📋 نقد حق انسان در نقض تصمیمات سال نو
در سالهای اخیر، اصطلاح تصمیمهای سال نو (New Year’s resolutions) رواج زیادی پیدا کرده است. تصمیم های سال نو یعنی وعدههایی که فرد به خودش میدهد تا از نخستین روز سال، انجام کار خوبی را شروع کرده یا انجام کار بدی را متوقف کند.
نویسندگان و اندیشمندان بسیاری- که نیازی به ذکر نامشان نیست- تلاش می کنند انسان_ این شرمگین غمزده_ را متقاعد کنند که بابت نقض این تصمیمها ناراحت و دلخور نباشد و در عین حال باز هم و باز هم تصمیم بگیرد. در واقع به او میگویند «تو، هم حق تصمیم گرفتن داری و هم حق نقض کردن تصمیمات!»
این حرف از جهتی درست است؛ و آن اینکه ثبات قدم- بر خلاف اسمش- همیشه خوب نیست و پیمانشکنی- بر خلاف اسمش- همیشه بد نیست. گاهی تصمیم، نابخردانه است و ادامه دادن آن احمقانه. خب روشن است که اصرار شخص بر آن خطاست و شکستن عهد خود در این زمینه، عین اخلاق است. پس انسان، اخلاقا مجاز است/ بلکه باید گاهی تصمیم خود را نقض کند و به آن عمل نکند.
اما از جهتی ما را گرفتار یک چاله گشاد از واژه «حق» میکند؛ قلمروی این واژه، خیلی گسترده است و حق قانونی و حق اخلاقی و حق فلسفی و تکوینی، همه در آن جا میشوند.
اینکه انسان- به مقتضای انسانیتش- حق تصمیم و حق نقض تصمیم دارد، یک حق فلسفی و طبیعی است. یعنی او در ذات آفرینش خود این چنین است؛ آزاد آفریده شده و مقتضای آزادی، هر دو حق است؛ هم حق تصمیم و هم حق نقض آن.
اما حق اخلاقی اینگونه نیست؛ حق اخلاقی با انتخاب اخلاقی و درستکاری مرتبط است و هر تصمیمی را بر نمی تابد. ضعف اراده و طبیعت حریص و لذت طلب انسان را نمی پذیرد. لذا انسان- به مقتضای انسانیتش- تنها و تنها حق دارد که تصمیم درست بگیرد و حق ندارد با تصمیم غلط، خود و دیگران را به فنا بکشاند.
#تصمیمگیری
#انسانیت
#اخلاق_و_روانشناسی
#حق_اخلاقی
پ ن: «انسانیت»، هم از آن واژه های گل و گشاد است که ممکن است انسان را به اشتباه بیندازد و هر چیزی که در انسان هست را اخلاقی محسوب کند.
کافه اخلاق | عبدالله عمادی (معین)
@ethicscafe
🎬 «پایتخت۷»، از منظر اخلاقی
من هم مثل میلیون ها ایرانی، این شبها از تماشاگران پایتختم. کاری به جنبه طنز فیلم ندارم. میخواهم دو نکته راجع به جنبه اخلاقی فیلم عرض کنم:
➖اولین نکته آن است که پایتخت 7 در عین طنز قوی و خوبی که دارد، فیلمی نیست که فایده اش صرفا خنداندن و خندیدن باشد. بلکه به مخاطب کمک میکند کمی به مسائل دور و برش فکر کند و آنها را بشناسد. حاصلش، فکر و آگاهی است.
قصه زندگی خانواده معمولی و وابستگان، یک افسانه یا فانتزی نیست بلکه یک قصه واقعی از قصه های بیشماری است که در جامعه ما هست. یک فیلم واقعیست نه فیلم داستانی یا تخیلی و هنری.
از این جهت میتوان گفت طنز پایتخت، واقعا یک طنز ارزشمند است، به طوری که حتی بسیاری از منتقدانش را نیز به تماشای خود می کشاند.
