eitaa logo
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
728 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
671 ویدیو
13 فایل
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند 👤نوع فعالیت کانال: eitaa.com/esbatekhodavand/8393 📚کتب و تولیدات: eitaa.com/esbatekhodavand/5212 🗣 پرسش-پاسخ و دریافت کتاب نگارنده (اثبات خدا): esbatekhodavand.blog.ir/post/2 🗣 پیشنهاد، انتقاد @Pishnaha 🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. امام علی (ع): آگاه باشید! در علمی که فهمیده نشود خیری وجود ندارد. 📗 اصول کافی، کتاب فضیلت علم. Imam Ali (a.s): You must know that there is nothing good in a knowledge without good understanding. 📗 AL-KAFI - The Book on Virtue of Knowledge 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌🌺 سلام هر روز #۱۴_ثانیه_با_خدا / #۱۴_ثانية_مع_الله / 📽 قسمت 34: این فیلم کوتاه را ببینید و هر بار چشمتان به میوه‌های رنگارنگ افتاد از آن یاد کنید. 🍃 أ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ منَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه به‌وسیله آن ميوه‌هايى رنگارنگ از زمين خارج ساختيم؟ Do you not see that Allah sends down water from the cloud, then We bring forth therewith fruits of various colors? 📗 ﴾QURAN, FATIR, 27 ➖ القرآن، فَاطِر، ۲۷﴿ ✔️ این فیلم یکی از تمرینات کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است. شما با انجام این تمرین -یعنی دیدن شکل محدود و هدفمند موجودات- ضمن اطمینان از وجود طراح هوشمند آن‌ها، به برخی صفات ازجمله یگانگی طراح جهان نیز یقین پیدا خواهید نمود. جهت آشنایی با چگونگی انجام این تمرین به کتاب فوق (نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید) یا نشانی زیر مراجعه و تمامی قسمت‌های بارگذاری شده را نیز دریافت نمایید: https://esbatekhodavand.blogsky.com/1306 📹 کیفیت اصلی این فیلم: https://aparat.com/v/53UOp
‌ 🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. در قسمت‌‌ قبل با سؤالات فردی که یکی از فامیل‌های خداناباورش، باعث ایجاد شک در وی شده بود، آشنا شدید؛ اینک به ادامه‌ی این پرسش و پاسخ توجه کنید. این قسمت: ذکر تجربه‌ی مشابه نگارنده در چگونگی مواجهه‌ی خردمندانه با دوستان و فامیل که در باورها مشکل جدی دارند. 🗣 ممنونم آقا واقعاً بعد از صحبت با اون فامیلمون انقد غمگین شدم انقد داغون شده بودم هیچکس نمیتونست به شبهات و سوالاتم پاسخ بده، اصلا متوجه نمیشدن من چی میگم! تا اینکه با سایت و کتاب شما آشنا شدم، راستش وقتی کتابو مطالعه میکردم برای لحظاتی حس کردم خدا بالاخره داره دستمو میگیره و میخواد هدایتم کنه واقعاً حس کردم خدا داره باهام حرف میزنه! به هر حال من به مطالعاتم ادامه می دم، متأسفانه تو محیط و خانوادم پر از آدمای بی‌خداست که کافیه بفهمن من نماز میخونم همه چیو مسخره میکنن، مخالف نظام و رهبری هم هستن، نمی دونم چیکار کنم اونا برام مثل سم می‌مونن هر بار که میبینمشون حالم بد میشه، به هر حال برام دعا کنید، من ته دلم قبول نمیکنه که خدا وجود نداشته باشه، دعا کنید موفق شم به‌یقین برسم، دلم میخواد توزندگی فقط از خدا بترسم و از شر آدمای حسود به. خدا پناه ببرم. بازهم خیلی ممنون آقا توروخدا به تلاش کردن تو این مسیر با قدرت ادامه بدین، خیلی ها مشکل منو دارن به کمکتون نیاز دارن. خدانگهدار. من هم از شما بابت اعتمادتان تشکر می‌کنم. خوشبختانه تجربه‌‌ی من در ارتباط نسبتاً گسترده‌ با مردم ایران در داخل و خارج از کشور (با گرایش و باورهای مختلف) نشان می‌دهد اکثر قریب به‌اتفاق ایشان هیچ مشکلی با اصل وجود خدا ندارند، اما در گذاشتن وقت کافی جهت معرفت به خداوند و اطلاع از راهنمایی‌های شادی‌بخش پروردگار، کوتاهی‌هایی وجود دارد، به‌طوری‌که برخی از ما حاضر نیستیم به‌اندازه‌ی کمترین رفیقمان و حتی یک فیلم و مسابقه‌ی ورزشی، روی خدا حساب کنیم و دلیل اصلی افزایش استرس در زندگی، چیزی جز غفلت از آفریدگار خویش نیست. با توجه به مشابهت تجربه‌ی شما با خودم که شما نیز می‌خواهید مانند من برخلاف اطرافیان، مسیر خردمندانه را در پیش بگیرید، از فرصت استفاده می‌کنم و علیرغم میل باطنی، عاقلانه می‌بینم که بخشی از تجربه‌ام را مطرح کنم به این امید که خیال شما نیز مانند من آسوده شود و راهتان هموارتر و میان‌بُر گردد. ضمن احترام وافر خصوصاً به برخی از خانواده و فامیل که انسان‌های شریف و ارزشمندی هستند و من برایشان احترام قائل هستم اما باور جمع قابل توجهی از ایشان با من بسیار متفاوت است که البته همین تفاوت برای من موجب پیشرفت و تبدیل به فرصت شده است. اکثر قریب به‌اتفاق فامیل من، علاوه بر اینکه از اساس ضد جمهوری اسلامی هستند، باورهایشان نیز در موارد تعیین کننده‌ای، از مبنا مشکل دارد. تعدادی از دوستان پدرم و همچنین دوستان خودم در باورهایشان به‌شدت سقوط کردند تا جایی که یکی از دوستان نزدیک من از سن بیست‌وچندسالگی شروع به ترجمه و تألیف کتاب‌های فراوان علیه خدا و دین نموده است به‌طوری‌که بعید می‌دانم کمتر ناباور ایرانی در داخل و خارج از کشور با مصاحبه‌های وی در رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی فارسی، رادیو زمانه‌ی هلند و مقالاتش در رسانه‌های خارجی علیه دین و حتی ایران و نژاد ایرانی، آشنا نباشد. خاطرات روشنگرانه‌ا‌ی از وی و دیگر دوستان نزدیکم که در باورهایشان سقوط کردند دارم که امیدوارم در فرصت مناسب به آن بپردازم تا دیگران نیز بدانند دقیقاً چه عواملی باعث می‌شود برخی افراد به سمت انکار بدیهیات ازجمله انکار وجود خدا و حتی شک در وجود خودشان نیز پیش بروند. هرگز لحظاتی که یکی از فامیل‌های نزدیک، با خشم و عصبانیت به من می‌گفت: «کو؟ کو؟ خدا کجاست؟ آن را به من نشان بده تا ببینم (و به وی ایمان بیاورم)»؟ را فراموش نمی‌کنم. البته با کمال خوشبختی بعد از گفتگوی توأم با ادب و مهربانی اینجانب با این فرد -که امیدوارم روزی متن کامل آن را منتشر کنم- وی صادقانه و با همه‌ی وجود به سمت خدا برگشت و خشم او تبدیل به لطف و محبت بسیار زیاد به خدا و به تبع آن به من شد و بعد از مدتی کوتاه خود شاهد گشایش‌های مالی و معنوی در زندگی او بودم که چطور وی بعد از تحمل رنج‌های شدید و عجیب و غریب روحی، خانوادگی و مادی به آرامش و صفا رسید. ادامه 👇🏻
