#کافه_گفتگو
گفتگوی آریان و حافظ الدوله
🖊️ عبدالله عمادی
حافظ الدوله: فرض کن کسی در شهر، کالایی را که عموم مردم شهر به آن نیاز دارند میفروشد. جناب اکبرخان، مقدار زیادی از آن کالا را بخرد و هزینه اش را بدهد. پس از چند ساعت کالاها تمام میشود و فروشنده به افرادی که مراجعه میکنند میگوید نداریم تمام شد. آنها ناکام و ناراحت و درمانده میشوند که چه کنند. در این صورت، آیا جناب اکبرخان، کار درستی کرده؟
آریان: خیر. کار او مصداق ظلم و بیانصافی است.
حافظ الدوله: بگذار مثال دیگری بزنم: فرض کن در یک روستا چند کشاورز با استفاده از آب قنات ده، کشاورزی میکنند و امورات خود را میگذرانند. حال اگر یکی از آنها با استفاده بیشتر از آب باعث شود که به باغ برخی کشاورزان آب نرسد، آیا کار درستی کرده؟
آریان: قطعا نه. عدالت و انسانیت حکم میکند که اجازه دهد به همه آب برسد.
حافظ الدوله: آفرین. این کار او به نابرابری اجتماعی دامن میزند. هر یک از ما در جزیره مخصوص زندگی نمیکنیم. بلکه عضوی از جامعه بزرگتر هستیم و اعمالی که انجام می دهیم ممکن است بر دیگران تأثیر بگذارد. به این میگویند «مسئولیت اجتماعی»؛ یعنی در تصمیمات خود، توجه به نیازها و حقوق دیگران هم داشته باشیم.
آریان: یعنی وقتی هزینه میدهیم، باز هم حق نداریم آزادانه هر تصمیمی که خواستیم بگیریم؟
حافظ الدوله: در موضوعاتی که تأثیر آن به دیگران میرسد و برای ما مسئولیت اجتماعی درست میکند، نه. مثل اکبرخان که پول زیادی داشت و فکر میکرد میتواند بیش از حد آن کالا را بخرد!
آریان: مثالهایی که زدی، یاد صرفهجویی در مصرف گاز و برق افتادم.
حافظ الدوله: دقیقا توجیه اخلاقی صرفهجویی همین است که باعث ایجاد عدالت در اجتماع میشود. صرفهجویی یعنی احترام به حقوق دیگران
آریان: تا به حال فکر میکردم صرفهجویی، فقط به خاطر جلوگیری از اسراف، خوب است!
حافظ الدوله: جنبه عمومی رفتارها خیلی مهم است. متأسفانه ملتی که گرفتار روزمره می شود و عرصه عمومی را در اختیار دولت میبیند، منافع فردی و شخصی برایش اولویت دارد و در مسائل عمومی، فقط طلبکار و مصرفکننده است.
آریان: حق
#اخلاق_مصرف
کافه اخلاق، نگاهی تازه به اخلاق ☕| بفرمایید:
https://eitaa.com/ethicscafe
https://eitaa.com/ethicscafe
ناترازی
ناترازی یعنی چی؟
ناترازی یعنی عدم تعادل بین عرضه و تقاضای یک چیز. یعنی مقدار مصرف با مقدار تولید نمیخواند. یا اینکه تولید به اندازه کافی هست ولی درست توزیع نمیشود.
این یک چالش جدی در کشور ماست مثل ناترازی گاز و برق؛ وقتی تقاضا زیاد شود، عرضه کم میزند در نتیجه باعث میشود نتوانند انرژی همه جا را تأمین کنند؛
خب در چنین وضعیتی طبیعیست که یکی از سیاستها و راهکارها، تلاش و تقلا برای کاهش مصرف و تقاضا باشد. چون نتیجه افزایش تولید یا مدیریت توزیع منابع، در بلندمدت یا میان مدت روشن میشود ولی کم کردن مصرف، سریع جواب میدهد.
سؤالی که پیش میآورد این است که آیا صرفهجویی در مصرف انرژی، یک مسئولیت اخلاقی است؟🤔
پاسخ به این سؤال، در پست بالا👆
#مسئولیت_اخلاقی
فیلم خوب و درگیرکنندهای بود. داستانی ساده در فیلمنامهای قوی
سه خانواده در فیلم نشان داده میشوند که هر سه در یک چیز مشترکند: خفقان
خفقان در خانواده به معنای وجود فضایی است که در آن افراد نمیتوانند آزادانه احساسات، نظرات و افکار خود را بیان کنند. چون میترسند. چون نمیتوانند به راحتی با یکدیگر صحبت کنند یا احساساتشان را به اشتراک بگذارند. چون به دلیل انتظارات غیرواقعی و فشارها، افراد واقعا خودشان نیستند و در یک نقاب و قالب خاص قرار گرفتهاند. در خانواده پرخفقان، حمایت عاطفی به میزان کافی وجود ندارد و افراد غالبا احساس تنهایی میکنند و لذا معمولا نمیتوانند به راحتی و درستی با مشکلاتشان کنار بیایند یا آنها را حل کنند. چنانچه یک مسأله ساده (در فیلم، دیرآمدن دختر به خانه) میتواند مشکلآفرین و دردساز شود.
در مقابل فضای خفقان، فضای امن و حمایتگر است.
#فیلم_خانواده
🔸به نظر شما آیا احترامی که فرزندان به پدر در یک محیط پرخفقان میگذارند، اخلاقی است؟
به نظر من که ارزش اخلاقی ندارد. چون فرزندان در این وضعیت، برای پدر واقعا ارزش قائل نیستند و احترامشان ظاهری است. احترام واقعی بر اساس عشق و ارتباط مثبت است اما احترام ظاهری ناشی از فشار و ترس است؛ ترس از عواقب منفی مثل تنبیه یا قضاوت.
البتته ممکن است برای پدر اندک ارزشی قائل باشند که آن ارزش کم هم فقط در شرایط خاصی مشخص میشود. مانند احتمال مرگ پدر در این فیلم
در محیط پرخفقان، فرزندان ناچارند برخی احساسات و نیازهای واقعی خود را نادیده بگیرند و بین احترام به پدر و نیازهای شخصی خود دچار تعارض شوند؛ تعارضی که معمولا به احساسات منفی و نارضایتی منجر میشود و بر سلامت روانی آنها تأثیر میگذارد.
#اخلاق_خانواده
#اخلاق_فرزندپروری
#اخلاق_و_روانشناسی
@ethicscafe
فیلم به اخلاقیترین روش ممکن- به گونهای که به شأن پدر بیاحترامی نشود-، تعصب کور پدرانه مبنی بر اینکه دخترش دیرهنگام به خانه نرسد را نشان داده است.
🔸آیا حساسیت پدر به اینکه دخترش شب بیرون از خانه نباشد و قبل از تاریکی هوا به خانه برگردد، منطقی است؟ آیا نشان غیرت و فضیلت است؟
منطقیترین حالتش آن است که بگوییم والدینِ غیرتی و خوب، نگران ایمنی فرزندان خود هستند و نیتشان این است که از آنها در برابر خطرات احتمالی محافظت کنند. اما حتی در این صورت نیز، میبینیم که این نیت خوب، با هیجانیترین رفتارها و دُگمترین معیارها همراه میشود. به طوری که فضای خانواده را از فضای بیرون برای دختر ناامنتر میکند. طنز گریهداری است نه؟ یعنی پدر خودش هدف خود را نقض میکند.
بله اگر این حساسیتِ درست و غیرتمندانه به گونهای مدیریت شود که ارتباط مؤثری بین پدر و دختر باشد، به احساسات و استقلال دختر آسیب نرساند و مراقبت واقعی صورت بگیرد، قابل دفاع است.
