eitaa logo
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
187 دنبال‌کننده
0 عکس
27 ویدیو
0 فایل
نوشته های علیرضا قربان خان @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
عنکبوت‌ماده‌خانه‌میسازدو نر رامیکشدوبچه‌هامادررامیکشند مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ مَثَلِ كسانى كه غير خدا را سرپرست خود برگزيدند، همانند مَثَل عنكبوت است كه (براى خود) خانه‌اى ساخته؛ و البتّه سست‌ترين خانه‌ها خانه‌ى عنكبوت است اگر مى‌دانستند. عنکبوت ماده بعد از جفت گیری عنکبوت نر را میکشد و میخورد بچه ها وقتی بزرگ میشوند عنکبوت مادر را میکشند و میخورند خانواده عجیبی است. سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است. فایده اول چرا عنکبوت در قرآن به صیغه مونث ياد شده درحالي كه عنكبوت مذكر است⁉️ آيه ميگويد مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا (العنكبوت 41) آيا متوجه،،، تاء،، مونث در كلمه ،،،اتخذت،،، شديد عنكبوت مذكر يا مونث است؟آيا هذا عنكبوت يا هذه عنكبوت گفته ميشود؟ درستش هذا عنكبوت است چونکه مذکر است پس چرا تاء مونث دركلمه اتخذت امده؟ منكرين و شكاكان ايراد گرفتن و گفتن كه اين خطايي از قرآن است العياذ بالله گفتن كه بايد كمثل العنكبوت اتخذ بيتا گفته بشه چونکه عنکبوت مذکره ولی پروردگار اراده کرد معجزه ای در این موردبیاورد،نشانه ای برای تقویت قلبمان،و کافران را ذلت خواری بیفزاید. تکنولوژی امروزی ثابت كردكه فقط عنكبوت ماده ميتواند تار بتند،در حالي كه عنكبوت مذكر(نر) از تارهاي خود فقط براي جابجايي بين درختان واماكن استفاده ميكندو قادر به تنيدن تار نيست اگر خداوند متعال در آیه خود میفرمود کمثل العنكبوت اتخذ بيتا، آيه از نظر علمي خطا واشتباه است ولي خداوند متعال تاء مونث را در آيه آورد تا ايمان در دلهايمان تقويت گردد و بدانيم كه كلام حق است فايده دوم عنكبوت مونث بعد از به دنيا آوردن فرزندان ،عنكبوت مذكر را ميكشد و به خارج از منزل مي اندازد!! وبعد از اينكه فرزندان عنكبوت بزرگ شدن ،مادر خود را ميكشند و به خارج از خانه مي اندازند!! خانواده عجيبي ست از بدترين خانواده ها به معناي واقعي ست!! خداوند در قرآن كريم وصف كرده خانواده را (وان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون) منظور سوره از ذکر داستان خانواده و تار عنکبوت این است که فتنه ها همچون تار عنکبوت پیچیده و گرفتار کننده هستن واهل فتنه خودشان قربانی میشوند
کمال الملک نقاش چیره دست ایرانی (دوران قاجار) برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد زمانی که در پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز میگذاشتند و میرفتند، معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا که این مبلغ اضافی بعنوان انعام به گارسون میرسید اما کمال الملک پولی در بساط نداشت بنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آن کشید بشقاب را روی میز گذاشت و از رستوران بیرون آمد گارسون که اسکناس را داخل بشقاب دید دست برد که آن را بردارد ولی متوجه شد که پولی در کار نیست و تنها یک نقاشی ست بلافاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفت و شروع به داد و فریاد کرد صاحب رستوران جلو آمد و جریان را پرسید گارسون بشقاب را به او نشان داد و گفت این مرد یک دزد و شیادست بجای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده صاحب رستوران که مردی هنر شناس بود دست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک داد بعد به گارسون گفت رهایش کن برود این