عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_ششم #خانومہ_شیطونہ_من پشت چشمی براشون نازک کر
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️
❤️
#پارت_صد_و_شصت_هفتم
#خانومہ_شیطونہ_من
یه لحظه موندم چی بگم زبونم بند اومده بود بعد چند دقیقه به خودم اومدم و خیره به عکس محمدرضا یه خنده تلخ کردم و با دلتنگی گفتم: اره همسرمه
صدای هین کشیدنشون و شنیدم ولی توجه ای نکردم روی عکس و اسم محمدرضا و یه بار دیگه بوسیدم و بلند شدم چادرم و تکوندم و گوشیم و در اوردم و زنگ زدم به عقاب و گفتم میخوام بیام خونه مخفی
لحظه اخر شنیدم که یکی از همون دخترا گفت: اصلا بهش نمیومد شوهر داشته باشه خیلی بچست که
از پشت مسجد رد شدم و وارد کوچه شدم یکم الکی کوچه هارو بالا و پایین کردم که اگه کسی دنبالمه گمم کنه بعد اینکه مطمئن شدم راه افتادم سمت خونه مخفی وقتی رسیدم یه نگاه دیگه به اطراف انداختم و زنگ در و زدم
که بدون هیچ حرفی با صدای تیکی باز شد در و با دست هل دادم و واردحیاط شدم و در و بستم
تا برگشتم که با دیدن کسی که تو حیاط بود با چشمای گرد سرجام میخکوب شدم....😳
ناشناس رمان👇
https://harfeto.timefriend.net/16526973523544
=============
|@eshghe4harfe|
=============
❤️
✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️✨❤️