طنز تلخ ماجرا اینجاست که پدر، در لحظات سخت و چالشهای زندگی دختر؛ آنجا که واقعا باید حضور داشته باشد برای پیگیری مشکل دخترش، غائب است. در عوض، دیگری (مثلا نامزد دختر در این فیلم) درک بهتری از اوضاع دارد و به نوعی جایگزین پدر می شود در مراقبت از دختر و پیگیری مشکل او
چرا؟ چون آن دیگری، ترسناک نیست؛ میشود با او حرف زد، می شود با او ارتباط مؤثر برقرار کرد، میشود از او توقع حل مشکل و آرامش داشت.
#اخلاق_فرزندپروری
➖پینوشت: شاید نام فیلم هم اشاره ای به همین مفهوم داشته باشد؛ «عطر» معمولاً با خاطرات و احساسات مرتبط است و «داغ» میتواند نشاندهنده شدت این احساسات باشد. عطر داغ یعنی احساسات خوبی که افراطی شده. یعنی عشقی که تنش شده.
یک مسأله دیگر:
🔸احمد یک فرزند معلول دارد و در وضع فقیرانهای زندگی میکند. خب؟ بعد، پدر جانبازش که سه سال توی جا افتاده بوده را بعد از مرگ، در حیاط خانه دفن میکند تا مبادا بنیادی که مستمری پدر را میدهد از فوتش باخبر شوند و مستمری را قطع کنند. او میخواهد با دریافت مستمری، فرزندش را نیز درمان کند. آیا تصمیم او اخلاقی است؟
_ از طرفی نیاز مالی احمد و نیت درمان فرزندش، ممکن است توجیهکننده باشد. از طرفی پنهان کردن حقیقت از بنیاد و دیگران برای او مشکلساز خواهد شد. یعنی عواقب اجتماعی و قانونی دارد.
با توجه به اینکه این عواقب و احتمال لو رفتن او جدی است، کفه غیراخلاقی کار او سنگینتر است.🤔
#داوری_اخلاقی
#دوراهی_اخلاقی
@ethicscafe
🌗 از تاریکی به روشنایی
#یلدا
همه زندگی ها پر شده از احساس کمبود، پر شده از مقایسه با بهتر و بدتر از خود
همهٔ چشمها، نداشته ها را میبینند و داشته ها را نه
همهٔ گوشها، اخبار بد را میشنوند و اخبار خوب را نه
همه روی صندلی قربانی نشستهایم و جا خوش کردهایم و دنبال مقصر دیگری در گذشته خود میگردیم.
خودمان ناله میکنیم و روضه میخوانیم و دیگران را هم به همدردی با خود فرا میخوانیم.
کلیدواژه «مشکلات معیشتی» را آنقدر در گوشمان خواندهاند که باورمان نمیشود بتوانیم روزی را با احساس کفایت زندگی کنیم.
🌚 شب یلدا، طولانیترین شب سال، به نوعی میتواند نمایانگر سویه تاریک زندگی باشد که ما در ظلمت مقایسههای بیپایان و احساس کمبودهایی که در زندگیمان داریم، غرق میشویم؛ احساساتی که بر زندگیمان سنگینی میکنند و ما را از دیدن زیباییها و نعمتهای کوچک دور میسازند.
شب یلدا میتواند نمادی از خستگی و فرسودگی انسان در زندگی باشد که مثل باطریای که به پایان عمر خود نزدیک میشود، احساس میکند که انرژیاش کم شده و توانایی ادامه دادن ندارد.
شبی پر از تنهایی ممتد که در آن، افکار منفی و ناامیدی به سراغمان میآید و ما را در خود غرق میکند.
🌝 اما در دل این شب تاریک، امیدی در انتظار است. طلوع خورشید فردای یلدا، مانند لحظهای است که باطری ما دوباره شارژ میشود. این نور تازه، به ما انرژی و انگیزه میدهد تا به زندگی برگردیم و مسئولیت زندگی خود را بپذیریم.
#رشد_اخلاقی
🤲🏻 خدایا کمک کن به جای غرق شدن در تاریکی، به طلوع فردا فکر کنیم.
یلدای تان مبارک. بختتان بلند
🖊️ عبدالله عمادی (معین)
کافه اخلاق، نگاهی تازه به اخلاق ☕| بفرمایید:
https://eitaa.com/ethicscafe
https://eitaa.com/ethicscafe