پیش آمده که چرا خداوند را صدا زده‌اید و گمان می‌کنید شما را نسبت به مشکلی که داشتید کمک نکرده است؟ که البته در کتاب مذکور به پاسخ این سؤال نیز اشاره شده اما می‌توانید جهت اینکه بهتر به پاسخ خود برسید کمی وقت بگذارید و از روی فرصت مطالب زیر را ملاحظه نمایید: به این صفحه «اینجا» مراجعه و متن سؤال زیر را جستجو و پاسخ به آن را ببینید: «
چقدر دعا کردم توسل کردم و توکل کردم هر چقدر التماس کردم هیچ فایده ای نداشته یه بار هم برآورده نشده
» در همان صفحه، سؤال زیر را نیز به همراه پاسخ آن مطالعه نمایید:
 مگر خداوند نگفته است مرا بخوانید و دعا کنید تا من نیز دعای شما را مستجاب کنم
؟ به این صفحه «اینجا» مراجعه و سؤال خانم محترمی که پرسیده بود «
اگر خدایی هست چرا به دادم نمی‌رسد؟
» را مطالعه کنید. می‌توانید مطلب زیر را نیز ملاحظه نمایید:
علت بدگمانی به خدا چیست و چگونه می‌توان خوش‌گمانی را جایگزین آن نمود؟
(کلیک) 📽 همچنین می‌توانید این فیلم آمریکایی را که نگارنده در پاسخ به سؤال مشابه شما تدوین نموده‌ام را تماشا کنید:
خداوند هنگام ظلم و تجاوز انسان‌ها به یکدیگر کجاست و چه می‌کند؟
(کلیک) 📽 و در نهایت برای اینکه منظورم را نسبت به اینکه گفتم می‌توان از هر شکستی، پلی برای پیروزی ساخت و بر هر ناامیدی غلبه نمود به شکل تصویری درک کنید کلیپ زیر را تماشا کنید:
نمایش بی کلام با این پیام: از سقوط، صعود بساز!
(کلیک) به امید اینکه هر چه زودتر از مشکلاتی که شما مخاطب محترم، دچارش شده‌اید با آرامش و سلامت خارج شوید. پ.ن: اگر مایل هستید تمرین مجرب و در عین حال بسیار ساده که در «اینجا» جهت نجات از افکار آزاردهنده توضیح دادم را مطالعه و در صورت تمایل انجام دهید تا از مشکلی که اشاره کردید بدون عوارض منفی عبور نمایید. ❓ارسال سؤال و دیدن ده‌ها پرسش و پاسخ‌ مشابه ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
🌼 سلام 👤 ممنون میشم استیکر هایی که زحمت می کشید درست می کنید نام مطهر معصومی (ع) که حدیث از ایشون صادر شده هم بالای روایت بیارید. : 🗣 ضمن تقدیر از حساسیت و نکته‌سنجی شما مخاطب فرهیخته، اگر مایل هستید شما (و دیگر مخاطبان محترم) دلایل خود را نیز برای این پیشنهاد توضیح دهید (ارتباط) تا روی آن فکر کنم و اگر دیدم اولویت دارد به خواست خدا اقدام خواهم کرد، چون همان‌طور که در توضیحات کانال آورده‌ام، مطالب این کانال، برشی از زندگی شخصی این‌جانب است و در واقع خودم مخاطب آن هستم به همین جهت چند سال پیش نیز که مشغول تحقیق و منتخب کردن این احادیث بودم، به‌طور طبیعی از آوردن نام گویندگان آن (ع) صرف‌نظر می‌کردم چون آن زمان نیز تمام تلاشم این بود که تا می‌توانم توجه‌ام را بر معنای احادیث متمرکز کنم تا بهتر روی مضامین آن‌ها فکر کنم که ازقضا گذشت زمان نیز نشان داد این تدبیر خردمندانه بود و موجب شد تمرکزم در فهم احادیث مضاعف شود (چه‌بسا اگر دقت کنید برای شما هم‌چنین باشد) البته، بسم الله الرحمن الرحیم را همانطور که می‌بینید حذف نکردم چون در روایات به آوردن آن در ابتدای هر کار و خصوصاً مکتوبات فوق‌العاده تأکید شده است که چون این احادیث به ترتیب موضوع در حال بارگذاری است ان شاء الله در وقت خودش روایات تأثیر محسوس بسم الله در موفقیت کارها (که عوام اسمش را خوش‌شانسی گذاشته‌اند) را نیز خواهید دید. خوشبختانه با مراجعه به منبعِ ذیل هر حدیث می‌توان متوجه شد که از کدام امام (ع) صادر شده و وجود منبع، مانع از این می‌شود کسی بخواهد این‌طور القا کند این احادیث از غیر ایشان (مثلا از کوروش و داریوش) صادر شده است. به‌هرحال نگارنده با عنایت به حدیث انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَال (ببین چه می‌گوید نبین که می‌گوید) بیشتر مایلم طبق توصیه ائمه (ع)، عقل خویش را هنگام خواندن هر حدیث متمرکز بر معنای آن کنم تا اولاً درست بفهمم ایشان (ع) چه می‌گویند و از بدفهمی و کج‌فهمی در امان بمانم و ثانیاً به‌جای شعار و حرّافی، بتوانم به این دستورالعمل‌های نجات‌بخش عمل کنم و تأثیر خوبش را در زندگی فردی و اجتماعی با گوشت و پوستم تجربه کنم؛ آرزویی که در این دورۀ آخرالزمان (که احادیث مربوط به آخرالزمان نیز بسیار راه‌گشاست و اگر خدا بخواهد، خواهید دید) برای دیگران نیز دارم. ❓ارتباط ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام 🧐 روایت پیوست فوق👆🏻 از نکاتِ روایت ش۵۷: نظر زیر در در نقد استیکر در مذمت معاویه، به یکی از صفحات نگارنده ارسال شده است. 👤 السلام علیکم دنبال میکنم و خیلی هم استقبال میکنم و جالب است کارهایتان اما استیکر روایتی که از حضرت معاويه ابن ابوسفيان رضي الله تعالي عليه آوردید (اینجا) در خور این صحابی پیغمبر صلی الله و سلم و کاتب وحی و مراسلات حفظ نیست متاسفانه مقام حضرت معاويه رضي الله تعالي عليه حتی در بین اهل سنت هم ناشناخته مانده چون اطلاعی از فضائل و مناقب ایشان نزد بزرگان اهل سنت ندارند. : 👤 خوشبختانه از ابتدای تأسیس، جمعی از اهل سنت و جماعت، صفحات نگارنده را در کنار شیعیان محترم دنبال می‌کنند. همان‌طور که از نام کانال (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) پیداست، محور فعالیت آن، بر اساس تحقیق آزاد است نه تقلید کورکورانه از جامعه و خانواده؛ به همین جهت اکثر اعضای صفحات نگارنده (حدود ۱۳ هزار عضو تا ۱۴۰۱)، از ادیان و مذاهب گوناگون (مسیحی، شیعه، اهل سنت و ...) هستند که غالباً اهل تحقیق می‌باشند بنابراین اگر روایتی در فضائل و مناقب معاویه و یا مذمت او ببینند ابتدا صحت‌وسقم آن را بررسی و سپس حقیقت را هر چه باشد بدون تعصب می‌پذیرند ولو خلاف پندارهای گذشتۀ خودشان، خانواده و جامعه باشد. بنابراین توجه شما برادر یا خواهر اهل سنت را به چند سند در همین خصوص از کتب معتبر اهل سنت، جلب می‌کنم تا ببینید آیا روایتی که نگارنده از کتب شیعیان در سرزنش معاویه آوردم، (کلیک) قابل مقایسه با روایاتی که در کتب بزرگان اهل سنت آمده و خواهید دید هست یا نیست؟ همچنین ملاحظه کنید آیا از نظر مهم‌ترین راویان اهل سنت ازجمله بخاری که اصح کتب اهل سنت (صحیح بخاری) از اوست، احادیث نقل شده در فضائل و مناقب معاویه معتبر هستند یا خیر؟ فهرست مواردی که از کتب معتبر اهل سنت بررسی خواهیم کرد: ۱ - میزان اعتبار روایات فضائل و مناقب معاویه ۲- اعمال خلاف عقل و شرع معاویه ۳- دشمنی معاویه با اهل بیت (ع) و پیامبر اعظم (ص) ۴- مرگ معاویه بر غیر دین اسلام ۵- لعن و نفرین معاویه توسط پیامبر اعظم (ص) و امر به قتل او توسط حضرت (ص) ۶- روایات صریح در دوزخی بودن معاویه ۱ - میزان اعتبار روایات فضائل و مناقب معاویه ✔️ ابن حجر هيثمى مكّى بااینکه خودش در دفاع از معاويه كتابچه‌‏اى نوشته و آن را در ادامه كتاب «الصواعق المحرقه» به چاپ رسانده‏ است، در آن كتابچه يكى از اشكالاتی که بر معاويه گرفته این است که می‌نویسد: «بخارى در باب معاويه از فضائل و مناقب معاويه چيزى نقل نكرد، به اين جهت كه او در فضيلت معاويه هيچ روايتى را صحيح نمى‌‏داند». 