eitaa logo
اسلام سیاسی | مومنی
2.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
501 فایل
https://eitaa.com/eslamesyasi 🔸 در خدمتم 👇 @momeni1366
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆 ⭕️ برخی از مهمترین منابعی که همدم صبح و شبم شده اند. @eslamesyasi
🔵 🔴 ⚫️ این مطلب جالب و خواندنی را استاد عزیز و بزرگوارم حجه الاسلام و المسلمین دکتر «محمد علی لیالی» برایم فرستاد: \\ تا انتها بخوانید // 🔺«ظریف تحریم شد.»🔺 🔹 معمار ترک برداشتن تحریم ها خود در چاه تحریم افتاد !! 🔹 تحریم ظریف محصول معامله با کدخدا است !! خیاط هم در کوزه افتاد ! در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود كه دكانش سر راه گورستان بود. وقتي كسي ميمرد و او را به گورستان مي بردند از جلوي دكان خياط مي گذشتند. يك روز خياط فكر كرد كه هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت كوزه اي به ديوار آويزان كرد و يك مشت سنگ ريزه پهلوي آن گذاشت.  هر وقت از جلوي دكانش جنازه اي را به گورستان مي بردند يك سنگ داخل كوزه مي انداخت و آخر ماه كوزه را خالي مي كرد و سنگها را مي شمرد. كم كم بقيه دوستانش اين موضوع را فهميدند و برايشان يك سرگرمي شده بود و هر وقت خياط را مي ديدند از او مي پرسيدند چه خبر ؟ خياط مي گفت امروزسه نفر تو كوزه افتادند. روزها گذشت و خياط هم مرد. يك روز مردي كه از فوت خياط اطلاعي نداشت به دكان او رفت و مغازه را بسته يافت. ازهمسايگان پرسيد: خياط كجاست؟ همسايه به او گفت: ‌خياط هم در كوزه افتاد. @layali_taamolat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برنامه از رادیو معارف ⭕️ تاریخ پخش: ۶\۴\۹۸ بخش اول ⭕️ مجری کارشناس: محسن مومنی ⭕️ مهمان برنامه: استاد نجف لکزایی @eslamesyasi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برنامه از رادیو معارف ⭕️ تاریخ پخش: ۶\۴\۹۸ بخش دوم ⭕️ مجری کارشناس: محسن مومنی ⭕️ مهمان برنامه: استاد نجف لکزایی @eslamesyasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 یکی از کتابهایی که بصورت مفصل و تخصصی به موضوع پرداخته، کتاب ارزشمند استاد بزرگوار دکتر «سید مصطفی تقوی» است. 📚 در صورت علاقه به موضوع و این کتاب را @eslamesyasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 بازخوانی جملات امام خمینی (ره) درباره : 🔖 در دیدند که یک ملا یا چند ملا در نجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه ای که در آن وقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر کردند و در این مسائل آنهایی که مخالف هم بودند از پا ننشستند. آنها هم فعالیت خودشان را می کردند که حالا بخواهیم همه را بگوییم طولانی است. 🔖 لکن راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله نوری رحمه الله ایستاد که «مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد.» 🔖 در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچون قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند. 📎 صحیفه امام، ج۱۳ ، ص۱۷۵ 📎 بیانات امام در جمع اقشار مختلف مردم قم ۲۷\۸\۵۹ @eslamesyasi
مرحوم در کتاب « در خدمت و خیانت » می‌نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». @eslamesyasi
