۲۷
#چله_واژه
#واژه۲۷
#عرفان
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
عرفان؛ شناخت، آشنایی از قبل
بدان که عرفان را مراحلی ست.
و اول مرحله ی آن شناخت خویشتن خویش است، نه بدان جهت که بشناسد که کیست، بلکه از آن روی که بفهمد که نیست .
و دوم مرحله شناخت هستی است، بر این مبنا که واقعیت را وجود نپندارد، و غیر از وجود ذیجود صاحب وجود هیچ چیزی و هیچ شخصی و هیچ پدیده ای را واجد وجود نشناسد.
و سوم مرحله آنگاه است که بر اثر موثر دوگانه ی فوق، گوشه ی عزلت گزیند و به تنهایی روی آورد ناگاه بفهمد که هیچکس تنها نیست، چه اینکه اذعان بر تنهایی اذعان بر دوگانگی بین تنها و صاحب وجود حقیقی است.
و چهارم مرحله جمع با حقیقت است و واله شدن است در الواله در الوله در الله
و پنجم مرحله بعثت است، شوریدگی ست، برانگیختگی ست
و ششم مرحله برگشت است از حقیقت به واقعیت و زندگی به حق در جمع واقع شدنی هاست و دستگیری ست بر واقع شدنی ها و هدایت آن ها و امامت آن ها به حقیقت.
و هفتم مرحله برگشت است از واقعیت به حقیقت و پوشیدگی در حقیقت و یکی شدن با آن و یکتایی با آن.
و وجه مشترک این وجوه هفتگانه یکتایی ست.
و اصل الاصول یکتایی ست.
چه اینکه با شناخت آن،
شناخت بعثت و هدایت و برگشت،
خودبخود حاصل می گردد.
و این عین عدل است.
&
نکته اینجاست که همه چیز از قبل وجود دارد؛
#دانستن ؛ یعنی چیزی را که از قبل وجود داشت دانستم.
#کشف_کردن ؛ یعنی چیزی را که از قبل وجود داشت کشف کردم.
#فهمیدن ؛ یعنی چیزی را که از قبل وجود داشت فهمیدم.
#شناختن ؛ یعنی چیزی را که از قبل وجود داشت شناختم.
هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست
در بذر جو؛ رشد اقاقی نیست
و عرفان؛ مجموعه ی کاملی ست که از قبل موجود است و سالک و پوینده ی این راه فقط مراحل آنرا طی می کند. نه چیزی می تواند به آن اضافه کند و نه چیزی از آن بکاهد.
&
چیزی به اسم عرفان شخصی نداریم، بلکه این نشان دهنده جایگاه سالک در مسیر - و یا خارج از مسیر - است.
در نگاه توحیدی هیچ دوگانگی معنا ندارد، عرفان؛ عرفان است، عرفان نظری و عملی نداریم، عرفان؛ عمل است.
&
علم نتیجه ی عرفان است و نه برعکس.
&
عرفان قدرت به هر شکل و در هر جایگاه باطل است و دورکننده از راه.
اگر سالک الی الله از قدرتی که کسب کرده است، -بدون اجازه - استفاده کند از مسیر خارج و دور خواهد شد.
&
قال الله تبارک و تعالی:
«مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی
و آن کس که مرا طلب کند می یابد،
و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی
و آن کس که مرا یافت می شناسد،
و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی
و آن کس که مرا شناخت دوستم می دارد
و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی
و آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد،
و مَن عَشِقَنی، عَشِقتُهُ.
و آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم،
و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ
و آن کس که به او عشق ورزیدم کشته ام می شود
و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ
و آن کس که کشته ام شود خون بهایش بر من واجب است
و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ
و آن کس که خون بهایش بر من واجب است پس من خودم خون بهایش هستم
بر مبنای این حدیث قدسی مراحل سیر و سلوک عرفانی بدین ترتیب عنوان شده است؛
1ـ طلب
2ـ یافتن
3ـ معرفت
4ـ محبت
5ـ عشق
6ـ شهادت
7ـ فنا
&
ترتیب هفت وادی عرفان از زبان #عطار در #منطق_الطیر ؛
چون فرو آیی به وادی طلب
پیشت آید هر زمانی صدتعب
بعد ازین وادی عشق آید پدید
غرق آتش شد کسی کانجا رسید
بعد از آن بنمایدت پیش نظر
معرفت را وادیی بی پا و سر
بعد ازین وادی استغنا بود
نه درو دعوی و نه معنی بود
بعد از این وادی توحید آیدت
منزل تفرید و تجرید آیدت
بعد ازین وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت
بعد ازین وادی فقرست و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
۱. طلب
۲. عشق
۳. معرفت
۴. استغنا
۵. توحید
۶. حیرت
۷. فقر
&
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز ... #سعدی
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare