مکتب خانه
#دروس_فلسفی_عرفانی_استاد_احمد_فربهی #استاد_فربهی
#تقریر_درس_الشواهد_الربوبیه #استاد_فربهی
✅المشهد الاول فیما یفتقر الیه فی جمیع العلوم فی المعانی العامه
✅✅الشاهد الاول فی الوجود
✅✅✅الاشراق الاول فی تحقُّقِه
🔶🔶 عنوان و شیوه طرح بحث
«وجود، حقیقت عینی است» این عنوانی که مرحوم #ملاصدرا در کتاب اسفار خود برای محتوای این شاهد انتخاب کرده است؛ باید توجه نمود که درباه #اصالت_وجود مباحث فراوانی مطرح شده است که البته در این درس به نحوی مطرح می کنیم که برای دوستان تکراری نباشد لذا از زاویه ای مطرح می کنیم که هم مسیر بحث،کوتاه تر باشد و هم از تکرار مباحثی که دیگران مطرح کرده اند، خودداری کرده باشیم.
🔷🔷 سابقه بحث از مفهوم وجود
بحث از مفهوم وجود از ابتدایی ترین مباحث فلسفی بوده و گفته می شود #ارسطو بعد از تدوین طبیعیات، به مباحثی دست یافت که جای مشخصی در مباحث قبلی برای آنها پیدا نکرد و لذا آنها را بعد از بحث طبیعیات قرار داده و عنوان مابعدالطبیعه برآنها نهاد و از جمله این مباحث، بحث از مفهوم وجود بود پس بحث از مفهوم وجود در مابعد الطبیعه #ارسطو نیز مطرح بوده است؛ درباره مفهوم «هستی» شاید فیلسوفی نباشد که اختلاف داشته باشد و یا اینکه توجه به این بحث نداشته باشد و حتی «موجود» را ملاک ثبوت و تقرر و تحقق می دانند و البته برای نشان دادن موجود بودن یک شیء از عبارات دیگری نیز همانند «قابل اشاره بودن و دارای آثار بودن و مطرح شدن علیت و معلولیت درباره آن» استفاده می کردند.
⭕️⭕️ نفی مفهوم وجود توسط برخی از متکلمین
البته برخی از متکلمان سخنانی دارند که مستلزم با نفی مفهوم «وجود» هست همانند کسانی که معتقدند مفهوم وجود، بین همه ماهیات و به تعداد ماهیات، مشترک لفظی هست؛ مثلاً وقتی گفته می شود «این ماژیک موجود است» واژه «موجود» در این گزاره دارای بار معنایی خاصی نیست بلکه «موجود» در این گزاره، اسم دوم «ماژیک» و یا «کتاب» و یا «میز» و یا ... هست و به عبارت دیگر اشیاء خارجی یک نام و یک نام خانوادگی دارند مثلاً نام این شی «ماژیک» و نام خانوادگی اش «موجود» هست.
خلاصه سخن این دسته این است که در ذیل واژه موجود، مفهوم دیگری وجود ندارد تا بر مصادیق مختلف صدق کند و اصلاً صدقی در کار نیست بلکه واژه «موجود» اسم خانوادگی اشیاء است پس این دسته، فقط به مفهوم ماهیات همانند مفهوم دیوار و سنگ و آهن و ستاره و سیاره و ... معتقد هستند و به مفهوم دیگری معتقد نیستند.
#شیخ_اشراق و بحث #اصالت_وجود
#شیخ_اشراق اولین کسی بود که توجه تفصیلی به تفاوت حیثیت ماهوی و حیثیت وجودی پیدا کرد؛ ایشان در کتاب حکمت الاشراق خود بحثی را با عنوان «حکومهٌ فی عدم زیادهِ الوجود علی الماهیه فی الخارج» مطرح نمود که در واقع متاثر از یک ذهنیت درباره مکتب مشاء بود و مرحوم #ملاصدرا در کتاب اسفار، همین ذهنیت را فی الجمله پذیرفته یعنی فی الجمله این ذهنیت را بعضی از فلاسفه مشایی نسبت داده است.
⭕️ مبنای برخی از فلاسفه مشاء درباره زیادت وجود بر ماهیت
از سخنان برخی از فلاسفه مشاء استفاه می شود که در خارج ماهیتی همانند کتاب وجود دارد که چیزی به نام «موجود» و «وجود» بر آن عارض شده است پس این «کتاب» ما فی الاعیان بوده و خارج را پرده کرده و در عین حال عوارض متعددی همانند سفید بودن، حجم داشتن و وزن داشتن، دارد و یکی از این عوارض، «وجود» هست.
