سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۹۶: با کسب یقین مذکور، ریشۀ تمام سوء ظن‌ها به خداوند عزیز خشکیده می‌شود و موجب نجات از تمام گرفتاری‌ها می‌گردد!

 ________________
 پ.ن: 

اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌#آموزش_مشورت_با_عقل (بیشتر) 🤔

سلام الان مشغول جمع و جور کردن 🔉 قسمت بیست و ششم از سرزمین نور هستم که داستان زندگی جناب سلمان فارسی (ره) است؛ این قسمت برای اهل تحقیق خصوصاً زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان محترم بسیار قابل استفاده است. داستان از سن نوجوانی جناب سلمان (ره) شروع می‌شود که پدرش وی را بر سر آتشگاه زرتشتیان گماشته است؛ اما سلمان نوجوان (ره) با سؤالات خردمندانۀ خود اصل دین زرتشت و خدای ایشان را زیر سؤال می‌برد که این سؤالات، موجب ناراحتی پدرش که بسیار مذهبی و متعصب به دین زرتشت است می‌شود. روح بی‌قرار سلمان (ره) وی را وادار به تحقیق در سایر ادیان می‌کند؛ وارد کلیسای مسیحیان ایرانی شده و با سؤالاتی از خدای مسیحیت درنهایت احساس می‌کند دین مسیح (ع)، علیرغم همۀ ابهاماتی که دارد می‌تواند به‌راستی از جانب آفریدگار جهان باشد بنابراین با شجاعت و آزادگی (برای همیشه) دل از پدر و خانوادۀ زرتشتی خود می‌کند و به شام سفر می‌کند و به شاگردی پارسای مسیحیان آنجا در می‌آید و از درس وی استفاده می‌کند. استاد شامی چون سلمان ایرانی (ره) را با استعدادتر از تمام شاگردانش می‌بیند به شکل خصوصی او را به استادی بالاتر معرفی می‌کند و سلمان (ره) سال‌ها شاگردی استاد جدید را می‌کند و درنهایت آن استاد از سلمان (ره) می‌خواهد که به مکه برود چون طبق وعدۀ حضرت مسیح (ع) در انجیل، فارقلیطا، پیامبر آخرالزمان (ص) با مشخصات دقیق در آنجا ظهور خواهد نمود! سلمان (ره) که به سن کهن‌سالی رسیده، بار مسافرت بسته و به سمت مکه حرکت می‌کند اما در بین راه اسیر شده و به فردی یهودی به‌عنوان غلام فروخته می‌شود و ... (ادامۀ این داستان جالب و شنیدنی را اگر خدا بخواهد بعد از آماده شدن صوت قسمت جدید از سرزمین نور در همین کانال می‌توانید بشنوید.) سپاس 💐 ‌‌

سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۰۲: ✔️ پس طبق روایت فوق، راه کسب یقین و افزایش آن، (و در نتیجه حفظ نعمت‌ها) با اصلاح نفس ممکن می‌شود که در «اینجا» عرض شد هر انسانی دارای چهار نیروی عقل، واهمه، شهوت و خشم است که اگر بتواند سه نیروی آخر را ذیل فرمان عقلش مدیریت کند، موفق به اصلاح نفسش خواهد شد! ✔️ به تصریح آیات و روایات، نفس فقط با ذکر خدا (که تنها راه نجات از وسوسه است) به اطمینان می‌رسد (روش) که در این صورت (با نجات از وسوسه‌ و حدیث نفس) اصلاح نفس در همۀ زمینه‌ها به سادگی و بدون تکلف ممکن خواهد شد. نفس چموش هر انسانی، به محض تجربۀ آثار ذکر (خصوصاً قلبی) به همان مقدار اختیاراً پیرو و رام عقل شده و -بِإذْنِ اللَّه‏- در صورت تدوام ذکر، از امّاره به مطمئنّه تبدیل خواهد شد و دیگر نسبت به تمام لذت‌ها، احساس نیاز و فقر نخواهد کرد بلکه به برکت لذت ذکر به دوام، از هر لذتی (حتی بدون اینکه توهم کند لذتی را از دست داده) بی‌نیاز خواهد شد و همین غنا سبب خواهد شد نفس آدمی، -به اصطلاح عرف- همیشه چشم سیر باقی بماند و دیگر با هر غلتی هوسی نکند! قدر نتیجۀ فوق زمانی بیشتر دانسته می‌شود که در جریان نالۀ برخی افراد مشهور از نفس امّاره قرار بگیریم از جمله مرحوم میرزا حبیب خراسانی می‌گوید: این نفس بداندیش بفرمان شدنی نیست، این کافر بدکیش مسلمان شدنی نیست؛ زین دیو مجو مهر و وفا، صلح و سلامت الخ. ✔️ طبق روایاتی که اگر خدا بخواهد به ترتیب موضوع خواهد آمد، خط قرمز اصلاح نفس -که اگر انجام نشود نفس اصلاح نخواهد شد- این است که حداقل روزی یک بار عملکرد روزانۀ خود را محاسبه کنیم که در «اینجا» روشی بسیار ساده که یک دقیقه بیشتر زمان نمی‌برد را توضیح داده‌ام که امیدوارم حداقل یک نفر -خصوصاً نوجوان- با دیدن همین توضیحات مصصم شود که از امروز تا پایان عمر این مهم را ترک نکند و الا مطمئن باشد، بادهای مخالف (بخوانید طوفان‌های مخالف) به طور طبیعی کار خودشان را خواهند کرد.

