اشارت
پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. @esharat
برخیز مریم.mp3
6.87M
#بشنوید
#برخیز_مریم
از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟
کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره گیرید.
مریم های روزگارتان را فراخوانید!
پرده ها را بدرید،
و بگذارید نسیم ِ طراوت ِِ زن، تاریخ را در نَفَس ِ عیسی بن مریمی َش زنده کند.
هوای ِ او در تاریخ کمی نفس بگیرد، پرسه زند.
این تاریخ ِ رو به موت قدوم ِ چون اویی را می طلبد.
این لطافت، حیات ِ عیسی به دل دارد.
زبان َم به روی ِ تو باز میشود مریم.
گامهایت را محکم تر بکوب.
تاریخ بی تو کجا را دارد برود؟!
دژهای بلند ِ معبد ِ تاریخ ِ مان در عطش فاتحی چون توست؛
تو که مادر ِ حقیقتی.
بس َست مریم.
بشکن روزه ی سکوت َت را.
بیا و در قدس ِ ممنوعه ی تاریخ ِ مان پا بگذار.
پلکان ِ تاریخ سخت در انتظار ِ توست ....
(۵ شهریور ِ ۹۶)
پس لب به سخن گشود،
با صدایی که می گوید:
این منم؛
شیرین!
اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد.
اسمی که قریب و اقصی بدان سر بلند کرد.
پس تابوتِ عهد نازل گشت،
آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد،
در زحمتِ بغضِ سلاح، سوگندِ دست ها بر تابوت پیمان بست.
چشمی آرام پرسید:
این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟
من چه می بینم؟
این کدام خداست که در نقطه ای خُرد و کوچک می شنود و به عالَمی اجابت می کند؟
«پس بخور و بیاشام و چشم روشن دار
و هر آنکه از بشر دیدی بگو نذرِ خویش را»
بگو این منم
صامت و صائم و قائم
و چشم در راه
و چشم در راه
و چشم در راه ...
(۲۵ اردیبهشتِ 1401)
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
اشارت
#بشنوید #برخیز_مریم از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟ کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره
#استاد_طاهرزاده:
چه خوب می گویی: «آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد»
و چه خوب تر می گویی: «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟»
نمی دانم می توانیم در این تاریخ.
آری در این تاریخ که همه چیز گسسته است به این اندازه در پیوند حاضر شویم؟
پیوندی که گفتی : «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟»
آیا تعلقی که با شهید شیرین ابوعاقله در جان ها وزیدن آمده است از جنس همان تعلقی نیست
که با حاج قاسم در جان ها وزیدن گرفت.
و یگانگی خاصی را بین مردمان به ظهور آورد؟
چه می بینم؟
چگونه جهان این یگانگی ها را دارد در خود تجربه می کند؟
ما در کدام تاریخ هستیم؟
آیا او « مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد است در پیکرِ تشییع کنندگان که به استقبال ِ شهیدی رفتند که در سیمای یک مسیحی محمدوار در تاریخ حاضر شده است تا کاخ های ستم را به زیر بکشد!
چه خوب از حجاب تحجر و حجاب لبیرالیته عبور کرده ای تا آن بانوی شهید را درست بنگری بدون آن که از عهد دینی خود عبور کنیم.
باز بگو که او«آیه ای است در دستانِ مسیح و محمّد»
خبر از وقتی به گوش می رسد که عیسی از آسمان نزول می کند و در کنار مهدی تاریخی را بوجود می آورد که همه ی موحدین در قالب حیاتِ عشق و حماسه و شور و ایمان در کنار هم حاضر شده اند.
و شیرین ابوعاقله قصه ی تاریخی است که پیش خواهد آمد و حتما پیش خواهد آمد
#برخیز_مریم
در رثای شهادت #شیرین_ابوعاقله
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
باور کنید خبر نگار نبوده...
.
همه ی غوغای ماه رمضان امسالِ قدس رو کادربندی کردی،همه رو...
تدوین...بدون کلام...
شیرین خانم زاویه دوربین کجاست؟
بهم بگو ،چطور انقَدر کادر وسعت داره؟
.
اشک خیال انگیزی از جان ما گرفتی...!
.
.
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند
و نیازمند به مشعل شهادت؛
تو خود این چراغ پر فروغ را
حافظ و نگهبان باش.