در بعضی از تحلیل ها این چنین به نظر می رسد که گویا این ماهیت در کتم عدم بوده و بعد خداوند به آن وجود داده است همانگونه که یک ماهیت، سفید نبود و بعد آن را سفید کردیم و همانگونه که بعضی از اوصاف را نداشت، این اوصاف را دادیم، به همان ترتیب، وجود هم نداشت و وجود به آن دادیم.
این تبیین و تحلیل ها این تلقی را به دنبال خود می آورد که یا واقعاً فلاسفه مشاء معتقد به این تلقی بودند و یا اینکه معتقد به این تلقی نبودند ولی تبیین های صورت گرفته، این ذهنیت را به دنبال خود پیش می آورد و آن تلقی و ذهنیت این بود که «وجود در خارج زائد بر ماهیت است».
#شیخ_اشراق در رد این ذهنیت و این تلقی مشایی، فرمود: این چنین نیست که شما تصور کرده اید و خیال کردهاید غیر از ماهیتی که خارج را پر کرده است، چیز دیگری هم عارض بر آن شده است که همان وجود است! نخیر، چنین نیست! لذا به اقامه ادله مختلف مبنی بر اینکه وجود زائد بر ماهیت، در خارج نیست پرداخت و اثبات نمود که وجود، ملاحظه عقلانی بوده و چیزی بیش از یک ملاحظه عقلانی نیست؛ مثلاً شما می بینید که کتاب شما در خارج هست و در بعض موارد مشاهده می کنید که کتاب شما در خارج نیست، در اینجا عقل وارد شده و دو ملاحظه عقلانی برای این کتاب در نظر گرفته و دو مفهوم «موجود» و «معدوم» را انتزاع می کند و البته این دو مفهوم از اولین مفاهیمی است که حتی یک کودک نیز آن را از حالات مختلف اسباب بازی هایش اینکه در بعض مواقع در مقابل چشمانش هستند و در بعض مواقع در مقابل چشمانش حضور ندارند، متوجه می شود.
#فلسفه
#فلسفه_اسلامی
#درسهای_حکمت_متعالیه
#تقریر_درس_الشواهد_الربوبیه
#استاد_فربهی
#تقسیم_براهین اثبات واجب تعالی
براهین اثبات واجبالوجود در یک تقسیمبندی بر دو قسم هستند:
1. براهین مخلوق محور: در چنین براهینی، از فرض وجود مخلوق، خالق را اثبات میکنیم و حتماً باید فرض کنیم که مخلوقی بما أنَّه مخلوق، وجود دارد و البته وجه ضعف چنین براهینی این است که در صورت تشکیک در صغرا دیگر بحث اثبات واجب مشکل میشود و خود این براهین بر دو قسم هستند:
1.1. از اصل وجود مخلوق، خالق را اثبات میکنیم؛ همانند برهان حدوث
1.2. از صفت مخلوق، خالق را اثبات میکنیم؛ همانند برهان نظم
2. براهین موجود محور: براهینی که مفادشان یک قضیه شرطیه است: «اگر هستی هست، واجب تعالی نیز هست» پس در اینچنین براهینی اصل فرض وجود مخلوق، شرط تمام بودن برهان نیست و چه بپذیریم مخلوقی هست و چه نپذیریم مخلوقی هست، واجب تعالی اثبات میشود؛ مرحوم شیخالرئیس برای اولین بار، عنوان این براهین را «صدیقین» نامید چه اینکه در چنین براهینی، وساطت مخلوقات به میان نمیآید و چیزی غیر از واجب تعالی را واسطه برای اثبات واجب قرار نمیدهیم بلکه بهصورت مستقیم به سراغ چیزی که مناط واجب تعالی هست، میرویم و باید توجه نمود که حقیقت وجود، مناط اثبات واجب تعالی است پس در اینچنین براهینی نمیگوییم: «ما یک حادث داریم که این حادث احتیاج دارد و آن مُحدِث حتماً باید یا واجب باشد یا منتهی به واجب شود.» بلکه بهصورت مستقیم میگوییم: «اگر هستی هست پس واجب تعالی هست».
@esra_rasane