#قسمت سی و هفتم🙃🙃🙃
_ یه لحظه گوشی
علی صدام میزنه
_ ریحانه فردا
صبح حرکته
_ ساعت چند؟
_ هفت
_ پس علی
لطفا یه کاری کن
_ چکار؟؟
_ داری میری هیات
اسم بهار رو هم بنویس من اومدم.مشخصات کامل ش رو میگم بهت باشه.؟؟
_ چشم
_ خب زهرا و نیلو فر تو یه مسیرن
با هم میرن منم میگم بهار زود تر بیاد اینجا که باهم بریم
بگم بهش؟؟
_ چرا از من میپرسی ریحانه جان
هر طور که خودتون راحت ترین
مامان اومد بگو علی رفته هیات
کاری نداری؟
_ نه برو داداش
بسلامت
الو؟؟؟ بهار؟
گلوم رو صاف کردم گفتم:
_ جانم
_ آجی جونم فردا ساعت شیش دم در خونمون باش
اوکی؟؟!
_ ریحانه مامانت نمیاد؟
_نه عزیزم مامان بیاد کی بمونه پیش بابا
_ میگم
_ جانم
_ داداشت یه وقت معذب نشه من بیام اونجا
_ نه بابا
دیوونه
_ مزاحم....
_ دوست خوبم خزعبلات نگه لطفا!
باشه؟
خندیدم و آروم گفتم:
_ چشم
بعد خوندن نمازم
کوله ام رو برداشتم
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
#قسمت سی و هشتم🙃🙃🙃
بعد خوندن نمازم
کولم رو برداشتم
لیست مواد مورد نیازم رو تهیه کردم و بعد برداشتن شون چند بار کیفم رو چک کردم
همه چیز رو گرفته بودم
بعد خوردن شام خداحافظی گرمی با باباو فرید
وخدا حافظی سردی با مامان و باده کردم
رستم سمت اتاقم تا زود تر بخوابم
رو تختم که دراز کشیدم
فکرم رفت سمت فرید دلم واسش میسوخت
وقتی شونزده سالش بود عمو و زن عمو موقع برگشتن از مسافرت هواپیما شون سقوط میکنه و عمو و زنعمو
فوت میکنن😔😔😔
فرید زیر بار حرف هیچ کی نرفت و از همون موقع تنها زندگی کرد
البته اگه سگش دنی رو فاکتور بگیریم که همیشه همدم تنهاییش بود
قبلا دنی رو خیلی دوست داشتم اما
الان وقتی به این فکر میکنم که حرامه حتی گاهی اوقات چندشم میشه نزدیک فرید بشینم چون تا جایی که میدونم دنی حتی گاهی اوقات روی تخت فرید میخوابه 😖😖😖
بیخیال فرید
به مسافرت فکر کردم🤩🤩🤩 نمیدونم چرا اصلا به این فکر نکردم که امکان داره سید هم باما بیاد
هر وقت که سید رو میبینم یاد آبروریزی های قبلم میافتادم و خجالت میکشیدم😓😓😓
جدی ها چطور قبلا اینقده پر رو بودم
با شنیدن صدای در اتاق نیم خیز شدم و روسریم رو برداشتم و سرم کردم
و گفتم:
_ کیه؟
فرید از پشت در گفت:
_ منم
اجازه ورودش رو صادر کردم
و فرید در روباز کرد و اومد داخل
_ نخوابیدی؟
_ نه
_ فردا باید زود بیداشی
خواب میمونی !