👆🏻 درعین‌حال برخی دیگر از فامیل که قبلاً جزو خوش‌نام‌ترین افراد پیش من بودند، آن‌قدر سقوط کردند که کارشان به توهین خجالت‌آور به مقدسات کشید و من البته امیدوارم ایشان نیز به مسیر انسانیت و عقلانیت برگردند و این‌قدر به خاطر سرمستی از دنیا یا به دلیل مشکلات زندگی، زیر سینی همه چیز حتی بدیهیات نزنند و وضع را برای خود بدتر از این‌که هست ننمایند بلکه به‌جای اضطراب و تشویش بیشتر، به سمت آرامش و لذت واقعی در زندگی -یعنی همان‌چیزی که همین الان نیز آرزویشان است- قدم بردارند. البته از این‌طرف، کم نیستند برخی دوستان مدرسه که خاطرات زیادی با ایشان دارم، علیرغم سن کم، چنان اعتقادشان به خدا قوی و زنده و قابل تجربه‌ شد که به‌عنوان نمونه یکی از ایشان که فردی بسیار باهوش و از لحاظ درسی ممتاز بود، جانش را در راه خدا و برای دفاع از مردم کشورش فدا کرد. جمع قابل توجهی از فامیل و اعضای خانواده من (از همان دوران کودکی) تلاش داشتند مرا نیز (در باورهای نادرست و رفتن به مسیر اشتباه خود که جمع‌آوری ثروت زیاد و تبعات تلخ آن است) شبیه خودشان کنند. ایشان با جدل‌ها و بحث‌های اعتقادی با من، نه‌تنها به خواسته‌شان نرسیدند بلکه خودشان ناخواسته وسیله‌ای شدند تا تصمیم جدی بگیرم که به جای سطحی‌نگری انسانی خردمند و عاقل بشوم و بدون کوچکترین تقلید و تاثیر از باورهای خانواده، فامیل، دوستان، تمامی اقشار مردم و محیط، شخصیت و باورهایم را از خشت اول درست پایه‌گذاری کنم که بخشی از این تلاش را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آورده‌ام. من علاوه بر اینکه از نظر نشاط، انرژی مثبت و شادی در بین ایشان انگشت‌نما بودم، از نظر اعتقاد، باور و عملکرد نیز حقیقتاً و به معنای واقعی کلمه در بین ایشان تنها بودم، به‌طوری‌که هر نوبت در برخی مهمانی‌ها من یک‌طرف بودم و تقریباً همگی آن‌ها با هم طرف دیگر. وقتی ایشان می‌دیدند در میدان استدلال نمی‌توانند بر این‌جانب پیروز شوند، به انواع و اقسام رفتارهای ناشایست مانند تمسخر باورهایم که به ضرر خودشان نیز بود روی می‌آوردند به‌طوری‌که من تعجب می‌کردم چطور برخی از ایشان علیرغم تحصیلات و شهرت، حاضرند رفتارهای غیرانسانی و کوچه‌بازاری که اعتبار خودشان را از بین می‌برد را جایگزین استدلال کنند و به‌جای اینکه از موفقیت اینجانب که یکی از نزدیکان ایشان بودم خوشحال شوند همان‌طور که من نیز از موفقیت آن‌‌ها قلباً خوشحال می‌شدم، برعکس رفتار کنند! ‌آن‌ها که غالباً سنشان از من بیشتر بود وقتی می‌دیدند من از رفتار ناشایست ایشان، ذره‌ای منفعل نمی‌شوم بلکه برعکس، با تبسم و استدلال‌های روشن و عکس‌العمل عزتمندانه با ایشان مواجه می‌شوم به جای اینکه دلشان از نرمی من نرم شود، بر رفتار نادرست و تندخویی خود افزودند که دیگر مطمئن شدم نشست‌وبرخاست و رفت آمد با این افراد، به صلاح من و به صلاح ایشان نیست بلکه ذره‌ای تردید نکردم که مشکل آن‌ها شنیدن استدلال نیست بلکه تصمیم جدی گرفته‌اند که به مسیر غیرخردمندانه و غیرانسانی خود ادامه دهند بنابراین خردمندانه‌ترین کار، فاصله گرفتن از آن‌هاست تا ضمن اینکه مانع اوقات تلخی طرفین شود، باعث شود وجدان ایشان بیدار شده و به‌جای تمرکز بیش‌ازاندازه بر ثروت‌اندوزی، عقلشان را به کار بیندازند. بنابراین به‌تدریج از ایشان و افرادی شبیه ایشان که به مقدسات توهین یا شبهه‌پراکنی‌های بی اساس می‌کردند، ابتدا فاصله‌ی فیزیکی گرفتم که متوجه شدم با این فاصله به طرز عجیب و واضحی، ذهنم نیز آزاد و آزادتر شده است، بلکه به معنای واقعی کلمه شادتر و شادتر می‌شدم. اینجا بود که فهمیدم چقدر نشست‌وبرخاست من از کودکی با ایشان (که با طمع در جمع‌آوری ثروت باعث شده بودند تا دلشان سخت شود) دنیای مرا غم‌انگیز کرده بود و سبب می‌شد حالم به‌جای خوب شدن بد شود؛ اما من در آن زمان، متوجه این آثار منفی آن‌طور که باید نمی‌شدم و گمان می‌کردم طبیعت دنیا همین است که همه‌‌ی انسان‌ها از این نوع غم‌ها داشته باشند اما وقتی در عمل موفق شدم ابتدا با فاصله‌ی فیزیکی و سپس فاصله‌ی فکری و روحی از ثروتمندان و افراد مشهور و ماجراجو دور شوم و به‌جای رفت‌وآمد با آن‌ها، هم‌نشین کسانی شوم که از نظر باور و هدف به من نزدیک بودند (و وضع مالی آن‌ها متوسط یا زیر متوسط بود و غالباً از روستاها و شهرهای کوچک بودند، در تجربه دیدم که چقدر هم‌نشینی با این افراد خوش‌باطن و قانع و در ظاهر فقیر، در زدودن غم و آوردن شادی از ته دل به زندگی، نقش کلیدی و تعیین‌کننده دارد. ادامه 👇🏻
👆🏻 همین تجربه باعث شده بود هر زمان احساس دل‌مردگی پیدا می‌کردم و در مسافرت‌ها و حتی کوچه و بازار با افراد کهن‌سال، خصوصاً روستایی مواجه می‌شدم، اگر احساس خوبی نسبت به وی پیدا می‌کردم، مانند شاگردی که استاد گم‌شده‌ی خود را پیدا کرده است، صمیمانه از وی می‌خواستم مرا نصیحت کرده و از تجربه‌های موفق خود در زندگی باخبر کند و سپس در مواردی ضبط‌صوت یا دوربین فیلم‌برداری را روشن می‌کردم و درنهایت در پایان گفتگو می‌دیدم دلم زنده و شاد شده است از وی خداحافظی می‌کردم و زمانی که به خانه برمی‌گشتم بارها آن فیلم یا صدا را گوش می‌کردم و حالم خوب می‌شد. به‌تدریج متوجه شدم برای اینکه حالم خوب شود و دل‌زنده و واقعاً شادم شوم، نه‌فقط من بلکه هرکسی سعی کند با عقل خودش رفیق شود و به توصیه‌هایش صمیمانه گوش کند و مخصوصاً خلوتی دوستانه بین خود و خدایش داشته باشد، لذتی را می‌برد که نشست‌وبرخاست با نزدیک‌ترین، بهترین و صادق‌ترین دوستانی که بشود تصور کرد نیز با آن قابل رقابت نیست. باید آن‌قدر به رابطه‌ی خردمندانه و دوستانه با آفریدگار خویش ادامه دهیم که أنس با او، همه‌ی ذهن و وجودمان را پُر کند تا دیگر حتی یک ثانیه، احساس نگرانی و اندوه نتواند به درون ما نفوذ کند. البته روشن است برای فاصله گرفتن از برخی نزدیکان، دوستان و برخی مردم که حتی علیه خداوند و بندگان صالح، شبهه پراکنی یا توهین می‌کنند لازم است تابع عقل، شرع و تجربه باشیم تا این فاصله گرفتن، بدون حاشیه‌ی زائد، عادلانه، عاقلانه، مدبرانه و مخصوصاً به همراه دعا و کمک گرفتن جدی از خداوند مهربان همراه باشد. البته فاصله از برخی افراد که از کودکی با ایشان مأنوس بودم و دوستانی که فکر و هدفشان با من همخوانی نداشت، خصوصاً اینکه آن‌ها مرا بسیار دوست داشتند، برایم سخت بود اما به‌تدریج و با گذشت زمان، آسان و آسان‌تر و درنهایت فوق‌العاده لذت‌بخش شد. نکته قابل‌تأمل اینکه متوجه شدم همین فاصله گرفتن به‌تنهایی، بسیار مؤثرتر از گفتگوهای بعضاً جدلی من با ایشان شده است به‌طوری‌که چه‌بسا برخی از ایشان متوجه کارهای غیرانسانی خود شدند و با ارسال پیام که دلشان برایم تنگ شده به‌نوعی این حقیقت را بروز می‌دادند؛ اما وقتی ایشان را از نزدیک می‌دیدم بازهمان آش بود و همان کاسه. این تجارب تردیدی برایم باقی نگذاشت که هم‌نشینی من با کسانی که دنبال حقیقت و اهل استدلال منطقی نیستند و در عوض دوست دارند به انکار واضحات و تمسخر و جسارت به مقدسات روی بیاورند، به ایشان کمک خواهد کرد که راحت‌تر به این کارهای نادرست، ادامه دهند و همین اشتباه برای اینکه، شادی از ته دل و راحتی وجدانم را تبدیل به کابوس و رنج و ناراحتی کنم کافی است. (ر.ک. به پاورقی) از دلایل مهمی که باعث شد اجازه دهم یقین مستدل به وجود خدا در من ریشه بدواند و در ادامه بتوانم تحقیق در شناخت دین و مذهب خردمندانه را نیز با فکری آزاد و با یقین کامل به پایان برسانم، این بود که نه‌تنها، فامیل، نزدیکان و حتی دوستان قدیمی‌ام را در جریان تحقیق خویش قرار ندادم، بلکه به‌طریق‌اولی از کسانی که به‌وسیله‌ی کتاب، کلیپ و نوشته‌های ملامت بار خویش، تلاش می‌کنند تا وسوسه‌های ذهنی و شبهاتشان را مانند بارِ کامیون، در ذهن مخاطب خالی کنند، دوری نمودم و همین باعث شد ذهنم از مگس مزاحم وساوس ایشان در امان بماند و همین کمک بزرگی به من کرد تا با گسترش اطلاعات و تجربه‌ام، به یقین کاملاً با ثابت و استوار دست پیدا کنم، به‌طوری‌که بعدازاین یقین، مناظره و گفتگوی من با ناباوران مشهور و غیر مشهور که منبع ایجاد شک و شبهه پراکنی هستند، نه‌تنها کوچک‌ترین اثر منفی بر من ندارند بلکه هر بار یقین مرا، ریشه‌دارتر، استوارتر، علمی‌تر، مستدل‌تر و خردمندانه‌تر می‌کنند و با انتشار این مناظرات و گفتگوها و تجارب، افراد زیادی در گام اول از شک خارج می‌شوند و در قدم دوم می‌توانند یقین ثابت و همیشگی را تجربه کنند. شما از من خواستید برایتان دعا کنم که البته بعد از گفتگوی قبلی برایتان دعا کردم و بازهم دعا خواهم کرد، چون به تجربه یقین دارم که دعا با زبان خودمانی و صادقانه، خصوصاً برای دیگران، کارها را به طرز محسوس و غیرقابل‌انکار، آسان و هموار می‌کند. به تجربه عرض می‌کنم اگر شما در همین مسیری فعلی خود بدون اینکه فشار غیرمنطقی به خود بیاورید، ثابت‌قدم بمانید و در مسیری جدا و با فاصله از مسیر بدفرجام ناباوران و افراد ضعیف حرکت کنید و به مطالعه و تحقیق خود ادامه دهید، خداوند لذتِ گشایش را به شما نیز قطعاً خواهد چشاند (این قانون خداست که مجرب و قطعی است) و کارها را برای شما روزبه‌روز آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر خواهد نمود. ادامه 👇🏻
