eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
15.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
39 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌿🌿 🌾 ♦️حاج علی بغدادی می‌گوید: هشتاد تومان سهم امام علیه‌السلام(خمس) به ذمه‌ام بود. به نجف اشرف و کاظمین رفتم و آن را به مراجع تقلید از جمله آیة الله شیخ محمد حسن کاظمینی پرداخت کردم. بعد از پرداخت برای اینکه مزد کارگران را که هر هفته شب جمعه می‌دادم بدهم به سمت بغداد برگشتم. مقداری از راه را آمده بودم که سید بزرگواری را دیدم که از طرف بغداد به سمت من می‌آید همین که نزدیک شدم سلام کرد و دستهای خود را برای مصاحفه و معانقه باز نمود و مرا در بغل گرفت. عمامه سبز روشنی بر سر داشت و بر رخسار مبارکش خال سیاه بزرگی بود. ایستاد و فرمود: «علی خیر است کجا می روی؟» گفتم: کاظمین را زیارت کردم و به بغداد بر می‌گردم. فرمود: «امشب شب جمعه است برگرد تا برای شما شهادت دهم که از دوستداران جدّم امیرالمؤمنین علیه‌السلام هستی و از دوستان مایی و شیخ هم شهادت دهد». (این مطلب اشاره به چیزی بود که در ذهن داشتم. یعنی می‌خواستم از جناب شیخ خواهش کنم که نوشته‌ای به من دهد که من از موالیان اهل‌بیتم و آن را در کفنم بگذارم). گفتم: شما از کجا این موضوع را می‌دانید؟ فرمود: «کسی که حقّش را به او می‌رسانند، چطور آن رساننده را نشناسد؟» گفتم: چه حقی؟ فرمود: «آن چیزی که به وکیل من رساندی». گفتم: وکیل شما کیست؟ فرمود: «شیخ محمد حسن»(کاظمینی از مراجع تقلید آن وقت). حاج على بغدای می‌گوید: به ذهنم خطور کرد از کجا این سید اسم مرا می‌داند با اینکه من او را نمی‌شناسم؟! بعد با خود گفتم شاید او مرا می‌شناسد و من ایشان را فراموش کرده‌ام.... آنگاه فرمود: «برگرد و جدّم را زیارت کن.» من هم برگشتم در حالی که دست راست او در دست چپ من بود..... در بین راه سؤالاتی پرسیدم و جوابهایم را شنیدم. از جمله پرسیدم: سیدنا! صحیح است که می‌گویند: هر کس امام حسین علیه‌السلام را در شب جمعه زیارت کند این زیارت برگ امان از آتش است؟ فرمود: «آری والله». و اشک از چشمانش جاری شد و گریست. به راه رفتن ادامه دادیم و چند قدمی نرفته بودیم که خود را در صحن مقدّس نزد کفشداری دیدیم، در حالی که هیچ کوچه و بازاری را مشاهده نکردیم. وارد شدیم ایشان کنار در حرم ایستاد و به من فرمود: «زیارت بخوان». عرض کردم: من سواد ندارم. فرمود: «من برای شما می‌خوانم». و شروع کردند به خواندن: ءَاَدخل يا الله؟.... السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا امیرالمؤمنین و همچنین بر همه ائمه سلام نمود تا به حضرت عسکری رسید بعد فرمود: «آیا امام زمان خود را می‌شناسی؟» عرض کردم چرا نشناسم؟! فرمود: «بر امام زمانت سلام کن». عرضه داشتم: السلام علیک یا حجة الله يا صاحب الزمان. تبسم نمود و فرمود: «علیک السلام ورحمة الله و بركاته». داخل حرم مطهر شدیم و ضریح را بوسیدیم و پس از آن برایم زیارت امین الله را خواند و چون شب جمعه بود زیارت وارث امام حسین علیه‌السلام را هم برایم خواندند. تا موقع نماز شد به من فرمود: «به جماعت ملحق شو و نماز بخوان». و خود فرادی' در طرف راست امام جماعت به ردیف او ایستاد و من وارد صف‌ها شدم. بعد از نماز آن سید بزرگوار را ندیدم. هر چه دنبالش گشتم تا او را مهمان کنم اثری نیافتم. بعد از نا‌امید شدن یکی یکی معجزات و قرائتی به ذهنم خورد که یقین کردم ایشان حضرت بقية الله الاعظم عجل‌الله‌فرجه بوده‌اند. صبح نزد جناب شیخ محمد حسن کاظمینی رفتم و هر آنچه را دیده بودم نقل کردم. ایشان دست خود را بر دهان گذشته و مرا از اظهار این قصه و افشای این سرّ نهی نمود، من هم آن را مخفی می‌داشتم تا اینکه..... 📕نجم‌الثاقب، ص۴۸۴. 📕عبقری‌ الحسان، ج۲، ص۱۱۴. 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