eitaa logo
مکتب خانه
326 دنبال‌کننده
841 عکس
355 ویدیو
275 فایل
نشر آثار صوتي و تصويري و مکتوب @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
مکتب خانه
#دروس_فلسفی_عرفانی_استاد_احمد_فربهی #استاد_فربهی
✅المشهد الاول فیما یفتقر الیه فی جمیع العلوم فی المعانی العامه ✅✅الشاهد الاول فی الوجود ✅✅✅الاشراق الاول فی تحقُّقِه 🔶🔶 عنوان و شیوه طرح بحث «وجود، حقیقت عینی است» این عنوانی که مرحوم در کتاب اسفار خود برای محتوای این شاهد انتخاب کرده است؛ باید توجه نمود که درباه مباحث فراوانی مطرح شده است که البته در این درس به نحوی مطرح می کنیم که برای دوستان تکراری نباشد لذا از زاویه ای مطرح می کنیم که هم مسیر بحث،کوتاه تر باشد و هم از تکرار مباحثی که دیگران مطرح کرده اند، خودداری کرده باشیم. 🔷🔷 سابقه بحث از مفهوم وجود بحث از مفهوم وجود از ابتدایی ترین مباحث فلسفی بوده و گفته می شود بعد از تدوین طبیعیات، به مباحثی دست یافت که جای مشخصی در مباحث قبلی برای آنها پیدا نکرد و لذا آنها را بعد از بحث طبیعیات قرار داده و عنوان مابعدالطبیعه برآنها نهاد و از جمله این مباحث، بحث از مفهوم وجود بود پس بحث از مفهوم وجود در مابعد الطبیعه نیز مطرح بوده است؛ درباره مفهوم «هستی» شاید فیلسوفی نباشد که اختلاف داشته باشد و یا اینکه توجه به این بحث نداشته باشد و حتی «موجود» را ملاک ثبوت و تقرر و تحقق می دانند و البته برای نشان دادن موجود بودن یک شیء از عبارات دیگری نیز همانند «قابل اشاره بودن و دارای آثار بودن و مطرح شدن علیت و معلولیت درباره آن» استفاده می کردند. ⭕️⭕️ نفی مفهوم وجود توسط برخی از متکلمین البته برخی از متکلمان سخنانی دارند که مستلزم با نفی مفهوم «وجود» هست همانند کسانی که معتقدند مفهوم وجود، بین همه ماهیات و به تعداد ماهیات، مشترک لفظی هست؛ مثلاً وقتی گفته می شود «این ماژیک موجود است» واژه «موجود» در این گزاره دارای بار معنایی خاصی نیست بلکه «موجود» در این گزاره، اسم دوم «ماژیک» و یا «کتاب» و یا «میز» و یا ... هست و به عبارت دیگر اشیاء خارجی یک نام و یک نام خانوادگی دارند مثلاً نام این شی «ماژیک» و نام خانوادگی اش «موجود» هست. خلاصه سخن این دسته این است که در ذیل واژه موجود، مفهوم دیگری وجود ندارد تا بر مصادیق مختلف صدق کند و اصلاً صدقی در کار نیست بلکه واژه «موجود» اسم خانوادگی اشیاء است پس این دسته، فقط به مفهوم ماهیات همانند مفهوم دیوار و سنگ و آهن و ستاره و سیاره و ... معتقد هستند و به مفهوم دیگری معتقد نیستند. و بحث اولین کسی بود که توجه تفصیلی به تفاوت حیثیت ماهوی و حیثیت وجودی پیدا کرد؛ ایشان در کتاب حکمت الاشراق خود بحثی را با عنوان «حکومهٌ فی عدم زیادهِ الوجود علی الماهیه فی الخارج» مطرح نمود که در واقع متاثر از یک ذهنیت درباره مکتب مشاء بود و مرحوم در کتاب اسفار، همین ذهنیت را فی الجمله پذیرفته یعنی فی الجمله این ذهنیت را بعضی از فلاسفه مشایی نسبت داده است. ⭕️ مبنای برخی از فلاسفه مشاء درباره زیادت وجود بر ماهیت از سخنان برخی از فلاسفه مشاء استفاه می شود که در خارج ماهیتی همانند کتاب وجود دارد که چیزی به نام «موجود» و «وجود» بر آن عارض شده است پس این «کتاب» ما فی الاعیان بوده و خارج را پرده کرده و در عین حال عوارض متعددی همانند سفید بودن، حجم داشتن و وزن داشتن، دارد و یکی از این عوارض، «وجود» هست. در بعضی از تحلیل ها این چنین به نظر می رسد که گویا این ماهیت در کتم عدم بوده و بعد خداوند به آن وجود داده است همانگونه که یک ماهیت، سفید نبود و بعد آن را سفید کردیم و همانگونه که بعضی از اوصاف را نداشت، این اوصاف را دادیم، به همان ترتیب، وجود