13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف پیکر مطهر شهید در منطقه #شرهانی
➕تصاویری از #قمقمه ای که همراه با پیکر شهید در منطقه #شرهانی پیدا شد.
Eshghe4harfe
عشقـہ♡ چهارحرفہ
هم اکنون جلسه. فقد گلِ جنااب صدرا 😂🦦 #احوالاتمون #دمشق
جناب امیر با سوژه کردن ماچی بهت میرسه 😐🚶🏻😂
دنیایبماندبرایعاقلها
ما مجنونیمودلمانهوای
پرکشیدندارد...🌱
#چیریکی
Eshghe4harfe
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤
🖤🌱
🖤
#رهایی_از_اسارت⛓
#پارت۱۸
دومرتبه چانه ی زن لرزید و قطرات اشک بر روی صورتش از هم سبقت گرفتن. با صدایی که
حزن و اندوه فراوان در آن موج میزد، گفت:
- چون مریض بود!
یوسف نگاهش به دهان زن خشک شد. چطور چنین چیزی امکان داشت؟ پدر و مادری ازقبول
فرزندشان به خاطر بیماری اش امتناع کنند! آنهم بیماری ای که با عمل جراحی خوب میشد! قلبش
از این همه بی مهری آن زن و مرد به درد آمد.
بعد از چند لحظه سکوت، زن دهان باز کرد:
- کل زندگیمو اگه بخوام بنویسم تو چند کلمه خالصه میشه: تنهایی، بدبختی، بی کسی، غم ،
اندوه و حسرت.
من اهل روستای .... یکی از روستاهای استان اصفهان هستم. سه برادر بزرگتر از خودم دارم.
پدرم کارگر زمینهای مردم بود. کلاس سوم راهنمایی بودم که منو به پسر یکی از آشناها که
وضعیت مالیشون از ما کمی بهتر بود، دادن! راننده کامیون بود و بار به شهرها میبرد. چند سال اول
زندگیم خوب بود. البته منظورم از خوب اینه که شکمم سیر بود و مثه همه ی زنهای روستا قبول
کرده بودم که جعفر شوهرمه! باید از صبح تا شب کار خونه بکنم و هفته ای دو روز هم منتظر باشم
تا ازجاده برگرده! روزیکه از جاده برمیگشت روز ضیافت من بود! بعد از مدتی تنهایی اذیتم کرد.
چقدر به خونه ی دوست و آشنا میرفتم. تو روستا هم خوبیت نداشت که یه زن چادرشو سرش کنه
و از این خونه به اون خونه بچرخه! واسه همین دبیرستان آموزش از راه دور ثبت نام کردم و دیپلم
گرفتم. 5 سال از زندگیم گذشته بود ولی حامله نشده بودم. با کلی دکتر رفتن و دوا درمون
همسرم، بالاخره باردار شدم. خوشحال بودم و منتظر که جعفر از سفر برگرده و خبر بابا شدنشو
بهش بدم. ولی به جای اینکه جعفر از سفر برگرده، خبرشو از جاده برام آوردن.از هول شنیدن
تصادف شوهرم.....
زن در این جا مکثی کرد. بغض در صدایش پیچید:
- بچه م سقط شد...!
باز هم چند لحظه مکث. یوسف جعبه دستمال کاغذی را به سمت زن گرفت:
- بردارید
کپی؟نشه بهتره:)!
Eshghe4harfe
🌱🖤
🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤
🖤🌱
🖤
#رهایی_از_اسارت⛓
#پارت۱۹
زن بینوا چند تا دستمال برداشت و دومرتبه صدای هق هقش در اتاق پیچید. درد مند تر از لحظه
ی قبل نالید:
- چمدون به دست به خونه بابام برگشتم. تا سایه پدرم روی سرم بود، کسی جرات نداشت چپ
بهم نگاه کنه! اون که رفت همه به خودشون اجازه دادن واسم آقا بالا سری کنن! تو روستا خدا
نکنه کسی بیوه بشه انگار که از بندگی خدا در اومده که همه هرطور دلشون میخواد واسش حرف
میزنن و تصمیم میگیرن. چند نفر واسه خواستگاری اومدن ولی همه سن بالا، خیلی مسن بودن.
جوونترینشون 55 سال سن داشت!
مادرم که مرد، من موندم و سه تا برادر که به قول خودشون از زنو بچه هاشون اونقدر زیاد نمیومد
که به من هم بذل و بخشش کنن! ازطریق یکی از آشناهامون تو روستا که برادر زن شهری داشت برای خانمش که باردار بود دنبال خدمتکار میگشت کار پیدا کردم. علیرغم مخالفتهای برادرهام به تهران اومدم. نمیتونستن مانعم بشن. خرجمو که
اونا نمیدادن، تحت پوشش کمیته امداد بودم.کارهای خونه زیاد نبود مگر دونفر چقدر ریخت و پاش داشتن!
اتاق کوچک بیرون از خونه شون قسمت من شده بود. همه چیز خیلی خوب میگذشت تا اینکه متوجه شدم...
خانم خونه این بچه رو نمیخواد و اقا مخالف از بین بردن این بچه بوده و هرکاری میکرد تا خانم بارش زمین بزارهحضور من هم برای همین بود.
روزی که خانم حالش بد میشه و کودکش چشم باز میکنه میفهمن بچه مریضه
دعواهاشون سرمیگره مراقبت از بچه رو به عهده من میگذارن تا به نتیجه ای برسن .تویه سه روزی که بچه پیش من بود نه پدر نه مادر هیچ کدوم حاضر به دیدار این کودک ضعیف و زیبا نبودن
کپی؟نشه بهتره:)!
Eshghe4harfe
🌱🖤
🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
برای روز دانش آموز
کف کفش بچه ها نقاشی پرچم اسراییل بچسبونید
#ایده
#روز_دانش_آموز
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
@eshghe4harfe
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ
فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة
وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ
ناصرا وَ دلیلا و عَیناً
حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً
وتُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.
#اللهمعجلالولیڪالفرج♥️
#صرفاجھتاطلاع..
فرش هر مجلسی نباشید!
یعنی آقاجون...
هر جا رسیدی نشین! با هرکسی نشست
و برخاست نداشته باش. از آدم هایی که
از تو کم میکنند فاصله بگیر.
_علامہطباطبایۍ
Eshghe4harfe