 ________________
 پ.ن: 

اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌#آموزش_مشورت_با_عقل (بیشتر) 🤔

سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۰۴: طبق روایت فوق اگر به چیزی یقین داشتی و سپس به همان چیز، شک واقعی (نه کاذب) پیدا کردی، حتماً در هیچ حالتی یقین خودت را با آن شک نقض نکن! چه رسد به اینکه آن شک کاذب و غیرواقعی باشد که در این صورت چنین شکی حتی ارزش یک‌لحظه فکر کردن هم ندارد مگر اینکه تبدیل به وسوسه شده باشد و به تکرار سراغ فرد بیاید که در این صورت باید برای رهایی کامل، به آن وسوسه به تکرار بی‌اعتنایی کند. (روش). توضیح بیشتر: شک واقعی، شکی است که شواهد کافی (حدود ۵۰٪) در تحقق و عدم تحقق آن در دسترس و موجود است (منبع) اما شک غیرواقعی چنین نیست و چون هیچ شواهدی (یا شواهد کافی حدود ۵۰٪) برای اثباتش وجود ندارد افرادی که به دنبال حقیقت نیستند ناچارند دیگران را به یک سری توهمات و ادعاهای خارج از دسترسِ تجربه ارجاع دهند! به‌عنوان نمونه کسی «اینجا» به نگارنده پیام دهد و مدعی شود که در وجود من (نویسندۀ کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) شک پیدا کرده که آیا واقعاً وجود دارم یا خیر! من برای اینکه مطمئن شود، شکش غیرواقعی و بی‌اساس است، در مرحلۀ اول شواهد وجود خودم (ازجمله کتاب مذکور و همین نوشته‌ها) را به وی نشان می‌دهم (که طبق تجربه، حتی کودکان نیز می‌دانند محال است این نوشته‌ها خودشان خودبه‌خود و تصادفی شکل گرفته باشند،) تا وی مطمئن شود که شکش کاذب است و من واقعاً وجود دارم (حتی اگر اصرار کند شواهد دیگری از وجودم را نشانش خواهم داد.) سپس در مرحلۀ دوم از وی می‌خواهم او نیز شواهدی که باعث شده با دیدن آن‌ها شک کند که من وجود دارم را نشانم دهد! اینجاست که او چون حتی یک شاهد و دلیل در عدم وجود من ندارد (زیرا من واقعاً وجود دارم) بنابراین اگر به دنبال حقیقت نباشد و بخواهد لجاجت کند، هیچ چاره‌ای ندارد برای اینکه نشان دهد کتاب من، خودش خودبه‌خود و تصادفی شکل گرفته، یک سری ادعاهای خارج از دسترس تجربه را مطرح کند و علت پیدایش کتابم را به مِه‌بانگ (بیگ بنگ) و فِرگشت (تکامل) و امثال آن مرتبط کند درحالی‌که کتاب نگارنده یک حقیقت یقینی است که هم‌اکنون مقابل چشمانش قرار دارد و عقل