➖دومین نکته آنکه در راستای واقعی بودن قصه فیلم، ما شاهد گفتگوها و رفتارهایی هستیم که به لحاظ اخلاقی، مورد تأیید نیست مثلا رفتار مادر و فرزند (بهتاش و فهیمه) بگومگوی زن و شوهر (نقی و هما) خودنمایی و دروغ و لاف زنی (نقی) فریبکاری و حقه بازی (ارسطو و شری) ادا اطوار درآوردن بهتاش، آزاردادن ارشاد توسط نقی، برخورد بهروز با رحمت و و و... اما غالب این موارد، مواردی است که بیننده آنها را به عنوان طنز میبیند و جدی نمیگیرد. در واقع درست نبودن آنها به قدری واضح است که باعث آزار مخاطب یا مشروعیتبخشی یا عادیسازی آنها نمیشود. به نظر من نمایش پدیدهها و رفتارهای غیراخلاقی جامعه در این فیلم، کاملا هوشمندانه، نقادانه و درست است. این نگاه بسیط و بستهای است که با دیدن یک صحنه از فیلم بگوییم که واویلا چرا این صحنه را نشان داده یا چرا فلان کلمه در دیالوگ آن بازیگر بوده! مگر آنکه شاهدی باشد بر اینکه کارگردان میخواهد آن کلمه یا رفتار را عادیسازی کند یا مشروعیت ببخشد.
▪️رسالت فیلم- و به طور کلی هنر- آن است که به طور غیرمستقیم، به نقد و آگاهیبخشی بپردازد و در راه ایفای این رسالت، ناگزیر به نمایش واقعیت است به طوری که آزاردهنده و تأییدکننده نباشد. به نظر من، فیلمی که واقعیت را نشان ندهد و به جای آن، تصویری تحریفشده یا روتوششده از حقیقت ارائه کند، غیراخلاقی است. چون مخاطب را از درک درست مسائل بازمیدارد، او را از واقعیت دور میکند و به جای آگاهیبخشی، به گمراهی و سادهلوحی و بیفکری وی دامن میزند.
به نظر می رسد پایتخت ۷ در بازنمایی جنبههای سیاه و سفید جامعه و ایفای مسئولیت اخلاقی خود در قبال جامعه برای نمایش واقعیت، موفق و هوشمندانه عمل کرده است و میتوان آنرا بازتاب خوبی از دردها و مشکلات جاری بسیاری از ما دانست. شاید راز ارتباط عمیق نسلهای قدیم و جدید با فیلم، در همین نکته نهفته باشد.
#فیلم_اخلاق
ادامه دارد....
____________________
کافه اخلاق | عبدالله عمادی (معین)
@ethicscafe
🤖 درباره فانتزی داشتن
فانتزی (به فرانسوی: fantaisie)، ژانری است که در موضوعات مختلفی مطرح است و وجه مشترک همه آنها یک چیز است: «تخیلی و غیرواقعی بودن»
امروزه در حوزه روابط بیناجنسی، فانتزی داشتن_در انواع متنوع آن_ یک امر رایج و فراگیر است. برخی آن را طبیعی و گاه لازم میدانند و برخی دید خوبی به آن ندارند. برخی دیگر نیز به درستی، بین اقسام خوب و بد آن، تفصیل میدهند.
از آنجا که عنصر اصلی فانتزی، خیال است، سؤالی که از منظر اخلاقی پیش میآید آن است که آیا اساسا فانتزی داشتن، قابل ارزشداوری است؟ اگر موضوع ارزشداوری اخلاق را عمل بدانیم، [هر تخیلی، مادامی که در خیال باشد و به عمل نرسد، مجاز است.]
بر فرض که این گزاره را بپذیریم، ارتباط فانتزیها با عمل شخص، قابل توجه و تأمل است؛ فانتزیها، اگر چه خیالند اما- در سطح کلان- به عرصه هنر و صنعت کشیده شدهاند و – در سطح فردی- طیف وسیعی از رفتارهای فردی را در برمیگیرند اعم از دیدن، شنیدن، نقاشی کردن، داستانپردازی کردن، ارتباط با دیگران بر مقتضای آن. این امر به خاطر عنصر دیگر فانتزی یعنی «برانگیزانندگی» و «موردعلاقه بودن» است. فانتزیها از آنجا که تأثیر بسیاری بر گرایشات و تمایلات شخص میگذارند، پایه عمل او را شکل میدهند. از این رو یکی از چالشهای درگیرکننده اصحاب فانتزی آن است که فانتزیهای خود را تبدیل به واقعیت کنند یا نه!