#حضرت_روح_الله
اشارت
معنای انتظاری که شهید را در بر می گیرد
در رثای شهید روحالله عجیمیان
باید دوید و باز هم دوید و اگر در این شرایط تاریخی کس دیگری را هم نیافتید و تنها ماندید، بدانید در این راه حتی از تنهایی خود هم لذت میبرید، زیرا در راهی هستید که رنگ توحید دارد. دویدنی شبیه دویدن حضرت یوسفu در راهی که راه اطاعت از حضرت حق و دورشدن از معصیت الهی بود. دویدنی که تنها در مسیر دویدن، درهای بسته گشوده میشود. مثل آنکه برای شهید شهریاری گشوده شد و اورانیوم 20٪ را تهیه کرد. پس:
چونکه رخنه نیست در عالم پدید
خیره یوسفوار میباید دوید
دویدن در مسیر توحید، عشقی را به انسان عطا میکند که در جای دیگر نمیتوان آن را تجربه کرد. هیچ ماندنی ما را به این عشق نمیرساند. آیا در این حالت این ما نیستیم که با نظر به جهان مدرنیته با خود خواهیم گفت: آیا در جهان مدرنی که هماکنون روشن شده که ناقص است، ما در این جهان چه اندازه میتوانیم در آرامش بهسر بریم؟ در حالیکه با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، چون به خود آییم با خود خواهم گفت: روانمان چه اندازه بیدار شده، سبکبارتر از یک پَر. این جهان چه اندازه گشوده است و چرا شهدا اینچنین سبکبار به سوی چنین جهانی میدویدند؟ چه چیز موجب شد اینان همچنان دویدند و باز هم دویدند و خود را در آغوش شهادت یافتند، تا جایی که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در وصف آنها فرمود:
«از شهدا که نمیشود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستاناند. شهدا در قهقهه مستانهشان در شادی وصولشان، عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»اند (آلعمران \ 169) و از نفوس مطمئنه هستند که مورد خطاب «فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي» پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش بر خود میشکافد.» (صحيفه امام، ج21، ص 147)
این است نتیجه دویدن در مسیر گشودهای که رنگ و بوی توحید دارد و خلوتنشینان در پی آن هستند، ولی بسیجیان یک شبه آن را یافتند زیرا متوجه تاریخی شدند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است.
#استاد_طاهرزاده
@esharat
اشارت
در رثای شهید آرمان علیوردی و همه شهدای عزیز جنگ ترکیبی اخیر
رویت سپید باد، ''شهادت'' مبارکت!
به راستی چه بسا در مسیری که به سوی حقیقت بود، ما قربانیها دادهایم و تهمتها شنیدهایم و در این راستا بود که چیزهایی برایمان روشن شد که چرا باید به ایمان تازهای فکر کرد. آنچه امروز دلخواه ما است، زیستن در هوایی است که دلها و جانهایمان، زیستنِ خود را تجربه کنند و به سوی تاریخی میخواهیم روان باشیم که آن تاریخ با ما همراهی کند. این است راز جستجوی سامانی که ما در آن سامان به خویشتن آییم. آیا راهی برای چنین سامانی در این زمانه هست تا بتوانیم به آن فکر کنیم؟ سامانِ ما کجا است و از چه کسی باید سراغش را بگیریم؟
باید به این نکته فکر کنیم که هیچ جویای حقیقتی نیست که خطری در کمین او نباشد و هیچ آزادهای نیست که آن خطرات را به جان نخرد و در شور ایمانی که به سراغش آمده، از ترس آن خطرات پا پس بکشد. این چیزی بود که ما در بستر تحقق انقلاب اسلامی تجربه کردیم. مواظب باشید که جواب چنین حضوری را تاب بیاورید وگرنه خود را گم خواهید کرد.
ای پروانههای شاد و بیباک! اگر میخواهید شور و امید خود را جوابی درخور دهید، باید با شتابی تمام به راهی قدم بگذارید که شهدا آن را گشودند. باید در آن راه دوید حتی اگر تنها باشید. آیا راه دیگری میشناسید غیر از راهی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده، تا در آن راه به انواع بنبستها برخورد نکنید؟
#استاد_طاهرزاده
@esharat
سوزِ جگری بس گرانمایه و شهادت آرمان.pdf
145K
سوز جگری بس گرانمایه و شهادت آرمان
#استاد_طاهرزاده
@esharat
حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسان ها- استاد طاهرزاده.mp3
16.36M
.
