eitaa logo
اشارت
227 دنبال‌کننده
140 عکس
41 ویدیو
105 فایل
گوش بسپار، به ندای بی صدایِ انقلاب اسلامی .... ارتباط با اشارت؛ @alijazini
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد داشته باشید که کارهای بزرگ اندیشیدن بزرگ می‌خواهد... موضوع بسیار بزرگ است و اگر متفکرانه به آن نپردازیم، تبدیل به حالتی عادی می‌شود که ما با یکی از دو طرف جنگ همراه می‌شویم و این مسئله‌ی ما را حل نخواهد کرد... @esharat
انقلاب اسلامی، تا معنای ذات آن قوم و تعلق آن به انقلابی که انجام داده، به نمايش آيد و پاسداری شود و اين پاسداری وقتی رخ می دهد که آن گفتن، بر جان انسان‌ها گشوده شده باشد و آن حقيقت به طريقی در «يافت»ِ هرکس شکل گرفته باشد تا نتواند به سروش درونی خود بی التفات بماند و در امور «معتاد»ِ خود به‌سر برد، بلکه در ندای بی صدای درونی پناه گيرد و جان خود را در اُنسِ با حقيقت دوران به قيام آورد و اين‌چنين شخصيتی را مطابق روح انقلاب اسلامی پی افکند و اين پی افکندن جز با نگاه‌داشتنِ عهدی که با انقلاب اسلامی می توان بست، شکل نمی گيرد. اين همان سررشته‌ای است که بايد به‌دست گيريم و اين پی افکندن، نحوه‌ای از فيضان است. @esharat
حال مائیم با دو بیکرانگی که هیچ‌کدام نیست. که در عین حال، هویتی است تعلّقی، یعنی عین تعلّق، یعنی هیچ چیز، ولی تعلّق به هستی مطلق که همه چیز است. و که افقی است بی‌انتها که از ما فقط، رفتن را طلب می‌کند. صراطی که خودش مقصد است بدون آن‌که به انتهایی و ابژه‌ای برسد. بگذار در «وجود» و نظر به پنجره‌ای که در افق گشوده می‌شود؛ به بیندیشیم. @esharat
اشارت
حال مائیم با دو بیکرانگی که هیچ‌کدام #هیچ‌_چیز نیست. #بیکرانگیِ_خود که در عین حال، هویتی است تعلّقی،
دوست دارد یار این آشفتگی.pdf
275.8K
می‌دانی؛ دلم می‌خواهد چیزهایی و هویتی را جفت و جور کنم و به آن‌ها تکیه کنم، و از این احساس معلّق‌بودن محض و پادرهوایی و سقوط مستمر و ابدی جانکاه خارج شوم. و با این کار، آدم‌های دیگر را هم از بلاتکلیفی در نسبت با خودم خارج کنم و این همه ابهام و پادرهواییِ آن‌ها در نسبت و رابطه با خودم را بزدایم، و البته از خودم نیز... اکنون باید بایستی، بی‌هیچ تکیه‌گاهی؛ باید بیفتی وسط اقیانوس و دوام بیاوری. چگونه می‌شود وسط اقیانوس افتاد و دوام آورد؟.... @esharat
اشارت
#طوفان_الاقصی به یاد داشته باشید که کارهای بزرگ اندیشیدن بزرگ می‌خواهد... موضوع بسیار بزرگ است و اگ
کوره راه آینده.mp3
3.25M
انقلاب اسلامی که حقیقت انقلاب را مافوق گفت و گو یافتند سلوک دیگری را در قرب به انقلاب انتخاب کردند که آن بود! و حاصل آن عطابخشی نوری بود که جهت فهم انقلاب اسلامی به سراغ آن ها آمد. خموشی و فقط تامل کردند آن هم در حضور انقلاب اسلامی، گوش دادن به ندایی که او با ما سخن بگوید... +شبهای غزه، شب چهلم @esharat
اشارت
#بشنوید #ندای_بی_صدای_آینده #شهدای انقلاب اسلامی که حقیقت انقلاب را مافوق گفت و گو یافتند سلوک دیگر
شب های غزه شب چهلم.MP3
23.96M
ادامه راهی که فقط راه است و باز راه و تفکر به نحوه حضور شهادت و نظر به کوره راه گشوده شده در دل تاریخ انقلاب اسلامی و باز غزه و باز آینده. غَزِّه...شب چهلم دوشنبه ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۲ گلستان شهدا @esharat
اشارت
#بشنوید #ندای_بی_صدای_آینده #شهدای انقلاب اسلامی که حقیقت انقلاب را مافوق گفت و گو یافتند سلوک دیگر
حال که راه آینده از نظرها چون رازی پوشیده شده است باید آن را مثل شهدا در گوش سپردن به ندای بی صدایی که در خموشی و تامل شنیده می شود یافت. گوش دادن به ندایی که او با ما سخن بگوید. @esharat
اشارت
خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر
و چه غافلند دنیاپرستان و بیخبران که ارزش شهادت را در صحیفه‌های طبیعت جستجو می‌کنند و وصف آن را در سروده‌ها و حماسه‌ها و شعرها می‌جویند و در کشف آن از هنرِ تخیل و کتابِ تعقل مدد می‌خواهند. و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد، که بر ملت ما آسان شده است. و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالانِ عاشقِ شهادت بر توسَن شرف و عزت به معراج خون تاخته‌اند؛ و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیده‌اند؛ و بر بسیط ارضْ ثمرات رشادتها و ایثارهای خود را نظاره می‌کنند، که از همت بلندشان جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعل دار هدایت نسلهای تشنه است؛ و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخهای ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است.... امام خمینی.ره. @esharat
«چند قدم تا حجله».mp3
1.88M
«چند قدم تا حجله» و خون ایران دوباره کرمان و باز قاسم که شد علمدارِ بزم یاران چه بزم عشقی شده عروسی شده عروسیِ سربداران و لاله باران، عروسیِ شان و آی ای غم دوباره ماندم دوباره ماندم از ین عروسی عروسی آری چه بزمگاهی عروس این بزم شهادت است آه که داده ام من وِ را ز دست آه چقدر داماد، به حجلگاه عروس بردند اگرچه ماندم من از عروسی ولی همینکه ز دور دیدم عروس را واااای چه ناز ها که از او ندیدم و از همان دور چه ها چشیدم و از فراقش چه ها کشیدم ببین چگونه حنا کشیده حنای سرخ بلا کشیده چه رقص و جولان کند شهادت چقدر خونین چقدر رنگین چه دست افشان کند شهادت و کی شودکه مرا پذیرد برای دامادیش شهادت به حجله ی خود بَرَد مرا هم بَرَد به آغوش مرگ خونین ۱۴/دی/۱۴۰۲ @eshareNakhana @esharat