با تکیه به تجربه، خودبه‌خود و تصادفی شکل گرفتنش را محال می‌داند و از طرف دیگر ادعاهای او یک سری حدس و گمان‌های غیرقطعی و خارج از دسترس تجربۀ بشری است که روشن است عقل سلیم، «یقین» را حتی با شک واقعی چه رسد به کاذب (که متکی به گمان صرف است) نقض نمی‌کند! این حقیقت به شکل روشن‌تر در مورد اصل وجود خدا نیز جاری است؛ خدایی که شواهد بیشمار قابل درک با حواس ۵ گانۀ وجود او، مقابل چشم کوچک و بزرگ قرار دارد درحالی‌که به اعتراف همۀ منکران، حتی یک شاهد و دلیل نیز در انکار وجود خدا برای ارائه ندارند که حداقل خودشان را به اطمینان رسانده باشد. بنابراین اگر کسی می‌گوید من به وجود خدا یقین داشتم و سپس شک پیدا کرده‌ام اولاً طبق روایت فوق هیچ عاقلی یقین خودش را با شک نقض نمی‌کند و ثانیاً این شک او، (چون هیچ شواهدی ندارد) اساساً شکِ غیرواقعی و کاذب است که ارزش یک‌لحظه فکر کردن هم ندارد مگر اینکه دچار شبهه شده باشد که در قدم اول کافی است به عنوان نمونه کتاب نگارنده که شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه در وجود خدا را متذکر شده مطالعه نماید اما اگر شبهۀ وی با استدلال و دیدن شواهد مقابل چشمش برطرف نشد معلوم می‌شود شبهه او به مرحلۀ وسوسه رسیده که در این صورت کافی است تمرین بسیار ساده و در عین حال مجرب که «اینجا» توضیح دادم را انجام دهد که اگر وسوسۀ وی، به مرحلۀ وسواس فکری نرسیده بود، بعد از مدت کوتاهی شکِ کاذب وی به‌طور کامل برطرف خواهد شد! اما اگر به دلیل تکرار زیاد وسوسه دچار بیماری وسواس فکری شده بود دو حالت دارد: اول: اگر وسواس فکری او خفیف باشد بعد از مدت نسبتاً کوتاه با تمرین مذکور برطرف خواهد شد. دوم: اگر وسواس فکری او عمیق باشد بسته به میزان عمق، به خواست خدا با تکرار بیشتر تمرین مذکور به‌طور کامل از شک‌ بی‌اساسی که گرفتارش شده، برای همیشه رها خواهد شد. ✔️ آنچه در آن نباید به خودش تردید راه دهد این است که بر اساس تجربه، خداوند این‌طور خواسته که اگر هرکسی طبق روایت فوق (که روش همۀ عقلاست) عمل کند و یقینش را با شک واقعی (چه رسد کاذب) نقض نکند و به چنین شکی (چه واقعی و چه کاذب)،به طور کامل بی‌اعتنایی نماید، رها شدن دائم از آن، با گذشت زمان قطعی است و بسته به نوع وسوسه، دیروزود دارد اما هرگز سوخت‌وسوز ندارد!