بشقاب خیلی بیشتر از یک پرس غذا ارزش دارد امروز این بشقاب در موزه ی لوور پاریس بعنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداری میشود. بزرگان زاده نمی‌شوند٬ ساخته می‌شوند ... https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد خون می رود نهفته ازین زخم اندرون ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت داغ محبت تو به دل ها نگشت سرد من بر نخیزم از سر راه وفای تو از هستی ام اگر چه بر انگیختند گرد روزی که جان فدا کنمت باورت شود دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!  ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد  چندین منال از نفس سرد و روی زرد  در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت کی می رسند خانه پرستان خوابگرد خونی که ریخت از دل ما ، سایه ! حیف نیست گر زین میانه آب خورد تیغ هم نبرد https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه ی تمام دعاها از زبان مولا علی (ع) ۱- الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ ۲- أَسْئَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ ۳- أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ ۴- أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ https://eitaa.com/eshare
جهان ز جنسِ اثرهای این و آن خالی‌ست به هرزه، وهم، مچینید کاین دکان خالی‌ست گرفته است حوادث، جهاتِ امکان را ز عافیت چه زمین و چه آسمان خالی‌ست به رنگ چنبر دف در طلسم پیکر ما به هرچه دست زنی منزل فغان خالی‌ست ز شکر تیغ تو، یا رب چسان برون آید دهان زخم اسیری‌ که از زبان خالی‌ست اگرچه شوق تو لبریز حیرتم دارد چو چشمِ آینه، آغوش من همان خالی‌ست ترشحی به مزاج سحاب فیض نماند که آستین‌ کریمان چو ناودان خالی‌ست به چشم زاهد خودبین چه توتیا و چه خاک که از حقیقت بینش چو سرمه‌دان‌ خالی‌ست کدام جلوه‌ که نگذشت زین بساط غرور تو هم بتاز که میدان امتحان خالی‌ست فریب منصب‌ گوهر مخور که همچو حباب هزار کیسه در این بحر بیکران خالی‌ست ز چاک دانهٔ خرما، شد اینقدر معلوم که از وفا دل سخت شکرلبان خالی‌ست گهر ز یأس‌،‌ کمر بر شکست‌ موج نبست دلی‌که پر شود از خود، ز دشمنان خالی‌ست به جیبِ تست اگر خلوتی و انجمنی‌ست برون ز خویش‌ کجا می‌روی؟ جهان خالی‌ست به هم‌زبانی آن چشم سرمه‌سا، چو میل سرمه‌، زبان من از بیان خالی‌ست
حضرت ابراهیم - سلام بر ایشان - اینچنین با پروردگار خویش مناجات می کند و از او می خواهد که؛ « رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ » شعرا ۸۳ « پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن.» « وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ » شعرا ۸۴ « و قرار بده برای من لسان صدقی از آخرین » و پروردگار حضرت ابراهیم - سلام بر ایشان - در سوره ی مریم آیات ۴۹ و ۵۰ دعای ایشان را اینگونه اجابت می فرماید که ؛ « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا » مریم ۴۹ « پس هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر یک را پیامبر قرار دادیم.» « وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا » مریم ۵۰ « و به آنان از رحمت خود بخشیدیم، و قرار دادیم برای ایشان « علی » را لسان صدق... » حضرت اسحاق و حضرت یعقوب - سلام بر هر دو - هدیه ای از جانب پروردگار برای حضرت ابراهیم - سلام بر ایشان - است و هر دو نبی و پیامبر هستند و سپس در آیه ی ۵۰ می فرمایند؛ و به ایشان ( لهم؛ در اینجا به هر سه پیامبر بزرگ الهی برمی گردد؛ ابراهیم، اسحاق و یعقوب ) رحمت خویش را هدیه کردیم و حضرت مولا علی - سلام بر ایشان - را به عنوان لسان صدق هر سه و در واقع لسان صدق کل انبیا و کل ادیان الهی قرار دادیم. چه اینکه کل ادیان امروز دنیا از این دو فرزند صالح حضرت ابراهیم - سلام بر ایشان - نشات گرفته است و لسان صدق انبیا و ادیان مولا علی - سلام بر ایشان - است. نکته؛ « لسان صدق علیا » را در اکثر ترجمه ها نام نیک و بلند مرتبه ترجمه کرده اند که متاسفانه کامل نیست و البته درست است زیرا پیامبر اسلام و مولا و فرزندان ایشان نام پیامبران راستین الهی مخصوصا حضرت ابراهیم و دین حنیف او را زنده و بلند آوازه کردند و معنای ظاهر آیه نیز دلالت بر مولا علی دارد اما حرف این است که معنای اصلی و ظاهری آیه هم مولا علی است به دلایل مختلف از جمله اینکه از فرزندان او اسحاق و یعقوب صحبت می کند و بلافاصله لسان صدق را می آورد و نام مولا را و نیز « لهم » در اینجا به هر سه پیامبر برمی گردد و نیز اینکه « جعلنا » را برای لسان صدق استفاده می نماید که در آیه ی ۴۹ نیز برای اسحاق و یعقوب استفاده کرده بود و نیز اینکه « علیا » که به ظاهر صفت برای لسان است منافاتی ندارد که همزمان اسم نیز باشد و.... نکته؛ فراز هفتم از دعای ندبه؛ « وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِیلًا، وَ سَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِی الآخرِینَ، فَأَجَبْتَهُ، وَ جَعَلْتَ ذلِكَ عَلِیّاً » « و بعضی را برای خود دوست صمیمی گرفتی، و از تو درخواست نام نیک، در میان آیندگان کرد، و تو درخواست او را اجابت نمودی، و قرار دادی آن لسان صدق را «علی» » نکته؛ از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد - اللهم صل علی محمد و آل محمد - ؛ « اللهم وفقنی لما یرضیک عنی و یحسن فی الناس ذکری » بار خدایا مرا توفیق ده تا آن کار کنم که تو از من خشنود شوی و نام من در خلق نیکو کند ... این دعای پیامبر درست مانند دعای حضرت ابراهیم است و اثر آن نیز همان نام نیکو و لسان صدق است و آنچه که باعث رضایت الله - جل و‌ جلاله - از پیامبر شد اعلام عمومی ولایت مولا بود ؛ « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا » « امروز [با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت] دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم » امروز ؛ اکمال دین برای شما اتمام نعمت بر شما راضی شدن الله از شما پذیرش اسلام از شما & لسان صدق = علی اسلام = علی https://eitaa.com/eshare
  « إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ» تکویر ۲۷ « او چيزي جز تذكّري براي جهانيان نيست. »   قال امام باقر - سلام بر ایشان - ؛ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ قَالَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین (علیه السلام) (۱) منظور از این آیه امیرالمومنین - سلام بر ایشان - است.   از خود حضرت مولا نیز اینگونه به مردم خطاب شده است؛ فأَنَا الذِّکْرُ الَّذِی عَنْهُ ضَلَّ وَ السَّبِیلُ الَّذِی عَنْهُ مَال (۲)  منم ؛ ذکری که از یاد رفته و او را از دست دادند و راهی که از آن برگشته‌اند راه من است.   و اینجا هم قول گرامی پیامبر اسلام موضوعیت پیدا می کند؛ « اللهم وفقنی لما یرضیک عنی و یحسن فی الناس ذکری » بار خدایا مرا توفیق ده تا آن کار کنم که تو از من خشنود شوی و نام من در خلق نیکو کند ... ان کاری که خدا از پیامبر خویش می خواهد و موجب خوشنودی خداست اعلام ولایت مولاست و پیامبر گرامی از خدا توفیق می خواهد که آن کار را انجام دهد و سپس برای مولا دعا می کند که بین مردم نام مولا علی - سلام بر ایشان - نیکو باشد ذکر = علی ۱. الکافی، جلد ۸ - صفحه ۲۸۷ ۲. الکافی، جلد ۸ - صفحه ۲۸  
