eitaa logo
اشارات
1.5هزار دنبال‌کننده
53 عکس
61 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕صلح آمیزترین انقلاب مدرن! 🔺۱-انقلاب اسلامی نه صرفا در جهان سیاست بلکه در نظریه های جامعه‌شناسی هم زلزله‌ای درانداخت. تا قبل از آن تبیین‌ نظری انقلاب‌های بزرگ صرفا به عوامل اقتصادی، ساختاری و یا روانشناختی محدود می‌شد. تدا اسکاچپول یکی از مهمترین نظریه پردازان این حوزه بعد از پدیده انقلاب ایران با تجدید نظر در نظریات سابق خود، در مقاله‌ای انقلاب اسلامی را موجد تولد نسل چهارم نظریه‌های انقلاب یعنی نظریه‌های فرهنگی عنوان کرد. در واقع یکی از اصلی‌ترین عواملی که برای ناظران غربی جدید بود فراگیری انقلاب و از آن مهم‌تر فرم صلح آمیز بسیج انقلابی در آن بود. 🔸۲-در حالیکه گفته می‌شد حتی در انقلاب‌های کبیر از فرانسه تا روسیه حداکثر ۱۰ الی ۱۵ درصد مردم مشارکت داشته‌اند اما در انقلاب ایران از مرکز تهران که راهپیمایی‌های میلیونی تاسوعا و عاشورا در آن زبانزد رسانه‌های جهان شده بود تا دور افتاده‌ترین روستاها نیز درگیر تظاهرات و مبارزه انقلاب شده بودند. ( مثلا نگاه کنید به روزهای انقلاب:‌ چگونه زنان یک روستا در ایران انقلابی شدند؟ نوشته مری هگلند، انتشارات ترجمان) میشل فوکو و لیلی عشقی که خود از مهد انقلاب‌های مدرن ناظر انقلاب اسلامی بودند از آن با «انقلابی با حضور همه» یاد می‌کنند. 🔸۳-مهمتر اینکه این فراگیری که اقشار و طبقات و گروه‌های مختلف فکری و سیاسی و فرهنگی را در بر داشت با کمترین میزان خشونت انقلابی نسبت به دیگر انقلاب‌های مدرن در قرن بیستم و قبل از آن به وقوع پیوست. در حالیکه در انقلاب‌های دیگر خشونت انقلابی به ده‌ها هزار می‌رسید در انقلاب ایران این مقدار صرفا به محاکمه ده‌ها تن از دست‌اندرکاران اصلی جنایات رژیم قبل محدود مانند. بنا بر اسناد موجود حتی بسیاری از کارمندان اداری (‌و نه عملیاتی) دستگاه‌ اطلاعاتی رژیم پهلوی (‌ساواک)‌ هم بعد از انقلاب به سرکار خود بازگشتند. در واقع برخلاف تصویرسازی‌های گفتمان غالب جامعه‌شناسی در ایران ( گفتمان استبداد تاریخی) که فرهنگ سنتی و عامه ایرانیان را فرهنگی غیر روادار، غیر مشارکتی، ستیزه‌جو و غیر عقلانی تصویر کرده و می‌کنند ایرانیان در یکی از بحرانی‌ترین لحظات تاریخی این کشور رفتاری کاملا صلح آمیز و مشارکتی از خود بروز دادند. 🔸۴-به عبارت دیگر انقلاب‌های کبیر اگرچه گسستی سیاسی نسبت به گذشته محسوب می‌شوند اما حداقل فرم آن‌ بازتاب دهنده فرهنگ تاریخی ملت‌های انقلابی است. رهبر اسلامی این انقلاب خود برآمده از فلات مرکزی ایران و شهر خمین (‌منطقه کمره) بود که امثال جواد صفی‌نژاد و مرتضی فرهادی مردم شناسان بوم‌گرای ایرانی در آثار مختلفشان (از جمله کمره نامه و فرهنگ یاریگری در ایران از مرتضی فرهادی) جلوه‌های مختلف فرهنگ غنی مشارکتی آن را به تصویر کشیده بودند. در کوران انقلاب گروه‌های مختلف چریکی چپ و یا مسلمان بارها در ملاقات با او به عنوان رهبر انقلاب می‌خواستند برای مبارزه چریکی و مسلحانه خود مشروعیت کسب کنند اما امام خمینی زیر بار نرفت و بر مبارزه انقلابی صلح آمیز و فرم راهپیمایی‌های گسترده خیابانی و تبلیغ انقلابی چهره به چهره تاکید داشت. 🔸۵-این فرم صلح آمیز ریشه در تاریخ فرهنگی ایران داشته و دارد. بی دلیل نیست که عمده قله‌های ادبی جهان از این خاک برخاسته‌اند و مانند حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی نادی مهر و دوستی و فتوت و داد و دهش بوده‌اند. بی علت نیست که ایرانیان در یک مشارکت جمعی در جنگ تحمیلی ۸ساله توانستند با دست خالی در مقابل یک دنیا تجهیزات و حمایت مقاومت کنند. بی دلیل نیست که در سیل و زلزله و کرونا بیشترین کمک‌ها و مشارکت‌های مردمی در ایران شکل می‌گیرد. همین ماه‌های گذشته زنان و مردان ایرانی در اوج تحریم‌های ظالمانه غربی از طریق پویش ایران همدل خود بیش از هزار و پانصد میلیارد تومان به جنگ زدگان لبنانی کمک کرده‌اند. 🔸۶-با این همه متاسفانه «جامعه شناسی ایرانیان» بدون در نظر گرفتن چنان تاریخی و چنین ظرفیت‌هایی به بیراهه رفته و خواهد رفت. @esharat_57
🌕اوکراین نارنجی؛ رویای اصلاح‌طلبان راست ایرانی متن یادداشت https://eitaa.com/esharat_57/75 @esharat_57
🌕اوکراین نارنجی؛ رویای اصلاح‌طلبان راست ایرانی 🔺۱- اوکراین کشور تنش‌زدایی بوده است. سال ۱۹۹۴ اوکراین برای «تنش زدایی» و «اعتماد سازی» در روابطش با غرب‌ در تفاهم‌نامه بوداپست به همراه قزاقستان و بلاروس سلاح‌ها و زرادخانه‌ هسته‌ای خود را تحت نظارت آمریکا، انگلیس و روسیه نابود کرد و در قبال آن تضمین‌های امنیتی از این کشورها دریافت کرد. 🔸۲- اوکراین کشور انقلاب‌های رنگی بوده است. بعد از انقلاب پنج اکتبر صربستان(۲۰۰۰) ، و انقلاب «گل سرخ» گرجستان (۲۰۰۳) ، اوکراین نیز از سال ۲۰۰۴ با حمایت سیاسی و رسانه‌ای آمریکا وارد چرخه انقلاب‌های رنگی‌ در کشورهای بلوک شرق سابق شد. این انقلاب رنگی آغاز تضادهای شدید داخلی در اوکراین شد. اوج انقلاب‌های رنگی اوکراین ۲۰۱۴ بود که اصلاح‌طلبان اوکراینی به دنبال فشار بر دولت برای امضای سریع‌تر «توافقنامه جامع با اتحادیه اروپا» بودند. در اثر این فشارها که به یورومیدان معروف شد دولت منحل شد و دخالت‌های غرب در اوکراین شکل جدی‌تری به خود گرفت. 🔸۳- اوکراین کشور مقصد سرمایه‌گذاری و نظارت اروپایی بوده است. از سال ۲۰۱۹ که زلنسکی، سلبریتی طناز تلویزیونی با حمایت رسانه‌ای غرب در اوکراین به ریاست جمهوری رسید اتفاقات ناگواری در سیستم حاکمیتی اوکراین رخ داد. مثلا از سال ۲۰۲۱ با حمایت سفارت‌خانه‌های گروه هفت تغییراتی در قانون قضایی و حقوقی اوکراین رخ داد که بر اساس آن قضات برخی مناطق توسط سفارتخانه‌های گروه هفت انتخاب می‌شوند و روزنامه نگاران خارجی نیز از پیگیری قضایی و حقوقی مصون شده‌اند و همچنین امکان فروش اراضی کشاورزی به اروپایی‌ها و تملک صنایع زیرساختی اوکراین توسط آن‌ها ممکن شد. اکنون بسیاری از بنادر، راه‌ آهن‌ها و حتی ارتش اوکراین خصوصی و در اختیار شرکت‌های اروپایی هستند. زلنسکی همچنین با عدم جلوگیری از آزارها و جنایت‌های راست‌های افراطی اوکراینی ( از جمله شبه نظامیان نئونازی گردان آزوف) در حق روس‌تباران اوکراین و با درخواست پیوستن به ناتو، به تحریک روسیه پرداخت. 