📘 تطهير الجنان واللسان ضميمه الصواعق المحرقه، ص ۹ – ۱۰ ✔️ همچنین ابومحمد محمود بن احمد بدرالدین عینی (۷۶۲-‌۸۵۵ق)، مورخ، فقیه، ادیب، از اساتید عسقلانی و صاحب کتاب «عمدة القاري في شرح الجامع الصحيح للبخاري» است، در این شرح می‌نویسد: هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد. اگر کسی بگوید که در فضیلت معاویه، روایات فراوانی وجود دارد، در پاسخ می گوییم: بله، روایات فراوانی وارد شده است، اما در هیچ یک از آن‌ها، حتی یک روایت با سند صحیح وجود ندارد. بر مطلب فوق اسحاق بن راهویه، نسائی و دیگران نیز تصریح نموده اند. 📘 عمدۀ القاری شرح صحیح البخاری، بدرالدین عینی، ج۱۶، ص۲۴۹ 📘 اللوالی المصنوعه ج ۱ ص ۳۸۸ 📘 الموضوعات ج ۲ ص ۲۴ 📘 شوکانی، الفوائد المجموعه ص ۴۰۷ 📘 ابن کثیر البدایه و النهایه ج ۸ ص ۱۲۳ جهت دیدن ادامه پاسخ (روایات پیرامون موضوعات زیر از کتب معتبر اهل سنت) «کلیک» نمایید. ۲- اعمال خلاف عقل و شرع معاویه ۳- دشمنی معاویه با اهل بیت (ع) و پیامبر اعظم (ص) ۴- مرگ معاویه بر غیر دین اسلام ۵- لعن و نفرین معاویه و امر به قتل او توسط پیامبر اعظم (ص) ۶- روایات صریح در دوزخی بودن معاویه ❓ارسال سؤال یا نکته ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. #وسواس_فکری #پرسش_پاسخ سلام بزرگوار از شما قدردانم
‌‌‌‌ 🌼 سلام 👤 سلام خیلی کم طاقت و زودرنج هستم. چه کار کنم که از فکر و خیال زیادی راحت شوم؟ : 🗣 مشکل شما مخاطب محترم با انجام تمرین بسیار ساده جهت نفی خواطر، هم در کوتاه مدت (بلافاصله در حین انجام تمرین) و هم در بلندمدت به طور کامل قابل حل است. کافی است هم‌اکنون به این صفحه «اینجا» مراجعه و کلمه‌ای را متناسب با باور خود انتخاب کنید و سپس آن کلمه را در حین هر کار مناسبی که با انجام آن احساس راحتی می‌کنید (مانند بازی‌ رایانه‌ای سالم) مرتب تکرار کنید؛ بعد از دقایقی به تجربه خواهید دید به شکل محسوسی از شر خطورات غیر لازم راحت خواهید شد. می‌توانید پرسش و پاسخ‌های ذیل صفحۀ مذکور را نیز مطالعه و از تجربۀ مشابه دیگر مخاطبان محترم استفاده نمایید. ❓ارتباط و دیدن پرسش و پاسخ‌های دیگر در همین موضوع. ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ روایت ش ۷۰: سؤال: از روایات قبلی (از جمله روایت ۲) روشن شد، عقل چون حجت است، همۀ مردم -از کافر و مؤمن- از حداقل آن برخوردارند و طبق روایت فوق برای کامل کردن عقل، تلاش و زحمت نتیجۀ عکس در پی دارد و تنها راه افزایش آن (روایت ۶۸) دعای با تضرع است. با توجه به آنچه گذشت آیا تمرین جهت استفادۀ از عقل، منافاتی با روایت فوق ندارد؟ خیر، تمرین جهت استفاده از عقل و مشورت با آن، یعنی من و شما از همین مقدار عقلی که داریم، بتوانیم استفاده کنیم و آن را در انجام کارهایمان معطل و رها شده نگذاریم، اما طبق روایت فوق، برای زیاد شدن عقل فقط یک‌راه وجود دارد و آن دعای به همراه تضرع است؛ چون زیاد شدن عقل مثل زیاد شدن ادب نیست که با تمرین امکان آن فراهم باشد، علت آن نیز روشن است زیرا عقل باید از بیرون به عقل موجود اضافه شود، بنابراین تنها راه افزایش آن، دعای با تضرع است که از خدا بخواهیم لطف کند عقل بیشتری به ما ببخشد که بدون شک اگر کسی حتی یک نوبت موفق به چنین دعایی شود، چون توام با تضرع است خداوند ارحم الراحمین نیز او را محروم نخواهد کرد و با همین دعا مشکلات ابتدایی او (ازجمله نجات از هرگونه شک و شبهۀ بی‌اساس، وسواس‌های خصوصاً عمیق و ریشه‌دار) حل خواهند شد خصوصاً اینکه کافی است بدانیم افزایش عقل آثار خیره‌کنندۀ دیگری هم دارد که در روایت قبلی و روایات بعدی به آن‌ها تصریح شده است.
 ________________
 پ.ن: 
اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (بیشتر) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ روایت ش ۷۰: سؤال: از روایات قبلی (از جمله روایت ۲
سلام 🧐 ‌ سؤال زیر، پیرو نکتۀ پیوست فوق مطرح شده است: 👤 برای کامل شدن عقل گفتید در روایت نوشته که دعای با تضرع کنید اما کو حال گریه و تضرع؟ من همینطوری هم حال گریه ندارم. از دیگران هم شنیدم که اگه در دعا گریه کردیم نشانه اجابت حتمی دعاست. راه حل تون چیه؟ امیدوارم فرصت شود و روایاتی که در دعا توصیه به گریه یا تباکی (خود را به حال گریه نشان دادن) شده (إِنْ لَمْ يَجِئْكَ الْبُكَاءُ فَتَبَاكَ) را در قالب استیکر و به ترتیب موضوع بیاورم. طبعاً در زندگی برای هر کسی حالتی پیش می‌آید که گریه‌اش بگیرد از تماشای فیلم، شنیدن برنامه‌های رادیویی مانند از سرزمین نور تا خصوصاً شنیدن روضه که طبق روایات می‌توان از این فرصت‌ها استفاده کرد و برای خواستۀ مورد نظر خود (ازجمله برای افزایش عقل) با تضرع و اشک دعا نمود. میزان حداقلی اشک در روایات در حد رطوبت چشم و کمتر از یک قطره ذکر شده که نشانۀ اجابت دعا است. (فَإِنَّهُ آيَةُ إِجَابَةِ هَذَا الدُّعَاءِ حُرْقَةُ الْقَلْبِ وَ انْسِكَابُ الْعَبْرَة.) ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن ده‌ها پرسش‌ مرتبط
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ روایت ش ۷۸: اگر انسان ویژگی‌های خودش را به‌صورت عل
سلام 🧐 ‌ سؤال زیر، پیرو نکتۀ پیوست مطرح شده است: 👤 طبق این روایت چرا باید خودم را از کسی که الان دارم می بینم از مردم دزدی می کند بدتر ببینم؟!!! در حالی که یقین دارم از او بهترم چون هیچ وقت مثل او دزدی نکرده ام! کجای این نگاه که من خودم را از او بدتر ببینم منصفانه و معقول و علمی است؟ در مورد خیلی دیگر از مردم هم که کارهای خیلی شرم آوری می کنند که من از آنها بیزارم همین سؤال وجود دارد. اول: برای اینکه به‌یقین علمی برسیم که از کسی بهتر یا بدتر هستیم، عاقلانه نیست به‌صرف دیدن یک کار بد (ولو خیلی شرم‌آور)، فوراً به این نتیجه برسیم که ما حتماً از وی در دیگر ابعاد شخصیتی نیز بهتریم! این ادعا زمانی از نظر علمی قابل اثبات است که بتوانیم تمام ابعاد شخصیتی وی را با تمام ابعاد شخصیتی خودمان تک‌تک مقایسه کنیم و درمجموع به این نتیجه برسیم که از وی بهتریم! درحالی‌که هم از نظر زمان (وقت گذاشتن) و هم از نظر علمی چنین کاری محال است چون تنها آفریدگار دادگر است که به تمام ابعاد شخصیتی افراد، نیت‌های مخفی و کارهایی که هرکسی در طول عمرش به شکل پنهان و آشکار انجام داده‌ آگاه است و بس. دوم: اما در مورد همان عملی که آن دزد انجام داده و از وی آشکار شده نگاه منصفانه و معقول این است که: - فقط در خصوص همان عمل بد (دزدی) عقل می‌گوید به‌جای قضاوت غیرعلمی و خودخواهانه، خدا را شکر کنیم که تا الآن به ما کمک کرده و دزدی نکرده‌ایم و هنوز به اشکال مختلف (از جمله در معاملات بازار) به فریب و ظلم دست به مال مردم دراز نکرده‌ایم! - همچنین طبق عقل و شرع واجب است به‌جای سرزنش، ابتدا اگر می‌توانیم به آن دزد، کمک اقتصادی، مشورتی و غیره بدهیم که دیگر دزدی نکند تا هر طور شده مانع دزدی وی از مردم شویم و اسباب زندگی شرافتمندانه را برایش فراهم کنیم مگر اینکه شرایط این خیرخواهی که در اصطلاح به آن امربه‌معروف و نهی از منکر می‌گویند را نداشته باشیم. - بله عقل می‌گوید ما قلباً از کار زشت آن فرد (دزدی) بدمان بیاید و بیزار باشیم و هرگز چنین افرادی را به‌عنوان دوست و رفیق و حتی هم‌صحبت کوتاه برای خود انتخاب نکنیم و نزدیکشان نرویم (مگر برای امر به معروف با داشتن شرایط) اما انصاف حکم می‌کند این احتمال را هم بدهیم که چه‌بسا آن دزد در محیطی بزرگ و تربیت شده (مانند پدر و مادر معتاد، فقر شدید مالی و فکری) که معلوم نبود اگر ما بودیم می‌توانستیم علیرغم آن شرایط، جوانمردی کنیم و از دزدی خودداری نماییم بلکه شاید بسیار بدتر از آن فرد عمل می‌کردیم. - همچنین احتمال بدهیم چه‌بسا همان دزد مانند خیلی از مردم، در آینده، نه‌فقط از دزدی بلکه از تمام‌کارهای بدش پشیمان شده و عاقبت‌به‌خیر شود و امثال من، از محاسبۀ روزانۀ عملکرد خویش (روش) دچار غفلت شویم و به‌تدریج دست به کارهایی بزنیم که الآن خوابش را هم نمی‌بینیم! - احتمال دیگر اینکه چه‌بسا آن دزد خصوصیاتی دارد (مثل ارتباط قلبی و دوستانه با خدا یا یکی از پیامبران و اوصیا ع) که از نظر من و شما مخفی است اما همان خصوصیت به وی کمک کند تک‌تک کارهای بدش را کنار بگذارد و به همین جهت وی در پیشگاه خداوند از امثال من (که به بدی‌های نفس امارّه‌ام علم و یقین دارم) بهتر باشد. نکته: در مورد دزدی که جای خود دارد، نگارنده افتخار مشاوره با ناباوران که در شرع به ایشان کافر و ملحد می‌گویند داشته و دارم و در گفتگوهای خصوصی به لطف خدا شاهد تحول و هدایت برخی از ایشان هستم (که در همین کانال می‌توانید جستجو کنید) و همچنین افرادی که از عمل خطرناک خودکشی منصرف می‌شوند و به سمت آفریدگار مهربان خویش بر می‌گردند (نمونه)؛ بنابراین این تجربه‌ها به نگارنده آموخته حتی در مقایسۀ خودم با کافر و محلد نیز جانب احتیاط و انصاف را رعایت کنم و از قضاوت غیرمنصفانه، غیرعلمی و نامعقول که در بالا گذشت خودداری نمایم و این باز همانطور که اشاره شد به معنای این نیست که ما با این افراد بدون داشتن شرایط لازم (از جمله خودمان به یقین مستدل رسیده باشیم، وسواس حتی خفیف فکری هم نداشته باشیم و غیره) وارد گفتگو و رفع شبهه شده یا وارد گروه و صفحات مجازی ایشان شویم که از دلایل اصلی گرفتار شدن بسیاری، همین سهل‌انگاری بزرگ در ارتباط با نااهلان -خصوصاً نزدیکان- است. ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن ده‌ها پرسش‌ مرتبط
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۱۰: 👤 فکر کردن چیست، چگونه انجام می‌شود و چه نتیجه‌ای دارد؟ فقط با فکر کردن است که می‌توان از مشورت عقل بهره‌مند شد و کار خوب و درست را شناخت. هرکدام از ما وقتی بخواهیم تکلیف چیزی را که الآن نمی‌دانیم و برایمان مجهول است را با مشورت عقل‌مان روشن کنیم، مشغول فکر کردن می‌شویم. به‌عنوان نمونه، می‌خواهیم وارد خانه شویم، مانند همیشه دست در جیبمان می‌کنیم و متوجه می‌شویم کلید در جیبمان نیست! اینجاست که فکر می‌کنیم، تا بفهمیم چرا کلید سر جای همیشگی خودش نیست که ناگهان یادمان می‌آید چند دقیقه پیش هنگام خرید چون دستمان بند بود کلید را استثناءً در جیب دیگرمان گذاشتیم. این یادآوری با مراجعه به حافظه توسط عقل صورت گرفت و اگر ما فکرمان را به کار نمی‌انداختیم عقلمان نیز فعال نمی‌شد تا با مشورت و کمک او به جواب سؤالمان برسیم. اگر عقل بعد از مراجعه به حافظه متوجه می‌شد پاسخ آنجا نیست از ما می‌خواست که از دیگران مثلاً مغازه‌داری که چند دقیقه پیش آنجا بودیم بپرسیم آیا کلید ما را دیده یا خیر و اگر این راه نیز جواب نداد تا هر زمان ما از فکر کردن منصرف نشویم، عقل پیشنهادات خردمندانۀ دیگری می‌دهد تا هر طور شده ولو اگر لازم باشد با توصیه به دعا مشکل ما حتماً حل شود. در هر موضوع دیگر نیز می‌توانیم به همین سادگی فکر کنیم و از مشورت عقل که به تصریح روایت بهترین دوست هر انسان است بهره‌مند شویم و زندگی خود را با ضمانت از هر نوع پشیمانی کوچک و بزرگ در امان نگه‌ داریم که در «اینجا» تمرین سادۀ تفکر و تعقل با زبانی که قابل فهم و انجام برای همه سنین با هر سطح سواد باشد توضیح داده شده است. مشکل اصلی این است که حساسیت اکثر قریب به اتفاق ما مردم، نسبت به امور پیش‌پاافتاده است که فقط حاضریم برای تأمین آن‌ها فکرمان را به کار بیندازیم مثل تأمین خوراک و امثال آن درحالی‌که اگر ما فکرمان را در تأمین امور زیربنایی مثل اصلاح اخلاق بد، نجات از افکار بد، باورهای خرافی و غیر خردمندانه و در یک‌کلام فکرمان را برای عاقل شدن خرج می‌کردیم خیالمان برای همیشه از تأمین خوراک و امور مادی‌ نیز راحت می‌شد همچنان که همه می‌دانیم اگر یک خانه پول را به فردی که عاقل نیست بدهیم همه را به ضرر خودش بر باد می‌دهد درحالی‌که اگر عاقل یک ریال هم نداشته باشد می‌تواند با مشورت عقل خویش به هر مقدار که خردمندانه و مفید باشد ثروت کسب کند . در مورد سایر امور خردمندانه نیز نتیجه همین است همچنان که روایات صریح در اینکه اخلاق خوب، باور صحیح و ... باعث افزایش چشم‌گیر روزی می‌شوند وجود دارد (اگر خدا بخواهد، آن‌ها نیز بارگذاری خواهند شد) که به تجربه همۀ ما شاهدیم انسان‌های خوش‌اخلاق و کسانی که باور صحیح دارند در گشایش و راحتی محسوسی قرار دارند ولو ثروت بیش از حد (که عاقلانه هم نیست) نداشته باشند؛ اما انسان‌های بداخلاق که گاهی ازلحاظ کمیت مالی (میزان پول) بیش از اندازه نیز دارند، اما ازلحاظ کیفیت مالی (برکت) درست مانند گداهای حرفه‌ای جامعه زندگی می‌کنند و علیرغم پول زیاد، ادبیاتشان مانند ایشان غیرصادقانه است به طوری که در معاملات خود به انواع ترفندهای عجیب‌وغریب، جیب مشتری را با دست خودش (بدون اینکه قلباً راضی باشد) خالی می‌کنند و برکت و شیرینی زندگی خود و اطرافیانشان را از بین می‌برند و بماند که اگر خدای ناکرده با فریب و تقلب مال دیگران را صاحب شوند، در این صورت به‌جای برکت، نحسی (بخوانید انواع بیماری روحی و جسمی) را به‌راحتی وارد زندگی خود و اطرفیان هم‌دست خود می‌کنند درحالی که اگر اهل فکر بودند و عقلشان را به کار می‌انداختند می‌فهمیدند حتی اگر می‌خواستند فقط دنیایشان آباد شود و زندگی شادی را تجربه کنند باز چاره‌ای نداشتند که راه صداقت، انصاف و درستی را در پیش بگیرند و فکرشان را طبق روایت مذکور مدام به کار بیندازند تا مدام دعوت به خوبی و نیکوکاری شوند!
 ________________
 پ.ن: 
اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (بیشتر) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
به نام خداوندِ خورشید و ماه به نام محمّد، رسولِ إله (ص) 🔉 قسمت بیست و هفتم: - داستان مدارا
🌼 سلام سؤالی که در ادامه ملاحظه می‌کنید مرتبط با برنامۀ از سرزمین نور، قسمت بیست و هفتم است. 👤 آیا اهل سنت اتفاق نظر دارند که تمام صحابه عادل هستند؟ در این صورت آیا منافقینی که آیات صریح در نفاق‌شان نازل شده را نیز عادل می‌دانند؟ تعریف اهل سنت از صحابه چیست؟ : 🗣 اینکه همۀ صحابی را مطلقاً بد بدانیم یا مطلقاً خوب منطبق با آیات و روایات صریح نیست همچنانکه از دقیقۀ ۱ تا ۲۵ قسمت بیست و هفتم از سرزمین نور صرفاً یک داستان از وجود نفاق و اختلاف در بین اطرافیان پیامبر اسلام (ص) و نزول صریح آیات علیه ایشان آورده شده؛ ازجمله برخی ایشان به شهادت خداوند، در شهادت به رسالت پیامبر اسلام (ص) دروغگو بودند (منافقین ۱) و همین افراد دشمنان واقعی پیامبر اسلام (ص) بودند (منافقین ۴) به طوری که حتی اگر پیامبر (ص) نیز برایشان استغفار می‌کرد خدا ایشان را نمی‌بخشید (منافقین ۶) و آیات صریح دیگر که در همین صوت می‌توانید بخشی از آن‌ها را بشنوید (که چون صوت مذکور گنجایش نداشت به آوردن همان مقدار آیات بسنده نمودم). البته روایات روشنی نیز در همین خصوص در معتبرترین کتب اهل سنت آمده ازجمله: رسول خدا (ص): من پیش روندۀ شما بر سر حوض هستم و مردانی از شما در جلوی من آورده می شوند، سپس کشانیده شده از من دور می شوند، من می‌گویم: ای پروردگار من، اصحابم؟! [آنها را کجا می برند] پس گفته می شود «همانا تو نمی دانی که پس از تو چه بدعت هایی پدید آوردند». 📘 صحيح البخاري، جلد : ۸ صفحه : ۱۱۹ با این مقدمه روشن است یک محقق آزاد در موضوع فرق اسلامی، برای اینکه مطمئن شود صحابه از دیدگاه مشهور اهل سنت دقیقاً چه کسانی هستند؟ و آیا نظر مشهور، تمام ایشان را عادل می‌داند؟ باید به منابع اصلی و نظر معتبرترین افراد نزد اهل سنت رجوع کند. به عنوان نمونه ابن حجر عسقلانی تعریفی از صحابه داده که مورد تأیید آقایان بخاری، احمد بن حنبل و تابعین ایشان است. ابن حجر می‌گوید: صحیح‌ترین تعریفی که در این‌باره ارائه شده این است: صحابی کسی است که پیامبر (ص) را ملاقات کرده باشد در حالی که به او ایمان داشته و بر آیین اسلام بمیرد. قید اسلام برای اینکه ما شخصی را صحابی بدانیم لازم است و به همین دلیل کسی که مسلمان نباشد ولی با پیامبر (ص) مصاحبت داشته باشد به او صحابی اطلاق نمی‌شود. این قید فارق بین معنی لغوی و اصطلاحی است؛ زیرا در معنی لغوی قید اسلام وجود ندارد. 📘عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵، ج۱، ص۱۵۸. طبق تعریف فوق هر کسی از مسلمانان که به دیدن پیامبر (ص) موفق شده در نظر ابن حجر از صحابه است؛ به همین دلیل نظر مشهور اهل سنت در تعریف صحابی فقط مسلمانی است که پیامبر (ص) را دیده باشد. 📘 طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۹۶ خود ابن حجر نیز در ادامۀ مطلب فوق، منظورش را بی‌پرده توضیح می‌دهد: به این ترتیب صحابی بر هر کسی که پیامبر را ملاقات کند چه مجالستش طولانی باشد چه نباشد، چه از آن حضرت روایت نقل کند چه نقل نکند، چه با پیامبر (ص) به جنگ رفته باشد چه نباشد، چه اینکه فقط پیامبر (ص) را دیده باشد بدون اینکه با آن حضرت مجالست داشته باشد و یا حتی به خاطر عارضی مانند نابینائی آن حضرت را ندیده باشد، اطلاق می‌شود. 📘 عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵، ج۱، ص۱۵۸. این تعریف که به گستردگی موضوع یعنی عموم صحابه می‌انجامد، همانطور که عرض شد مورد تایید بخاری و احمد بن حنبل و تابعین آنها بوده، به همین جهت از پایگاه قابل توجهی در اهل سنت برخوردار شده است بطوریکه یک محقق بی‌طرف و غیرمتعصب می‌تواند این نظر را به اهل سنت استناد دهد. سپس ابن حجر تصریح می‌کند: اتفق أهل السنّة على أنّ الجميع عدول، ولم يخالف في ذلك إلا شذوذ من المبتدعة اهل سنت اتفاق نظر دارند که همۀ صحابه عادل هستند و با این نظر مخالفت نکرده جز نظرات شاذ از برخی مبتدعه (بدعتگذار و اختراع کننده) 📘 همان، ج۱، ص۱۶۲. قال ابن حزم: الصحابة كلّهم من أهل الجنة قطعا ابو محمد بن حزم نیز می‌گوید: صحابه کلهم بهشتی هستند قطعاً. 📘 الإصابة في تمييز الصحابة،ج۱-ص ۱۶۳ ابن حجر نیز قول فوق از ابن حزم را در کتاب خویش آورده است. 📘 عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵، ج۱، ص۱۶۳. جهت توضیحات بیشتر «کلیک» نمایید. پ.ن: ایمان امری قلبی است (بر خلاف اسلام که زبانی صرف است)؛ پس اینکه کدام صحابه مؤمن شده یا بر ایمانش باقی مانده را باید از نشانه‌های مؤمن که در آیات و روایات تصریح شده (ازجمله میزان اطاعت بدون چون و چرا از حکم صریح خدا و رسول ص) تشخیص داد. ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن دیگر سؤالات ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام #پرسش_پاسخ #از_سرزمین_نور سؤالی که در ادامه ملاحظه می‌کنید مرتبط با برنامۀ از سرزمین نو
🌼 سلام سؤال زیر در ادامۀ پرسش و پاسخ قبلی است. 👤 با توجه به آیۀ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ از کجا بفهمیم کدام صحابه علاوه بر اسلام، ایمان نیز آورده و اگر ایمان آورده، ایمانش را تا پایان عمر نگه داشته. : 🗣 ایمان امری قلبی (و پنهان) است (بر خلاف اسلام که به زبان آوردن شهادتین کافی است) و از طرفی فقط خداوند و کسی که او بخواهد
(۱)
از غیب مطلع هستند، بنابراین احدی از لحظات احتضار دیگران (صحابه و غیر ایشان) جز خداوند و کسی که خدا بخواهد
(۲)
با خبر نیست که به ما اطلاع دهد آیا ایشان با ایمان از دنیا رفتند یا خیر! اما برای لحظات قبل از احتضار برای یک محقق آزاد جهت اینکه مطمئن شود کدام صحابه علاوه بر اسلام زبانی، ایمان قلبی نیز آورده و بر ایمانش نیز باقی مانده بود، باید نشانه‌های مؤمن که در آیات و روایات به آن تصریح شده را خوب و دقیق بشناسد و سپس عملکرد صحابه را با آن نشانه‌ها تطبیق دهد.