یک صافدل در انجمن روزگار کو؟ عالم گرفت تیرگی آیینه دار کو؟ هر جا که هست صاف ضمیری شکسته است آیینه درست درین زنگبار کو؟ چون ریگ، تشنه اند حریفان به خون هم در قلزم فلک گهر آبدار کو؟ خونین دلی چو نافه درین دشت پرشکار کاآفاق را کند به نفس مشکبار کو؟ تا تیغ کهکشان بدر آرد ز دست چرخ یک مرد سرگذشته درین روزگار کو؟ بی خون دل ز چرخ فراغت طمع مدار بر خوان سفله نعمت بی انتظار کو؟ پروانه تا به شمع رسید آرمیده شد دریای بی قراری ما را کنار کو؟ ای آن که دم ز رهروی عشق می زنی در پرده نظر، اثر زخم خار کو؟ چون شمع اگر ترا به جگر هست آتشی رنگ شکسته و مژه اشکبار کو؟ تا صبر هست درد به درمان نمی رسد دردی که از شکیب برآرد دمار کو؟ تب لرزه آفتاب جهان را گرفته است هنگامه گرم ساز درین روزگار کو؟ در آتش است نعل سفر کوه طور را در زیر بار عشق تن بردبار کو؟ چون شمع زیر دامن صحرای روزگار مانند لاله یک جگر داغدار کو؟ ناصح عبث ز ریگ روان سبحه می زند داغ درون سوختگان را شمار کو؟ دولت بود به پای تو مردن به اختیار اما نیازمند ترا اختیار کو؟ این آن غزل که حضرت عطار گفته است از آتش سماع دلی بی قرار کو؟
در کنج اعتکاف دلی بردبار کو بر گنج عشق جان کسی کامگار کو اندر میان صفه‌نشینان خانقاه یک صوفی محقق پرهیزگار کو در پیشگاه مسجد و در کنج صومعه یک پیر کار دیده و یک مرد کار کو در حلقهٔ سماع که دریای حالت است بر آتش سماع دلی بی‌قرار کو در رقص و در سماع ز هستی فنا شده اندر هوای دوست دلی ذره‌وار کو خالص برای لله ازین ژنده جامگان بی زرق و بی نفاق یکی خرقه‌دار کو مردان مرد و راه‌نمایان روزگار زین پیش بوده‌اند درین روزگار کو در وادی محبت و صحرای معرفت مردی تمام پاک رو و اختیار کو اندر صف مجاهده یک تن ز سروران بر مرکب توکل و تقوی سوار کو سرگشته مانده‌ایم درین راه بی کران وز سابقان پیشرو آخر غبار کو سوی گوهر آن بحر موج زن جز در درون سینه تورا رهگذار کو
« إِنَّآ أَنذَرۡنَٰكُمۡ عَذَابٗا قَرِيبٗا يَوۡمَ يَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُ وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا » نبا ۴۰ « ما شما را از عذابى نزديك مى ترسانيم: روزى كه آدمى هر چه را پيشاپيش فرستاده است مى نگرد و كافر مى گويد: اى كاش من خاك بودم » یکی از کنیه های حضرت امیرالمومنین مولا علی - سلام بر ایشان - ابوتراب است که حضرت پیامبر (ص) ایشان را با این کنیه نامیده است. و از امام صادق - سلام بر ایشان - نقل است؛ الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سَعِیدٍ السَّمَّانِ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَی یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً یَعْنِی عَلَوِیّاً أَتَوَالَی أَبَا تُرَابٍ. امام صادق (علیه السلام)- منظور از: یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا این است که ای کاش علوی بودم که به ولایت ابوتراب علی (علیه السلام) ایمان داشته باشد. ای کاش خاک بودم ( یا لیتنی کنت ترابا ) یعنی ای کاش با مولا علی - سلام بر ایشان - بودم...
« أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ »توبه ۱۱۹ « اى اهل ایمان! خدا ترس باشید و به مردان راستگوى با  ایمان بپیوندید » شأن نزول این آیه مولا علی - سلام بر ایشان - و یا همه اهل بیت هستند. از مفسران اهل سنت نیز امثال خوارزمی، عبدالله شافعى و حاکم حسکانى حنفی، «مع الصادقین» را به  «مع على بن ابی‌طالب» تفسیر کرده‌اند.