🔸همه اینها رویاهایی است که اصلاح‌طلبان ایرانی در سه دهه‌گذشته برای ایران داشته‌اند. کشوری با انقلاب‌های رنگی، وضعیت نرمال در نظر غربی‌ها و بدون قدرت دفاعی متعارف و متقارن. اینک اما بعد از ۳سال جنگ در اوکراین که بیش از یک‌چهارم این کشور پهناور اروپایی در اشغال روسیه است و نزدیک به ۶میلیون نفر از اتباع آن به دیگر کشورها آواره‌ شده‌اند، گفتگوهای صلحی با حضور نمایندگان آمریکا و روسیه در ریاض اما بدون حضور اوکراین و حتی غربی‌هایی که اکثر منابع اوکراین در اختیار آن‌هاست شکل گرفته است. چیزی شبیه به کنفرانس تهران در سال ۱۳۲۲ با حضور چرچیل، روزولت و استالین اما بدون حضور شاه ایران. ترامپ هم گفته زلنسکی باید برود. @esharat_57
🌕 علوم انسانی در ایران و جنگ با کلیشه‌ها https://eitaa.com/esharat_57/110 @esharat_57
🌕 علوم انسانی در ایران و جنگ با کلیشه‌ها دومین جنگ تحمیلی غرب علیه ایران در ۵۰ سال اخیر علاوه بر خرابی‌ها و خسارت‌ها و خسران‌ها و فقدان‌هایی که به بار می‌آورد می‌تواند زمینه‌ساز باز اندیشی در برخی از کلیشه‌هایی شود که در دهه‌های اخیر بر ذهن و زبان نخبگان ایرانی جاری بوده است. 1- *کلیشه «نه غزه، نه لبنان»* این جنگ نشان داد که غزه، لبنان و سوریه در کنار مسائل انسانی و اسلامی خط مقدم جبهه مقاومت به رهبری ایران برای مقابله با رژیم نیابتی صهیونیستی بودند و رژیم فقط بعد از دست رفتن محور لبنان و سوریه بود که جرات حمله مستقیم به ایران را پیدا کرد. حمایت از کشورهای محور مقاومت مبتنی بر منافع ملی بوده است و نه مثلا امت‌گرایی. 2. *کلیشه «تقصیر ماست»* این جنگ نشان داد که اراده آمریکا برای عملی کردن نقشه خاورمیانه بزرگ و «خاورمیانه جدید»، تجزیه ایران به ۵ کشور و سیادت صهیونیسم بر منطقه که از دهه۷۰ و از دولت بوش در دستور کار آمریکایی‌ها قرار گرفته جدیست و ارتباطی به شعار نوشتن روی موشک یا شعار مرگ بر آمریکا ندارد. تحریم‌ اقتصادی و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی پرفشار از دهه ۸۰ به این سو را نیز فی الجمله باید در راستای تضعیف جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین حافظ جغرافیای سیاسی ایران و اصلی‌ترین مانع اراده آمریکا برای تغییر مرزهای سیاسی در طرح خاورمیانه جدید فهم کرد. از این رو «سرزنش قربانی» با عناوینی چون «تحریک آمریکا» خام اندیشانه است. 3- *کلیشه «تنش زدایی»* سال‌ها این انگاره بر ذهن و زبان اصحاب علوم انسانی ما سایه افکنده که روابط و روال‌های جهانی بر مبنای عقلانیت، منطق و انصاف تنظیم شده‌اند و کارکرد نهادهای بین المللی نیز مراقبت از این نظم و عقلانیت است و جمهوری اسلامی نیز بخاطر عدول