عشق مانا🇵🇸🇮🇷
کتاب سو من سه📚 (پارت ۷ ) #کتابخانه_نور #پارت_۷ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰───
متن کتاب
سو من سه📚
(پارت۷)
توی خانه بداخلاق شده بودم . مادرم دو سه باری عمیق نگاهم کرد اما نپرسید چیشده چون میدانست اگر بخواهم حرف بزنم خودم شروع میکنم اما از دوستانی که قبولشان نداشت نمی خواستم حرف بزنم . پدر که آمد بیشتر از دو سه بار نگاهم کرد و آخرش هم کتش را برداشت و راهی شدیم تا چند تا خیابان را متر کنیم. بزرگترین کاری که برایم کرد این بود که بردم بیرون کمی قدم بزنیم. خوب بود این کارش. اینکه ساکت کنارم قدم میزد تا حال خودم ابرو آفتاب بشود همراهم پشت میز مینشست و با حرفهای معمولی کمکم میکرد تا کمی دچار فراموشی بشوم و بتوانم تمرکز کنم بهتر بود. غالباً کم کم خودم لب باز میکردم و ناقص یک حرفهایی میزدم. خیالم هم راحت بود که سرزنش نمیکرد و به یکی دو کلمه آرامم میکرد.
نتوانستم چیزی بگویم. گاهی ما کارهایی میکنیم که حتی نمیتوانیم برای پدرمان هم بگوییم. سرگردان شدم و باید با یکی حرف بزنم اما با چه کسی؟ پدرم؟ نه، من بد فاصله گرفته بودم. همین فاصله زیادی تا خاکستر شدن مرا جلو برده بود. مهدوی ؟ مهدوی یک حس امنیت داشت. میدانستم کنارش خطا هم بکنم سرزنشم نخواهد کرد.
فرمول مرمول داشت یا نه! نمیفهمیدم. اما جذابیت خاصی داشت. یک سری امواج مثبت که فقط از او شعشع میشد و به همه میرسید. خراب حال خوبش بود جواد. بعد هم معتادش شد آشام.
گندیده اگر میرفتن مدرسه،فرآوری شده میآمدند بیرون! آدم همیشه باید در صندوق اسرارش یک عتیقه داشته باشد. یک زیر خاکی. تا وقتی ورشکسته شد،وقتی بیچاره و درمانده شد،برود خاکی که به سرش ریخته را کنار بزند و پناه ببرد به آنچه که سرمایه و امیدش میشود.
هرچند آدم معمولیتر از مهدوی ندیده بودم.
اما خوب،مهدوی بود دیگر؛تشعشع داشت. میخواهم با او درباره خودم و علیرضا حرف بزنم.
اما...
نمیدانم چرا خفه میشوم...خفه هم میمانم...
#کتابخانه_نور
#پارت_۷
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
☘ ذکر روز پنجشنبه
ــــــــــــ💚ـــــــــــ
🕋 به نیت صد مرتبه
#ذکر
#روز
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
Ali FaniAli-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
زمان:
حجم:
11.7M
زیارت عاشورا🖤
التماس دعا رفقا🤲🏻
#محرم
#یا_حسین
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────
بچه ها یسری رفتم یه عینک خریدم شیشه هاش صورتی بود🥹
دنیا توی دیدم صورتی شده بود، آدماهم شبیه پلنگ صورتی😂
بعدش رفتم لباس بخرم یادم رفته بود عینک روی صورتمه و اشتباهی به آقای فروشنده گفتم اون لباس صورتی رو بدید ببینم ولی نگو که سفید بوده.. کلی خجالت کشیدم😭
ولی بعدش با خودم فکر کردم نکنه کل زندگیم داشتم همه چیو اشتباه میدیدم و کسی نبوده که بهم بگه عینک رنگی رو صورتته🫣❕؟؟
عیـــ👓ـــنک ها رنگ های مختلفی دارن
هر عینک رو که بزنیم منظره رو به رومون تغییر میکنه..
تمامی انسان ها برای پـ🧐ـی بردن به حقایق جهان هستی بایستی یـ1⃣ـک نگاه و مسیر مشترک رو طی کنن و همگی یک عینک به چشم بزنیم،
اونم عینکی که به کمک اون میشه حقایق رو درک کرد،
یعنی 🫷عینک جهان بینی🫸.
"عینک جهان بینی شـ🤍ـفاف است و میتوانیم جهان را همانطور که باید باشد ببینیم."
❓حالا میگی این عینک شفاف چه مزایایی داره🤓❓
🖍کسی که جهان و نعمت ها رو به وضوح ببینه و در آفرینش هستی تفکر بکنه متوجه این مسئله می شه که،
همهٔ این مخلوقات قطعا خالقی داشتن و نمیشه با یک حرکت و بدون علت تمامی این موجودات ایجاد بشن.
🖍با کمک جهان بینی به "ایمان و یقین" انسان افزوده و از شک و گمان ها کاسته می شه
و به این حقیقت میرسن که،
خالقی بسیار قـ🌅ـدرتمند و دانـ🌄ـا ، علت ایجاد موجودات هست و تمام جهان نـ☀️ـور حیات را از او میگیره.