👆🏻 آن‌وقت خودتان به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران نه‌تنها خم به ابروی شما نخواهد آورد بلکه همین سرزنش تبدیل به لذت، تفریح، رشد و پیشرفت مضاعفتان خواهد گردید و تازه آن زمان باید مراقب باشید که از این‌همه لطف خدا دچار غرور و خودبرتربینی نسبت به دیگران نشوید. علت اینکه از لطف خدا لذت می‌برید این است که به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران که روزی شمارا رنج می‌داد، امروز مطلقاً برای شما بی‌اهمیت شده است تا جایی که به‌جای ناراحتی از ایشان، صادقانه از خدا می‌خواهید اگر صلاح می‌داند ایشان را هدایت کند تا آن‌ها نیز مانند شما از غفلت خارج شده و لذت و آرامش با خدا بودن را از اعماق جان بچشند. البته تا رسیدن به مرحله أنس دائم با خدا که نتیجه‌ی قطعی آن خلاصی از هر اضطراب و اندوه و رسیدن به شادی واقعی و یقین دائم است، باید باورها را –همان‌طور که در کتاب اثبات ‌آورده‌ام- خشت به خشت درست چید و برای رسیدن به این هدف لازم است مانند کوهنوردی عاقل و صبور از دامنه‌ی کوه به سمت قله حرکت نمود و هر قدم خود را بدون عجله و حساب شده برداشت تا در کمترین زمان ممکن و معقول، به نوک قله‌ی کوه رسید. دوست دارم بازهم تأکید کنم اگر در همین مسیر ثابت‌قدم بمانید، مطمئن باشید نه‌تنها دیگر هرگز دچار شک و تزلزل اعتقادی توسط احدی نخواهید شد بلکه برای یک‌لحظه نیز حاضر نیستید از چنین مسیر خردمندانه و لذت‌بخش و متفاوتی فاصله بگیرید. اگر هر خطا یا اشتباهی از ما در زندگی سر زده یا خدای‌ناکرده در آینده سر بزند، اما درعین‌حال تلاش کنیم صادق باشیم و در مسیر اصلاح آن خطا، به‌اندازه توان قدم برداریم، خداوند آن خطا یا اشتباه را نه‌فقط می‌بخشد بلکه تبدیل به پلی جهت موفقیت‌های جدید خواهد نمود و همین‌که خداوند می‌بیند ما با همه‌ی زمین خوردن‌های پی‌درپی‌مان، با او صادق هستیم، او نیز بدبیاری‌ها را از زندگی ما دور خواهد نمود. اما اگر با خدا و وجدان خود صادق نباشیم، قاعدتاً پس رفت خواهیم کرد و زندگی روزمره‌ی ما سخت‌تر شده و به هم خواهد پیچید. همواره فراموش نکنیم خداوند هرکسی را فقط به‌اندازه‌ی توان و استعدادش آزمایش خواهد کرد نه بیشتر، پس شما نیز مطمئن باشید هرگز در آینده چیزی که خارج از ظرفیت و توانتان باشد را قطعاً تجربه نخواهید نمود و بی‎تابی ما در مشکلات، به خاطر تصور غیرواقعی از مشکلات است که نتیجه‌ی ترس از غیر خداست. رسیدن به موفقیت حقیقی در زندگی، بستگی به نوع انتخاب من و شما دارد که آیا به‌راستی می‌خواهیم در مسیر خردمندانه که قطعاً باعث شادی و نشاط واقعی می‌شود ثابت‌قدم بمانیم یا اینکه می‌خواهیم در مسیر وسوسه، شک و چیزهایی که ظاهرش بسیار فریبنده است اما در عمل باعث غم و سختی و افسردگی می‌شود، قدم برداریم! همان‌طور که جمعی از ناباوران و کسانی که دچار شک شده اما تلاش کافی برای رفع آن نداشتند پرده از دنیای ترسناک خود برداشته و مرتب به من اطلاع می‌دادند که با چه وسوسه‌های شدید ذهنی که مانند کنه به جان‌شان افتاده بود و با چه افسردگی‌های سخت و رنج‌های وحشتناکی دست‌به‌گریبان شده بودند و بعد از مدت‌ها بالأخره از مرکب غرور و غفلت پایین آمده و به حقیقت و عزت واقعی رسیدند و اینک در پناه خداوند، شادی خیلی زیاد حتی بیشتر از دوران کودکی و نوجوانی خود را تجربه می‌کنند. شما هم برای من خصوصاً نسبت به آنچه از من خواستید، (تلاش برای روشنگری دیگران) دعا کنید. من (با قرائن عقلی و نقلی) به اجابت دعای شما مخاطبان محترم که صادقانه دوست دارید نسبت به آفریدگار خود معرفت و شناخت کافی پیدا کنید و سختی‌کشیده‌ی این راه هستید بسیار امیدوارم. همیشه در مسیر درست موفق باشید. ادامه 👇🏻
👆🏻 🗣 آقا خیییلی ممنون از لطفتون، چشم براتون دعا می‌کنم من الآن یه هفتس نمازمو دارم میخونم هرچند خیلی دلی نیست و به کیفیت گذشته نیست ... چون خودم احتمال میدم بسیار فایده داشته باشه، به نظرم شما فرشته اید. من مطالعاتمو ادامه میدم و مطالبتونو ولی یکم ته دلم میترسم از فامیلام و چون مجبورم هر از چند گاهی ببینمشون، ولی خدارو شکر، خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الآن خدا میدونه قاتی کرده بودم روزگارم شده بود گریه فقط. چون زندگی ای که خدا نباشه توش هیچ فایده ای نداره، من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام. خیلی ممنونم از شما و خیلی دوستون دارم. سپاس فراوان. خدانگهدار. پاورقی: برخی مخاطبان به این‌جانب پیام دادند که عاشق خدا هستند و اسلام و قرآن را دوست دارند اما درعین‌حال این را هم دوست دارند (قبل از رسیدن به یقین و کسب شرایط لازم) با ناباوران (که عمداً به انکار و استهزاء خداوند، قرآن و اسلام روی آورده‌اند) ارتباط برقرار کنند (!) و سپس از من می‌خواهند راهی فوری برای نجات از ناراحتی‌های که نتیجه‌ی این ارتباط است ازجمله، وسوسه‌ی شدید ذهنی، کم شدن حافظه، کابوس، استرس و افسردگی شدید که منجر به سفید شدن موها و کاهش وزنشان شده است ارائه دهم. من نیز-همانطور که در قسمت‌های بعدی این نوشتار خواهم آورد- ایشان را از دلایل خردمندانه و مجرب در اثبات غیرحرفه‌ای و اشتباه بودن کارشان، مطلع می‌کنم سپس دو سؤال را از آن‌ها می‌پرسم: سؤال اول: آیا شما می‌دانید گفتگوی شما با ناباوران، رفتن به کانال، گروه و دیدن کلیپ‌های آن‌ها که مملو از انکار، توهین، تمسخر و جسارت به خدای عزیز، قرآن و آیات الهی است، علاوه بر رنج‌هایی که به آن مبتلا شدید، سبب افزایش آمار بازدید و تشویق ایشان به ادامه‌ی کارشان نیز می‌شود؟ (پاسخ ایشان مثبت است). سؤال دوم: بنابراین شما که می‌گویید عاشق خدا هستند و اسلام و قرآن را دوست دارید، اما در عین حال دوست دارید با ناباوران به اشکال مختلف -حتی بیشتر از خداباوران- در ارتباط باشید، آیا از راهنمایی صریح خداوند در قرآن که به‌شدت شمارا از انجام کار فوق و عواقبت شوم آن نهی کرده است با خبرید؟ ازجمله: بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليماً به منافقان بشارت ده كه مسلماً مجازات دردناكى در انتظار آن‌هاست! الَّذينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً همانها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‌‏كنند. آيا عزّت و آبرو نزد آنان مى‌‏جويند؟ با اينكه یقیناً همه عزّتها از آن خداست؟! وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً و تحقیقاً خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌‏كنند، پس با آن‌ها ننشينيد (و به ایشان بی‌توجهی کنید) تا به سخن (و موضوع) ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌‏كند. مخاطب محترم فوق در ادامه، شبهه‌ای را از فامیل خداناباور خود مطرح نمود، که در نوبت بعدی به همراه پاسخ‌های علمی، مستند و خردمندانه به آن خواهیم پرداخت. 📝 @esbatekhodavand