هم نداشت و وجود به آن دادیم. این تبیین و تحلیل ها این تلقی را به دنبال خود می آورد که یا واقعاً فلاسفه مشاء معتقد به این تلقی بودند و یا اینکه معتقد به این تلقی نبودند ولی تبیین های صورت گرفته، این ذهنیت را به دنبال خود پیش می آورد و آن تلقی و ذهنیت این بود که «وجود در خارج زائد بر ماهیت است». در رد این ذهنیت و این تلقی مشایی، فرمود: این چنین نیست که شما تصور کرده اید و خیال کرده‌اید غیر از ماهیتی که خارج را پر کرده است، چیز دیگری هم عارض بر آن شده است که همان وجود است! نخیر، چنین نیست! لذا به اقامه ادله مختلف مبنی بر اینکه وجود زائد بر ماهیت، در خارج نیست پرداخت و اثبات نمود که وجود، ملاحظه عقلانی بوده و چیزی بیش از یک ملاحظه عقلانی نیست؛ مثلاً شما می بینید که کتاب شما در خارج هست و در بعض موارد مشاهده می کنید که کتاب شما در خارج نیست، در اینجا عقل وارد شده و دو ملاحظه عقلانی برای این کتاب در نظر گرفته و دو مفهوم «موجود» و «معدوم» را انتزاع می کند و البته این دو مفهوم از اولین مفاهیمی است که حتی یک کودک نیز آن را از حالات مختلف اسباب بازی هایش اینکه در بعض مواقع در مقابل چشمانش هستند و در بعض مواقع در مقابل چشمانش حضور ندارند، متوجه می شود.
(3) ✅✅جستارهایی در معارف وحیانی و فلسفه اسلامی ؛ بازتاب اندیشه ها و دروس استاد معظم شیخ (مد ظله) برگرفته از درس های ✅ چند نکته درباره مرحوم و 1. نقش مرحوم در ؛ آنچه مرحوم کرده است 🔰برهانی کردن و به افق استدلال رساندن بسیاری از مباحث عرفانی و ادعاهای به دست آمده با کشف و شهود 🔰احیاء میراث گذشتگان؛ مثلاً در مباحث منطقی تا قبل از مرحوم ، بحث برهان در حال حذف از کتب منطقی بود. 🔰استفاده از سرمایه‌های فلسفی و کاربردی کردن آن‌ها: کارکردها و نقش‌های وسیع نتایج فلسفی را آشکار کرد. • مثلاً حمل اولی و شایع توسط پیشینیان تبیین شده بود و مرحوم از این بحث به عنوان یک سرمایه در مواضع متعدد استفاده کرد. • همچنین این مرحوم بود که کارایی های بحث و بحث وجود ربطی و بحث تشکیک در وجود را نشان داد. • مرحوم کارایی بحث حرکت جوهری را در مباحث تغیرات و تحولات و حدوث عالم نشان داد و توضیح داد که حدوث زمانی عالم از مسلمات دینی است البته حدوث زمانی‌ای که محصول تغیر جوهری اشیاء است. 🔰استفاده از جنبه تبیینی منابع وحیانی در راستای استنباط معارف فلسفی و بهره مندی از مباحث فلسفی در راستای تبیین منابع وحیانی: مرحوم معتقد است که اگر فلسفه را از اخذ نکنیم گرفتار تناقض و تعارض و امثال اینها می شویم و نمی توانیم به فلسفه ای منسجم دست پیدا کنیم و لذا حتماً باید در محضر مشکات نبوت زانو زد چه اینکه اهل بیت (علیهم السلام) محیط بر علل بودند و از همین رو همه سخنانشان کاشف از علل هستی شناختی است. 2. ، تلفیق یا تحلیل ♦دیدگاه اول: تلفیق سارقانه ♦ دیدگاه دوم: تلفیق همراه با تحلیل ♦ دیدگاه سوم: تلفیق همراه با نظام پیشینی ♦ دیدگاه چهارم: تلفیق همراه با نظام پیشینی و زبان برتر 3. رابطه با کلام و شریعت؛ ، کلام یا فلسفه ♦ دیدگاه اول: مرحوم متکلمی در قامت یک فیلسوف ♦ دیدگاه دوم: مرحوم فیلسوفی متعلم از وحی ♦ دیدگاه سوم: مرحوم فیلسوفی باقدرت جمع بندی بین فلسفه و شریعت 4. رابطه با عرفان ♦ دیدگاه اول: یک فریب است زیرا القاء آرام آراء است. ♦دیدگاه دوم: برهانی شده عرفان همراه با نقدها ⭐️⭐️⭐️ ❇️❇️ @esra_rasane
هدایت شده از  فلسفه و عرفان
اعتباریت ماهیت.pdf
حجم: 190.9K
موضوع: اعتباریت ماهیت از عرش عینیت تا فرش سرابیت 📚 نشریه معرفت فلسفی 💢کانال فلسفه و عرفان👇 https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
