eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
301 دنبال‌کننده
2هزار عکس
885 ویدیو
8 فایل
🍂ماییم‌وهواےبغض‌آلودفقط، دلواپسےوغصّه‌مشهودفقط والله‌که‌آسان‌شوداین‌سختےها باآمدنِ‌حضرتِ‌موعودفقط . . .(: تبادل: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوای‌کربلا♡ _آقا!دعوتم‌میکنی‌دوباره‌بیام؟ :)🌱💔
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
🌒 #نقطه‌_صفر پارت ۴ با دیدن مادر و دختری که کنارم ایستاده‌اند نفس راحتی می‌کشم. دختر روبه‌ مادرش م
پارت ۵ خادم درحالی که کیفم را زیرورو می‌کرد با خوشرویی گفت _رفتی تو مواظب باش...امشب خیلی شلوغه کمی گذشت تا حرفش را تحلیل کنم. _ممنونم. ببخشید، می‌خوام برم صحن انقلاب...از کدوم طرف برم؟ _وارد حرم که بشی می‌تونی از خادما بپرسی. نشونت می‌دن. سرم را به‌ نشانه‌ی تایید تکان می‌دهم. روی پله می‌نشینم. چشمم دور جمعیت می‌چرخد... دوباره به ساعت نگاه می‌کنم... انگار حرکت عقربه‌هایش شده‌اند حکمِ ترس و نگرانی‌ام! راستی! اینجا دقیقا جاییست که من و مادر می‌نشستیم! چشمانم را می‌بندم. یک قطره اشک، از میان شیار چشمم سُر خورده است و تا انتهای مسیر گونه‌ام در جریان است... پشت دستم را روی گونه‌ام می‌کشم و به واسطه‌ی آن، تَری مختصری را که بر گونه‌ام نشسته، خشک می‌کنم... آهی پر حسرت می‌کشم و می‌گویم: _یادت بخیر مامان...(: نگاهم میان زائران کوچک و بزرگ و ساعتی که ۱۰شب را نمایش می‌دهد، می‌چرخد. با دو دستم شقیقه‌هایم را فشار می‌دهم تا بلکه سردرد از بین برود. نفس های عمیقی می‌کشم. اشک‌هایم آرام می‌غلتند و صورتم را خیس می‌کنند. تمام تنم می‌لرزد. شک به ذهنم هجوم می‌آورد، حشره‌ای شده‌ام که زیر پای وجدان له می‌شود و تاریکی به راحتی می‌بلعدش... از آن دور دست‌ها نور سفیدی را می‌بینم که چشمان پف کرده‌ام را آزار می‌دهد. خودم را در تاریک‌ترین نقطه وجودم می‌بینم. کسی پشت به من با چادر سفید به سمت سقاخانه می‌رود. 🌿به‌قلــــــــــــم فاطمه بیاتے
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌🏼چوب خدا صدا نداره یعنی همین... 🌱استاد قرائتی ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
قاصدک کو که پیامی سویِ دلدار برد..؟ - (ع)..
سختےها براے این نیستند ڪه شما را متوقف کنند و درهم بشکنند . . . سختےها وجود دارند تا شما را آماده کنند و رشد و پیشرفت دهند! ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
#نقطه_صفر پارت ۵ خادم درحالی که کیفم را زیرورو می‌کرد با خوشرویی گفت _رفتی تو مواظب باش...امشب خیل
🌒 پارت ۶ کودکی دستش را می‌گیرد. با خنده سرش را برمی‌گرداند و مرا نگاه می‌کند! روحینای من است... زمزمه‌های زن را می‌شنوم... +اللهم ‌و‌ ‌من‌ على ببقاء ولدى ‌و‌ باصلاحهم لى ‌و‌ بامتاعى بهم... ~پروردگارا بر من منت گذار و فرزندانم را نگاه دار و آنان را فرزندانی صالح قرارده و مرا از آنان بهره مند ساز~ تنم از شنیدن این جمله لرز می‌گیرد. صدای مادر است! می‌خواهم به سمتش بروم، ولی پایم توان ایستادن ندارد... با صدای گوشی دستپاچه اشک‌هایم را خشک می‌کنم و بعد از صاف کردن حنجره‌ام جواب می‌دهم... _چیشد؟ چرا شروع نکردی؟ کمی مکث می‌کنم تا بهانه بتراشم. _منتظرم شلوغ شه! _خوبه و قطع می‌کند... من می‌مانم و بمب و این جمعیت. به گنبد نگاهِ حسرت‌باری می‌کنم و اجازه می‌دهم اشک، صورتم را نوازش کند. _چیکار کنم؟ تو بهم بگو! سه سال قبل اومدم شفای مامان بابامو که تصادف کرده بودن بگیرم... مامانمو ازم گرفتی بابامم فلج شد. خودت بهتر از من می‌دونی چقدر رضا رضا می‌کردن؛ بعد تو... اگه واقعا همون کسی هستی که این جماعت به خاطرش جشن گرفتن جونشونو نجات بده! بلند می‌شوم و به سمت مرکز شلوغی می‌روم. می‌خواهم شاسی را فشار دهم که چشمم می‌افتد به معصومه... با همان عروسک زیبایش... ناخودآگاه کودکان را با چشمم سوا می‌کنم. کمتر از نصف جمعیت را بچه‌های کم سن و سال تشکیل داده است. «چرا باید به خاطر خلافتِ بی‌ارزشِ داعش جان اینهمه بچه به خطر بیفتد!؟» هنوز زمزمه های مادر را می‌شنوم... +اللهم ‌و‌ ‌من‌ على ببقاء ولدى ‌و‌ باصلاحهم لى ‌و‌ بامتاعى بهم... ~پروردگارا بر من منت گذار و فرزندانم را نگاه دار و آنان را فرزندانی صالح قرارده و مرا از آنان بهره مند ساز~ تردیدم بیش از پیش است! دلم آشوب است؛ در این قفسِ تنگ بی‌تابی می‌کند. بی‌اختیار گوشی را در‌می‌آورم و از دل جمعیت بیرون می‌زنم. آنقدر تند می‌دوم که نفسم به سختی بالا می‌آید. رسیده‌ام به یکی از کوچه‌های بن بست. می‌خواهم ۱۱۴ را شماره گیری کنم که کسی از پشت هلم می‌دهد و سرم با دیوارِ آجری برخورد می‌کند... 🌿به قلـــــــــــم فاطمه بیاتے
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتمنِ حتماً ببینید.😌 نمیگم راجب چیه. در همین حد بدونید که شاید با دیدنش از فردا یه جور دیگه زندگی کنید!💛🌱
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۷ثانیه بعد از مرگ....🙂 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