آخر دعا اینجور تموم میشه :
حَتَّى يَسْعَدُوا بِي وَ أَسْعَدَ بِهِمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
یعنی تا آنها با من نیکبخت شوند و من با آنها...
یاد این استیکر پرمغز افتادم 👇
#فیلم_و_اخلاق چشم بادومی، ساخته ابراهیم امینی، ۱۴۰۳ جشنواره ملی فجر
#فیلم_خانواده
برداشتی آزاد از فیلم «چشم بادومی»
👤وقتی در مستندهای حیوانات، زندگی جمعی برخی گونهها را میبینیم، اینطور به نظر میرسد که همه مثل همند و با هم فرقی ندارند. به نحوی همین نگرش را در مورد زندگی جمعی خودمان هم داریم؛ کنار همیم و تصور میکنیم مثل یک گله یکسان هیچ فرقی با هم نداریم! در حالی که میدانیم فرق داریم و میدانیم هیچ کس مثل من نیست. من، یک موجود خاص یکتای منحصرم که در دنیا نمونهای ندارم. همانطور که سر انگشتانم نشان می دهد، بیمانندم. دنیای انسانها مثل گله حیوانات نیست، بلکه مثل گالری بزرگی است که خداوند در آن آثار هنری خود را به نمایش گذاشته و هر تابلویی با دیگری فرق دارد و حس و حال خاص خودش را میرساند. تبعا هر کدام ارزش و قیمت خودش را دارد. در این دنیای شلوغ پلوغ و البته غنی و متنوع، هر کدام از ما جایگاه خاص و داستان خاص خود را داریم و باید اصالت خود را دریابیم.
👥در زمره اختلالات روانی، اختلالی هست به اسم «تجزیه هویت»؛ یعنی شخص، خود را دارای دو یا چند هویت مختلف میبیند یا به کلی هویت خودش را از دست میدهد و فکر میکند شخص دیگری است. شخصیت «مائده» در فیلم چشم بادومی، دچار چنین اختلالی میشود و فکر میکند جونگهیون است؛ خواننده کره ای محبوبش. معمولا کسی که ارزش و هویت خودش را از دست می دهد و مثلا میگوید من مائده نیستم، چه علتی دارد؟
معمولا این اختلال، یک واکنش ناخودآگاه به استرس و آسیب روانی شخصیتی است که به طور دامنهدار و ادامهدار در کودکی تجربه شده تا شخص در بزرگسالی، هویت و شخصیت خودش را دوست نداشته باشد و خود را یا با دیگران مقایسه کند یا اینکه اساسا نقش آنها را بازی کند نه نقش خود را. بقول سیمین بهبهانی زندگیاش را دستنخورده بگذارد تا مرگ. گاهی هم بخاطر پذیرش نشدن و حمایت نشدن توسط اطرافیان است؛ وقتی تو منو قبول نکنی چطور میتونم خودم خودمو قبول کنم.
مائده با پیشزمینه کودکی پرتنش، پس از اینکه سودای رفتن به سئول را داشت تا شخصیت محبوب خود را ببیند و موفق نمیشود و از مرگ آن خواننده باخبر میشود، دچار اختلال تجزیه هویت میشود. تنها کسی که وضعیت او را درک میکند و برخورد همدلانه دارد، پدربزرگ اوست که خود او نیز در جوانی خودش را در قالب هویت جیمز تین؛ هنرپیشه آمریکایی جا میزده است.
🎬 در مجموع، فیلم خوبی بود. هر چند نمیتوان آن را انعکاس کامل واقعیت امروز جامعه ایرانی و آسیب نوجوان امروز تلقی کرد. کارگردان با انتخاب لوکیشن روستا و روستاییان، سعی کرده تقابل ارزشهای نسل جدید با قدیم را نمایان کند و نوجوان علاقمند به کیپاپ را در قالب شخصیت مختل روانی نشان دهد که این امر، حساسیتهایی را می تواند برانگیزاند و مانع انتقال پیام فیلم شود.
🖊️ عبدالله عمادی معبن
#اصالت
#ارزشهای_بیننسلی
#تربیت_اخلاقی
@ethicscafe:به کافه اخلاق بپیوندید ☕
🎞️ دوستانی که مثل من به ژانر «خانوادگی» علاقه دارند، فیلمهای زیر در جشنواره فجر امسال، به این ژانر اختصاص داره:
مرد آرام، بچه مردم، ترک عمیق، زیبا صدایم کن، زمانی در ابدیت، رها، شوهر ستاره، لولی، ماریا، سونسوز و چشمبادومی
اگر در این مدت، تماشا کردید، ممنون میشم نظرتونو باهام به اشتراک بگذارید 🙏
یجعلون هِدفونهم فی آذانهم
در یک سکانس از فیلم چشمبادومی، مائده در حالی که با پوشش نامناسب توی مینیبوس محلی نشسته، مردم روستایی اطرافش که از این موضوع شاکی بودند، هر کسی چیزی میگه و تیکه ای میندازه. در حالی که مخاطب منتظر واکنش مائده است، مائده خیلی خونسرد، هدفونش رو درمیاره و گوشاشو می بنده!