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌤 🕊 🌸 این نامه را به نام خدا باز می‌کنم سرنامه‌ی سخن ز سر، آغاز می‌کنم مجموعه‌ٔ
(هر روز یک قسمت)

گام چهارم از چهارده گام: آثار شکر، ناشکری و شک و یقین به خدا. ‎‌‏قسمت ۲۱۳
/۵۵۲
این قسمت: ✨هر بخش را به آرامی مطالعه و در آن‌ اندیشه کنید. ‏_______________ 🍃 و إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ هنگامی‌که به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را درحالی‌که به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده می‌خواند؛ امّا هنگامی‌که ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان می‌رود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! این‌گونه براى کسانی که اسراف و زیاده‌روی می‌کنند، اعمالشان زينت داده شده است (كه زشتى رفتار دوگانه خود را درك نمی‌كنند)! And when affliction touches a man, he calls on Us, whether lying on his side or sitting or standing; but when We remove his affliction from him, he passes on as though he had never called on Us on account of an affliction that touched him; thus that which they do is made fair-seeming to the extravagant. 📗 ﴾QURAN, YUNUS, 12 ➖ القرآن، یونس، ۱۲﴿ ‏_________________________ 👤 گوته (Johann Wolfgang von Goethe)، دانشمند و شاعر معروف آلمانی می‌گوید: هر وقت در لحظات تشویش و اندوه از «خدا» کمک خواسته‌ام همیشه با گشایش روبه‌رو شده‌ام. 📘 اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۲۰ به نقل از: آرامش و خوشبختی، ص ۲۰۳ ‎ .نشر آزاد است 🌾 ‎________ ‎ دریافت کتاب قسمت‌های بارگذاری شده + 📽 فیلم معرفی📘 🔝برو قسمت اول
هدایت شده از شعر توحیدی
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. ✏️ هر وقت در لحظات تشویش و اندوه از خدا کمک خواسته‌ام همیشه با گشایش روبه‌رو شده‌ام. دانشمند و شاعر معروف آلمانی 📗منبع: اعتراف دانشمندان بزرگ جهان، ص ۲۰ ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌🌺 سلام هر روز #۱۴_ثانیه_با_خدا / #۱۴_ثانية_مع_الله / 📽 قسمت 35: یکی از انواع جالب یاد و تشکر از خدا این است که هنگام برداشت میوه و محصولات کشاورزی آیه‌ی زیر را زمزمه کنیم: 🍃 ينْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور و از همه ميوه‌ها می‌روياند. He causes to grow for you thereby herbage, and the olives, and the palm trees, and the grapes, and of all the fruits. 📗 ﴾QURAN, AN-NAHL, 11 ➖ القرآن، النّحل، ۱۱﴿ ✔️ این فیلم یکی از تمرینات کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است. شما با انجام این تمرین -یعنی دیدن شکل محدود و هدفمند موجودات- ضمن اطمینان از وجود طراح هوشمند آن‌ها، به برخی صفات ازجمله یگانگی طراح جهان نیز یقین پیدا خواهید نمود. جهت آشنایی با چگونگی انجام این تمرین به کتاب فوق یا نشانی زیر مراجعه و تمامی قسمت‌های بارگذاری شده را نیز دریافت نمایید: https://esbatekhodavand.blogsky.com/1306 📹 کیفیت اصلی این فیلم: https://aparat.com/v/OtE0a
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. بعد از پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیل‌های خداناباورش، دچار شک به خدا شده بود، وی در ادامه شبهه‌ی زیر را مطرح می‌کند + پاسخ این قسمت: روش مواجهه با فرار به جلوی ناباوران که یکی از ترفندهای تکراری و نخ نمای آن‌ها جهت ایجاد شک در افراد کم‌تجربه است. 🗣 خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الان ... من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام هرچند همون فامیلمون میگه زندگیتو به خدا گره نزن و نتیجت از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی ولی من نمیتونم واقعا، آقا هیچجوره ته دلم باور نمیکنم خدا نباشه، ولی خیلی اذیت میشم از اون حرفها و بحث ها در مورد ادعای فامیل خداناباور این فرد، روشن است که سخن او –که در ادامه توضیح خواهم داد- دقیقاً در مورد خودش و سایر ناباوران تطبیق دارد نه طرف مقابل. این نوع سخن گفتن که در اصطلاح به آن فرار به جلو می‌گویند یکی از فرمول‌ها و ترفندهای بسیار تکراری و نخ نمای ناباوران است که اگر افراد کم‌تجربه یا کسانی که در حال تحقیق در مورد خدا هستند، این ترفند را بشناسند مسلماً دیگر متأثر از شبهه پراکنی‌های ناباوران در قالب کتاب، کلیپ و غیره نخواهند شد. فرار به جلو در مورد فردی مصداق دارد که انتقادی به وی وارد می‌شود که او قادر به دفاع منطقی از آن انتقاد نیست. این فرد درحالی‌که می‌داند حق با طرف مقابل است و خودش اشتباه کرده است، چون شجاعت و صداقت کافی برای اقرار به آن را ندارد با فرار به‌ جلو تظاهر می‌کند که حق با اوست و طرف مقابل اشتباه کرده است، تا بدین‌وسیله خود را که در موضع ضعف است در موضع قدرت نشان دهد و طرف مقابل که در واقع حق با اوست و در موضع قدرت قرار دارد را ناحق در موضع ضعف و پاسخگویی نشان دهد. اما چرا ناباوران بااینکه می‌دانند حقیقت چیست اینگونه از ترفند زشت و غیرانسانی فرار به جلو برای معکوس نشان دادن حقیقت استفاده می‌کنند تا در دل خصوصاً نوجوانان و افراد کم‌تجربه شک ایجاد کنند؟ می‌توانم به‌جرئت بگویم تمام ناباورانی که تاکنون گفتگو داشته‌ام، بدون استثناء، خودشان هم می‌دانستند که حتماً خدا وجود دارد و محال است این جهان با چنین قوانین و طراحی فوق‌العاده هوشمندانه، سراسر بی‌هدف، شانسی و خود به خودی به وجود آمده باشد. اما حداقل آن چیزی که ناباوران در آن هیچ شکی ندارند این است که انکار خدا و حتی متوقف شدن در شک، خلاف احتیاط عقلی است که هر انسان عاقل در زندگی روزمره به احتمالات بسیار کمتر از این در عمل اهمیت می‌دهد (مثل احتمال ابتلا به یروس کرونا)، چه رسد به نادیده گرفتن احتمال وجود خدا که سرنوشت ابدی انسان به آن گره خورده است و هر عاقلی می داند باید هر چه زودتر تلاش کند تا شبهاتی که منجر به شک او شده است را بدون تعصب و صادقانه پاسخ دهد و روشی را اتخاذ کند که علت اساسی شک به خدا را از ریشه بخشکاند تا دیگر هرگز به وجود خدا دچار شک و تردید نشود که من این روش را در کتاب اثبات، خدا دین و مذهب خردمندانه توضیح داده‌ام. اما ناباورانی که عمداً در شک به خدا توقف می‌کنند، هرچه عمرشان رو به پایان می‌رود، چه بخواهند و چه نخواهند، احساس بلاتکلیفی و ترس بیشتری نسبت به حال و آینده در ایشان ایجاد می‌شود به‌طوری‌که این شک مانند به خوره‌ای به جانشان می‌‌افتد که چه بخواهند یا نخواهند روحیه و زندگی ایشان را «داغان» خواهد کرد. این افراد وقتی با وجدان خود تنها می‌شوند، (مثلاً بعد از بیداری از خواب)، و نگرانی‌شان به اوج می‌رسد با خود می‌گویند: من به وجود خدا شک پیدا کرده‌ام و نمی‌دانم که آیا واقعا وجود دارد یا ندارد اما اگر واقعاً وجود داشته باشد، همان‌طور که بزرگان خداناباور مانند داوکینز هم احتمال وجود خدا را می‌دهند (📽)، آن‌وقت تکلیف من چیست و چه بلایی سر من می‌آید؟ من که الان فرصت دارم تا شک به خدا را برطرف کنم اما اگر عمداً امروز و فردا کنم و بمیرم، آن‌وقت بعد از مرگ برای نجات از مجازات ابدی خداوند چه‌کاری از دست من برمی‌آید؟ اگر خداوند به من بگوید من به تو فرصت کافی دادم تا با تفکر در مخلوقاتم بتوانی شک خودت را تبدیل به یقین کنی و همچنین به تو فرصت توبه و وعده‌ی بخشش و اصلاح همه خطاهایت را دادم اما استفاده نکردی، آن وقت من چه جوابی دارم که بدهم؟! ادامه 👇🏻