ـــــــ
حالا بگو ببینم اون چیه رو صورتت🌝😂؟
#یک_قطره_آگاهی
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
17 ژوئیه، 16.29(2).m4a
حجم:
3.6M
کتاب سو من سه📚
(پارت ۸ )
#کتابخانه_نور
#پارت_۸
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
عشق مانا🇵🇸🇮🇷
کتاب سو من سه📚 (پارت ۸ ) #کتابخانه_نور #پارت_۸ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰───
متن کتاب
سو من سه📚
(پارت ۸)
دیگر طاقت نمیآورم و خودم را بعد از سه روز غیبت علیرضا دعوت میکنم خانهشان. پلاستیک چیپسها را پرت میکنم مقابل علیرضا. حواسم نبود که چند تا ماست موسیر هم هست. یکیاش میترکد.
حرفی نمیزند و من هم همراهیش میکنم. ظاهراً درس میخوانیم و میخوریم .حقیقت میخوریم و اگر تمرکزی بگذارند این خوانندهها. کمی میخوانیم. علیرضا معتاد است. بدون موسیقی هرگز. با کلام و بیکلام. دو تایش وول میخورد توی سرمان و لابه لایش هم محتوای کتابها!
علیرضا زندگی مستقل خودش را دارد. پدر و مادرش دائم الدعوا هستند. پدرش شرکت دارد. سرش شلوغ است و در خدمت بشریت. مادرش هم در یک شرکت دیگر است و در خدمت بقیه ابناءبشر.
این وسط علیرضا چون بشر حساب نمیشود هیچکس در خدمتش نیست جز پول و آزادی که دارد. این طبقهٔ خانه در اختیارش است با امکانات که همش سر هم در اختیار ما هم است.
گاهی سر و صدای دعوا از خانهشان میآید.
گاهی سر و صدای آواز کتاب بلند میشود علیرضا همزمان همراهی میکند.
من صدر و ذیل زندگیشان را بلد هستم. یعنی فکر میکردم که بلدم. اما این چند مدت متوجه شدم که دور شدیم از هم. خیلی تلاش میکنم تا سرنخی از آنچه که ذهنم را مشغول کرده است پیدا کنم. رمز موبایل و کامپیوترش را عوض کرده است و نمیشود کاری کرد... گیم میزنیم و کلاً سرجمع دو ساعتی درس میخوانیم.
این همه دکتر و مهندس و حسابدار و ...بیکارند.نمیدونم چرا دوباره منو ما باید همان مسیر را برویم.
آخر شب هم شال و کلاه میکنیم و میرویم ر قرارمان با بچهها. قرارها را بیشتر فریب میگذارد. فرید متال اصل است. تم زندگیش متالیک است و همه چیزش یک کلام؛ موسیقی!
#کتابخانه_نور
#پارت_۸
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
☘ ذکر روز جمعه
ــــــــــــ💚ـــــــــــ
🕋 به نیت صد مرتبه
#ذکر
#روز
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
Ali FaniAli-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
زمان:
حجم:
11.7M
زیارت عاشورا🖤
التماس دعا رفقا🤲🏻
#محرم
#یا_حسین
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────
اصلا آخر *هر* سـ⛈ـختیای آسـ🌈ـونی هست🤨؟
خب بیاید از اینجا شروع کنیم 😃 که یه آیهای تو قرآن هست که اینجوری میگه (و خیلی قابل تامله):
[آری] بی تردید با دشواری آسانی است❤️🩹.
(آیه ۶ سوره شرح : «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»)
خب حالا منظور از این آیه چیه؟
مگه میشه هـ🤝ـمراه سختی اسونی باشـ🤥ـه؟
و برمیگردیم به سوال اولـ🤓ـل که اگه بعد هر سختی اسونی هست پس چرا دور و برمون ادمایی رو میبینیم که مدام در حال سختی کشیدن هستن و به آسونی و راحتی نمیرسند 🥸؟
ولی سوال درست تر اینه که خدایا اصلا *کدوم* سختیای اخرش به آسونی ختم میشـ😕ـه؟ فرمــول حساب کتابت تو این قضیه چیه؟
خداوند میگه این فرمول منه که اسمشم"قاعده تیسیر" هست و این قاعده به گونهای هست که خدا میگه:
"اگر در راه مـ👀❤️ـن قـدم برداری و رشد کنی بعد از هر سختی آسونی هسـ🙂↔️ـت."
حالا فهــمیدی🙂↔️؟
تازه علاوه بر این اگه ما در مسیر تحقق اهداف خداوند تلاش کنیم و سختی بکشیم،
سختیها رو به چشم یک فرصت برای رشد و رسیدن به کمال میبینیم نه به چشم اذیت شدن🥹.
حالا اینم فهمیدی که چرا همراه سختی اسونیه؟
ـــــــــــــــ
دیگه چی از این بهتر🔥🔥؟!؟
فکر کن تو راه درســـــــت برای خــــــــدا قدم میزاری هیچ، رشـــــــــد میکنی، بعدشم خدا بهت میگه اگه اذیت شدی نگران نباش بعدش قطعا اسونیــــ(:✨ـــــه.
تازههه این اذیت و سختیه چون برای خداست دیگه اذیت نمیبینینمش و یه فرصـــــــت برای کمـال میبینیش🔥.
#یک_قطره_آگاهی
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
☘ ذکر روز شنبه
ــــــــــــ💚ـــــــــــ
🕋 به نیت صد مرتبه
#ذکر
#روز
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯
Ali FaniAli-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
زمان:
حجم:
11.7M
زیارت عاشورا🖤
التماس دعا رفقا🤲🏻
#محرم
#یا_حسین
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یک_قطره_آگاهی
╭─────────────𖧷🪴𖧷╮
https://eitaa.com/eshgemana
╰──────────────────╯