👂شنیدن، یک منبع ادراکی مهمه.
دور از شأن جوانانمان،
من فکر میکنم در این حدود سه دهه که از اختراع هندزفری بلوتوثی گذشته، یکی از عوامل تغییر ارزشی و فرهنگی نسل جدید نسبت به نسل قبل، همین موضوع باشه که اونها را بیرا، این ماسماسَک رو میذارن توی گوششون و کلا از دنیای بزرگترها فاصله میگیرند، کمتر به محیط اطراف خود توجه میکنند و در دنیای باب میل خود غرق میشند. ولی ما چی؟ مجبور بودیم مزخرفات و مزخرفات بزرگترها رو گوش بدیم و بپذیریم و ارزشهای اونها- خوب و بد- بره تو جونمون.
#صدای_فکر
@ethicscafe
📢چگونه میان آگاهی و اشاعه ناهنجاری، توازن برقرار کنیم؟
در دوراهی بین آگاهی و اشاعه فحشا چه باید کرد؟ مثلا یه محتوا در فضای مجازی میبینیم که محتوای ناهنجار و غیراخلاقی داره؛ از طرفی اگه بازنشر بدیم، کمک کردیم به بیشتر دیده شدنش. اگه بازنشر ندیم، باعث میشه که آگاهی جامعه پایین بیاد. خوبه که آگاه باشیم تو جامعه چی میگذره.
این دوراهی برای متخصصان بیشتر مطرح است چرا که روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه، یکی از وظایف آنهاست.
🔹یکی از راههای حل این دوراهی، راهکار «آگاهی کلی بدون نشر» است. به این صورت که:
بدون اینکه محتوای ناهنجار رو نمایش و نشر بدیم، به مضمون اصلی و اطلاعات کلیدی آن بطور خلاصه اشاره کنیم و اون رو تحلیل کنیم و توصیه لازم رو به مخاطب بدیم. دادن اطلاعات دقیق و جزئی مثل اسم و آدرس یا نمایش دادن بدون تحلیل، میتونه آسیبزا باشه و ناخواسته کمک کنه به انتشار اون.
➖مثلا فرض کنید به فرزند خود که میخواد بره بیرون، به صورت کلی بگید که ممکنه توی مسیرت افرادی باشند که بخوان بهت پیشنهادهای غیراخلاقی بدهند مراقب باش. این خیلی فرق میکنه با اینکه بگید فلانی یا فلان منطقه یا فلان آدم پیشنهاد غیراخلاقی میده یا فضای غیراخلاقی داره مراقب باش. خب با این جور اطلاعات دقیق دادن، باعث شدید اونها بیشتر برای فرزندت شناخته بشن و ممکنه بخاطر کنجکاوی، ترغیب بشه سمت اونها.
🔸بیان عمومی و کلی آسیبها، میتونه دیگران رو آگاه کنه بدون اینکه آسیبها رو بیشتر کنه و تأثیر منفی داشته باشه.
این روش را در رفتار رهبری و بزرگان میتوان دید که بدون اینکه اشاره کنند به فرد یا جریانی که حرف نامربوطی زده، به صورت کلی محتوای آن حرف را میگویند و نقد میکنند. به این شکل نه اشاعه کرده نه بیتفاوت از کنارش رد شدهاند.
سربلند و سرفراز باشید🌷
#دوراهی_اخلاقی
@ethicscafe:به کافه اخلاق بپیوندید ☕
درخت، دستهایش را به سمت آسمان باز کرد. میخواست دانههای برف را در آغوش بگیرد و اجازه ندهد که به زمین بیفتند.
درخت با عشق و مراقبت، دانههای برف را در شاخههایش نگه داشت و به آنها گفت: «بمانید، بمانید! شما زیبایی این دنیا هستید و من نمیخواهم شما را از دست بدهم!»
شاید فقط درخت فهمید که عشق و مراقبت او میتواند دنیای کوچکی از زیبایی و شادی بسازد، حتی در دل سردترین روزهای زمستان ♥️🌿
۲۱ بهمن ۴۰۳
@ethicscafe