👆🏻 البته برخی از ناباوران بالاخره قبل از رسیدن مرگ در این زندگی کوتاه، راه صداقت را در پیش می‌گیرند و به ندای وجدان خویش پاسخ مثبت می‌دهند اما برخی دیگر راهی خلاف احتیاط و بدون صداقت را انتخاب می‌کنند و با استفاده از ترفندهای گوناگون تلاش می‌کنند تا به هر قیمت از ندای وجدان خود فرار کنند درحالی‌که به تجربه می‌دانند این تلاش عذاب وجدانشان را بیشتر و زندگی آن‌ها را سخت‌تر می‌کند. فرار به جلو برای ساکت کردن ندای وجدان خویش یکی از ترفندهای ناباوران برای خفه کردن ندای وجدان خویش و نجات از استرس و افسردگی شدید که به‌خاطر انکار خدا یا شک در خدا دامن‌گیر ایشان شده است این است که با افراد کم سن یا کم‌تجربه که توانایی رفع شبهات را ندارند وارد گفتگو می‌شوند. ناباوران چون خودشان هم به خوبی می‌دانند شک آن‌ها نسبت به خدا، خلاف وجدان بیدار و خلاف عقل سلیم است، بنابراین در ابتدای گفتگو با افراد فوق سعی می‌کنند، از ترفند «فرار به جلو» استفاده کنند تا بدین وسیله خودشان را کاملاً حق با جانب نشان دهند. در نتیجه برای مخفی کردن ضعف منطق خود، تلاش می‌کنند بااعتمادبه‌نفس کاملاً ساختگی مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهند تا بدین وسیله شک غیرخردمندانه خود به خدا را مانند ویروس به ذهن مخاطب منتقل کنند. مثلاً با اعتمادبه‌نفس می‌گویند: «وجود خدا و وجود چراغ جادو هر دو خرافات هستند اگر چه احتمال دارد که هم خدا وجود داشته باشد هم چراغ جادو اما هیچ دلیل و شواهدی نداریم که بتواند وجود چراغ جادو و خدا را ثابت کند»! اما حقیقت این است که برای اثبات وجود چراغ جادو، هیچ دانشمند و حتی آدم عادی در طول تاریخ یک دلیل و شاهد نیز ارائه نکرده است، درحالی‌که برای اثبات وجود خدا دقیقاً حقیقت برعکس است و صرف‌نظر از هزاران دلیل و شواهد علمی از هزاران هزار دانشمند جهان در طول تاریخ، ساختار هوشمندانه تک‌تک موجودات جهان که مقابل چشم همگان ست، به‌تنهایی برای ایجاد یقین و اطمینان به وجود طراح فوق‌العاده هوشمند موجودات جهان (خدا) کافی است. برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقی دفتری است معرفت کردگار همان‌طور که ساختار هوشمندانه‌ی یک نقاشی ساده -ولو مربوط به هزاران سال قبل- بهترین دلیل و شاهد برای اثبات وجود نقاش آن است، بدون اینکه به آوردن حتی یک دلیل دیگر (ازجمله دلایل علمی) نیاز باشد و کوچک‌ترین تردید در اینکه این تابلوی ساده‌ی نقاشی محال است خودش بدون وجود نقاش، خود به خود و تصادفی کشیده شده باشد باقی نمی‌ماند، چه رسد به طراحی فوق‌‌العاده هوشمندانه‌ی جهان که قابل مقایسه با طراحی یک تابلوی نقاشی نیست! اما یکی از اهداف ناباوران از طرح این مغالطه‌های غیرصادقانه که با آن در دل افراد کم‌تجربه شک می‌اندازند این است که هنگام عذاب وجدان، بتوانند خطاب به وجدانشان بگویند: «دیدی نگرانی تو بی‌خود بود؟ دیدی من با یک خداباور صحبت کردم و او حرفی برای گفتن نداشت؟ دیدی او هم مثل من دچار شک شد؟ دیدی من الکی دچار شک نشدم؟ دیدی حق با من بود؟ دیدی ... پس دیگر آسوده باش و این‌قدر به پر و پای من نپیچ و نمک روی زخمم نپاش و غر نزن و دست از سرم بردار و ولم کن»! درحالی‌که خودشان هم می‌دانند این ترفندها و نقش بازی کردن‌ها، هرگز وجدان ایشان را فریب نمی‌دهد، که به قول معروف وجدان یگانه محکمه‌ای است که نیاز به قاضی ندارد، به همین دلیل این افراد تا آخرین لحظه‌ی عمر درگیر ندای وجدان خویش هستند و از نگرانی و افسردگی پیوسته که زندگی ایشان را «داغان» کرده است رنج می‌برند، رنجی که باعث می‌شود جسم و روان‌شان را زودتر از دیگران پژمرده و خسته کنند. تقریباً اکثر افراد کم‌تجربه‌ای که دچار شک نسبت به خدا شده‌‌اند و از من راهنمایی خواسته‌اند، توسط همین ناباوران و با ترفند «فرار به جلو» شکار شده‌اند، ناباورانی که تلاش می‌کردند با پاشیدن تخم شک نسبت به خدا در ذهن این افراد مظلوم، آن‌ها را نیز مانند خودشان دچار عذاب وجدان نموده و زندگی‌شان را تبدیل به جهنم کنند. ادامه 👇🏻
👆🏻 این ناباوران که به تدریج حتی از اصول انسانی فاصله گرفته‌اند، چون خود را در حال غرق شدن می‌بینند به اسم خیرخواهی و نجات از خرافات، با ناجوانمردی تمام تلاش می‌کنند تا دیگران را نیز با خود غرق کنند بلکه شاید بتوانند رنج ناشی از عذاب وجدان خودشان را با ایشان تقسیم کنند و درنتیجه استرس کمتری را تحمل کنند درحالی‌که در عمل می‌بینند نتیجه بر خلاف انتظار آن‌ها شده است و وجدان ایشان با تشر بیشتری به آن‌ها می‌گوید: «چرا به‌جای اینکه خودت تلاش کنی تا شکت را برطرف نمایی، یک انسان بیچاره‌ی و کم‌تجربه‌ی دیگر را هم مثل خودت دچار شک و عذاب وجدان کردی؟ چرا به کسی که زندگی زیبایی داشت و به کمک خدا، داشت مشکلات زندگی‌اش را یکی بعد از دیگری با موفقیت پشت سر می‌گذاشت به دروغ گفتی که: «زندگیتو به خدا گره نزن، که نتیجه‌اش از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی»؟! درحالی‌که باید صادقانه حقیقت را به او می‌گفتی که: «از تجربه‌ی تلخ من استفاده کن و مثل من زندگی‌ات را به شک در خدا گره نزن و خیال نکن که نتیجه‌اش از قبل معلوم نیست و تو با انکار خدا آزاد می‌شوی، بلکه مطمئن باش شک به خدا زندگی را بی‌معنا می‌کند، احساس داشتن اراده‌ی آزاد را از انسان سلب می‌کند و زندگی و شخصیت وی را به خاطر عذاب وجدان و افسردگی پیوسته از درون پوک و داغان می‌کند!» حقیقت فوق به قدری مجرب و محسوس است که حتی برخی بزرگان خداناباور به آن اذعان دارند از جمله پروفسور ویل پرواین، استاد زیست‌شناسی در دانشگاه کرنل که یکی از معتبرترین دانشگاه‌های آمریکاست می‌گوید: (همه چیز) با انکار خدا شروع می‌شود و سپس (بعد از خداناباوری) امیدت را به زندگی بعد از مرگ از دست خواهی داد، وقتی این دو را از دست بدهی، بقیه هم به‌راحتی به دنبال آن دو از دست می‌روند و این نتایج برایت حاصل می‌شود: بی‌پایگی اصول اخلاقی و انسانی، معنا نداشتن زندگی و درنهایت آزادی برای انسان وجود نخواهد داشت و هیچ امیدی به معنای عمیق داشتن زندگی وجود ندارد! این پروفسور که دچار تومور مغزی بود ادامه داد: برادرم نیز پارسال ناامیدانه به خاطر بیماری لاعلاجی مرد و ما نمی‌توانستیم کاری کنیم؛ من نمی‌خواهم این‌طور بمیرم و اگر تومور من برگردد قبل از این مرحله خودم را با تیر می‌زنم. بعدازاین مصاحبه پروفسور پرواین متوجه شد که تومور مغزی او برگشته است و مجری مشهور بن استین که این مصاحبه را با وی انجام داده بود، پرده از حقیقتی تلخ برداشت و گفت: داستان انکار خدا (که) توسط دکتر پرواین (مطرح شد) در بین کسانی که مانند او فکر می‌کنند (خداناباوران) که با آن‌ها مصاحبه کردیم معمول و رایج است. جهت دیدن فیلم اعترافات فوق این عبارت را جستجو کنید: «اثر کنار گذاشتن خدا از زبان پروفسور خدا نا باور» فریدریش نیچه -فیلسوف خداناباور- در مورد کابوس هولناکی به نام خودکشی می‌گوید: فکر خودکشی آرام‌بخشی قوی است ... با آن چه شب‌های بد را که به خوبی می‌توان گذراند! 