(۳)
یکی از بارزترین نشانه‌های ایمان قلبی این است که ببینیم کدام صحابه تشخیص خداوند و رسول (ص) را بر تشخیص خود بدون هیچ اکراهی ترجیح می‌داده است، چون به حکم صریح عقل تردیدی نیست که علم افراد غیرمعصوم (ازجمله صحابه) بر خلاف علم خداوند، محدود است و از طرفی به تصریح قرآن، پیامبر اسلام (ص) نیز سخنی جز آنچه به وی وحی می‌شده، به زبان مبارکش جاری نکرده است: 🌺 و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏ و هرگز (پیامبر ص) از روى هواى نفس سخن نمى‌‏گويد! آنچه مى‌‏گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست! 📗 قرآن، سورةُ النّجْم، آیات ۴ و ۵ بنابراین اگر با تحقیق آزاد و بدون تعصب از منابع معتبر روشن شود هر کسی -چه صحابه و چه غیر ایشان- در طول تاریخ تا به امروز به هر دلیل به مخالفت با امر صریح رسول الله (ص) پرداخته یا خدای ناکرده به وی توهین نموده و حضرت (ص) را به هر شکل اذیت کرده است، تردیدی نیست وی از نشانه‌های ایمان خالی است، بلکه خداوند در آیات متعددی صریحاً چنین افرادی را سرزنش و حتی وعدۀ عذاب الیم داده است؛ ازجمله آیۀ زیر که به تصریح مفسران بزرگ شیعه و اهل سنت
(۵)
در مورد منافقین که رسول الله (ص) را دیده بودند نازل شده است: 🌺 و مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ‌ ... وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌. 📗 قرآن، توبه، آیه ۶۱ ________________
پاورقی
(۱)
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ ... داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‌‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده ... 📗 قرآن، سورةُ الجنّ، آیات ۲۶ و ۲۷
(۲)
روشن است از بارزترین مصادیق آیۀ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ اشرف رسولان، خاتم الانبیاء (ص) است که از غیب مطلع است و طبق آیۀ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى حضرت (ص) هر خبری (ازجمله حفظ ایمان در هنگام احتضار دیگران) را بدهد بدون شک آن خبر منطبق با عقل است؛ همچنین طبق عقیدۀ شیعیان اثنی عشریه، تمام احادیث ائمۀ اثنی عشریه (ع) نیز، حدیث رسول الله (ص) هستند که اگر خدا بخواهد روایات مربوطه به ترتیب موضوع خواهد آمد.
(۳)
نشانه‌های ایمان به قدری غیر قابل انکار هستند که حتی گاهی مخالفین یک مؤمن خاص نیز به وجود نشانه‌های ایمان در وی اقرار می‌کنند ازجمله بارزترین نمونه در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) است که می‌توان این اقاریر را از زبان غیرشیعیان و حتی برخی مخالفین حضرت (ع) به صراحت شنید (نمونه) تاجایی که احمد بن حنبل از بزرگان اهل سنت، شخصیت امام علی (ع) را فراتر از تمام صحابه می‌داند. عبدالله فرزند احمد بن حنبل از وی نقل می‌کند: «علی بن ابی طالب از اهل بیت است و کسی با آن‌ها قابل مقایسه نیست.» 📘 الائمه الاربعه، ج ۴، ص ۱۱۷
(۴)
در همین خصوص بابی در معتبرترین کتاب روایی شیعه (الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص: ۳۳) وجود دارد با عنوان أَنَّ الْإِيمَانَ مَبْثُوثٌ لِجَوَارِحِ الْبَدَنِ كُلِّهَا که نشان می‌دهد آثار ایمان قلبی در عملکرد افراد پخش و قابل تشخیص است .
(۵)
📘 طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۶۹. 📘 ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۲، ص ۲۷۲. ❓ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن دیگر سؤالات ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
مقایسۀ دو صوت از سرزمین نور.mp3
423.4K
🌼 سلام سؤالی که در ادامه ملاحظه می‌کنید ذیل برنامۀ از سرزمین نور مطرح شده است. 👤 فرق برنامۀ از سرزمین نور که در کانال خود گذاشتید با آنچه از رادیو پخش شده، چیست؟ 🗣 : 1️⃣ اضافه کردن ساعت‌ها صوتِ جدیدِ مرتبط با موضوعِ این اثر فاخر (از سرزمین نور)، از سریال و فیلم‌های سینمایی، سخنرانی بزرگان، تواشیح، ترجمۀ قرآن با صدای مرحوم قادرپناه، سرود و غیره که در مواردی نواقص این اثر بی‌نظیر را نیز مرتفع نموده است. 2️⃣ در صداگذاری پس‌زمینۀ این اثر فاخر (به‌غیراز اوایل) کوتاهی صورت گرفته، درحالی‌که جا داشت باوجود گویندگان حرفه‌ای مانند مرحوم منوچهر اسماعیلی اهتمام بیشتری در صداگذاری می‌شد که به‌عنوان نمونه صوت پیوست (که بخش اول، صوت اصلی و بخش دوم همان صوت با صداگذاری نگارنده است) را باهم مقایسه کنید. 3️⃣ موسیقی اثر بیش‌ازحد تکراری و خسته‌کننده است که حتی‌المقدور اصلاح شده‌اند. 4️⃣ رفع حتی المقدور مشکل کیفیت صدا 5️⃣ علیرغم قدرت بالای قصه‌پردازی، به کار بردن عبارات سنگین (نمونه، صوت پیوست) و در مواردی توصیف بیش‌ازحد مناظر و بازگشت به گذشته (فلش بک) موجب از دست رفتن رشتۀ اصلی داستان شده که حتی‌المقدور اصلاح‌شده‌اند. 6️⃣ دخالت احساسات و باورهای شخصی نویسندۀ محترم و استفاده از روایات ضعیف و حتی مسئله‌دار در قصه است که این مشکل نیز مرتفع شده است. 🔉 دریافت تمام قسمت‌‌های اصلاح شدۀ از سرزمین نور و ارسال سؤال یا نکته در همین موضوع و دیدن ده‌ها پرسش و پاسخ‌ مرتبط ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ش ۱۴۷: 👤 چه کنیم تا هیچ وقت دچار شبهه نشویم و اگر با شبهه‌ای، از هر شبهه‌افکنی مواجه شدیم به راحتی آن را حل کنیم و در آن متوقف نشویم و در هر حال حقیقت را از غیرحقیقت بشناسیم؟ 🗣 فقط کافی است به توصیۀ این آیه و این روایت عمل کنیم و تمام. جهت درک سادۀ معنای روایت فوق می‌توانید توضیحات ذیل آن را «اینجا» مطالعه نمایید. برای عمل به آیۀ فوق، کافی است قبل از تصدیق هر خبر، از درستی آن با رجوع به منبع اصلی، مطمئن شویم و الا شجاعانه از پیگیری و گفتگو و بحث در مورد آن خصوصاً با نزدیکان خودداری کنیم! یکی از نشانه‌های شناخت انسان‌های عاقل، با ثبات شخصیت و عاری از بیماری وسواس فکری داشتن خصوصیت سرنوشت ساز و بسیار مهم فوق است. این افراد از افراط و تفریط به دور هستند یعنی بعد از تحقیق کافی، به محض اینکه از درستی خبر، مطمئن شدند بدون معطلی آن را تصدیق می‌کنند و بر خلاف ندانم‌گرایان و افراد وسواسی عمداً خودشان را پشت درب حقیقت متوقف و حبس نمی‌نمایند و عقل‌شان را معطل رها نمی‌کنند، همچنانکه مانند افراد عجول نیز به محض شنیدن خبر، عکس‌العمل نشان نمی‌دهند و بدون داشتن علم و آگاهی کافی هر حرف و خبری را تأیید و تصدیق نمی‌کنند ولو این روش، مطلوب دوستان عجول نباشد درحالی که از آثار پایبندی به این روش، داشتن زندگی راحت، نجات از تهمت بدون علم و رهایی از هر نوع جدل و بحث‌های اعصاب‌خوردکن خصوصاً با نزدیکان است.