🎙 حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسانها
🔹 سخنرانی #استاد_طاهرزاده
▪️سومین سالگرد شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
📆 امروز سهشنبه ۱۳ دیماه ۱۴۰۱
▪️ کرمان- مزار مطهر حاج قاسم
#خون_ایران
@soha_sima
اشارت
. 🎙 حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسانها 🔹 سخنرانی #استاد_طاهرزاده ▪️سومین سالگرد شهادت #حاج_قاسم_
در خطاب به حاج قاسم
ای مرد مردها ! تو از کدام دیار تا اینجاها آمده ای؟
تبار نامه ی تو چیست؟
فرزند کدام میدان تاریخی هستی که این همـه نزدیک و این همه دور از دسترسی....
همین اندازه میدانم دلم در هوای عزمی است که نام آن را «آینده این تاریخ» میگذارم. و این راز دلدادگی به گلی است که این روزها نامی برای وصف آن ندارم.
از آن رنگِ رُخَم، خون در دل افتاد
وز آن گُلشن، به خارم مبتلا کرد
عشقِ روی گل با آن رنگ خونیناش و آن دلرُباییاش، به دلم خون انداخت و دلم را خون کرد و در راستای عشق به گل، از آن گلشن ، به سوز و گدازی که حالت خار دارد، مبتلا شدم و در نتیجه در شرایطی قرار گرفتم که نه، میتوانم و نه، میخواهم که از آن غمِ مقدس منصرف شوم و بخواهم آن را به چیزی نگیرم، و نه مسئله سادهای است که فکر کنید امر قابل تحمّلی است .
#غزل122 #استاد_طاهرزاده
#خیال_تیز_پرواز
@esharat
اشارت
همین اندازه میدانم دلم در هوای عزمی است که نام آن را «آینده این تاریخ» میگذارم. و این راز دلدادگی
سلوکی در راستای جمع سوزِ «دل» و «امید» به آینده_ غزل 122.pdf
189.4K
سلوکی در راستای جمع سوزِ «دل» و «امید» به آینده
شرح غزل حافظ 122
استاد طاهرزاده
@esharat
ماه رمضانی همراه با سرمستی و حضور در میخانه حقیقت.MP3
18M
🎙 #ماه_رمضانی_همراه_با_سرمستی_و_حضور_در_میخانه_حقیقت
🔹 #استاد_طاهرزاده
#جلسه_اول
▪️اعتکاف ماه رمضان
📆 یکشنبه 27 فروردین ماه 1402
#میخانه #خیال_تیز_پرواز
@esharat
ماه رمضانی همراه با سرمستی و حضور در میخانه حقیقت.pdf
172K
🎙 #ماه_رمضانی_همراه_با_سرمستی_و_حضور_در_میخانه_حقیقت
🔹 غزل 123 از غزلیات حافظ
متن جلسات بصورت A5
#میخانه #خیال_تیز_پرواز
@esharat
ماه رمضانی همراه با سرمستی و حضور در میخانه حقیقت.mp3
12.51M
🎙 #ماه_رمضانی_همراه_با_سرمستی_و_حضور_در_میخانه_حقیقت
🔹 #استاد_طاهرزاده
#جلسه_دوم
▪️اعتکاف ماه رمضان
📆 دوشنبه 28 فروردین ماه 1402
#میخانه #خیال_تیز_پرواز
@esharat
May 11
ماه رمضانی همراه با سرمستی و حضور در میخانه حقیقت.mp3
19.37M
🎙 #ماه_رمضانی_همراه_با_سرمستی_و_حضور_در_میخانه_حقیقت
🔹 #استاد_طاهرزاده
#جلسه_سوم
▪️اعتکاف ماه رمضان
📆 سه شنبه 29 فروردین ماه 1402
#میخانه #خیال_تیز_پرواز
@esharat
#در_انتظار_همدیگر
#گفت_و_گو
سلام خدمت استاد بزرگوار استاد مطالعه کتابهای دکتر داوری و مواجه شدن با دردِ پوچی زمانه و توسعهنیافتگی، به شدت ما را رنجور و خسته کرده. جوانهای باصفایی که با این نگرش مواجه میشوند، گویی خود را در بنبستی بیفرار مییابند، آزرده میشوند و حتی متوقف میشوند. در جلسه سوم «دیدار آوینی» که تشریف آوردید فرمودید همان طور که همهی شما حاج قاسم هستید، همهی شما یک نیچه در وجود خود دارید. لطفا کمک کنید که چگونه از درد پوچی که نیچه با آن روبرو شد به افق پرامید حاج قاسم برسیم؟ در ادامه متنی که در مواجهه با این درد به قلمم جاری شد، خدمتتان ارسال میکنم. لطفاً ما را راهنمایی کنید.