از این نظمِ «نرمال» دچار تنش شده است. از این رو گام اول برای اصلاح امور داخلی ایران تنش زدایی از روابط بین الملل و پیگیری رفتاری نرمال در عرصه بین الملل است. اما سکوت نهادهای بین المللی حافظ صلح و آرامش در برابر جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه نشان داد دلبسته بودن به چنان موجودیت‌هایی چقدر ساده اندیشانه است. دریغ کردن این نهادها حتی از محکومیت ساده حمله یک دولت جعلی غیر عضو NPT با ده‌ها کلاهک هسته‌ای ذخیره شده به کشوری عضو NPT که سال‌ها حتی فراتر از تعهدات پادمانی، پروتکل الحاقی را اجرا کرده آن هم دقیقا در میانه مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد این نهادها بیشتر برای بسط ید غرب در کنترل دیگر کشورها تشکیل شده‌اند نه تنظیم روابط میان کشورها. 4- *کلیشه «امنیت در مقابل آزادی»* در سال‌های اخیر دوگانه سازی میان امنیت و آزادی و یا امنیت و رفاه از اصلی‌ترین کلیشه‌های انگاره‌ای میان اصحاب دانشگاه در ایران بوده است به گونه‌ای که حتی از ابراز یک تسلیت ساده در برابر خبر ترور حافظان امنیت و یا حتی دانشمندان هسته‌ای طفره رفته‌اند. این جنگ نشان داد در «جنگل جهانی» امروز که زور نظامی کشورها عامل تعیین کننده در روابط بین الملل است بدون تدارک و تمهیدات امنیتی و نظامی لازم، آزادی و رفاه رویایی بیش نیست. تضعیف نهادهای امنیتی، تلاش برای بی اعتبار سازی رسانه‌های رسمی و حاکمیتی و حتی تشویق رفتارهای ضد امنیتی( از جمله کولبری و ...) از تبعات انگاره‌های فانتزی در مورد آزادی و رفاه بوده است. 5- *کلیشه «تاکید بر مزیت‌های نسبی به جای خودکفایی»* سال گذشته نیز رژیم صهیونیستی با پروژه انفجار پیجرها به نزدیک به ۲۰۰۰ نیروی عملیاتی حزب الله خسارت وارد کرد. کارشناسان هم معتقدند مکان‌یابی و حمله به فرماندهان نظامی در لبنان و ایران با جمع‌اوری اطلاعات (‌شامل صدا و تصویر و مکان) از طریق تلفن‌های همراه و دیگر وسایل ارتباط جمعی وارداتی صورت گرفته است. روزهای اخیر نیز خبر سفیر رژیم صهیونیستی مبنی بر تدارک حمله‌ای فراتر از عملیات پیجرها به ایران نگرانی‌های زیادی را میان مردم باعث شده است. در واقع هر کالای وارداتی می‌تواند زمینه‌‌ چنین توطئه‌‌هایی را فراهم آورد. این در حالیست که در سال‌های اخیر بسیاری از فعالان اقتصادی، سیاسی و دانشگاهی تلاش کرده‌اند با نقد ایده خود کفایی بر ایده « سرمایه‌گذری صرفا در مزیت‌های نسبی» در زنجیره تولید کالاهای داخلی تاکید کنند. بر این اساس لازم نیست همه چیز تولید داخل باشد بلکه در این «جهان آزاد» کشورها (‌با مثال عمده کشورهای جنوب شرق آسیا) به منظور کسب منافع بیشتر باید جایگاه‌شان را در نسبت با مزیت‌های نسبی‌شان در زنجیره تولید کالاها در جهان شناسایی‌کنند. اما مشکل اینجاست که برای کشورهایی که در مسیر طرح‌های امنیتی آمریکا و غرب قرار دارند عدم خودکفایی، حداقل در محصولات استراتژیک از جمله وسایل ارتباط جمعی، حمل و نقل، غذا و دارو بسیار آسیب زننده خواهد بود. @esharat_57
🌕عملیات فریب جامعه‌شناختی بر روی نتانیاهو 🔸در سال‌های اخیر تصویرسازی‌هایی از جامعه ایرانی توسط برخی اصحاب دانشگاه و فعالان سیاسی صورت گرفته که ایران را "جامعه‌‌ای رو به زوال" ، "جامعه‌ای در حال فروپاشی اجتماعی"، " جامعه ای دو قطبی" و ... توصیف می‌کند. به نظر می‌رسد این تصویرسازی‌ها از جامعه ایرانی باعث شکل‌گیری خطایی شناختی در میان غربی‌ها و صهیونیست‌ها شده، چرا که از مصاحبه‌های برخی سران رژیم صهیونیستی در ساعات و روزهای اول حمله‌ی غافلگیرانه می‌توان دریافت که آن‌ها در پس حمله‌‌های ابتدایی خود به فرماندهان نظامی ایرانی، انتظار داشتند این «جامعه در حال فروپاشی» گرفتار هرج و مرج و آشوبی عمومی شود. از همین رو بود که در دو روز اول حمله حتی از تغییر نظام سیاسی ایران یا لزوم تغییر مرزهای سیاسی ایران سخن می‌گفتند. اما انتشار تصاویر و پیام‌هایی از همدلی جمعی ایرانیان با یکدیگر و با حاکمیت در مقابل دشمن متجاوز نشان داد جامعه ایران علی‌رغم فشارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که در سال‌های اخیر از جانب غرب و نیز از جانب برخی کژکارکردی‌های داخلی بر آنان عارض شده، پایداری اجتماعی قابل ملاحظه‌ای از خود بروز داده و خطای محاسباتی دشمن از این جهت خنثی شده است. در واقع صهیونیست‌ها در اثر فریب از این ادبیات، ادراک درستی از واکنش ملتی تاریخی چون ایران نداشتند و تجربیات مقاومت ایرانی‌ها در چند دهه گذشته در برابر تهاجم‌های نظامی-امنیتی، اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی-تبلیغاتی را دست کم گرفته بودند. آن‌ها به جوهره فرهنگی تاریخی حماسی و فتوتی ایرانیان که از قضا در مواقع بحرانی تجلی بارزتری پیدا می‌کند بی‌توجه بودند و صرفا به برخی ظواهر اجتماعی که در سال‌های اخیر بروز کرده بود دلخوش بودند. بواسطه بی‌توجهی دانشگاه و رسانه به رفتارهای ایرانیان در مواقع بحرانی، آن‌ها نمی‌دانستند ملت ایران در سال‌های اخیر در زیر فشار تحریم‌های فلج کننده اقتصادی یا همه‌گیری کرونا، سیل و زلزله و... از قضا همبستگی و یاریگری خیره کننده‌ای از خود بروز داده‌اند. آن‌ها احتمالا خبر ندارند زنان ایرانی سال گذشته برای حمایت از جبهه مقاومت طلاهای شخصی خود، به ارزش بیش از ۲هزار میلیارد تومان را در اختیار پویش ایران همدل قرار داده‌اند. آن‌ها تصور می‌کردند با اولین حمله، جامعه ایران مقابل یکدیگر قد علم می‌کنند و از این جهت فراتر از پایگاه‌های موشکی و سایت‌های هسته‌ای تغییر نظام سیاسی و مرزهای سیاسی را آرزو می‌کردند. @esharat_57
🌕 ایرانی بودن چه معنایی دارد؟! 🔻گفتار مکتوب حاضر، ماحصل گفتگویی رسانه‌ای با میثم مهدیار (عضو هیات علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی) در تاریخ ۹ تیرماه ۱۴۰۴ است که در آن از زاویه‌ای متفاوت، پیرامون جامعه‌شناسی تاریخیِ امر ملی در ایران و همبستگی معاصر ایرانیان بحث شده است. 🔸برخی از اصحاب علوم اجتماعی که سالها با ساخت مفاهیم و مقولاتی چون "ایران یک جامعه رو به فروپاشی اجتماعی" "ایران یک جامعه دوقطبی" و .. نسبت به آینده‌ای تاریک و از هم پاشیده در ایران هشدار می‌دادند، گویا از این همبستگی غافلگیر شده بودند و آن را مطابق چارچوبهای مفهومی قبلی خود نمی‌دانستند. لذا تلاش کردند که ایجاد و شکل‌گیری چنین همبستگی را ذیل یک رویکرد "استثنا گرایانه " تحلیل کنند. 🔸در واقع معتقدم به جای استثناگرایی و جعل دوقطبی باید لایه‌های عمیق‌تر فرهنگ ایرانی را که چنین مشارکتها و بسیج‌ شوندگی‌هایی را ممکن می‌کنند ملاحظه کرد تا غافلگیر نشد. از این جهت به نظرم نه‌ تنها دوگانگی میان مذهب و ملیت وجود ندارد بلکه از قضا انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی یکی از اصلی‌ترین محمل‌های وحدت بخشی مجدد بین دین و ملیت بوده است. برای بحث درباره این مدعا لازم است ابتدا تقریری اجمالی از رابطه دین و ملیت طرح شود..... ادامه مطلب....👇👇👇 https://eitaa.com/esharat_57/152@esharat_57
🌕بحران آب مساله ای سیاسی-مدیریتی یا معرفت شناختی؟! https://eitaa.com/esharat_57/168 @esharat_57
🌕بحران آب مساله ای سیاسی-مدیریتی یا معرفت شناختی؟! 1- در زمینه بحران آب متاسفانه تقلیل مساله توسط فعالان سیاسی و رسانه یا بخصوص اصحاب علوم انسانی و اجتماعی به مدیران و یا سیاست و دولت و یا حتی مصرف مردم مانع حل بحران شده در حالیکه به نظرم بخش عمده  مساله "معرفت شناختی" است. 2- بخش عمده‌ای از آسیب‌های اجتماعی در دهه‌های اخیر در ایران ناشی از بحران آب بوده است: بحران آب مهاجرت‌های گسترده در درون فلات ایران را رقم زده و به تبع آن حاشیه نشینی، فقر و دیگر آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی شیوع پیدا کرده‌اند. 3- در تحلیل چنین بحران‌هایی جامعه‌شناسان تلاش می‌کنند خود را به عنوان یک داور بی‌طرف تصور کنند و معمولا سویه انتقاداتشان عمدتا به سمت عملکرد سیاسی حکومت، دولت‌ها و یا اقتصاد سیاسی پیمانکاران فنی و مهندسی و برخی اوقات نیز «فرهنگ عمومی» جامعه در مصرف آب بوده است. معمولا هم راه‌حل‌های ساده سازانه این طیف سیاست‌زده به ایجاد بازار آب و کالایی کردن آب ، طرح نکاشت و یا برساخت مفاهیمی مثل آب مجازی و... ختم شده است. 4- مهمترین عامل بحران آب در کشوری چون ایران را «سندروم ماموریت هیدرولیک» عنوان کرده‌اند. این سندروم به شیوع رویکرد «سازه محوری» در مدیریت منابع آب همچون تاسیس و استفاده گسترده از سدهای بتنی، کانال‌های بزرگ انتقال آب و حفر چاه‌های عمیق و ... ارجاع دارد. اما این سندروم از چه زمانی در ایران شایع شد و چه گفتمان‌های دانشی و معرفتی آن را پر و بال و توسعه دادند. از جهت سیاسی شروع این سندروم به دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی بر‌می‌گردد که طرح‌های اصل چهار ترومن و اصلاحات ارضی در ایران اجرا شد. اما اجرایی شدن این طرح‌ها و تداوم آن‌ها بدون زمینه‌های معرفتی و پشتوانه‌های نظری ممکن نبوده است. 5- همانطور که در رساله دکتری نشان داده‌ام دانش جامعه‌شناسی و گفتمان‌های مختلف آن از چپ و لیبرال گرفته تا اسلامی سازی، خود از بانیان وضع موجود بحران آب در کشورند و برای همین نمی‌توانند داوری بی‌طرفانه‌ای داشته باشد و از «حکمرانی خوب» و یا «عقلانیت توسعه» دم بزنند. از همان اولین متون جامعه‌شناسی در ایران (کتاب‌های آریانپور و یحیی مهدوی و ...) که توسعه و پیشرفت مساوی با تسلط تکنیکی بر بوم و اقلیم ایران در نظر گرفته شده تا همین متون اخیر که برخلاف عنوان پر طمطراق‌ «توسعه پایدار» شان از اشاعه‌گرایی تکنولوژیکی و عقلانیت اروپامدارانه برای حل مسائل یاری می‌طلبند، جای خالی توجه به بوم و اقلیم تاریخی و فرهنگی ایران دیده می‌شود. 6- برخی از این گفتمان‌ها همچون گفتمان تاریخی استبداد ایرانی که در ۸ دهه گذشته گفتمان غالب جامعه‌شناسی در ایران بوده (و البته هنوز نیزهست) نه تنها بی‌توجه به بوم بلکه حتی ضد بوم و اقلیم ایران بوده‌اند. عمده کارکرد این نظریه تاریخی و گفتمان که اشراب کننده نظریات توسعه‌ای همچون نوسازی (مدرنیزاسیون) در ایران بوده قرار دادن بوم و اقلیم و طبیعت ایرانی در مقابل توسعه و تجدد بوده است. مثلا هماکاتوزیان یکی از اصلی‌ترین مروجان نظریه استبداد ایرانی «بوم و اقلیم ایران» را پایه‌ای ترین عامل تضاد دولت و ملت و مانع شکل‌گیری انباشت و توسعه در ایران در نظر گرفته و این انگاره در دهه‌های اخیر در قلمروهای مختلف جامعه‌شناسی سیاسی، فرهنگی و توسعه در ایران به عناوین مختلف بازتولید و به یک انگاره غالب و هژمون تبدیل شده است. 7- در واقع سنت زدایی و بی اعتبار کردن قرن‌ها دانش بومی مدیریت منابع آب در ایران و زمینه سازی برای اشاعه‌گرایی و ترجمه گرایی غربی در قالب تقابل‌های دوگانه‌ای چون «سنتی/مدرن» و مفاهیمی چون « جامعه در حال گذار»، «توسعه سیاسی» ، «خلقیات منفی ما ایرانیان» و... وحتی [تلقی غیر بومی از] «توسعه پایدار» از مهمترین کارکردهای این گفتمان و نظریه تاریخی بوده است. در واقع در این گفتمان هژمون "بوم ایران" مهمترین مانع توسعه بوده است و قاعدتا هر نظریه توسعه ذیل این گفتمان تاریخی هژمون در علوم انسانی و اجتماعی ما باید از مسیر غلبه یا دور زدن بوم ایران طرح می‌شده است. حتی برخی چارچوب های توسعه پایدار هم ذیل همین نظریه طرح شده اند. اصل چهار ترومن و اصلاحات ارضی به عنوان نمودهای اصلی «سندروم ماموریت هیدرولیک» که نقش عمده‌ای در تخریب قنات‌ها و کاریزها و دانش‌های سنتی مدیریت منابع آب و کشاورزی و دامپروری در ایران داشتند در چنین زمینه معرفتی، توسط عاملیت‌های توسعه در ایران دوران پهلوی امکان اجرایی شدن یافته‌اند. 8- دیگر گفتمان‌های جامعه‌شناسی از جمله چپ یا گفتمان اسلامی سازی اگرچه همچون گفتمان استبداد تاریخی غالب و هژمون نبوده‌اند اما به سهم خود بواسطه بی‌توجهی به مساله بوم و تاریخ و فرهنگ ایران، در تداوم سندروم ماموریت هیدرولیک در ایران در دهه‌های اخیر نقش داشته‌اند.