👌کسـے باش که
عمری با تو بودن ؛یک لحظه احساس شود
و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد...
😌😌😘
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #مدیریت_زمان قسمت ۳
🔷موسیقی زمان
چجوری غم ها را با استفاده از درک زمان از بین ببریم 🤔🙄
#استادپناهیان
#کلیپ_عالی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
👆دوستان شمیم باران ....این کلیپ های مدیریت زمان رو که فرستادیم حتما گوش بدید.... بینظیرن.... این حرفا جایی گفته نمیشه ...
من خودم هیچ وقت فکر نمیکردم درک زمان اینهمه مهم باشه!!
🌺🌸🌼
🍀☘
🌷
#شکرانه
📌 وقتی ظرف میشویی، خدا را شکر کن...!
📌شکر کن، به خاطر اینکه ظرفهایی داری که بشویی...
📌یعنی غذایی در کار بوده...
📌یعنی کسی را سیر کردی...
📌یعنی با محبت، با عشق از چند نفر مراقبت کردی...
📌برایشان آشپزی کردهای...
📌سفره ای پهن کردهای...
📌تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه ظرفی برای شستن ندارند...
📌یا کسی را ندارند که برایش سفره ای پهن کنند و سیرش کنند...
💢 خدا را شکر کن 💢
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
#آشپزی_شمیم_باران #قورمه_سبزی قسمت ۱ نکات و فوت و فن قورمه سبزی خوشمزه 😋 🔷مهم ترین نکته در قورمه س
ادامه ی نکات قورمه سبزی....از خرید سبزی و نسبت های آن تا پخت قورمه 👆
🍳 #آشپزی_شمیم_باران
#قورمه_سبزی قسمت ۳🍽🍵
ابتداگوشت روبامقدارزیادی پیاز تفت میدیم. ادویه میزنیم
سپس سبزی قورمه که آبش چکیده شده و قبلاسرخ شده رو به گوشت ها اضافه میکنیم . فلفل سیاه ویا شاخ بزی اضافه کرده آب رو اضافه میکنیم. لوبیا چیتی خیس خورده رو هم با گوشتا اضافه میکنم لوبیا رو هم میتونید از قبل بپزید و بعد اضافه کنید.
نیم پز که شد لیمو عمانی اضافه میکنیم .مقدار لیمو بستگی ب ذائقه خودتون داره. من خودم در انتها پودرش رو میزارم
باشعله ملایم هم میذاریم بپزه تا خوب جا بیفته 😋
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
من به شدت معتقدم که😤
تنها چیزی که باعث شفافیت پوست میشه،
اس ام اس واریز حقوقه😍
لامصب مثل لایه بردار عمل میکنه😂😂👍
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
میگن بطری پلاستیکی بعد از 5000 سال تو طبیعت تجزیه میشه،
اینا همش الکیه😕
1. کی 5000 سال عمر کرده تا اینو ببینه
2. من دیشب یکی رو جلو در کوچه انداختم صبح نبود😂😂
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
روحانی گفته بود ما به عقب برنمیگردیم
من یه خواهشی دارم ازش ،میشه ما به عقب برگردیم!! 😐💔
عقب خیلی بهتر بود تا الان
😂😂😂😐😐😐
#طنز
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۳۲ دیگه دلم نمیخواست ریخت عرشیا رو ببینم، از بعد ماجرای خودکشیش واقعا ازش بدم اومده ب
🔹 #او_را ... 33
رسیدم جلو در خونه عرشیا و زنگو زدم،
یکم طول کشید تا درو باز کنه...
با آسانسور رفتم بالا و دیدم در واحدش بازه.
از جلوی در صداش زدم اما جواب نداد!!
یکم ترسیدم اما آروم رفتم داخل،
از راهرو کوتاه ورودی گذشتم و پیچیدم سمت راست
که صدای دست زدن و جیغ و سوت ، باعث شد از ترس جیغ بزنم😨
عرشیا زود اومد طرفم و گفت
-نترس عشششقم😉
خوش اومدی خانومم😍
با تعجب نگاهمو تو خونه چرخوندم،
حدود ده،دوازده تا دختر و پسر اونجا بودن و خونه با بادکنک و شمع تزئین شده بود...🎈🎊🎉
یه کیک خوشگلم روی میز بود🎂
نگاهمو برگردوندم سمت عرشیا😳
-اینجا چه خبره؟؟
-هیچی خوشگلم...
