عشقـہ♡ چهارحرفہ
ۼروب این جمعہ گذشت چرا نیامدے⛅️ دلم مثل هر جمعہ شکست چرا نیامدے 💔 ساده است پاسخ از گناهان من است😢 دل
اسمان نسبت غربتٺ این جمعہ دارد بی هوا میگرید :(💔
#شهید_گمنامــ
"(●↯
EHGHE FOUR HARFE
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـבل پر زخم زمین گـ؋ـتـہ کسے مے آیـב
زـבـہ ؋ـریاـב کـہ ؋ـریاـב رسے مے آیـב
#امام_زمان
#בَِخَِتَِرَِ_مَِشَِڪَِےَِ_پَِوَِشَِ_حُِسَِـِِـےَِـَِنِ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
غصه بر دل مینشیند وقتے پے چیزے بدوےاما هرگز نرسے
#دلتنگے
#کربلا
#شهید_گمنامــ
♡♥↯↯ツ
EHGHE FOUR HARFE
حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا
حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ
به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ
بـه احــترام غیرتتــــ
حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله…
#دخترانه
#حجاب
#בَِخَِتَِرَِ_مَِشَِڪَِےَِ_پَِوَِشَِ_حُِسَِـِِـےَِـَِنِ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزی کمی با قرآن 🌱✨ وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا
روزی کمی با قرآن 🌱✨
فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿٦٦﴾
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٦٧﴾
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿٦٨﴾
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿٦٩﴾
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿٧٠﴾
#روزی_کمی_با_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چـه خـوش اسـت اگـ ـر بـبیـنم عَـرَفـاتِ وُ کَربَلا را
حـَرَمِ عَـزیزِ زهـ ـرا، شـب مشعر و منا را
بِـه خُدای کَعـبِه سُوگـند همـه حَج مَن حُسیـن اَسـ ـت
بـه دوصـد مَنا نَبَخشم عَـرَفاتِ کَربَلا را
#دخترانه
#کربلا
#בَِخَِتَِرَِ_مَِشَِڪَِےَِ_پَِوَِشَِ_حُِسَِـِِـےَِـَِنِ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شَِرَِوَِعَِ پَِاَِرَِتَِ گَِذَِاَِرَِیَِ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_یازدهم الان تو راه خونمو
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️
#حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ
#پارت_دوازدهم
[آرمان]
پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم
اهه لعنتی
الان چه وقت قرمز شدن بود
تو همین لحظه در ماشین باز شد و یه
الاغی نشست تو ماشین
چراغ سبز شد حرکت کردم
من: فررررشاد
فرشاد: جوووووونم نفس
من: کوووفت و نفس مرض و نفس
چرا مثل آدم نمیایی
فرشاد: چون من فرشته ام عزییییزم
زیر لب کوفتی گفتم و دیگه محلش ندادم
فرشاد صمیمی ترین دوستم بود
از داداش بهم نزدیک تر بود
تو فکر حرفایی بودم که بابا بهم زد
من انجامش میدم
اره من میتونم
من آرمان، قول دادم تک تک شون و
نابود کنم و انتقامشو بگیرم
[زینب]
من: آخخخخ مامانی بزار بخوابم
مامان : بلند شو دختره خوابالو
به زووور لایی یکی از
چشام باز کردم و گفتم: چرااا
اونجا باید بعد نماز تو صف می ایستادیم اینجا هم شما نمیزاری لالا کنم
مامان همونجور که میرفت
با بیخیالی گفت: برایی من فرقی
نمیکنه گفتم شاید تو دلت برایی
نازی تنگ شده باشه
مثل فننننر از جام پریدم
من: رااااست میگی نازی اومده
مامان: اره
من: آخخخخ جون عشقم اومد
و دویدم بیرون
نازی(نامزد مهدی) رو مبل کنار مهدی
نشسته بود
صدا پام که شنیدن همه سرا
برگشت طرف من ولی من
بیخیال
رفتم سمت نازی
نازی که بلند شده بود
با سرعت جت رفتم طرفش و بغلش کردم
انقدر فشارش دادم که رنگش قرمز شد
مهدی: اووووهی زنم و چیکار
داری خفش کردی
من: برووو عشق خودمه
از نازی جدا شدم و به همه سلام کردم
نازی: سلام زینب گلی خوبی
من: اره ممنون تو خوبی
نازی: شکر
بابا : سلام دخملی
مهدی: سلام علیک وروجک
هادی تا از آشپز خونه اومد و
منو دید اول چشاش گرد شد
و بعد پقی زد زیر خنده انقدر
خندید که اشکش
در اومد
من : وااا حالت خوبه داداش
هادی: اره اره فقط یه لحظه با
جنگلیا اشتباهت گرفتم
من جییییییغ: جنگلی خودتی
بابا: والا دخترم خودتو دیدی
یکم فکر کردم من تا بیدار
شدم دویدم بیرون
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_دوازدهم [آرمان] پشت چر
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️
#حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ
#پارت_سیزدهم
یه جییییییغ فرااا بنفش کشیدم و دویدم
سمت اتاقم
تو آینه قدی اتاقم به خودم
نگاه کردم
ایـ...ن این منم 😳
یااااا خدااا
یه دختر که موهایی بلند
سیاهش که تا زیر زانوش هستن
و الان مثل مارپیچ به هم گره
خوردن
شلوارش یه پاچه بالا یکی پایین
پیرهن هم نصفش تو شلوار
نصفش بیرون
آب دهنش هم تا چونش
اومده
چشا پف کرده و قرمز
وای خدا منو بکشه اینجوری رفتم
جلو بقیه
پس بگو چرا اولش که رفتم یجوری نگاهم میکردن
سریع رفتم دستو صورتم شستم ویه لباس خوب پوشیدم
موهام و به یک بدبختی شونه
کردم
و بالا بستم و بعد سر کردن شال رفتم بیرون
خلاصه کلی با نازی حرف زدیم
و این دوروز و نزاشتم بره
خونشون و کلی بهمون خوش
گذشت
با صدایی زنگ گوشی از خواب
پریدم
هییی امروز باید میرفتم اداره و
تمرین هامون شروع میشد
آماده شدم و آروم رفتم بیرون
دیدم مامان بیداره الهی دورت
بگردم من
از پشت بغلش کردم که حس
کردم شونه هاش میلرزه
من: مامانی
مامان همونجور که بغض تو صداش بود گفت: جونم
من: داری گریه میکنی
مامان: نه گریه چرا
من: به من که نمیتونی دروغ بگی
برگشت و بغلم کرد
مامان: دلم برات تنگ میشه
دیگه این خونه دوباره سوت
و کور میشه اگه خدایی نکرده زبونم لال چیزیت بشه چی
من: مامانی منم دلم براتون تنگ میشه
الهی دورت بگردم
اخه چی میخواد بشه مواظب خودم هستم
مامان چیزی نگفت و رفت تو
اتاقشون
رفتم تو آشپز خونه که دیدم
همه هستن
بلند سلام کردم که جوابم دادن
من: شما چرا این ساعت
بیدارین
مهدی:خواهرمون داره میره
نمی خواستی که بدون خدافظی بری
من: راستش دلم نمیومد
بیدار تون کنم
بعد صبحانه
باهمه خدافظی کردم و
سوار ماشین اداره شدو و پیش به سویی
«اولین ماموریت»
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
نظری، پیشنهادی .... دارید درخدمتیم 👇
https://harfeto.timefriend.net/16366078765639
تو چہ دارے کہ اینگونہ ارامش دلهایے¿¡
#شهید_گمنامـــــ
#دخترونہ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•