سید جلال آل‌احمد: «من با دکتر «تندر کیا» موافقم که نوشت: «شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه»- که خود در اوایل امر مدافعش بود- بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود.» و من می‌افزایم: و به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامی. به همین علت بود که در کشتن آن شهید، همه به انتظار فتوای نجف نشستند آن هم در زمانی که پیشوای روشنفکران غرب‌زده‌ی ما ملکم خان مسیحی بود و طالبوف سوسیال‌دموکرات قفقازی! و به هر صورت از آن روز بود که نقش را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد. و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی «از خود بیگانه»ایم؛ در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان، و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان، می‌پروریم. و فرنگی‌مآب راه حل هر مشکلی را می‌جوییم.» @risheh
مدیر نظام نوّابی: «پس از ختم استنطاق و محاکمه‌ی شیخ شهید، او را به نظمیه بردیم و روی نیمکتی نشاندیم. آقا گذشته از درد پای ناشی از ترور، مریض و خسته بود، و افزون بر این، از سخن مُستنطِق که هنگام محاکمه تهدید کرده و گفته بود: «هرکس کلمه‌ای از جریان (استنطاق) در خارج نقل کند، به همان مجازاتی می‌رسد که او الآنه خواهد رسید»، و نیز بساطی که موقع برگشتن در توپخانه می‌دید، یقین داشت او را می‌کشند. خود من در این هنگام... به‌کلّی روحیه‌ام را باخته بودم، هیچ امیدی نداشتم. شبِ قبلش دار را در مقابل بالاخانه‌ای که آقایان در آن حبس بودند بر پا کرده بودند. صحنه‌ی توپخانه مملوّ از خلق بود. ایوان‌های نظمیه و تلگراف‌خانه و تمام اطاق‌ها و پشت بام‌های اطراف مالامال جمعیت بود. دوربین‌های عکاسی در ایوان تلگراف‌خانه و چند گوشه و کنار دیگر مجهّز و مسلّط به روی پایه‌ها سوار شده بودند. همه‌چیز گواهی می‌داد که هیچ جای امیدی نیست. تمام مقدمات اعدام از شب پیش تهیه شده بود. یک حلقه مجاهد، دور دار دایره زده بودند. چهارپایه‌ای زیر دار گذاشته شده بود. مردم، مسلسلْ کف می‌زدند و یک‌ریز فحش و دشنام می‌دادند. هیاهوی عجیبی صحن توپخانه را پر کرده بود که من هرگز نظیر آن را نه دیده بودم و نه دیگر به چشم دیدم... ناگهان یکی از سران مجاهدین... به سرعت وارد نظمیه شد و راه‌پله‌های بالا را پیش گرفت تا برود اطاق‌های بالا. آقا سرش را از روی دست‌هایش برداشت و به آن شخص آرام گفت: «اگر من باید بروم آن‌جا (با دست میدان توپخانه را نشان داد) که معطّلم نکنید؛ و اگر باید بروم آن‌جا (با دست اطاق حبس خود را نشان داد) که باز هم معطّلم نکنید». آن شخص جواب داد: «الآن تکلیف معین می‌شود» و با سرعت رفت بالا و بلافاصله برگشت و گفت: «بفرمایید آن‌جا!» (میدان توپخانه را نشان داد). آقا با طمأنینه برخاست و عصازنان به طرف در نظمیه رفت. جمعیت، جلوی درِ نظمیه را مسدود کرده بود. آقا زیر در مکث کرد. مجاهدین مسلّح، مردم را پس و پیش کرده، راه را جلو او باز کردند. آقا همان‌طور که زیر در ایستاده بود، نگاهی به مردم انداخت و رو را به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ» و به طرف دار راه افتاد... آقا هفتادساله بود و محاسنش سفید شده بود. همین‌طور عصازنان با آرامی و طمأنینه به طرف دار می‌رفت و مردم را تماشا می‌کرد تا نزدیک چهارپایه‌ی دار رسید. یک‌مرتبه به عقب برگشت و صدا زد: «نادعلی!» ... ببینید در آن دقیقه‌ی وحشتناک و میان آن‌همه جار و جنجال، آقا حواسش چه‌قدر جمع بود که نوکر خود را میان آن‌همه ازدحام شناخت و او را صدا کرد... هیچ‌وقت آن ساعت را فراموش نمی‌کنم... نادعلی فوراً جمعیت را عقب زد و پرید و خودش را به آقا رسانید و گفت: «بله آقا!...». مردم که یک جار و جنجالِ جهنمی راه انداخته بودند، یک‌مرتبه ساکت شدند و می‌خواستند ببینند آقا چه‌کار دارد. خیال می‌کردند مثلاً وصیتی می‌خواهد بکند. حالا همه منتظرند ببینند آقا چه‌کار دارد... دست آقا رفت توی جیب بغلش و کیسه‌ای درآورد و انداخت جلو نادعلی و گفت: «علی، این مُهرها را خُرد کن!».... الله اکبر کبیراً! ببینید در آن ساعت بی‌صاحب، این مردْ ملتفت چه چیزهایی بوده! نمی‌خواسته بعد از خودش مهرهایش به دست دشمنانش بیفتد تا سندسازی کنند... نادعلی همان‌جا چند تا مهر از توی کیسه درآورد و جلوی چشم آقا خورد کرد. آقا بعد از این‌که از خورد شدن مهرها مطمئن شد به نادعلی گفت «برو!» و دوباره راه افتاد و به پای چهارپایه زیر دار رسید...» 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 پس از اعدام، جنازه‌ی شیخ را به حیاط نظمیه آوردند و «مقابل در حیاط، روی یک نیمکت بی‌پشتی گذاشتند. اما مگر ول کردند؟! جماعت کثیری مجاهد و غیرمجاهد از بیرون فشار آوردند و ریختند توی حیاط. محشری بر پا شده بود. مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می‌رفتند. همه می‌خواستند خود را به جنازه برسانند... آن‌قدر با قنداقه‌ی تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه‌ها و محاسنش سرازیر شد. هرکه هرچه در دست داشت، می‌زد. آن‌هایی هم که دستشان به نعش نمی‌رسید، تف می‌انداختند. در اثر این ضربات همه‌جوره و همه‌جانبه، جسد از روی نیمکت به زمین افتاد... به همه‌ی مقدسات قسم، که در این ساعت، گودال قتلگاه را به چشم خود دیدم.» @risheh
با خواندن متن بالا👆👆👆 ببینید هنگامی که بر ملتها سوار شود عاقبت دلسوزان و خیرخواهان چه میشود. جماعت به اصطلاح همیشه مردم را در جهل نگه می‌دارند تا به مقاصد خود برسند. @eslamesyasi
⭕️ یکی از مهمترین مسائلی که در ماجرای مشروطه مورد سؤال و بحث است، اختلاف میان مرحوم «آخوند خراسانی» و «شهید شیخ فضل‌الله نوری» است. ❓ به نظر شما ریشه این اختلاف به چه مسائلی بر می گردد؟ 🔰 لطفا نظرات خود را در خصوصی برای بنده ارسال کنید. در نهایت با یک جمع بندی خدمت همگی ارائه خواهم داد. @eslamesyasi
❓ به نظر شما ریشه اختلافات «مرحوم آخوند خراسانی» و «شهید شیخ فضل‌الله نوری» در چه مسائلی بود؟ ریشه این اختلافات به کجا بر می گشت؟ 🔰 لطفا نظرات خود را در خصوصی برای بنده ارسال کنید. 🔺 در نهایت جمع بندی خواهم کرد. @eslamesyasi
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم باسلام جهت آشنایی بیشتر با ، ویژگی‌ها و عوامل افول انقلاب مشروطه از منظر رهبر انقلاب اسلامی، کانال راه‌اندازی شد. در این کانال کلیپ‌های و و بارگذاری می‌شود. لینک کانال مشروطه در کلام رهبری🔻 @tabyin_mashrote ┄┅══════┅┄ @t_manzome_f_r این کانال در ۱۱مرداد، مقارن با سالروز آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری راه‌اندازی شد. ... .:. این کانال توسط حجه الاسلام خاکرنگین مدیریت می‌شود .:.
⭕️ مطالب زیر توسط دوست عزیز و بزرگوارم «حجه الاسلام احسان زاده» تهیه شده که به معرفی کتابهای ارزشمند مرحوم می پردازد. .:. 👇👇👇 .:.