📘 فراسوی نیک و بد، ص ۱۲۴ 👤 دیلی میل، Daily Mail: احتمال اینکه آتئیست‌ها (خداناباوران) خودکشی کردن را انتخاب کنند بیشتر است. مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری آمریکا، National Center for Biotechnology Information: «مذهب در برابر خودکشی نقش محافظتی ایفا می‌کند». دانشگاه هاروارد، Harvard University: «شرکت در مراسم مذهبی برای زنان موجب کاهش خودکشی می‌شود». نیویورک‌تایمز: «آتئیسم (بی‌اعتقادی به خدا) یکی از عوامل خودکشی است». The New York Times: ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE 🌐 https://www.nytimes.com/1894/09/17/archives/atheism-a-cause-of-suicide-dr-macarthur-preaches-on-the-sin-and.html آنچه از نظرتان گذشت، صرفاً نمونه‌ای از ترفند غیرانسانی «فرار به جلو» توسط ناباوران بود با این هدف که یک حقیقت واضح و ثابت شده نسبت به خودشان را (عذاب وجدان و داغان شدن به خاطر شک به خدا)، برعکس نشان می‌دهند. ناباوران استفاده از ترفند «فرار به جلو» را در مورد سایر ادعاهایشان نیز به کار می‌برند تا حقیقت را وارونه نشان دهند ازجمله در شعارهای غلیظ خود می‌گویند: «ما فقط علم و عقل را قبول داریم» درحالی‌که هر کس (مانند اینجانب) تجربه‌ی مناظره با این افراد را داشته باشد مرتب می‌‌بیند هر زمان آن‌ها احساس کنند حقیقت در حال روشن شدن است، به راحتی آب خوردن پای خود را روی هر دلیل علمی و عقلی که قبل از آن سنگش را به سینه می‌زدند و حتی پا روی نظرات خودشان می‌گذارند و تا جایی پیش می‌‌روند که ناچار می‌شوند برای انکار خدا، حقایق محسوس را نیز –به دلیل نسبی‌گرایی مطلق- صریحاً انکار کنند. ادامه 👇🏻
👆🏻 توضیح بیشتر اینکه وقتی ناباوران متوجه می‌شوند که طرف مقابلشان فرد بی‌تجربه‌ای نیست و مغالطه‌های خلاف عقل و مضحک ایشان، -مانند مثال چراغ جادو- بر وی تأثیر نمی‌گذارد بلکه می‌تواند شبهات ناباوران را با دلایل مستند علمی و عقلی از اساس رد کند، معمولاً از ادامه‌ی گفتگو سرباز زده و حتی نظرات قبلی خود را حذف می‌کنند تا اجازه ندهند طرف مقابل دلایل خود را مطرح کند و بدین وسیله بیشتر دچار عذاب وجدان شوند. ترفند دیگر ناباوران در مناظرات این است که عمداً تعداد زیادی شبهات خارج از موضوع اصلی را پشت سر هم مطرح می‌کنند تا اساساً فرصتی برای پاسخ به آن‌ها با توجه به زمان محدود وجود نداشته باشد و به این وسیله می‌خواهند مانع شنیده شدن دلایل اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت ساز شوند. این افراد خیال می‌کنند با این ترفند می‌توانند بعداً به وجدان خود بگویند: «دیدی من با فرد با اطلاعی از خداباوران گفتگو کردم و او هم به فلان شبهه من هیچ پاسخی نداد؟ می‌دانی چرا؟ چون اصلاً پاسخی نداشت»؟! من بارها با چنین ترفند سخیفی از ناباوران روبرو شده‌ام اما خوشبختانه به دلیل تجربه‌‌ی کافی از فرصت استفاده نموده و اجازه نداده‌ام حتی یک شبهه از شبهات فراوان ایشان بی‌پاسخ بماند، یا اگر واقعاً دیدم فرصتی برای پاسخ وجود ندارد، خیلی روشن و صریح به طرف مقابل می‌گویم: «همان‌طور که خودتان هم می‌دانید شما با طرح این شبهات بیش از حد، تلاش می‌کنید از محور اصلی گفتگو خارج شوید چون هیچ علاقه‌ای به روشن شدن حقیقت در موضوع اصلی ندارید، در حالی خودتان و مخاطبانی که شاهد گفتگو هستند، می‌توانند با کمی جستجو مطمئن شوند تک‌تک شبهاتی که مطرح کردید، پاسخ‌هایی کاملاً شفاف و محکم دارد که جای هیچ شک و ابهامی را باقی نمی‌گذارد». این روش پاسخ به ناباوران، باعث می‌شود که تلاش ایشان برای خفه کردن ندای وجدان خودشان و مخاطبان همفکرشان بیش‌ازپیش ناکام بماند بلکه به ایشان کمک کند تا هر چه زودتر به ندای وجدانشان پاسخ مثبت دهند و از رنج جانکاهی که خود را به آن دچار کرده‌اند نجات پیدا کنند. من در قسمت (فردا)، گزارشی از مناظره خود با فردی که اسم خود را کابوس مسلمانان گذاشته بود ارائه خواهم داد تا روشن شود که چگونه ترفند فوق‌الذکر وی تبدیل به فرصتی برای من شد و این فرد که در ابتدا با هتاکی و تندی مناظره را آغاز کرد در پایان نرم شد به طوری که من بر خلاف انتظارم به هدایتش امیدوار شدم. 📝 @esbatekhodavand
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌤 🕊 🌸 حمد و شکر و سپاس یزدان را آفریننده‌ی تن و جان را مجموعه‌ٔ
(هر روز یک قسمت)

گام چهارم از چهارده گام: آثار شکر، ناشکری و شک و یقین به خدا. ‎‌‏قسمت ۲۱۴
/۵۵۲
این قسمت: ✨هر بخش را به آرامی مطالعه و در آن‌ اندیشه کنید. ‏_______________ 🍃 قدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ مسلماً ما نشانه‌ها (و شواهد خود) را براى جماعتی كه اهل دانش (و تفکرند) آشکار ساخته‌ایم! Truly We have made plain the communications for a people who know. 📗 ﴾QURAN, AL-ANAAM, 97 ➖ القرآن، الأنعَام، ۹۷﴿ 🍃 إنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اَللّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ اَلْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ اگر كفران كنيد (و درصدد پوشاندن حقایق آشکار و نعمت‌های الهی برآیید) خداوند از شما (چه به او باور داشته باشید چه او و نعمتهایش را انکار کنید) بى‌نياز است و (البته) هرگز کفران (و انکار و ناسپاسی) را برای بندگانش نمی‌پسندد و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما می‌پسندد! If you are ungrateful, then surely Allah is Self-sufficient above all need of you; and He does not like ungratefulness in His servants; and if you are grateful, He likes it in you 📗 ﴾QURAN, AZ-ZUMAR, 7 ➖ القرآن، الزُّمَر، ۷﴿ ‏_________________________ 👤 دکتر پول ارنست آدلف، PAUL ERNEST ADOLPH، عضو کالج جراحان آمریکا: من که از شاغلین علم پزشکی هستم، برای مبارزه با هر نوع مرض، خود را با سلاح روحی و داروهای طبی مجهز کرده‌ام و از نتیجه‌ی معالجاتم به «خدا» سپاسگزارم. اگر ما در معالجات خود «خدا» را کنار بگذاریم احتمال موفقیت از پنجاه‌درصد هم کمتر می‌شود. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۵۴، جان کلوور، چاپ سوم. ‎ .نشر آزاد است 🌾 ‎________ ‎ دریافت کتاب قسمت‌های بارگذاری شده + 📽 فیلم معرفی📘 🔝برو قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌🌺 سلام هر روز #۱۴_ثانیه_با_خدا / #۱۴_ثانية_مع_الله / 📽 قسمت 36: فیلمی از دو گاو مشکی و قهوه‌ای رنگ در چراگاهی سرسبز و زیبا دوست دارم در فصل بهار، به دل طبیعتی بکر بروم، چای آتشی درست کنم و ساعت‌ها به مناظر زیبایش نگاه کنم و نظرم را آزاد و مستقل در مورد آیه‌ی زیر بنویسم: 🍃 هو الذي أنزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون او كسى است كه از آسمان، آبى فرستاد كه نوشيدن شما از آن است و گياهان و درختانى كه حيوانات خود را در آن به چرا می‌بريد نيز از آن است. He it is Who sends down water from the cloud for you; it gives drink, and by it (grow) the trees upon which you pasture. 📗 ﴾QURAN, AN-NAHL, 10 ➖ القرآن، النّحل، ۱۰﴿ ✔️ این فیلم یکی از تمرینات کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است. شما با انجام این تمرین -یعنی دیدن شکل محدود و هدفمند موجودات- ضمن اطمینان از وجود طراح هوشمند آن‌ها، به برخی صفات ازجمله یگانگی طراح جهان نیز یقین پیدا خواهید نمود. آشنایی بیشتر: esbatekhodavand.blogsky.com/1306 📹 کیفیت اصلی این فیلم: aparat.com/v/MjP2a ‎ نشر، آزاد است 🌾 ‌