ملا احمد نراقی در معراج السعاده باب چهارم، فصلی را به «خواطر نفسانی» اختصاص داده و آنها را به دو قسم تقسیم کرده است: افکاری که محرک بر عمل است و افكارى كه محرك بر فعلى و مبدأ عملى نيستند بلكه محض خيال و مجرد فكر و تصور است. در این قسم دوم، اگر این افکار شر باشند، آنها را «افکار ردیه» می نامد. ایشان معتقد است: اینها اگر چه معصیت نیست اما به واسطه آنها نفس را کدورتی حاصل شود که باعث افعال شر گردد. در چند صفحه بعد دوباره مینویسد: «ضرر آن عظيم و عاقبت آن وخيم است، و اين حالت از جمله مهلكات عظيمه و حالات رذيله است، و دل را باعث تيرگى و ظلمت، و نفس را موجب افسردگى و كدورت، مانع وصول به سعادت، و مضيع روزگار و اوقات است.»
این عواقب را در میان بسیاری از کسانی که اسیر فانتزی خود شده و آن را در واقعیت نیز جاری کردهاند میتوان دید. بنابراین، فانتزی، صرفا یک تخیل زیبا نیست. بلکه مجموعهای از افکار، تخیلات و رفتارهاست.
➖ در عین حال این دیدگاه و توصیه نیز به لحاظ عقلی قابل رد نیست که «فانتزی، فانتزی است؛ حساب آن را از واقعیت جدا کنید» فانتزی داشتن، جنبه میخواهد؛ جنبه مرزبندی بین فانتزی و واقعیت. متعاقباً پیامی که میتوان به اصحاب فانتزی انتقال داد این است: فانتزیهای خود را دوست بدارید، اما تفکر خود را تعطیل نکنید. برای تبدیل هر رؤیایی به واقعیت، نیازمند مسئولیتپذیری و تفکر هستیم.
کافه اخلاق| عبدالله عمادی (معین)
@ethicscafe
🔻[( جذب همیار )]🔺
اگر عزیزی، برای پیادهسازی فایلهای ماه رمضان (منش قرآنی) که ۳۰ فایل ۲۰ دقیقه ست حدودا، تمایل به همکاری داره، با این آیدی هماهنگ بفرماد👇🏻
@aemadii
-- حقوق مادی و معنوی محفوظ
در روزگاری که همه کلاه خودشونو چسبیدن و تو کار هیچ کس حتی خواهر برادر خودشون دخالت نمیکنن، ما شاهد خانوادهای بودیم که به کار هم کار داشتند، درباره کارهای هم اظهار نظر میکردند، با هم گرم بودند، نسبت به هم تعلق داشتند و همدیگر را ول نمیکردند.
آدم مگه خونواده خودشو ول میکنه....
#خانوادهگرایی
#تعهد
#اخلاق_خانواده
@ethicscafe
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدیما پسر خاطرخواه، نامه مینوشت به طرف، یک ماه یک هفته صبر میکرد جواب بده، اما الان، دو دقیقه دیر پیامشو سین کنه یا سه دقیقه از سین کردن و جواب ندادن بگذره، کنسله! چه وضعشه...
یه جا به عنوان فکت نوشته بود: پسر خوب، دو بار رو نمیندازه و دختر خوب هم بار اول بله رو نمیده!؛ این میشه که پسر دخترای خوب، تنها میمونند!
متأسفانه این هست!؛ اما باید بگم
پسر خوب (عاقلِ مرد)، نه تنها دو بار بلکه سه بار و چار بار هم رو میندازه به کسی که زندگی کردن باهاش ارزش داره. البته هر گونه رفتار یا گفتاری که به طرف مقابل فشار بیاره یا ناراحتش کنه، غیراخلاقی است.
خلاصه اینکه پسر در خواستگاری، باید صبوری کنه، باید برخی ادااصول دختر رو ندیده نشنیده بگیره، باید زانو بزنه، باید با شجاعت حرفشو بزنه. باید اگر لازم شد اصرار و التماس کنند. اینها غیراخلاقی نیست؛ تملق و کوچک شدن و خفیف شدن نیست. اینجا مقام محبت و تمناست. همانطور که معمولا واکنشهای منفی دختر از سر غرور، بیاهمیتی و بیاحترامی نیست.
کافه اخلاق، نگاهی تازه به اخلاق┈┈•☕
@ethicscafe