🇮🇷
📝 برای خداوند، حتی نوع راه رفتن زن هم اهمیت دارد❗️
🍃🌹🍃
🔻مسائل مربوط به حیا، عفاف و حجاب آنقدر برای خداوند اهمیت دارد که در قرآن کریم، در لابه لای آیات و در وسط نقل اتفاق و یا داستان هم به آن اشاره می کند.
🔸برای مثال، خداوند در مورد یکی از دختران حضرت شعیب علیه السلام که به سمت حضرت موسی علیه السلام آمد و سخن گفت، می فرماید: « فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا… »/ قصص، آیه ۲۵
🔹«پس (چيزى نگذشت كه) يكى از آن دو (زن) در حالى كه با #حيا و #عفّت راه مىرفت به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مىكند تا مزد اينكه براى ما آب دادى به تو بپردازد» (ترجمه؛ برگرفته از تفسیر نور، ج۷، ص ۳۸)
🔺در حقیقت، برای خداوند حتی نوع #راه_رفتن زنان هم اهمیت دارد. بنابراین، حساسیت و میزان پایبندی خود به مبانی دینی از جمله حجاب، عفاف و حیا را با این آیات بسنجیم نه با سخنان افراد به ظاهر مذهبی و مثلاً روشنفکر.
🆔https://eitaa.com/joinchat/4287234107C630ac0a7fc
18.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽حجابمو رعایت کنم، اختلاس و گرونی حل میشه؟
✅عالیه👌
🌺https://eitaa.com/joinchat/4287234107C630ac0a7fc
باسلام واحترام
تصاویرسوئیت هایی ک مشهدخواهران رااونجا مستقرمیکنیم
اولین حرکت روزشنبه ۲۳اردیبهشت روشنبه بعدازظهرمیباشد..
بنده روزقبل زودترمیرم ودرمشهدانشالا بعزیزان ملحق وشمارازیارت خواهم کرد..جهت اطلاع عزیزانی ک مایلنددراستانه شهادت امام صادق .ع.مشهدوپا بوس امام رضامشرف شوند.هرچه زودترثبتنام کنند
...یاعلی
✍استبصار ریاض
عربستان سفیرش در ایران را معلوم کرد با سوریه آشتی کرد چین و یوهان او را به جای آمریکا و دلاراو برگزید .بحرین و امارات را به سمت ایران جلو راند.چرا مستبصر شد ؟صلابت و حقانیت مقاومت را وجدان کرد .احساس غبن نمود.هرچه پول بیشتر داد بیشتر تحقیر شد .به مصر هم چراغ سبز نشان داد که با ایران دوست شود .رئیسی و سیسی با هم بزودی ملاقات میکنند. علت توبه و استبصار ریاض و حجاز صلابت ولایت فقیه است بی تردید. تهران و ریاض با هم صهیونیسم را زودتر محو میکنند. امام عصر عج با قدرت تصرف خود قلوب را تالیف کرده است باید این فرصت طلایی را مغتنم شمرد.
@qavami
برای عضویت عدد ۳۹ را به ۳۰۰۰۱۵۱۵پیامک کنید
سلسله جلسات دانشجویی "جلباب"
🔸با محوریت: حجاب اجباری یا اختیاری؟!
🔹باحضور: سرکارخانم مهدیه منافی
(پژوهشگروکارشناس ارشد مطالعات زنان)
🗓زمان: شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه
⏰ساعت: ۲۱:۳۰
🏢مکان: بصورت مجازی در بستر اسکای روم
https://www.skyroom.online/ch/rafda/esfahan
🔴 معجزه دوم کاروان کربلا
یه مواجهه با پدرم در حرم نجف دم ضریح امیرالمؤمنین داشتم، هرچقدر وایسادم دیدم ضریحو رها نمیکنه، بعدا میگفت فضای خیلی خوبی بود حرم نجف، جذبهش گرفت منو. جوری تعریف کرد که احساس میکردم هیچجا براش بهتر از نجف نمیشه
بابای من خیلی به نوههاش وابستهس. خیلی نوهایه. پیشبینی ما این بود وقتی برسیم کربلا هرساعت هر دقیقه با یکی از نوهها میره حرم و بین الحرمین و جاهای دیگه. جالب بود وقتی رسیدیم کربلا، دیگه بابام رو ندیدیم، فقط وقت غذا تو رستوران پیداش میشد، همش تو حرم و بین الحرمین بود، تنهایی. اصلا تو یه فضا و حال دیگهای بود. نوه و زن و بچه رو دیگه کاری نداشت. اولش ما استرس داشتیم وقتی صدای گریه یا دعوای بچهها میاد، بابام حرص و جوش بخورده و بیاد دخالت کنه. ولی برعکس تو کربلا اصلا دیگه بااین چیزا کاری نداشت. تنها همین یه عکس رو با علی تو بین الحرمین ازش گرفتیم، چون دستجمعی باهم رفته بودیم. اینم بگم بابام خیلی حزباللهی و این مدلی نبود، اصلا اولشم میگفت نمیام خودتون برید، گفتم بابا این کاروانو بخاطر تو و مامان که تاحالا کربلا نرفتید راه انداختم برید زیارت. یعنی پیشبینیم این بود یه زیارت معمولی بیاد و بره.