پوچی، درد فراگیر زمانه است اما مواجهه با این درد، این رنج جانکاه، همیشه یکسان نیست؛ بیشترِ مردم آن را همچون مشکلی لاینحل و عمومی مینگرند، از آن گریزی نمیبینند و همچون بیماری که پزشکان از درمان او اعلام عجز کردهاند، تلاش میکنند. چند روز باقیمانده از حیاتشان را در غفلت از بیماری در خوشی بگذرانند، به «روزمرّگی» و «روز- مرگی» رضایت میدهند. اما کسانی هم هستند که به دنبال شفایافتناند، نه تنها برای خود که برای زمانهی خود، گویی میخواهند و امیددارند که نه به نحوی صرفاً فردی، به نحوی تاریخی، با اپیدمی پوچی مبارزه کنند و خود را در قامت مصلحان بزرگ تاریخ تعریف میکنند، میشود ذیل گام بزرگی که امام خمینی در مبارزه با روحِ به نیستی رضایتدادهی زمانه قدم برداشت، سلوک کرد. میشود در دشت وسیعی که او برای ما راه به سوی او گشوده، قدم برداشت و افق روشن عصر ظهور را در آن ترسیم کرد. آری! اگر خمینی نیستم، بیخمینی هم نیستم.
#استاد_طاهرزاده:
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً قضیه چنین است که بخواهیم و یا نخواهیم ما در این تاریخ، انسانی هستیم که تنها خود را در خود جستجو میکنیم و این آغاز طوفانی است که نه میتوان از آن رهایی یافت و نه میتوان آن را آرام کرد. تنها و تنها میتوان خود را در ابعادی بسی متعالی، ولی در درون خود جستجو نمود و نگهبانِ «وجودِ» خود شد، آنهم وجودی که نسبتی با وجود مطلق دارد و وجود مطلقی که در صحنههای تاریخی به سراغ ما میآید، و این تازه اول ماجرا است. زیرا در موقعیتی قرار میگیریم که معلوم نیست چه موقعیتی است و هیچ تعریفی از آن نمیتوانیم داشته باشیم از آن جهت که «وجود»، چیزی نیست که انسان بتواند در کنار آن قرار گیرد و چیزی نیست کنار چیزها. و اینجا است که با جناب حافظ همراه میشویم که ندا سر داد: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». به این نکته نیز خوب است فکر کنیم که فرمودهاند: «در همه سنتهای حکمی فلسفی گونهای جهتگیری به سوی درک واقعیت ناب که اغلب نامِ «حقیقت» بر آن نهادهاند، وجود دارد. اما بر اساس موقف نیهیلیسم، اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.» و باز: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». آیا این همان گزارشی نیست که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در مناجات با حضرت ربّ العالمین به میان آوردند و عرضه داشتند: «ما عرفناک حقّ معرفتک»؟! و این به همان معناست که فرمودند: «اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.» موفق باشید
@esharat
اشارت
#در_انتظار_همدیگر #گفت_و_گو سلام خدمت استاد بزرگوار استاد مطالعه کتابهای دکتر داوری و مواجه شدن با
واقعاً قضیه چنین است که بخواهیم و یا نخواهیم ما در این تاریخ، انسانی هستیم که تنها خود را در خود جستجو میکنیم و این آغاز طوفانی است که نه میتوان از آن رهایی یافت و نه میتوان آن را آرام کرد.....
چه خوش است رنج و محنت، به ره وفا کشیدن!
چه خوش است ناز جانان، همه را به جان، خریدن!
دوستی چیزی نوشت و من نیز چیزی. و مائیم و در این چیزها!
#آن_دوست؛
سلام علیکم. خداقوت استاد عزیز
جسارتا میخاستم عرض کنم که این چند جلسه غیبت ما به علت مسائلی بوده. حلال بفرمایید.... بیشتر از همه خود من متضرر از عدم حضور هستم. البته مجازا پیگیرم.
با سلام. نسبت ما با #همدیگر در این تاریخ از این حرف ها گذشته است . خدا می داند ابدا احساس نبودن شما را و شماها را نمی کنم . چرا که #همه در پیش #هم هستیم و از این هم #بیشتر. پیش آمدی است که در دل این انقلاب به ظهور امد.
#استاد_طاهرزاده
@esharat