eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
726 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
57 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM جهت‌تبادل:‌ @ftm_at تولد: ۵/۱۱/۹۹
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ بعد خودن غذا همگی تو سالن نشسته بودیم فکرم بد مشغول بود و اصلا حواسم به اطرافم نبود که یهو صدای خنده بلند شد با تعجب سرمو بلند کردم و بهشون نگاه کردم و گفتم : چرا میخندید؟ صدای خندشون بلند تر شد امیر سام با لحن بانمکی گفت: بیا دیدید گفتم بچه از دست رفت از من گفتن بود تا سر به کویر نزاشت برید این زندایی منو بردارید بیارید😌 چشام گرد شد یا خدااا این نیم وجبی چیا میگه من: دستم برسه بهت پوستت و میکنم امیرسام بدو فرار کرد که افتادم دنبالش بعد یه دور ماراتون گرفتمش انداختمش رو شونم و رفتم سمت بیرون که شروع کرد به جیغ جیغ کردن ولی بدون توجه به راهم ادامه دادم مامان اینا هم باخنده دونبالم اومدن و روی تخت توی حیاط نشستن رفتم سمت استخر که با ترس گفت: نه ... دااااایییی نندازییی هاااا افرین بچه خوب منو بزار زمین اگه نزاری برات آب نبات نمیخرم هاا👌😬 پوقی زدم زیر خنده😂🤣 انگار داره با بچه حرف میزنه بچه پروو😐😂 لبه استخر وایستادم و گفتم: بگو غلط کردم سرورم امیرسام: یه وقت زیادتون نشه سرورم من: نترس اندازه ست بگو تا ننداختم ماهیا بخورنت امیرسام: نوچ نمیگم گرفتمش بالای استخر و گفتم: میگی یا بندازم؟ امیرسام: باشه... باشه غلط کردم من: چی نشنیدم یه بار دیگه درست بگو امیرسام: غلط کردم سرورم من: افریییین گرفتمش تو بغلم و رفتم رو تخت کنار مامان نشستم که امیرسام از تو بغلم بلند شد و رفت تو بغل بابا نشست و گفت: باباجون ببین پسرت اذیتم میکنه☹️ ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️