لیست دروس بار گذاری شده با هشتک پیگیر باشید ارسال فقط بالینک درسگفتارهای 1_استاد عبدالرسول تمام ۳جلد درآمدی بر نظام حکمت صدرایی( ) 2_ 3_مقالات 4_ در آمدی بر فلسفه اسلامی(کمیاب) 5_ 6_درسگفتارهای توسط حکیم متاله علامه سید جلال 7_درسگفتار توسط استاد 8_ توسط دکتر محمود خاتمی 9_ دکتر مجتبی مصباح استاد درسگفتار استاد سید یدالله چیستی و کارکردهای استاد درسگفتار میرداماداستاد در کانال بانک صوتی فلسفه و عرفان 👇 @BANK_AGLOESHG
در این متن که بخشی از کتاب نبرد حق و باطل است، استاد مطهری براساس اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، تبیینی از بحث خیر و شر ارائه می دهند؛ ایشان می فرمایند: در اصالت در هستى با حق است , با خير است , با حسن و كمال و زيبائى است , باطلها , شرور , نقصها و زشتيها در نهايت امر و در تحليل نهائى به نيستى ها منتهى مى شوند , نه به هستى ها شر از آن جهت كه هست شر نيست , بلكه از آن جهت كه منشأ نيستى در شى ء ديگرى مى شود شر است. شرور , ضرورتهائى هستند كه لازمه هستى خيرها و حق ها و به صورت يك سلسله لوازم ذاتى لاينفك مى باشند كه اصالت ندارند و در مقام مقايس با حق ها و خيرها به منزله (( نمود )) هايى در مقابل (( بود )) ها هستند كه اگر آن بودها بخواهند باشند اين نمودها هم قهرا بايد باشند . مسئله اصلى , مسئله پيدايش است كه به تبع وجود پديد مى آيد هستى مطلق , خير محض است كه هيچ شر و نقص و زشتى در آن راه ندارد در اين مرتبه از هستى كه مرتبه ذات حق است , نه در كار است و نه نيستى اما مخلوقات الهى كه از او وجود يافته اند دارند , چرا كه لازمه فعل بودن يك فعل , تاخير از فاعل است و جز خدا كه فاعل عالى الاطلاق است , همه مخلوقات فعل او محسوب مى شوند و لذا ضعف و نقص دارند لازمه فعل بودن , ماهيت داشتن است و همين طور فعل فعل يك درجه از او نازل تر است به اين ترتيب نيستى در عين اينكه اصالت ندارد در هستى راه پيدا مى كند تا مى رسيم به عالم طبيعت يا ناسوت كه از نظر حكماى الهى ضعيف ترين و ناقص ترين عوالم وجود است , در اينجا نشانه هاى ضعف وجود كه به يك اعتبار نشانه هاى ماهيت و نيستى است , بيشتر پديدار مى شود پس شر و باطل در عين حال كه اصالت ندارد و از سنخ وجود نيست , از لوازم لاينفك درجات پائين هستى است . به اين ترتيب نظام هستى را اگر از آن جهت كه هستى است نظر كنيم , باطل و و نيستى در آن راه ندارد , از بالا كه نگاه كنيم نور است , اما از پائين كه نگاه كنيم سايه مى بينيم , سايه يك جسم لازمه جسم است كه در عين اينكه اصالت ندارد ( و هر چه هست نور است ) , اما به واسطه آن جسم براى ذهن ما نمود پيدا مى كند , سايه چيزى نيست جز نبودن نور در يك محدوده , و بودن نور در اطراف آن . حكمت الهى همه چيز را در بسم الله الرحمن الرحيم خلاصه مى كند , مى گوي ظهرالوجود بسم الله الرحمن الرحيم يعنى هستى به نام الله رحمان و رحيم به ظهور مى رسد و از يك ديد خيلى عالى , عالم جز الله و رحمانيت الله و رحيميت الله چيز ديگرى نيست؛ تصور اين معنا مشكل است اما خيلى عالى و لطيف است و اگر انسان اين نكته را درك كرد بسيارى از مسائل براى او حل مى شود. در اين بينش , عالم دو چهره دارد : چهره از اوئى و چهره به سوى اوئى , چهره از اوئى رحمانيت خداست و چهره به سوى اوئى رحيميت خدا ساير اسماء الهى , اسمهاى تبعى هستند , درجه دوم و سوم اند خداوند , جبار و منتقم هم هست , اما اصالت از رحمانيت و رحيميت خداست صفات ديگر در واقع از اين اسماء ناشى مى شوند حتى قهر هم از لطف ناشى مى شود , آن اصالتى كه لطف دارد , قهر ندارد ديد توحيدى نمى تواند غير از اين باشد , ديد واقعى فلسفى هم همين است و هستى شناسى واقعى غير از اين نيست .