 ________________
 پ.ن: 
اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (بیشتر) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ش ۱۴۸: 👤 از کجا بفهمم که چه کسی علم به حقیقت دارد و چه کسی ندارد تا از وی پیروی بکنم یا نکنم؟ 🗣 به عقلش نگاه کنید! توضیح بیشتر: برای اینکه معلوم شود کسی بهره از حقیقت دارد یا ندارد کافی است چند لحظه فکر کنید و ببینید آیا نتیجۀ کارهای او (هر که باشد) به سمت عقلانیت و مورد تأیید عقل است یا خیر؟ مثلاً اگر آن فرد هم‌محلی، همسایه، اقوام، همکلاس، برادر و فردی در این سطح است ببینید نتیجۀ نشست و برخاست شما با وی، کمک می‌کند شما به انجام کارهای خردمندانه تشویق شوید یا وادار به کارهای نابخردانه شوید؟ آیا بعد از رفاقت با این افراد بیشتر میل به دعا، توبه و اصلاح ارتباط با آفریدگار خویش پیدا کرده‌اید یا برعکس؟ (به همین سادگی) اگر تشخیص دادید ارتباط با هر کسی (حتی قوم و خویش) نتیجۀ خوبی ندارد و خردمندانه نیست، طبق مشورت عقل (روش) این ارتباط را بدون هیچ تعارفی اگر قابل اصلاح است اصلاح و الا حتماً مدیریت کنید (روش) تا با نجات از همنشین بد یکی از موانع اصلی رشد و نشاط را از زندگی خود برای همیشه بزدایید! (ملاک عضویت در صفحات مجازی نیز همین است و ببینید نتیجۀ آن شما را به چه سمتی سوق می‌دهد.) نسبت به کسانی که لباس دین به تن دارند نیز برای اینکه ببینید ایشان چقدر علم به حقیقت دارند و از آن بهره برده‌اند یا بی‌بهره‌اند کافی است به تصریح روایات ش ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۵ و ۴۴ هرگز ملاک قضاوت در مورد این افراد را، اعمال عبادی زیاد و ظاهر مذهبی ایشان قرار ندهید بلکه ببینید (خصوصاً در امتحانات اجتماعی مثل انتخاب اصلح و غیره) آیا عاقلانه رفتار می‌کنند و عقل خوبی دارند، روی خدا (حداقل) به اندازۀ کمترین رفیق خود حساب می‌کنند، بر اساس علم و آگاهی حرف می‌زنند، دنبال پست و مقام و شهرت نیستند و ... یا برعکس؟ تکلیف رفاقت با کسانی که هیچ اهمیتی به آفریدگار خویش نمی‌دهند و حاضر نیستند چند دقیقه از وقت‌شان را به نماز و اموری که برای راحتی و نجات از استرس خودشان ضروری و مفید است اختصاص دهند نیز روشن است و معلوم است نشست و برخاست با ایشان مورد تأیید عقل نیست و در این عمر کوتاه ارتباط حتی کوتاه با این افراد، حاصلی جز تولید هیجانات کاذب و افزایش نگرانی‌ و پشیمانی‌های دنباله‌دار را در پی ندارد!
 ________________
 پ.ن: 
اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (بیشتر) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ش ۱۵۵: 👤 از کجا بفهمیم چه علمی مفید و مورد سفارش و چه علمی مضر و از آن نهی شده است و چه علمی موجب آرامش و چه علمی موجب استرس و سرگردانی می‌شود؟ 🗣 کافی است هم‌اکنون به نتیجۀ هر علمی که خصوصاً در فضای مجازی آموخته‌ایم نگاهی کوتاه بیندازیم و ببینیم آیا عملاً برایمان مفید بوده یا مضر؟ موجب آرامشمان شده یا استرس؟ و ... ضمن اینکه باید قبل از یادگیری هر علم، ببینیم شرایط، استعداد و ظرفیت کسب آن را داریم یا خیر؟ توضیح بیشتر: فراموش نکنیم یادگیری علمی که بدون شرایط و خارج از ظرفیتمان باشد، مورد نهی صریح عقل و شرع است! همچنان که اگر دانش‌آموز سال اول دبستان بخواهد علم ریاضی را بدون طی مقدمات لازم از اول دبیرستان آغاز کند، کسب چنین علمی مورد نهی عقل است چون بدون طی مقدمات لازم بوده و موجب تشویش ذهن فرد می‌شود و درنهایت نیز صبر وی تمام شده و چه‌بسا از اصل علم ریاضی متنفر شود و به‌کلی ترک تحصیل نماید! شبیه همین اشتباه را خصوصاً برخی نوجوانان کم‌تجربه در فضای بی‌ در و پیکر مجازی (که مسئولین و اغلب خانواده‌ها بر آن نظارت کافی ندارند) مرتکب می‌شوند! به‌عنوان نمونه بدون داشتن شرایط لازم، به‌طور اتفاقی مشغول تماشای کلیپی از ملحدین می‌شوند که با چون‌وچراهای جاهلانه در اصل وجود آفریدگار جهان و کلام الهی (قرآن)، شبهات خلاف عقل و علم مطرح کرده‌اند و درنهایت چنان با حقایق و ذهن ایشان بازی می‌کنند که با نگرانی به امثال نگارنده مراجعه و جهت نجات از شبهات و کابوس‌های آزاردهنده راه‌حل می‌خواهند! نکتۀ قابل‌تأمل این‌که این افراد (درست همان‌طور که در روایت مذکور آمده) به نگارنده می‌گویند از وقتی نسبت به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز دچار شبهه شده‌اند بااینکه می‌دانند این شبهات خلاف عقل و بی‌اساس است اما کارشان به‌جایی رسیده که حتی در انجام کارهای روزمره و معمولی نیز دچار حواس‌پرتی شده‌اند به‌طوری‌که نزدیکان می‌گویند چرا مرتب سخنان و کارهای احمقانه از ایشان سر می‌زند؟! برخی قربانیان کسانی هستند که ساده‌انگارانه خیال می‌کنند چون در خانوادۀ مذهبی بزرگ شده‌اند (مانند این سید محترم که ملحد و خوشبختانه سپس هدایت شد)، پس دیگر می‌توانند به هر گروه یا کانال ملحدین سر بزنند و هر کلیپی را تماشا کنند و هیچ مشکلی هم برایشان پیش نیاید! اما آنچه درواقع شاهد آن هستیم این است که این افراد به دلیل نداشتن شرایط و اطلاعات کافی، به‌راحتی اجازه می‎دهند ویروس واگیردار وسواس فکری ناباوران، به ذهن ایشان منتقل شود و بااینکه می‌دانند این شبهات خلاف عقل و علم است اما علیرغم میل باطنی، ابتدا به مفاهیم آیات و روایات، سپس به اصل وجود خدا و در مرحلۀ بعد نسبت به هر چیز قابل درک با حواس ۵ گانه و درنهایت حتی به وجود خودشان نیز به شک‌ها بی‌اساس و وسواس فکری مبتلا می‌شوند و درنتیجه عذاب وجدان و کابوس‌‌های پی‌درپی را تجربه می‌کنند! خوشبختانه این افراد کافی است مدتی ازآنچه با بی‌احتیاطی، موجب شبهه و استرسشان شده فاصله بگیرند و هنگام هجوم وسوسه، به روش ساده و مجربی که «اینجا» توضیح داده شده عمل نمایند و سپس مطمئن باشند بعد از مدتی بی‌اعتنایی، به یاری خدا از این چالش خودساخته به‌سلامت عبور خواهند کرد و اگر مایل بودند می‌توانند سلسله مشاورۀ نگارنده با افرادِ مشابه را با عنوان «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» مطالعه و از تجربۀ ایشان نیز عبرت بگیرند و به‌جای مسئولین و برخی والدین محترم (که در مدیریت فضای مجازی کوتاهی می‌کنند) خودشان تلاش کنند بدون داشتن شرایط، هرگز ذهنشان را درگیر هیچ شبهه‌ای نکنند و خیال نکنند که ایشان از بهشت آمده‌اند و ناباوران از جهنم و نتیجه بگیرند پس همیشه از خطر وسواس و کابوس در امان هستند! درحالی‌که بدون تردید اگر هرکسی بداند یک‌لحظه تجربۀ کابوس‌هایی که ناباوران به‌شدت در حال تجربه و مخفی کردن آن هستند، چه بلایی بر سر زندگی و آرامش فرد، در هر سنی می‌آورد، دیگر حاضر نبودند، چنین سهل‌انگاری خلاف نهی صریح عقل و شرع را انجام دهند. البته اگر این افراد محترم عجله نکنند و سعی کنند ابتدا شرایط و مقدمات حداقلی و سواد لازم را کسب کنند (📘) مطمئن باشند تا پایان عمر تمام شبهات ناباوران و ملحدین برای ایشان نیز تبدیل به زنگ تفریح خواهد شد، همچنان که به قول مرحوم دکتر، سید حسن حسینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر: اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد!
 ________________
 پ.ن: 
اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (بیشتر) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۶۳: 👤شایسته‌ترین فرد برای اینکه از او علم بیاموزیم کیست؟ 🗣 به حکم صریح عقل، شایسته‌ترین‌ کسی که از او علم بیاموزیم به ترتیب: ۱- آفریدگار جهان است که بدون شک، هیچ خطا و اشتباهی در علم او راه ندارد. ۲- افضل انبیاء (ع)، پیامبر اسلام (ص) است که به تصریح خداوند هیچ سخنی جز وحی بر زبانش جاری نمی‌شود. (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى). ۳- سپس کسانی هستند که پیامبر اسلام (ص) ایشان را به عنوان جانشین خویش نصب نموده که در میان فرق و مذاهب اسلامی، تنها مذهب شیعۀ اثنی عشریه قائل به نصب ائمۀ اثنی عشریه (ع) است و معصومین (ع) نیز خود تصریح کرده‌اند هر چه به دیگران تعلیم می‌دهند، رأی خودشان نیست و جز آنچه بر پیامبر اسلام (ص) وحی شده را به زبان نمی‌آورند (مهما اجبتک فیه بشیء فهو من رسول الله ص لسنا نقول براینا من شیء). ۴- در مرتبۀ بعد باز هم به حکم صریح عقل کسانی هستند که ائمۀ اثنی عشریه (ع) ایشان را (چه مستقیم و چه با بیان ویژگی‌ها) به عنوان نمایندۀ خود معین نموده و به عوام و خواص امر کرده‌اند که در هنگام عدم حضور ایشان (ع)، از این افراد بشنوند و پیروی کنند! ۵- در مرتبۀ آخر کسانی از همه شایسته‌تر هستند که از ایشان علم بیاموزیم که در پیروی از تعالیم ثقلین (قرآن و عترت ع) از سایر مردم نه در حرف بلکه در عمل بهتر باشند و اولین و مهمترین ویژگی این افراد طبق روایات حُسن عقل ایشان است؛ یعنی در قدم اول باید به جای توجه به عناوین، مدرک، ظاهر موجه و حتی کثرت عبادت (ازجمله ر.ک. روایات ۴۲، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۵)، به عقل ایشان نظر کنیم و مطمئن شویم که حتماً عقل خوبی داشته باشند و الا (اگر عقل خوبی نداشتند) به عنوان، مدرک و ظاهر موجه ایشان توجه نکرده و از ایشان دوری کنیم! 👤با توجه به اینکه خصوصاً در مدارس، انتخاب استاد با شاگرد نیست، تکلیف کسانی که استاد نااهل به ایشان تحمیل می‌شود چیست؟ 🗣 هر فرد اعم از دانش‌آموز و دانشجو لازم است در صورت تحمیل معلم و اساتید نااهل، (و همچنین دوست، خانواده، هم‌محلی و فامیل نااهل) ظرفیت و شرایط فردی و اجتماعی‌اش را در نظر بگیرد، سپس بعد از مشورت با عقل (روش) با توکل به خدا، اقدام خردمندانه و خداپسندانه را انجام دهد. پ.ن: به تجربه ثابت است آموختن علم از فرد نااهل، خصوصاً در جلسات حضوری، تأثیر منفی مستقیم بر خلق و خوی و رفتار آدمی می‌گذارد و این تأثیر منحصر به معلم و استاد نااهل نیست بلکه دوست، خانواده و فامیل نااهل، عضویت در صفحات مجازی نااهل و حتی گفتگوی کوتاه با افراد غریبۀ نااهل نیز گاهی تأثیر منفی حتی بر باورهای سرنوشت‌ساز فرد نیز می‌گذارد تا جایی که افراد عاقل و دارای ثبات شخصیت نیز در مواردی که ناچار به گفتگو و ارتباط با افراد نااهل و غیرخردمند می‌شوند حتماً به اندازۀ ضرورت (أکل میته) اکتفا نموده و به قول برخی از ایشان، ولو به بهانۀ آفتابه هم که شده از افراد نااهل (= نابخرد) فاصله می‌گیرند و حتی در مواردی که افراد نااهل، پررویی نموده و اصرار بر ادامۀ ارتباط دارند، تعارف را نیز کنار گذاشته و به هر قیمت شده ولو با کمک از قوۀ قهریه، ایشان را از خود طرد می‌کنند تا دچار کمترین تیرگی و خسارت نشوند.
 ________________
 پ.ن: 
اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۶۴: 👤 چطور بفهمیم عالِمی مجذوب دنیا شده است؟ 🗣 شناخت عالمی که مجذوب دنیا شده، مانند شناخت آفتاب وسط روز از ساده‌ترین کارهاست، حتی ساده‌تر از شناخت مردم عادی که مجذوب دنیا شده‌اند تا جایی که شناخت عالم مجذوب دنیا برای کسی که خودش نیز مجذوب و اسیر دنیا شده بسیار آسان‌تر از دیگران است، درست مانند کسی که مجذوب و شیفۀ فوتبال شده که حتی با بو کشیدن نیز می‌تواند افرادی که مثل خودش شیفتۀ آن شده‌اند را بهتر از دیگران بشناسد! بنابراین بدون تردید هیچ مشکلی در شناخت عالِم (یا مسئول و افرادِ) مجذوب دنیا نیست بلکه مشکل اصلی در عدم پیروی از عقل معمولی و عدم مشورت ساده با آن (روش) است که موجب می‌شود انسان از داشتن مبنای صحیح در مسیر تحقیق (که در ادامه خواهد آمد) محروم شود و در نتیجه خصوصاً افراد به مقصد نرسیده که به‌طور طبیعی (تا جدا شدن خالص از ناخالص) در حال تحمل فشار وسوسه در مسیر حق هستند، عجولانه در دام عالمان مجذوب دنیا بیفتند و طبق روایت مذکور، توسط ایشان (که راهزن بندگان دوستدار خدا هستند) دچار حیرت و آشفتگی خودساخته شده و از مقصد خردمندانه و عزتمندانۀ خویش بازبمانند! اما مبنای صحیح در تحقیق همان‌طور که گذشت آن است که اگر کسی تابع پیام سادۀ عقل خویش شود هرگز حاضر نخواهد شد جز از حکیم مطلق (آفریدگار جهان) که از طریق ثقلین، (آیات و روایات) کلامش را تمام و کمال به خلق رسانده، چیزی بیاموزد! بنابراین اگر مدرسه و دانشگاه می‌رود یا هر نوشته‌ای را مطالعه یا پای سخن هر عالِم غیر مجذوب دنیا می‌نشیند یا از خود معصومین (ع) یا نمایندۀ ایشان پیروی می‌کند فقط و فقط یک نیت دارد و آن اینکه از طریق ایشان در جریان راهنمایی آفریدگار خویش قرار بگیرد و با پیروی از نیکوترین قول، رضایت خدا و به‌تبع آن خوشبختی و آرامش کامل دنیا و آخرتش را تأمین نماید و بس! 🌺 الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ كسانى كه سخنان را مى‌‏شنوند و از نيكوترين آن‌ها پيروى مى‌‏كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آن‌ها خردمندان‌اند. هر کس -ولو از مردم عادی و بدون سواد- چنین نیت خالص، توحیدی و خردمندانه داشته باشد، به‌تصریح آیات و روایات (که ان شاء الله به ترتیب موضوع خواهد آمد)، خداوند مهربان چنین کسی را از علم نورانی بهره‌مند نموده و تک‌تک موانع را از زندگی فردی و اجتماعی‌اش برمی‌دارد و نه‌تنها وی را از شر عالِم مجذوب دنیا حفظ می‌کند بلکه حتی اگر پای سخن عالم ربّانی بنشیند و این عالم غیرمعصوم در انتقال سخنان ثقلین (آیات و روایات) دچار سهو و اشتباه شود، خداوند وی را متوجه خواهد فرمود همچنان که شاگردان گم‌نام یا نامدار در طول تاریخ بوده و هستند که خردمندانه‌تر از اساتید پاک خویش، در جلب رضای خدا قدم برداشته و توفیق داشته‌اند.
 ________________
 پ.ن: 
اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام 🧐 ‌ روایت پیوست فوق 👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۶۵: 👤 علم یعنی چه و چگونه می‌توان آن را به دست آورد؟ 🗣 علم به معنای آگاهی و در مقابل جهل (ناآگاهی) است و از راه خواندن کتاب، دیدن فیلم، شنیدن سخنرانی، رفتن به مدرسه، دانشگاه و حوزۀ علمیه و مهمتر از همه از راه تجربه به دست می‌آید. 👤 چرا علمی که از راه تجربه به دست می‌آید از علمی که از راه کتاب و مدرسه و ... به دست می‌آید مهمتر است؟ 🗣چون علمی که از راه تجربه به دست می‌آید واقعیتی است که فرد آن را با گوشت و پوست خود درک کرده و فهمیده است، بر خلاف علمی که از راه کتاب و مدرسه به دست می‌آید و (در صورت عدم ورود به قلب) فقط در ذهن و حافظۀ انسان تل انبار می‌شود. به همین جهت شما نیز مانند عرف مردم برای آن دسته از علم و آگاهی که خودتان شخصاً تجربه کرده‌اید ارزش حقیقی قائل‌‌اید به طوری که اگر از شما بپرسند: «تو از زندگی چه می‌دانی»؟ اولین چیزی که خواهید گفت حقایقی است که شخصاً با گوشت و پوست خود تجربه کرده‌اید نه چیزهایی که در کتاب، مدرسه، دانشگاه و صرفاً جهت اخذ مدرک خوانده‌‌اید و معمولاً به دلیل عدم استفاده فراموش کرده‌اید. 👤 معنای روایت مذکور که علم و تجربۀ مردم را به علم و تجربۀ خود پیوند بزنیم و جمع کنیم چیست؟ 🗣یعنی بدون اینکه نیاز باشد با آزمایش و خطا، حقیقتی را خودمان تجربه کنیم، همان حقیقت را در زندگی کسانی که تجربه کرده‌اند ببینیم، سپس طوری عبرت بگیریم که گویی ما نیز عیناً همان حقیقت را تجربه کرده‌ایم تا نیاز نباشد با آزمایش و خطا که گاهی بسیار هزینۀ آن سنگین است آن را باور کنیم. ادامۀ این پرسش و پاسخ -اگر خدا بخواهد- در پست بعدی. 👇🏻 ‌
👆🏻 ادامۀ پرسش‌ 👤 چگونه می‌توانیم علم و تجربه مردم را به علم و تجربه خود پیوند بزنیم؟ 🗣 هرکسی که برای وقت و شخصیتش ارزش قائل باشد، از تجربۀ خصوصاً تلخ دیگران عبرت می‌گیرد و چنان به آن می‌نگرد که گویی خودش آن را تجربه کرده است. مثلاً فرض کنید با یکی از دوستانتان در جنگل به تابلویی بر می‌خورید که روی آن نوشته: «خطر مرگ وارد نشوید»! اما هر دو به اعلام خطر بی‌توجهی نموده و به راهتان ادامه می‌دهید که ناگهان دوستتان که جلوتر از شما حرکت می‌کرد وارد باتلاق می‌شود! اینجاست که شما فوراً می‌ایستید و حاضر نیستید یک‌قدم دیگر به سمت باتلاق بردارید چون از تجربۀ دوستتان عبرت گرفته‌ و آنچه بر سر وی آمده را به تجربۀ خود پیوند زده‌اید بدون اینکه در باتلاق گرفتار شوید! بنابراین اگر کسی بتواند علم و تجربۀ دیگران را با علم و تجربۀ خودش جمع کند، بدون پرداخت هزینه‌، از خطرات فراوانی عبور خواهد کرد. 👤 گاهی علیرغم اطلاع از تجربۀ تلخ دیگران، از آن عبرت نمی‌گیریم (مثل تجربۀ سیگار ...) و با اینکه می‌دانیم کارمان بی‌احتیاطی است اما تا خودمان همان نتایج تلخ را تجربه نکنیم باورمان نمی‌شود و کوتاه نمی‌آییم! چاره چیست؟ 🗣 تنها راه چاره جهت عبرت از تجربۀ خصوصاً تلخ دیگران، تعقل است (و اگر علیرغم تعقل نشد، دعای خصوصاً با اشک.) گاهی بعد از دیدن تجربۀ تلخ دیگران، فقط چند لحظه تعقل (روش) چنان تأثیری در انسان می‌گذارد که تا پایان عمر یک‌لحظه حاضر نیست حتی برای امتحان آن تجربۀ تلخ را تکرار کند! به‌عنوان نمونه نگارنده وقتی دوم راهنمایی بودم از سر کنجکاوی با کاغذ سیگار درست کردم و حتی ماکت سیگار خریدم که شبیه سیگار روشن بود تااینکه یک روز ناظم مدرسه که تازه از اعتیاد نجات پیدا کرده بود، مرا با آن ماکت دید و با مهربانی کمتر از یک دقیقه، ضررهای سیگار را برایم توضیح داد که چنان در من اثر کرد که خیلی راحت همان‌جا ماکت سیگار را به وی دادم و دیگر از آن لحظه حتی یک ثانیه هم فکر درست کردن سیگار با کاغذ (چه رسد به خرید سیگار واقعی) به ذهنم خطور نکرده است؛ یعنی طبق روایت مذکور من در همان چند ثانیه با فکر کردن، علم و تجربۀ تلخ ناظم مدرسه را به علم و تجربه خودم پیوند زدم بدون اینکه مثل وی -خدای‌ناکرده- سیگاری و معتاد شوم، درحالی‌که برخی دوستان من علیرغم سن کم، معتاد و گرفتار مشکلات زیادی شدند به طوری که بیشتر از سن واقعی خود نشان می‌دادند! به‌عنوان نمونه دیگر در گفتگویی که با یک خداناباور داشتم بعدازاینکه شبهات وی نسبت به اصل وجود خدا را به شکلِ محسوس و غیرقابل انکار پاسخ دادم، وی سفرۀ دلش را باز کرد و با سوز گفت: داشتم مثل بچۀ آدم زندگی‌ام را می‌کردم که در فضای مجازی با گروه ناباوران آشنا شدم و بااینکه می‌دانستم کارم اشتباه است و در ابتدا قلبم تند تند می‌زد اما از سر کنجکاوی ادامه دادم! سپس به‌طور جزئی توضیح داد چگونه کارش به‌تدریج به کفر و الحاد کشیده شد و هم‌اکنون نیز در حال تحمل فشار شدید روحی است که نمی‌تواند توصیف کند و مرتب با حالت درد از من می‌پرسید به وی بگویم چه مرگش شده که وجود خدا را بااینکه یک حقیقتی بدیهی است انکار کرده است؟! در کنار پرسش و پاسخ فوق، افراد کم‌تجربه نیز از من می‌پرسند: مگر چه اشکالی دارد با نظرات خداناباوران در فضای مجازی آشنا شد و کلیپ‌های ایشان را دید؟ من نیز به ایشان پاسخ می‌دهم: هیچ اشکالی ندارد به‌شرط اینکه طبق روشی که در کتاب توضیح داده‌ام ابتدا مبانی فکری خود را درست کنید و شرایط کافی را به دست آورید که در این صورت به قول مرحوم دکتر، سید حسن حسینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر: اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد! سپس ایشان را در جریان تجربۀ تلخ خداناباوران مذکور قرار می‌دهم که چگونه بدون داشتن شرایط وارد صفحات ناباوران شده (یا کلیپ و کتابی از ایشان را دیده) و زندگی‌ عادی خود را تبدیل به جهنم کرده‌اند. خوشبختانه در مواردی این افراد طوری از سرنوشت ایشان عبرت می‌گیرند که گویی همان بلا بر سرخودشان آمده و ازآن‌پس دیگر حتی یک‌لحظه فکر اینکه بدون داشتن شرایط، وارد صفحات ناباوران شوند یا کلیپ و مطالب ایشان را ببینند نمی‌کنند یعنی طبق روایت مذکور، آگاهی و تجربۀ آن خداناباوران را به آگاهی و تجربۀ خود پیوند می‌زنند و مال خود می‌کنند بدون اینکه مثل ایشان آسیب ببینند! شکر خدا برخی از همین افراد (نمونه) بعد از عمل به مشاورۀ فوق خبر دادند خود مشغول رفع شبهات ناباوران هستند.
 ________________
 پ.ن: 
اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌ (روش) 🤔