« وَلِساناً وَ شَفَتَینِ » بلد ۹ و يك زبان و دو لب   در خصوص این آیه شریفه امام باقر - سلام بر ایشان - فرمودند؛ وَ لِساناً ؛ حضرت امیرالمومنین مولا علی - سلام بر ایشان - هستند. وَ شَفَتَیْنِ ؛ حضرت امام حسن و امام حسین - سلام بر ایشان - هستند. https://eitaa.com/eshare
« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ » انفطار ۱۳ « به يقين نيكان در بهشت پر نعمتند »   ابن شهر آشوب در المناقب از قول امام حسن مجتبی - سلام بر ایشان - با سلسله ی سند صحیح می فرمایند؛ هرچه در قرآن مجید لفظ إِنَّ الْأَبْرارَ هست به خدا سوگند جز علیّ‌بن‌ابی‌طالب و فاطمه و من و حسین (علیهم السلام) کسی دیگری را منظور نکرده‌اند زیرا ما پاکان و نیکان از نظر پدرها و مادرانیم و دل‌های ما شیفته‌ی اطاعت خدا و نیکوکاری است و از دنیا و علاقه به آن بیزار است و در تمام فرایض و واجبات خدا را اطاعت نموده‌ایم و به یکتایی او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق نموده‌ایم.   https://eitaa.com/eshare
« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا » مریم ۹۶ « همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.» از امام صادق - سلام بر ایشان - روایت شده است که؛ روزی على و پیامبر مقابل هم نشسته بودند. پیامبر فرمود: یا على بگو؛ «اللّهمّ اجعل لى فی قلوب المؤمنین ودّا»، « خدایا محبت و دوستى مرا در قلوب مؤمنین قرار بده » سپس این آیه نازل گردید. از راویان متعدد در اسناد صحیح روایت شده است که این آیه در شان حضرت امیرالمومنین علی - سلام بر ایشان - نازل شده است.
یک روز که پیغمبر در گرمیِ تابستان همراه علی می رفت در سایه نخلستان دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر آهسته فرود آمد بر دامن پیغمبر بوسید عبایش را، دور قدمش پر زد بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد پیغمبر از او پرسید: آهسته بگو جانم طعم عسلت از چیست؟ هر چند که می دانم! زنبور جوابش داد: چون نام تو می گویم گُل می کند از نامت صد غنچه به کندویم تا یاد تو را هر شب چون گُل به بغل دارم هر صبح که برخیزم در سینه عسل دارم از قند و شکر بهتر خوشتر ز نبات است این طعم عسل از من نیست، طعم صلوات است این
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب سروشِ عالَمِ غیبم چه مژده‌ها دادست که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست تو را ز کنگرهٔ عرش می‌زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد که این لطیفهٔ عشقم ز رهروی یادست رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست مجو درستیِ عهد از جهانِ سست نهاد که این عجوز، عروس هزاردامادست نشان عهد و وفا نیست در تبسمِ گل بنال بلبل بی دل که جای فریادست حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ؟ قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست https://eitaa.com/eshare
۱ « رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا » پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان. دعای اصحاب کهف است که باعث نجات و رستگاری شان شد . دعایی ست ساده و نافذ بدون هیچ درخواست اضافی و سرشار از توکل و رضایت. درخواست رحمت و سامان بخشیدن به امور و رشد و هدایت اصحاب کهف در زمان حاکمی جبار زندگی می کردند که مردم را به بت پرستی دعوت می کرد و هر کس اجابت نمی نمود به قتل می رساند پس ایشان که مومن و خداپرست بودند از شهر فرار کرده و به غاری پناه بردند و این دعا بر زبانشان بود .... إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند: « رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا » پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان. پس خداوند خواب را بر ایشان مستولی کرد و پس از گذشت دوران آن پادشاه و عوض شدن زمانه بیذار شدند که داستان مفصلی دارد.... https://eitaa.com/eshare