دوستامو جمع کردم تا بودن با عشقمو جشن بگیرم😉
-وای تو دیوونه ای عرشیا!!
-میدونم
دیوونه ی تو😉
یدفعه یکی از دوستاش گفت
-بسه دیگه عرشیا😂
بعدا حسابی قربون صدقه هم میرید
بذار با ما هم آشنا بشن
عرشیا خندید و دستمو گرفت و برد دونه دونه دوستاشو بهم معرفی کرد.
بعد از آشنایی با همه دور هم نشستیم و یکی هم مشغول بریدن کیک شد
دوستاش خیلی شوخ و بامزه بودن،
موقع خوردن کیک کلی شوخی کردن و خندیدیم،☺️
یه ساعتی به صحبت و مسخره بازی گذشت تا اینکه عرشیا گفت
-دیگه کافیه...
خانومم عجله داره،
بذارید برسیم به آخر برنامه که منم پیشش بدقول نشم😉
با لبخند ازش تشکر کردم،
دستمو بوسید و گفت
-نیم ساعت دیگه هم صبر کنی،تمومه
بلند شد و علیرضا رو صدا کرد،
علیرضا هم گیتارشو برداشت و نشست رو کاناپه ،کنار عرشیا
دستای علیرضا شروع به رقصیدن روی گیتار کرد و صدای عرشیا...
🎶 چشات، اوج آرامشه،
نباشی قلب من، نفس نمی کشه
صدات، برام نوازشه،
صدات که می زنم، برای خواهشه
برای خواهشه.........🎶
نمیدونستم چه عکس العملی داشته باشم!
مات عرشیا رو نگاه میکردم...
فکرنمیکردم صدای به این قشنگی داشته باشه!
آهنگ که تموم شد،با صدای دست زدن بقیه به خودم اومدم!
عرشیا با لبخند نگام کرد و گفت
تقدیم به تنها عشق زندگیم❣
چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم
با لبخند از عرشیا تشکر کردم
و بعد از خداحافظی اومدم بیرون.
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۳۴
عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود!
تا چنددقیقه فکرم مشغول بود!
حتی حواسم از مهمونی فردا شب پرت شده بود،
رسیدم به چهارراه و طبق معمول چراغ قرمز...🚦
همینجور که داشتم اطرافو نگاه میکردم،چشمم افتاد به همون دختر گل فروش!
سریع شیشه رو دادم پایین!
- دختر!
دختر خانوم!
بیا اینجا!
بدون معطلی دوید سمت ماشین و گفت
-عه سلام!شمایید!😅
باز میخواید گل بخرید؟؟
-آره میخرم اما یه شرط داره!
-چه شرطی؟؟
-بیا سوار ماشین شو باهم یه دور بزنیم.
-چی ؟سوار ماشین شما؟😳
نه من نمیتونم!
-چرا؟؟مگه میخوام بخورمت؟؟
فقط میخوام یکم باهم صحبت کنیم!
-نه خانوم نمیشه...
من که شمارو نمیشناسم...
-خیلی خب ،بریم پارک همین خیابون بغلی؟
فقط میخوام چنددقیقه باهم صحبت کنیم.
-اممممم...
چی بگم...
باشه من میرم،شما هم خودت بیا!
-خب بیا سوار ماشین شو دیگه😕
-نه ممنون،من میرم شما خودتون بیاید!
راه افتاد و منم بعد سبز شدن چراغ پیچیدم تو خیابون و رفتم سمت پارک.🏞
تا برسه ماشینو پارک کردم و صبرکردم تا باهم بریم یه جا بشینیم.
از دور که داشت میومد خوب نگاهش کردم.
یه مانتو شلوار گشاد و چروک کرمی رنگ و یه کاپشن مشکی خیلی زشت و بدقواره تنش،
و یه روسری نخودی رنگ سرش بود.
چهره ی بانمکی داشت،☺️
معلوم بود از بس زیر آفتاب بوده اینجوری سیاه شده🙍♀
لبخند شیرینی رو لباش بود.
باهم رفتیم تو یکی از آلاچیقا نشستیم،
هنوز هوا سرد بود🌪
-ببخشید من باید زود برم،هنوز هیچی نفروختم!
چیکارم داشتید؟
-اسمت چیه؟؟
-نگار😊اسم شما چیه؟
-من ترنمم عزیزم
-چه اسم قشنگی😍
خیلی اسمتون نازه ترنم خانوم☺️
-ممنون،اسم تو هم قشنگه!
-ممنون،میشه زودتر بگید چیکارم دارید؟
-خونتون کجاست؟چندتا خواهر برادر داری؟کلا میخوام راجع به زندگیت برام بگی!
-برای چی اخه؟
-میخوام بدونم،لطفا بگو...
-خونمون این طرفا نیست،
فقط برای کار میایم اینجا!
پنج تا بچه ایم،منم دختر دومم،
داداش بزرگمم بیست سالشه و....
تو زندانه😞
اون سه تای دیگه هم از من کوچیکترن.
مادرم مرده،بابامم معتاده و الان من نون آور خونه ام...
دیگه چی میخوای بدونی؟؟
با دهن باز داشتم نگاش میکردم...
-تو؟؟
درسم میخونی؟؟
-تا سوم ابتدایی خوندم،بعدش بابام نذاشت برم و گفت باید کار کنی.
داداشمم فرستاد سرکار،که معمورا گرفتنش😢
با تعجب داشتم نگاهش میکردم که گفت
-چیه؟😠
چیشد؟
از بدبختیم تعجب کردی؟؟
فکر نمیکردی کسی تو دنیا باشه که مثل تو بی غم و غصه نباشه؟؟
منو آوردی اینجا که بیشتر بدبختیام بیاد جلو چشام؟؟😡
من باید برم!
من مثل تو بیکار نیستم که بشینم فضولی یکی دیگه رو بکنم و به بدبختیاش بخندم...
-ناراحت نشو!
باور کن اینطور نیست!
فقط خواستم چندتا سوال ازت بپرسم!
-بفرما!فقط زود!باید برم!
-تو چی تو زندگیت کم داری؟
فکر میکنی چی خوشبختت میکنه؟
-همون که تو زیاد داری😏
پول!
-ولی من خوشبخت نیستم...😢
باور کن...
-باشه باور کردم😡
تو چه میفهمی بدبختی یعنی چی...
دیگه سراغ من نیا خانوم😡
تو همون برو به ماشین بازیت برس!
قبل اینکه بخوام حرفی بزنم،اشکاش مثل سیل رو صورتش جاری شد و بدو بدو رفت....
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
😊❤️😊❤️
دکتر کہ دید افتِ فشارم
همیشگیست
دستِ تو را گرفت و
بہ دستم فشار داد!😉
👏 #آفرین_واسطہ_ازدواج_بشین👏
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #مدیریت_زمان قسمت ۴
🔷درک زمان
✅زمان همه چی رو میزاره سر جاش ...
حق هر کسی رو میزاره کف دستش
#استادپناهیان
#کلیپ_عالی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
#داستان
💫 دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر 💫
✍ روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:
خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام: در چه چيز؟ يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.
امام فرمود: اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
📚 بحارالانوار ج 43، ص 346 به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
🍚🍚
🍚
#مزاج_شناسی
#سبک_زندگی_اسلامی
👈 میکروبهای دهان و دندان از قند و شکر تغذیه میڪنند..
🔻بعد از سوء مزاجهای معده ، قــند و شکر سفید عمدهترین عامل پوسیدگی دندان است که در نهایت موجب تخریب مینای دندانها میشود.
استفاده از خمیر دندان های شیمیایی عامل دیگری در تخریب مینای دندان هست.
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran