eitaa logo
مکتب خانه
326 دنبال‌کننده
840 عکس
355 ویدیو
275 فایل
نشر آثار صوتي و تصويري و مکتوب @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
در این متن که بخشی از کتاب نبرد حق و باطل است، استاد مطهری براساس اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، تبیینی از بحث خیر و شر ارائه می دهند؛ ایشان می فرمایند: در اصالت در هستى با حق است , با خير است , با حسن و كمال و زيبائى است , باطلها , شرور , نقصها و زشتيها در نهايت امر و در تحليل نهائى به نيستى ها منتهى مى شوند , نه به هستى ها شر از آن جهت كه هست شر نيست , بلكه از آن جهت كه منشأ نيستى در شى ء ديگرى مى شود شر است. شرور , ضرورتهائى هستند كه لازمه هستى خيرها و حق ها و به صورت يك سلسله لوازم ذاتى لاينفك مى باشند كه اصالت ندارند و در مقام مقايس با حق ها و خيرها به منزله (( نمود )) هايى در مقابل (( بود )) ها هستند كه اگر آن بودها بخواهند باشند اين نمودها هم قهرا بايد باشند . مسئله اصلى , مسئله پيدايش است كه به تبع وجود پديد مى آيد هستى مطلق , خير محض است كه هيچ شر و نقص و زشتى در آن راه ندارد در اين مرتبه از هستى كه مرتبه ذات حق است , نه در كار است و نه نيستى اما مخلوقات الهى كه از او وجود يافته اند دارند , چرا كه لازمه فعل بودن يك فعل , تاخير از فاعل است و جز خدا كه فاعل عالى الاطلاق است , همه مخلوقات فعل او محسوب مى شوند و لذا ضعف و نقص دارند لازمه فعل بودن , ماهيت داشتن است و همين طور فعل فعل يك درجه از او نازل تر است به اين ترتيب نيستى در عين اينكه اصالت ندارد در هستى راه پيدا مى كند تا مى رسيم به عالم طبيعت يا ناسوت كه از نظر حكماى الهى ضعيف ترين و ناقص ترين عوالم وجود است , در اينجا نشانه هاى ضعف وجود كه به يك اعتبار نشانه هاى ماهيت و نيستى است , بيشتر پديدار مى شود پس شر و باطل در عين حال كه اصالت ندارد و از سنخ وجود نيست , از لوازم لاينفك درجات پائين هستى است . به اين ترتيب نظام هستى را اگر از آن جهت كه هستى است نظر كنيم , باطل و و نيستى در آن راه ندارد , از بالا كه نگاه كنيم نور است , اما از پائين كه نگاه كنيم سايه مى بينيم , سايه يك جسم لازمه جسم است كه در عين اينكه اصالت ندارد ( و هر چه هست نور است ) , اما به واسطه آن جسم براى ذهن ما نمود پيدا مى كند , سايه چيزى نيست جز نبودن نور در يك محدوده , و بودن نور در اطراف آن . حكمت الهى همه چيز را در بسم الله الرحمن الرحيم خلاصه مى كند , مى گوي ظهرالوجود بسم الله الرحمن الرحيم يعنى هستى به نام الله رحمان و رحيم به ظهور مى رسد و از يك ديد خيلى عالى , عالم جز الله و رحمانيت الله و رحيميت الله چيز ديگرى نيست؛ تصور اين معنا مشكل است اما خيلى عالى و لطيف است و اگر انسان اين نكته را درك كرد بسيارى از مسائل براى او حل مى شود. در اين بينش , عالم دو چهره دارد : چهره از اوئى و چهره به سوى اوئى , چهره از اوئى رحمانيت خداست و چهره به سوى اوئى رحيميت خدا ساير اسماء الهى , اسمهاى تبعى هستند , درجه دوم و سوم اند خداوند , جبار و منتقم هم هست , اما اصالت از رحمانيت و رحيميت خداست صفات ديگر در واقع از اين اسماء ناشى مى شوند حتى قهر هم از لطف ناشى مى شود , آن اصالتى كه لطف دارد , قهر ندارد ديد توحيدى نمى تواند غير از اين باشد , ديد واقعى فلسفى هم همين است و هستى شناسى واقعى غير از اين نيست .