گذشت و گذشت شب سوم که از کاظمین و سامرا برگشتیم، بابام حالش خوب نبود دیگه نیومد برای شام رستوران. رفت تو اتاق. ما آخر شب اومدیم بریم بیرون برای همکلاسیهای علی سوغاتی بگیریم، خانومم رفت به بابام سر بزنه، اومد با یه نگرانی گفت بابات خیلی حالش بده، تو نیا بمون پیشش، اومدم تو اتاق دیدم داره ناله میکنه، چشماشم بازنمیشه، هی میگفت میخوام برم حرم، از گوشهی چشماش هم اشک میریخت. گفتم حالت تهوع داری؟ گفت نه
من یه لحظه استرس شدیدی گرفتم. چون یه جورایی انگار حالت احتضار داشت، باخودم گفتم نکنه بابا دعا کرده تو کربلا بمیره؟ (بعد از برگشت کربلا گفت اتفاقا اونجا دعا کردم همینجا بمیرم. گفتم دیگه چیزی از دنیا نمیخوام، میگفت قبلا یه خواسته داشتم که داماد شدن علی پسرتو ببینم، ولی تو کربلا همینم دیگه نمیخواستم😭)
خلاصه من خیلی نگران شدم اونجا، رو تخت همونجوری که نشسته بودم رو به حرم قمر بنی هاشم کردم گفتم، آقا جان اتفاقی براش نیفته یوقت، اشکم جاری شد. یکم گذشت دیدم ناله بابام کم شد و صدای خُرخُرش بلند شد، خوشحال شدم که خوابش رفته. یک ساعت بعد مامانم اومد از حرم، گفتم مامان بابا حالش خوب نیست، حواست بهش باشه من شب آخره میخوام برم حرم.
اول رفتم حرم سیدالشهدا، اونجا زیارت کردم. جلال و عظمت سیدالشهدا یه جوریه آدم نمیتونه راحت حاجت بخواد، اونجا برای بابام دعا نکردم، بعد زیارت رفتم حرم حضرت اباالفضل، اونجا انگار راحتتری، خودمونیتره، انگار اونجارو گذاشتن برای حاجت خواستن، اصلا برای همین اسمش باب الحوائجه. وقت سحر بود و قبل اذان صبح، رفتم زیارت، چسبیدم به ضریح گفتم آقاجان بابام زائر شماس، نکنه اتفافی براش بیفته، خودت کمک کن. نمازصبح رو حرم قمربنی هاشم خوندم و برگشتم هتل، احوال بابا رو جویا شدم مامانم گفت خوبه، خوابیده. منم رفتم خوابیدم 9_10 بود، وقت صبحونه تموم شده بود. بلند شدم برم ببینم چیزی مونده از صبحونه، دیدم بابام دم در آسانسوره، گفتم خوبی؟ گفت آره الحمدالله. گفتم میری صبحونه؟ گفت نه میرم حرم؟ گفتم چیزی خوردی؟ گفت نه. گفتم بابا دیشبم هیچی نخوردی، الانم هیچی بعد داری میری حرم. همش حرم که نمیشه، بیا بریم بالا یه چیزی بخور. گفت باشه
رفتیم بالا تو رستوران دوباره حالش رو پرسیدم گفتم الان خوبی؟ گفت آره، بعد بغض کرد، گفت دیشب که حالم بد بود، نمیدونم خواب بودم یا بیداری، صدای دعا و روضه و همهمه دم ضریح میومد، ضریحو میدیدم، دوتا آقای سید اومدن یکی قدش بلندتر بود، روبروی هم وایساده بودن، قدبلندتره به اون آقا گفت این زائر ماست. میگفت لبهاشون تکون نمیخورد ولی میفهمیدم این رو دارن بههم میگن، گفت این زائر ماست، انگار داشت اجازه میگرفت برای شفا . میگفت اون سید دوم منو نگاه کرد و یه لبخندی زد و سرش رو تکون داد بهنشانه رضایت
میگفت همون لحظه بهخودم اومدم دیدم نشستم و خیس عرق شدم و داره اذان صبح رو میگه😭
نمیدونم شاید همون قبل اذان صبح که من دم ضریح حضرت عباس بودم، همهمه و صدای زائران رو میشنید، و دقیقا همین جمله رو من به حضرت عباس گفتم که آقاجان بابای من زائر شماست...
بابای من یه دستش چندماهی بود انقدر درد میگرفت که با باند کشی جوری میبست که کبود میشد، تو ماه رمضون شبها میرفت آمپول میزد، بازم تاثیری نداشت، دکترا هم چیزای مختلف میگفتن، یکی میگفت آرتروز، یکی یه چیز دیگه میگفت، شبها از درد دستش نمیخوابید. چندبار گفت حاضرم دستمو قطع کنم ولی این درد رو نکشم. بعد از این اتفاق درد دستش هم خوب شد.
اهل بیت به کسی نظر کنن و شفا بدن، همه درداشونو باهم خوب میکنن
#حسین_دارابی
معجزه اولو تو این مطلب بخونید
@hosein_darabi
2_144123984260846782.mp3
4.96M
🎧 #بشنوید
🤲دعای امام رضا برای امام زمان (علیهما السلام)
اللهمَّ أصْلحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلاَئِکَتِکَ و أیِّدْهُ بِرُوح ِالقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ و اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفَهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُل سُوءٍ أبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْناً یَعْبُدُکَ لاَ یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاَ تَجْعَلْ لأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَی وَلِیِّکَ سُلْطَاناً و أئذنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ و أجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرً.
❣اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
چرا
عاشـ😍ـق خدا
نباشم؟!
وقتے ڪہ بہ من گفتــ
تو ریحانہ ے
خلقتـــ منــی❤️
فَاِنَّ المَرأَةَ رَیحانهُ
من هم ریحانه ے خدامـــــ😍🧕🏻
۰#چادرانه♥️
#زن_عفت_افتخار
https://eitaa.com/joinchat/4287234107C630ac0a7fc
✍مردم هر وقت کار تون جایی گیر کرد ،
امام زمانتون رو صدا کنید یا خودش میاد ،
یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه...
#شهید_تورجی_زاده...🌷🕊