eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗 ♡﷽♡ #تاریک‌خانہ🗝 ✍بہ قلمِ #شین_الف🍃 #فانوس_129 تا پشت در خودش را کشاند اما پاهایش بیش
🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗 ♡﷽♡ 🗝 ✍بہ قلمِ 🍃 صدای زنگ تلفن حره همه شان را از فکر بمب گذاری و داعش و اربعین و زیارت بیرون آورد... نگاهی به صفحه ی گوشی اش انداخت و با ذوق گفت: وای حامده... دورش بگردم... معصومه دستپاچه دستی برایش تکان داد: حره... نگی من پیشتما! _وا... چرا؟! +خب الان نمیتونم حرف بزنم آمادگیشو ندارم! _بعد یه ماه اون زنگ زده تو آمادگیشو نداری؟! دست خودش نبود که نتوانست دلخوری اش را پنهان کند... دلش به حال برادرش میسوخت که هربار سراغ عروسش را میگرفت و هربار برایش بهانه ای میتراشیدند... حره تلفن به دست از اتاق خارج شد و مروه کلافه گفت: _یعنی.. چـی... اینکارا؟! لبخند رندانه ای زد: کدوم کارا آبجی جونم؟! و خودش را از سر و کول مروه آویزان کرد... کلافه تر از قبل پسش زد: _واسه... چی... ببا... شوهرت... حرف.. ننمیزنی؟! +ما تازه نامزد کردیم آجی جون عقد که نیستیم میگی شوهر یه محرمیت مشروطه! خب خجالت میکشم... کلافه تر و کلافه تر ابرو در هم کشید: پپس... کی ..بزرگ.. میشی! معصومه... ییا لوس... بازی رو... تمومش ... کن... یا دیگه... دیدن من... نیا... مگه من... مردم که... پشت من... قایم شدی و آه و...نناله... راه انداختی... ممیخوای... دستی دستی... ککفنم کنی و... بذاری ...تو قبر؟! معصومه معصوم تر از همیشه بغض کرد: _دور از جون آبجی اینجوری نگو قلبم میگیره... +پپس... به زندگیت.. برس... ننگران منم... نباش.. ااز... پس خودم... بر..میام... معصومه کلافه حرف دلش را زد: حوصله هیچکس رو ندارم میخوام فقط پیش تو باشم... مروه عصبی و بلند جواب داد: ببیخود... گگفتم... ببه... فکر زندگیت... باش... فههمیدی؟! معصومه دلخور سر تکان داد: اصلا من دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم... تا حرف ازدواج میشه همش تصویر اون عوضی میاد جلو چشمم که مثلا چقدر دوستت داشت... بعد چه بلایی سرت آورد... مروه چشمهایش را با غیض باز و بسته کرد... اگرچه این باور قلبی خودش هم شده بود اما هم خود از آن فرار میکرد و هم تلاش میکرد معصومه را برهاند: _تتو... پسر... دیده.. شناخته ی... سردار احمدی... رو... با اون... ااونن... کلافه سر تکان داد تا "آن" را بیش از این به یاد نیاورد... _ججلوی... حره... چیزی نگی... ببهش بربخوره... تتو دیگه... ببچه نیستی... معصوم... صصفر که ... تموم بشه... تو و ففرزانه... باهم... عقد ممیکنید... ببیخود... ممقایسه... بیمعنی... نکن... بی دلیلم.. عزا نگیر... من خوب ...میشم ولی... رفتار تو... تاابد... یاد حامد... میمونه... معصومه هنوز محبتی از حامد ندیده بود که پابندش شود... هنوز مهر محرمیت خشک نشده داماد را ماموریت دوماهه فرستادند ناکجا آباد و رشته وصل گسست... حالا حامد باید دوباره گره میزد بلکه نزدیک تر شود... معصومه دختر سر به کتاب و از وهله دوری بود... به راه آوردنش مستلزم صبر و ملاطفت بود که هر چه حره و مروه نداشتند انگار حامد داشت... این را از حوصله ای که خرجش میکرد میشد فهمید... ... حاجی با دو دست پیشانی را قاب کرد و بوسه ای میان ابروهایش اش نشاند: _جانِ بابا... حالت چطوره؟! لبخند دخترانه ای زد: خوبم... _پیغام داده بودی برگشتم بیام دیدنت... من که می اومدم بابا... گفتن نداشت... حالا دلیل عجله ت چی بود... مروه سفره ی دل پیش پدر باز کرد و از در و دیوار گفت تا به میثم و فرزانه رسید... با همان زبان تازه کار و کند... حاجی اولش سِوِر ایستاد که نه... به این زودیها نمیشود و میثم باید حداقل یکسال پاک بماند و تنبیه شود تا معنای مسئولیت را درک کند و قابل اعتماد شود... ولی دلسوزی های خواهرانه ے مروه آنهم با آن حال مضطرش دل پدر را به رحم آورد تا دوباره نامزد کنند... که بقول مروه میثم انگیزه پیدا کند برای خوب ماندن و کج نرفتن... ولی فعلا حرفی از عروسی به میان نیاید تا میثم خودش را ثابت کند... وقتی حاجی رفت مروه در پوست خود نمیگنجید کار سختش را کرده بود و برادرش را داماد... در این فکر بود که چطور این خبر خوش را به او بدهد... البته زمانی که برگردد... دلش میخواست هرچه سریعتر این خبر را بفروشد... و چه کسی خریدارتر از فرزانه!... وقتی شنید از خوشحالی کم مانده بود پس بیفتد... معصومه و حره از ژورنال های مجازی برایش خنچه عقد و لباس پسند میکردند و او رویا میبافت... رویای همسریِ میثم... آنقدر آن یکماه نامزدی برایش شیرین بود که برای تکرار شدنش لحظه شماری میکرد... و میثم بی خبر از همه جا بعد از بازگشت از عراق زیارت دوره اش را با رفتن به مشهد تکمیل میکرد... غافل از اینکه امام حاجتش را داده و باید برای تن کردن رخت دامادی تعجیل کند... 🎙تمامۍحقوق رمان محفوظ و حق انتشار مجازے آن منحصرا بہ کانال ن.والقلم واگذار شده است...👇 http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 🚫 🚫 🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗
°•♥•° . هر قطارے در جهان•° از شوق سوتش ممتد است... آرزویش بودنِ در خطِ تهران_مشهد است... . 🌙 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆امروز جمعه مسجد گوهرشاد ♥️منبر چوبین امام زمان(عج) 💠حریم دور منبر تو حجاب روح ماست... کِی این پرده از دور منبرت کنار میرود؟! چه وقت تو را بر فراز آن به تماشا می‌نشینیم؟!♡ 🏴 ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
🍂♥️ ♡قطعہ‌اے از بـ‌هشـٺ♡ ╔═💠 ════╗ @non_valghalam ╚════🍃 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ص) : خـوشـا بـه حـال کـه در روز در نامـه عمـلش زیـر هر گـناهی نوشته شده‌باشد: اسـتـغـفـرالله...
💌 | تنها راه جهنمی شدن 🌱 رزمایش همدلی: ghadir.org/hamdeli ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 باید زنده شویم؛ مثل حاج قاسم! 🔻بیایید زندگی زیباتری را تجربه کنیم ... ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«السّلامُ عَلیکَ یٰا عَلیِّ بْنِ مُوسۍَ اَلرِّضا» 🦋اهالۍ قلم سلام؛ الحمدلله زائر مشهدالرضا شدم و مجاور حرم آقا دعاگوی همتون هستم...♥️ امشب و فردا پارت نداریم ان شاالله دوشنبه پارت جدید میرسه... 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. مــآ از تو بھ‌ غیر تو نداریم‌ تَمَنـّٰـا، حلــوآ بہ کسے دھ، ڪه محبت نچشیده..❣
ناکام خواهم بود اگر در اربعینِ تو .. هر جای این دنیای فانی جز حرم باشم ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
: «لاتَرغَبَنَّ في مَوَدَّةِ مَن لَم تَكشِفْهُ» هرگز‌به‌دوستى‌باڪ سى‌که‌اوراخوب‌ نشناخته اى،رغبٺ‌مڪن!♥️💭 . ⤶✆✓غرر الحڪم.حدیث10167 } . ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💌 تفاوت عشق زمینی و آسمانی ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 مقصران واقعی و خیالی رنج‌های ما ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | 🍃نظام تربیتی پروردگار عالم چگونه است؟ ➕توصیه امام صادق(ع) در مورد تربیت فرزند که اکثر والدین آن را نمیپذیرند! ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
♥️ شمعدانۍها به خود عطرِ تُو را پاشیدھ اند نیستی اما مشام ِ شهر را پُر کردھ اے ... 🖋آرش_مهدی_پور ༺‌‌✾➣🦋➣✾༺‌‌ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
اهالۍ منتظر باشید پارتهای امشب توی راهه🚙😍 اینهم گروه نقد و بررسی رمان تاریکخانہ👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3242000447C20e76db847 نقد یا نظری بود در خدمتیم🌷