 ________________
 پ.ن: 

اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌#آموزش_مشورت_با_عقل (بیشتر) 🤔

‌ ای گشایندۀ در توفیق وی نمایندۀ ره تحقیق #موضوع_جدید مخاطبان فرهیخته! به لطف خدا، با استیکر پیوست، بارگذاری آیات و روایات در موضوع «یقین»، تمام شد و اگر خدا بخواهدبه ترتیب موضوع بارگذاری در موضوع «فکر» آغاز خواهد گردید. ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈

سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۰۵: قبلاً در روایت دیگر روشن شد وسیلۀ به کار انداختن عقل، به کار انداختن فکر است و برای اینکه بتوانیم در هر حال، به راحتی فکرمان به کار بیندازیم لازم است از سخنان غیرضروری خودداری کنیم (روش) و الا امکان تفکر و تعقل سخت شده و حتی کارهای معمولی‌مان نیز کم‌دقت و در مواردی بی‌دقت انجام خواهد شد!

 ________________
 پ.ن: 

اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌#آموزش_مشورت_با_عقل (بیشتر) 🤔

سلام 🧐 ‌#نکته‌سنجی مطلب پیوست👆🏻 از نکاتِ مطلب ۱۰۶: روشن است این دست روایات به معنای نفی اصل نماز و روزه و سایر عبادات نیست بلکه تأکید بر این حقیقت است که علیرغم وجوب این اعمال، مخاطب توجه داشته باشد، ارزش نماز و سایر عبادات به این است که به همراه تفکر و تعقل در آفرینش و امر خداوند باشد نه انجام یک سری حرکات بدنی خشک و خالی! شاید علت به اشتباه افتادن برخی عوام محترم نیز برداشت‌های ناقص از چنین روایاتی است ازجمله یکی از سخنانی که خصوصاً از ساکنین محترم برخی روستا‌ها مکرر شنیده‌ام این است که می‌گویند: «به خدا قسم اگر دلت پاک باشد و دروغ نگویی و صداقت داشته باشی لازم نیست نماز بخوانی»! که نگارنده نیز خیلی با احترام و مدارا به ایشان یادآوری می‌کنم، پس شما هم صادقانه به این حرف توجه کنید: «همان خدایی که به او قسم خوردی، نماز را واجب کرده و برخلاف تو می‌گوید باید نماز بخوانیم بلکه تصریح کرده با برپایی نماز می‌توان از زشتی‌ها دوری کرد و در همه حال صداقت داشت و دچار آلودگی‌ها نشد»: 🌺 أقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمى‌‏دارد! 📗قرآن، سورۀ عنکبوت، ۴۵ سپس به وی توضیح می‌دهم البته همان خداوند نمازی که بدون فکر مانند نوک زدن کلاغ به زمین باشد را سرزنش می‌کند چون رفتار و افکار بد انسان را چنین نمازی درست نمی‌کند و احتمالاً شما هم با چنین نمازی مخالف هستید اما سرزنش چنین نمازی به معنای ترک آن نیست که این کار خلاف صداقت با خدایی است که امر به نماز خواندن کرده است بلکه باید همان‌طور که خداوند خواسته نماز بدون فکر را ترک کنیم و در عوض ازاین‌پس سعی کنیم وقتی نماز می‌خوانیم حداقل به همان اندازه که در حرف زدن با مردم حواسمان جمع است در حرف زدن با خداوند عزیز نیز حواسمان جمع باشد که داریم چه می‌گوییم یعنی به همان اندازه که به نانوای محل می‌گوییم نان بده و می‌فهمیم به وی چه گفتیم وقتی به خدا می‌گوییم ما را به راه راست هدایت کن بفهمیم چه داریم می‌گویم که البته به دلیل وسوسۀ شدید که شیطان بیش از هر چیزی در نماز می‌کند رسیدن به این مرحلۀ ساده، نیاز به تمرین جدی دارد که کمک کند بتوانیم هم‌زمان با گفتن کلمات عربی، معنای فارسی آن را نیز در ذهنمان مرور کنیم. اگر این تمرین مدتی تکرار شود، هنگام تلفظ کلمات عربی، به راحتی می‌فهمیم داریم چه می‌گوییم به طوری که انگار داریم در نماز فارسی با خدا حرف می‌زنیم که اگر توفیق شود روش آن (از صفر تا صد) که خود تجربه کرده‌ام را اطلاع‌رسانی خواهم کرد (نیاز به دعای مخاطبان محترم دارد چون مشغول اولویت‌های دیگر هستم). البته در روایات مربوط به نماز که امیدوارم به ترتیب موضوع موفق به بارگذاری آن‌ها نیز بشوم روشن خواهد شد با اصلاح نماز (حداقل همین مقدار بفهمیم داریم چه می‌گوییم) به طرز محسوس و معجزه‌آسا تمام امور فردی و اجتماعی اصلاح می‌شود و به اصطلاح عوام که علت را نمی‌دانند، زندگی از ریل بدشناسی به ریل خوش‌شانسی می‌افتد چون موفق به اصلاح حداقلی نمازمان شده‌ایم همچنان‌که به تصریح روایات اگر نماز قبول شود آنگاه تمام تلاش‌های دیگر قبول و الا رد می‌شود!

 ________________
 پ.ن: 

اگر شما -از نونهال تا بزرگ‌سال- بعد از بارگذاری هر آیه و روایت، بتوانید مانند بالا فقط یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا حتماً این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ البته اگر حالش را ندارید حداقل سعی کنید، همین الآن فکر کنید و ببینید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ ‌#آموزش_مشورت_با_عقل (بیشتر) 🤔