‌ ‌🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند. راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. جهت رسیدن بهتر به نتیجه‌ی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامه‌ی پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیل‌های خداناباور خویش دچار شک شده بود. این قسمت: چگونه در گفتگو با ناباوران، می‌توان ترفند فرار به جلو و خارج شدن از موضوع توسط ایشان را خنثی نمود؟ با ذکر تجربه‌‌ی اینجانب در یکی از مناظرات با ایشان. فردی از ناباواران که اسم خود را «کابوس مسلمانان» گذاشته بود، دو فیلم از مناظرات ویدئویی‌اش را برایم ارسال و درخواست مناظره نمود که امیدوارم روزی موفق شوم صوت و متن این مناظره‌ی روشنگرانه را منتشر نمایم. این فرد مایل بود نظرش را صوتی (Voice) ارسال کند که احیاناً بعداً بتواند در صفحه‌اش بارگذاری نماید، بنابراین به او گفتم اگر واقعاً به دنبال حقیقت است -نه تهیه‌ی خوراک برای صفحه‌‌ی خویش- در این صورت این مناظره، نتیجه‌ی آزاد و مفید برای وی به دنبال خواهد داشت. علت اینکه برخی ناباوران حاضر به گفتگوی متنی نیستند، این است که می‌دانند طرف مقابل می‌تواند با مراجعه فوری به متن سخنان وی، تناقضات مشترک ناباوران را راحت‌تر نشان دهد و بدین‌وسیله مغالطات و ترفندهای وی را زودتر خنثی نماید. قرار شد این فرد آتئیست (خداناباور) در ابتدا مقدمه‌ای بگوید و من هم مقدمه‌ای، سپس مناظره را در موضوعی که او مشخص نموده بود آغاز کنیم. موضوع وی، ازلی بودن جهان بود. با توجه به اینکه از ترفند ناباوران در فرار به جلو و طرح شبهات خارج از موضوع، خبر داشتم، به این فرد مرتب تذکر می‌دادم اگر شبهه‌ای خارج از موضوع اصلی مطرح کند، لازم است وقت کافی برای پاسخگویی داشته باشم. او این تذکر را جدی نمی‌گرفت و در همان مقدمه‌ی خود، تعداد فراوانی شبهه‌ی خلاف واقع و خارج از موضوع بیان کرد، به‌طوری‌که می‌توانم بگویم تقریباً هر کلامی که از دهانش خارج می‌شد، حاوی شبهه‌ای جدید بود که نیاز به توضیح مستقل داشت. صرفاً به‌عنوان نمونه، وی با همان ترفند «فرار به جلو» برای برعکس جلوه دادن حقیقت، چنان قاطعانه و قطعی می‌گفت تعداد خداناباوران جهان بیشتر از خداباوران است که اگر سکوت می‌کردم و با آمار رسمی جهانی، خلاف واقع بودن ادعایش را ثابت نمی‌کردم، چه‌بسا شخص ثالثی که فاقد اطلاعات کافی بود به‌اشتباه می‌افتاد. وقتی نوبت من شد شروع کردم به ترتیب به تک‌تک شبهات او با استناد به نظر دانشمندان و مراکز جهان پاسخ دادن (). مثلاً در مورد تعداد خداناباوران، ابتدا به وی یادآور شدم برای یک محقق عاقل و آزاد که فقط حقیقت برایش مهم باشد، زیادی یا کمی پیروان هر باوری (چه خداباوران، چه خداناباوران)، دلیلی بر درست بودن آن باور نیست بلکه باید دلایل هر باور و اعتقادی را مستقل و آزاد بررسی و قضاوت نمود. اما صرفاً برای روشن شدن حقیقت، با مدارک مستند از رسانه‌های سکولار و ضد دین نشان دادم، ناباوران جهان در اقلیت محض هستند. مثلاً بر اساس بررسی که سال ۲۰۰۴ سازمان جاسوسی سیا در اطلاعات‌نامه جهان انجام داد، تخمین زده شد فقط حدود ۲٫۴ درصد مردم جهان بی مذهب هستند. 🌐http://cia.gov/cia/publications/factbook/geos/xx.html#People همچنین در نظرسنجی توسط AP/Ipsos که در ده کشور انجام شد مردم ایالات‌متحده آمریکا –علیرغم اینکه شبانه‌روز توسط رسانه‌های ضد دین، بمباران اطلاعاتی می‌شوند- بیشترین اطمینان را از وجود خدا یا قدرتی بالاتر در خود نشان دادند (۲٪ بی‌خدا و ۴٪ ندانم‌گرا). ضمن اینکه آمار جهانی حاکی از رو به کاهش بودن تعداد ناباوران در جهان نیز هست. 🌐 http://webcitation.org/6F2l5jhHt همچنین کاهش تعداد ناباوران در بین افراد تحصیل بیش از سایر مردم گزارش شده است تا جایی که روزنامه‌ی بریتانیایی دیلی میل، Daily Mail، به تحقیقاتی (By analyzing data from a large national survey) اشاره می‌کند که بر اساس آن اذعان شده است: «افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی، گرایش بیشتری به دین‌داری دارند تا افرادی که این‌گونه نیستند». 🌐 منبع انگلیسی: dailym.ai/2BAJDmq 🌐 منبع فارسی: http://btid.org/fa/news/139518 خوشبختانه من به تک‌تک شبهات خداناباور فوق، مانند آنچه گذشت به‌صورت منطقی و مستند پاسخ دادم. وی که متوجه شد خلاف واقع بودن ادعاهای او آشکار شد و تلاش او نتیجه‌ی عکس داد، همانطور که انتظار می‌رفت به شدت غافل‌گیر شد و او نیز مانند سایر ناباوران وقتی متوجه شد طرف مقابل، توانایی رفع شبهاتش را دارد، سعی کرد بهانه‌ای جهت ترک مناظره پیدا کند و زمانی که مطمئن شد سخنان من مستند به رسانه‌های غربی و نظر دانشمندان جهان است، برخلاف شعار غلیظ علم و عقل‌گرایی خود، با تندی و بدون نزاکت، مرتب می‌گفت نظرات دانشمندان و مستندات رسانه‌های غربی مذکور برایش هیچ ارزشی ندارد! ادامه 👇🏻
👆🏻 ✔️ من همواره در مناظرات و گفتگوهای خود با ناباوران تجربه کرده‌ام که ایشان ابتدا با عبارات تعارف‌گونه مانند «دوست عزیز» و ادعای اینکه چیزی جز عقل و علم را قبول ندارند و زیر بار خرافه نمی‌روند! سخن را آغاز می‌کنند، اما در مواجهه با ادله‌ی علمی و عقلی از دانشمندان جهان در اثبات وجود خدا، راه توهین به این دانشمندان را در پیش می‌گیرند و به‌جای آوردن دلیل و سند، رسماً شروع به خیال‌بافی و بیان توهمات شخصی و خرافی خویش نموده و ثابت می‌کنند که به هیچ دلیل علمی، عقلی و به هیچ حقیقت و حتی نظرات و پندارهای فاقد سند خویش نیز کمترین اعتقاد و اعتمادی ندارند! علت این رفتارهای دوگانه و متناقض روشن است چون این افراد به پیش‌فرض‌های خودنقض‌کن مانند نسبی‌گرایی مطلق مبتلا شده‌اند و بر اساس آن به‌صراحت و بدون آوردن هیچ استثنائی می‌گویند: «هر حقیقت، نظر و دلیلی امکان دارد کاملاً اشتباه باشد»! این فرد ناباور مرتب شبهات جدید و خارج از موضوع را مطرح می‌کرد و من نیز به او یادآوری می‌کردم که اگر باز هم شبهه‌ی خارج از موضوع مطرح کند باید به آن شبهه نیز پاسخ دهم. روش فوق، در نهایت چاره‌ای برای وی جز اینکه دست از شبهه‌ پراکنی‌های پی‌درپی بردارد باقی نگذاشت. من نیز با حوصله به تک‌تک شبهات وی پاسخ دادم و طبق معمول از اینکه این گفتگو نیز بر اطلاعات و عمق باورهایم افزود بسیار لذت بردم، بااینکه این مناظره از ساعت ۲ نیمه‌شب تا حدود ۱۲ ظهر (۱۰ ساعت پیوسته) ادامه داشت اما مانند دیگر مناظرات با منکران، آن‌چنان برایم لذت‌بخش بود که بسیار سریع گذشت تا جایی که در پایان مناظره، با نشاط‌تر نیز شده بودم! اصرار من در بی‌پاسخ نگذاشتن حتی یک شبهه، باعث شد ترفند او (فرار به جلو و طرح شبهات جدید خارج از موضوع) نتیجه‌ی عکس دهد و مخاطب، مطمئن شود که ادعاهای این فرد که همان تکرار شبهات ناباوران دیگر است، دقیقاً بر عکس آن چیزی است که آن‌ها سعی در القاء آن دارند. موضوع اصلی مناظره: آتئیست مذکور معتقد بود طبیعت ازلی است (به وجود نیامده و از اول بوده است). من نیز قاعدتاً از وی خواستم دلایل اثبات ازلی بودن جهان را که برخلاف دلایل علمی روز جهان است مطرح کند. اما وی به‌جای پاسخ، به ترفند نخ‌نما و تکراری دیگری تمسک جست و گفت: مگر ازلی بودن جهان نیاز به اثبات دارد؟ و ادامه داد: تو که می‌گویی جهان ازلی نیست باید ادعایت را ثابت کنی! این رفتار دوگانه‌ی ناباوران درحالی‌ است که وقتی خودشان از خداباوران می خواهند خدا را اثبات کنند، اگر پاسخ بشنوند: «مگر خدا نیاز به اثبات دارد؟ بلکه شما که مدعی هستید خدا وجود ندارد باید ادعای خود را ثابت کنید» ضمن اینکه به‌ناچار اعتراف می‌کنند که هیچ دلیلی در رد وجود خدا ندارند، فقط خواسته خود را (تو باید خدا را اثبات کنی) تکرار می‌کنند! درحالی‌که من صرفاً از وی خواستم روشن کند که بر چه اساسی ادعای ازلی بودن جهان را که برخلاف دلایل جاری علمی امروز جهان است مطرح کرده است. بی‌نیاز از توضیح بیشتر است که هدف ناباوران از این رفتار دوگانه، آوردن بهانه جهت فرار از پاسخگویی است تا افراد کم‌تجربه و کم‌سن متوجه خالی بودن دست ایشان از دلیل نشوند. این نمونه‌ها که امثال من پیوسته در مناظرات و گفتگو با ناباوران در حال تجربه آن هستیم، شواهدی است که نشان می‌دهد دلایل شک و انکار خدا توسط ناباوران مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نیست، بلکه می‌توان ریشه‌ی دلایل ایشان را در نتایج آزمایشگاهی دانشمندانی که بر رفتار فردی و اجتماعی آتئیست‌ها و اگنوستیک‌ها، تحقیقات دقیقی انجام داده‌اند جست. وقتی فرد مذکور اقرار کرد هیچ دلیل علمی در ازلی بودن جهان ندارد، با دلایل روشن علمی ازجمله قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول همه‌ی دانشمندان است، ثابت کردم که ادعای ازلی بودن جهان یک ادعای قدیمی و کهنه است که صریحاً توسط علم رد شده است. دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی: برخی مدعی‌اند جهان از ازل وجود داشته است (بی‌آغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجه‌ی حرارت پست مشابه ای می‌رسند و دیگر انرژی قابل‌مصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود. با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیش‌ازاین مرگ و رکود حادث‌شده باشد. خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمی‌تواند چیزی جز «آفریده‌شده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همه‌چیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد. 📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم. ادامه 👇🏻
👆🏻 👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، متخصص و عضو جمعیت خاک‌شناسی ایالت متحده‌ی آمریکا، دکترای فلسفه: قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همه‌ی دانشمندان پذیرفته‌اند. بدین ترتیب همچنان ‌که نگارنده نیز قبول می‌کند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجه‌ی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم می‌شود. 📘 همان ص ۲۲۵ این فرد آتئیست، هر چه تلاش کرد این قانون مسلم علمی را زیر سؤال ببرد، تلاشش ره به‌جایی نرسید. با توجه به اینکه من از فرضیه یا نظریه‌ی ابطال‌پذیر‌ مانند تکامل، بیگ بنگ و غیره جهت رد ازلی بودن جهان دلیل نیاورده بودم بلکه به یک قانون مسلم علمی که مورد قبول همه‌ی دانشمندان است استناد کرده بودم در نهایت از وی پرسیدم: یعنی شما این قانون علمی را قبول ندارید؟ او وقتی فهمید ادعای ازلی بودن جهان، در مقابل قانون مسلم علمی مذکور که مورد قبول همگان است قرار دارد، علیرغم تقلاهای فراوان چاره‌ای جز پذیرش ازلی نبودن جهان برایش باقی نماند، به همین دلیل در پایان مناظره ضمن نرم شدن، به‌صورت تلویحی و کمی هم شاید مستقیم از من خواست که شیپور پیروزی نزم. من گفتم: آنچه برای من لذت‌بخش است روشن شدن حقیقت و آموختن چیزهایی است که نمی‌دانستم نه لذت بردن از پیروزی بر افراد! (لذا تاکنون نامی از وی نبردم بااینکه وی مدیر یکی از صفحات مجازی با اعضای نسبتاً زیاد است). خوشبختانه این گفتگو که ابتدا با بداخلاقی و دادوبیداد این فرد آتئیست شروع شد، در انتها با نرمی قابل توجه وی ختم گردید و مرا به هدایت وی امیدوارتر کرد، به‌طوری‌که احساس کردم جا دارد برای هدایتش دعا کنم. ✔️ بعداً که وارد صفحه وی شدم تازه متوجه شدم، او قبل از این مناظره یکی از هتاکان بی‌شرم و تندرو نسبت به مقدسات بوده است، بنابراین به هدایتش بیشتر امیدوار شدم اگرچه هدایت فقط به دست خداست و این بستگی به خود فرد دارد که آیا بعد از روشن شدن حقیقت، به جای لج بازی و فرار از حقیقت، راه درست را انتخاب می‌کند و بر آن ثابت قدم نیز می‌ماند یا خیر. نتیجه: وجود خدا یک حقیقت کاملاً بدیهی و آشکار است که دلایل و شواهد بی‌شماری (ازجمله ساختار هوشمندانه‌ی تک‌تک موجودات) بر این حقیقت روشن، مهر تائید می‌زنند، به همین دلیل کسانی که تجربه‌ی یقین مستدل به وجود خدا دارند، با آگاهی می‌گویند، هرکسی که در وجود خدا شک پیدا کرده است، کافی است تعصب را کنار گذاشته و آزاد و مستقل، نسبت به دلایل و شواهد موجود و محسوس، تحقیق و مطالعه کند تا شک و تردید او نیز به یقین مستدل و پایدار تبدیل شود. اما از این‌طرف ناباوران خودشان اعتراف می‌کنند که هیچ دلیلی در انکار خدا ندارند بلکه بزرگان ایشان مانند داوکینز نیز احتمال وجود خدا را رد نمی‌کند. (📽) این حقایق بای یک محقق آزاد که به دنبال حقیقت است تردیدی باقی نمی‌گذارد که دست شکاکان و منکران خدا از داشتن دلیل در رد وجود خدا خالی است. بنابراین ناباوران که متوجه خالی بودن دست خود هستند، به ترفندهایی نظیر مواردی که گذشت (فرار به جلو، طرح شبهات خارج از موضوع و ...) روی می‌آورند به این امید که حداقل در دل افراد کم‌تجربه و کم‌سن، نسبت به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز شک بیندازند نت چه‌بسا آن‌ها نیز مانند خودشان افرادی متعصب باشد و به همین دلیل همواره در شک و انکار و درنتیجه تجربه‌ی زندگی تلخ و دردناک باقی بمانند. بنابراین هر انسان عاقلی که واقعاً به دنبال حقیقت و زندگی شاد و آزاد است، اگر با ترفندهای ناباوران و اهداف ایشان که از نظرتان گذشت آشنا باشد، به کمک روش صحیح و علمی به شبهات و تردیدهای خود نسبت به خدا پایان می‌دهد (من این روش را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه توضیح داده‌ام) و خصوصاً تا زمانی که یقین به خدا در او به ثبات برسد از شبهه پراکنان و وسوسه‌های ذهنی ایشان فاصله می‌گیرد. کسی که از ترفندهای ناباوران آگاه است، هر زمان ببیند این افراد سعی دارند ادعایی را با جدیت و قطعیت بیشتری به وی بقبولانند، بیشتر در درستی آن ادعا تردید می‌کند و اصولاً یک انسان آزاد و مستقل تا هر ادعایی را با رجوع به منابع معتبر راستی آزمایی نکند، هرگز تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرد چه رسد به اینکه آن ادعا را بدون تحقیق بپذیرد، تا مبادا او نیز مانند جمعی از مخاطبان محترم که به من گزارش دادند، دچار شبهه، شک، وسوسه شدید ذهنی و در نتیجه عذاب وجدان، کابوس، کاهش وزن و سپیدی مو از افسردگی، ضعف حافظه، خراب شدن اعصاب، بداخلاقی و غیره نشود. در قسمت بعد، به گزارش گفتگو خود با فردی آتئیست که به همراه سگش برای پرهیز از احتمال ابتلا به ویروس کرونا ماسک زده بودند، خواهم پرداخت که به همین مناسبت (ماسک) برای وی دلیل آوردم که خوشبختانه وی نیز در نهایت نرم شد و با تشکر پذیرفت که در باورهای خود تجدید نظر کند. 📝 @esbatekhodavand