_ نه بابا
اینقده که ذوق دارم اصلا فکر نمیکنم خوابم ببره تا صبح چه برسه یه اینکه خواب بمونم🤩🤩🤩
_😂😂😂
واست یه سری اهنگ دانلود کردم که با عقایدت جور در میاد فکر کنم خوشت بیاد
_ آهنگ؟ خوانندش کیه؟؟
_ حامد زمانی
رم کوچیکش رو سمتم گرفت و گفت:
_ بیا بگیرش
فکر کنم یه سیزده چهارده تایی میشه
رم رو برداشتم و داخل گوشی گذاشتم
_ ممنون
_ بهار؟
_ بله؟
_ یعنی هیچ وقت دیگه اون بهار قدیمی برنمیگرده؟
_فرید
اون بهار رو فراموش کن
باشه؟؟؟
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
#قسمت سی و نهم🙃🙃🙃
_ یعنی هیچ وقت اون بهار
بر نمیگرده؟
_ فرید
اون بهار رو فراموش کن
باشه ؟؟؟؟
_ بهار حتی اگه ازدواج کنی و
همسرت ازت بخواد که دیگه این مدلی نباشی چی؟
یه لحظه فکرم رفت سمت سوالش
چند لحظه فکر کردم و بعد جواب دادم
_ شوهرم بگه بردار
خدای شوهرم چی؟خدای شوهرم هم میگه حجاب نداشته باش؟
خدای شوهرم هم میگه نماز نخون؟
در ضمن
اعتقادات همسرم باید مثل خودم باشه
و گرنه بامن به مشکل میخوره چون من دیگه قصد ندارم که عوض بشم
همینم که هست
شب بخیر آرومی گفت و از اتاق رفت بیرون
این روز ها فربد یکم روی نروم بود
دوباره آلارم گوشیم رو چک کردم و خمیازه ای کشیدم
هندز فریم رو تو گوشم گذاشتم وآهنگ های رمی که فرید داده بودرو پلی کردم
" خون یه فرشته روی چادر
پر رنگ تر از تموم خون هاست
لیلای جزیره های مجنون
سردار سیاه آسمون هاست"
کم کم خوابم برد....
با صدای آلارم موبایلم بیدار شدم و دست و صورتم رو شستم
و رفتم که صبحانه بخورم
_سلام
_سلام بابا بشین
صبحونه ام رو خوردم و پاشدم که برم
_ بابا صبحانه ات رو کامل خوردی؟
_ آره بابابریم دیگه دیر شد
_ صبر کن فرید بیاد
با سبک شدن یهویی دوشم یه لحظه ترسیدم 😬😬😬
برگشتم و فرید رو دیدم که کولم روی دوشش بود
فرید گفت:
_ بریم!
سوار ماشین که شدیم دهانم از تعجب باز موند
بابا آدرس دقیق خونه ریحانه اینا رو بلد بود و آمار دقیق اون ها رو میدونست
پس بگو چرا این مدت ساکت بود
بپا واسم گذاشته بود.....
ادامه دارد🙂🙂🙂.....
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
دوستان ادامه رمان هنوز آماده نیس واسه همین فعلا سه پارت گذاشتم☘️
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
🌺 حقّ پدر بر فرزند 🌺
🌹 این حدیث زیبا رو با دقّت بخونیم و انشاءالله عمل کنیم👇👇
👤 مردے از پيامبر خدا(ص)سؤال كرد:
🤔مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَے وَلَدِهِ؟!👈حقّ #پدر بر فرزند چيست⁉️
🌸 پیامبر خدا پاسخ دادند:
لَایُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ👈 او را با نام صدا نكند.
وَلَا یَمْشِے بَیْنَ یَدَیْهِ👈 در راه رفتن از او جلو نيفتد.
وَلَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ👈 قبل از او ننشيند.
وَلَا یَسْتَسِبُّ لَهُ👈 و براے او لعن و دشنام طلب نکند.
📕 اصول کافی
شرح_حدیث
☝️ اینکه حضرت فرمود #پدر رو به اسم صدا نزنه،یعنے #پدر رو با القاب خوب صدا بزنه.با لطف و کرامت و از روے محبّت صدا بزنه.
🌼 نحوهے صدا زدنِ #پدر_و_مادر خیلے مهمّه:
مثلاًبگه باباجون،☺️پدر عزیزم،❤️بابایی😍 و...
خودِاین نحوهے صحبت کردن،محبّت رو بیشتر میکنه.👌
☝️اینکه حضرت فرمود جلوتر از #پدر راه نره،یا قبل از او ننشینه،این هم براے تعظیم و تکریم #پدر هست.
🌷 ما اگر با یه شخص مهمّے،مثلاً یه عالم دینے،یا استاد دانشگاه،یا مسئول و ...همقدم بشیم،حواسمون هست قدمهامون رو جلوتر از او بر نداریم،😢یا موقعِ بلند شدن و نشستن حواسمون هست ادب رو رعایت کنیم.
🌷 از طرف مقابلمون خجالت میکشیم.😢
👈حضرت میفرماید با پدرت هم همینطور برخورد کن.
حتّی در کوچکترین مسائل مثل راه رفتن،مثل نشستن و بلند شدن،و...مراقبِ حُرمتِ #پدر باش،چه برسه به مسائل مهمتر.👌
⚡️حتّے در حدیث دیگرے پیامبر خدا(ص)فرمودند:
👈مِن حقّ الوالِدِ أن يَخشَعَ لَهُ عند الغَضَب (كنزالعمال،حدیث ۴۵۵۱۲).
💢حقّ پدر بر فرزند اين است كه به هنگام غضب و خشمِ پدر😡😠 فرزند در مقابل او خاشع بوده و سر تسليم فرود آورد.😥😰
☝️امّا اینکه حضرت فرمود براے #پدر لعن و نفرین طلب نکند،یعنے کارے انجام ندهد که مردم پدرش رو لعنت کنند.❌
❗️چون متاسفانه وقتے کسے کار زشتے انجام میده،مردم به پدر و مادرش فحش میدن و اونها رو لعنت میکنند.
🌼 حواسمون باشه❗️
☝️❌ کارے انجام ندیم که مردم به پدر و مادرمون لعنت و نفرین بفرستند.
⚡️در روایت داریم،از بزرگترین گناهان کبیره این است که شخص کارے انجام دهد که مردم پدر و مادرش را لعنت کنند.
📗 النهاےةج ۲ ص ۱۴۰
🌺🌹🌺
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
•"♥️🌿
|#حرفقشنگ
گفتم:بهشتت؟
گفت:لبخندحسین'ع'.
گفتم:جهنمت؟
گفت:دورے از حسین'ع'.
گفتم:دنیایت؟
گفت:خیمھ عزاے حسین'ع'.
گفتم:مرگت؟
گفت:شهـادت.
گفتم:مدفنت؟
گفت:بےنشان.
گفتم:حرف آخرت؟
گفت:یاحـسین''؏'' :)
|#یااباعبدالله
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
••🌼💛
یڪوقتنگوییدهرچہدعامیڪنممستجابنمیشود
اگرخدانمےخواستشمانمےتوانستیددعاڪنید
وقتےباحالدعاباخداحرفمےزنیم
اینراخداخواستہڪہنصیبماشدهاست...
#حاڄاسماعیلدولابے🌿
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
یڪےمیگفت ؛
عجبمحرمـےشـدامسال
غــریبمثــلبقیــع...💔🥀
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
#اربابم
مَـنٰ بے حُسینْ
•°گمشدِھاےبی نِشـٰانَم
پَس بِنویسٰ تَمٰامِ
مَـرا خـٰادمالحُسین❤️🖤
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🖤🏴
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
یه رفیق دارم اسمش حسینِ :)❤️
خوش آن دل ک دلارامش حسینِ ..
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس
#داستان☘️
عالمی مشغول نوشتن با مداد بود
کودکی پرسید: چه می نویسی؟
عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم، می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی
پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید
عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را بدست آوری
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنج مداد می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می بري از تو انسان بهتری می سازد
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی ، پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد،پس بدان هر کاری در زندگی ات میکنی ،ردی از آن به جا میماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن
•🌱• ↷ #ʝøɪɴ
@eshgham_mahdi
#کانالحضرتیاس