تضمین غزلی از ؛ آن را که نیست درد چه می فهمد از دوا آن را که نیست قرب چه‌کارش به اقربا آن‌را که نیست دست گشاده شود گدا « آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا در زندگی به تنگی قبرست مبتلا » از من مخواه صبر که هیچم صبور نیست تاریکی است و روزنه ای غرق نور نیست دور است و دیر، زود نگو دیر و دور نیست « هر چند آب شد دل من بی شعور نیست بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا » خوبان؛ هماره جام بلا را به سرکشند عشاق؛ ناله از سر شب تا سحر کشند از خودگذشتگان هدف تیر و ترکشند « پاکان؛ ستم ز جور فلک بیشتر کشند گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا » فرهاد تیشه زد به سر و صورت پر آب خسرو نشست و کام گرفت از گل و گلاب مجنون گرفت راه بیابان پی سراب « جست آب را سکندر و شد خضر کامیاب روزی به قسمت است نه کوشش درین سرا » از قطره کمترم بنگر این حباب را دریا که نیستم بنگر این سراب را این گنگ را ببین بنگر ناحساب را « داغم که خار خار طلب آفتاب را چندان امان نداد که خاری کشد ز پا » می ترسم عاقبت سر این قصه وا شود می ترسم اینکه در حق خوبان جفا شود خوب است حق مطلب خوبان ادا شود؛ « رسم است قد نخل ز حاصل دو تا شود گردید قامت تو ز بی حاصلی دوتا » آماده باش تا به کف آری شعور فیض در راه باش تا که ببینی عبور فیض با کم بساز تا که ببینی مرور فیض « در پرده ی سیاهی فقرست نور فیض آب حیات در دل شب می زند صلا » غم موج می زند دل دریا فشرده است ریگ روان تشنه به صحرا فشرده است درد آمده گلوی مداوا فشرده است « کوه غمی که در دل من پا فشرده است شود ز سایه ی او نیلگون، سما » _____________&________________  آن را که نیست وسعت مشرب در این سرا در زندگی به تنگی قبرست مبتلا... https://eitaa.com/eshare
عشق است که خون کرده دل شیدا را از راه برون کرده دل شیدا را دربست گرفته اختیارش در دست تقدیم جنون کرده دل شیدا را... https://eitaa.com/eshare
اشک های درشت یعنی عشق بغض دیوار و مشت یعنی عشق اینکه ما زنده ایم تا حالا اینکه ما را نکشت یعنی عشق چشم آهو که جای خود دارد تیغه ی خارپشت یعنی عشق رو به آبیِّ بیکران نگاه کل دنیا به پشت یعنی عشق پاک، بی ادعا، بدون هوس هرچه بودیم شست یعنی عشق https://eitaa.com/eshare
۱ بسم الله الرحمان الرحیم به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک کلمه واژه ی مقدس و شگفتی ست اصل ریشه ی آن از ( ک ل م ) به معنای و و جای زخم است. در واقع کلمه باید چنان قاطع، کاری و درست باشد و گوینده اش چنان اعتقاد عملی به کلمه ای که بیان می کند داشته باشد که جراحت ایجاد کند و جای و اثر آن از بین نرود. تا در دل ها نفوذ کند و ماندگار گردد. و شنونده و‌ مخاطب نیز باید و باید و باید کلمه را مهم بشمارد و تمام اثر آن را در موضع جمله و یا به تنهایی درک کند. در    چنین می‌خوانیم؛ «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شده. به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود؛ و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم. تعبیری قرانی ست که با توجه به نحوه ی ولادت عیسی معنای عیسی اثر خدا و ساخته ی خدا را در دل خویش نهفته دارد. و آزمودن ابراهیم به  کلمات چنان که در سوره ی بقره آیه ی ۱۲۴ فرموده است؛ وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ رَبُّه بِکلماتٍ و ابراهیم را به کلماتی آزمودیم شاید به معنای با جراحات و زخم هایی آزمودیم باشد. و این شعر زیبا از در مقدمه ی منظومه ی ؛ در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود. و با نبودن چگونه توانستن بود؟ و خدا بود و با او عدم بود. و عدم گوش نداشت. حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم. و حرف هایی هست برای نگفتن، حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند. و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد. حرف های بی قرار و طاقت فرس که همچون زبانه های بی تاب آتشند. کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند. اینان در جستجوی مخاطب خویشند. اگر یافتند آرام می گیرند و اگر نیافتند ، روح را از درون به آتش می کشند. و خدا برای نگفتن، حرف های بسیار داشت. درونش از آن ها سرشار بود. و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟ و خدا بود و عدم. جز خدا هیچ نبود. در نبودن، نتوانستن بود. با نبودن، نتوان بودن. و خدا تنها بود. هرکسی گمشده ای دارد. و خدا گمشده ای داشت. و در پایان به قول ؛ واژه باید خود باد واژه باید خود باران باشد. ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare