🌺 برجسم و تن خسته ی ما جان آمد
یک بلبل شوریده به بستان آمد ❤️
🌺 خوش باش وبخندوگل بگو ای جانا
میلاد " رقیه ، جانه جانان آمد 😍
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
4_5803091027006852238.mp3
4.67M
#میلاد_حضرت_رقیه
حاج حسین سیب سرخی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
دل به عشقِ تو سپردم من
جایی دیگه اسیر نمیشم
هر چقدر حسین حسین میگم
خدا می دونه سیر نمیشم
دوباره اسمِ حسین اومدُ
دوباره جنونِ من بی حدُ
دلِ من بی بهونه پَر زدُ
منمُ پرچمِ رو گنبد
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکر در خونَتَن ایل و تبارم
ثروت من عشقِ اربابِ
تا با توأم فقیر نمیشم
هر چقدر حسین حسین میگم
خدا می دونه سیر نمیشم
دلمُ دستِ شما دادمُ
روز و شب به پاتون افتادمُ
میشنوی صدایِ فریادمُ
نوکرت همه ی اجدادم
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم...
اونقدر کریم و آقایی
دور و بَرِت همیشه گداست
عُمریِ حسین حسین میگم
خودِ حسین میگه عباس
حاجتِ دلِ گرفتارِ وُ
قَمرِ آسمونِ تارِ وُ
برای حسین علمدارِ وُ
تا ابد سید و سالارِ
دار و ندارم،همه کَس و کارم
نوکرِ درِ خونَتَن ایل و تبارم
#حضرت_رقیه_ولادت
#رباعی
جلب کرمِ رقیه خاتون صلوات
بر عمر کمِ رقیه خاتون صلوات
آمد غم و غصه از دل بابا رفت
بر پاقدمِ رقیه خاتون صلوات
#عبدالحسین
#حضرت_رقیه_ولادت
#رباعی
(این ماه) دل از (ماهِ محرم) برده
شادی آورده با خودش غم برده
دل برده حسین از تمام عالم
این کیست دل حسین را هم برده
.....
تابید حسین و قمرش هم آمد
سجاد و علیِ اکبرش هم آمد
گل بود به سبزه نیست آراسته شد
یعنی که رقیه دخترش هم آمد
ای کاش که در آخرِ ماه شعبان
گویند که ماهِ آخرش هم آمد
#حضرت_رقیه_ولادت
#رباعی
گیرید به دست جان که جانانه رسید
ریزید ز عرش در که دردانه رسید
فردوس برین با همه سرسبزی خویش
انگشت به لب مانده که ریحانه رسید
#علی_سلطانی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#حضرت_رقیه_ولادت
امشب قلم مسیر تولا گرفته است
اذن سرودن از خود مولا گرفته است
کار جنون هر شبه بالا گرفته است
بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است
خواهم که باز حق سخن را ادا کنم
دستم قلم اگر که قلم را رها کنم
لبریز شد ز عشق و محبت سبوی عشق
دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم
وقف جمال آینه شد جستجوی چشم
گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم
چشمی که روشن از جبل النور می شود
سرمه ز تربتش نکشد کور می شود
گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان
گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان
گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان
گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان
نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش
او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش
در بُعد مادی، ثمر باغ عصمت است
در بُعد معنوی که سراپا قیامت است
این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است
دختر به مادرش نرود جای حیرت است
این بی قرین، تجلی سیمای مادر است
یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است
این گل برای خرمی روزگار، بس
این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس
نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس
باشد به کارنامه اش این افتخار بس
او را نسب به سوره ی والفجر می رسد
با دست او به گریه کنان اجر می رسد
هرچند هستیش همه تاراج رفته است
در موج خون به سینه ی امواج رفته است
احرام اشک بسته، به حجاج رفته است
او با سر حسین به معراج رفته است
او تُعرِجُ الملائکه و ذی المعارج است
باب المراد و دختر باب الحوائج است
تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم
فرمود با حسین که ای در غمم سهیم
چون می وزید بر سر زلف شما نسیم
می شد دل رقیه ات از غصه ها دونیم
گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟
حالا که آمدی و نشستی مقابلم
حالا که آمدی و شدی شمع محفلم
حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم
راضی نمی شود به جدایی دگر دلم
بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود
انگار سال هاست که در خواب رفته بود
بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود
بر زخم های پیکر او ناله مانده بود
رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود
او مانده بود و آن زن غساله مانده بود
با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود
آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟
ای نور چشم و دختر غم پرور حسین
یادآور غم و محن مادر حسین
جان تو شد فدای حسین و سر حسین
دست مرا بگیر تو ای دختر حسین
لطفی نما که سختی هجران کشیده ام
چندی شده است کرببلا را ندیده ام
#سید_روح_الله_موید
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🦋🌹 #دوبیتی_حضرت_رقیه_س
🌹🦋 #مولودی_حضرت_رقیه_س
بر یاس سه ساله شِبــه زهـرا صــلوات
بر عشق حسیــن و جان سـقا صـلوات
در روز تــولـــدش دمـــادم بفـرست
بر بــاب حـوائـج گـل طـاهـا صــلوات
🌸🌺🌸🌺🌸
محبـــوبهٔ حـق ، روح منــاجات رسید
دریــای کـــرم ، قبـــلهٔ حـاجـات رسید
چشم و دل صاحب الزمان روشن باد
دُردانـه تــرین عمـــهٔ ســـادات رسید
🌸🌺🌸🌺🌸
بر شـــامِ مدینـــه ، نور مهتـــاب آمد
آن گنـــــج نهـــان ، گوهـر نایاب آمد
با زمـزمـه در عرش ، ملائک ، همگـی
گفتنـــــد کــه دردانــهٔ اربـاب آمد
🌸🌺🌸🌺🌸
زهرای سه ساله،جلوه ای از یاس است
هر دانهٔ اشک چشـــم او المــاس است
محبـــوب دل حضــرت ارباب است و
هم زینت دوش حضـرت عباس است
✍شاعر:رقیه سعیدی کیمیا
🌸🌺🌸🌺🌸
عمریست روز و شب پِیِ این دودمانیم
محتاج اولاد علی شاه جهانیم
در حلقه سر مستی دیوانگانیم
از فتنه های این زمانه در امانیم
🌸🌺🌸🌺🌸
اصلا مگر داریم ازین بهتر حواله
ما را سپرده حق به خاتون سه ساله
ای نور چشم حضرت سقا رقیه
آرام جان زینب کبری رقیه
عشق رباب و ام لیلا یا رقیه
جانانه و دردانه بابا رقیه
🌺🌸🌺🌸🌺
ای شاهکار خلقت ای زهرای ثانی
تو افتخار سرور آزادگانی
ای کار اسم اعظمت مشکل گشایی
خُلقا و خَلقا حضرت خیرالنسایی
چیزی ندیدیم از تو غیر از باوفایی
با تو کدامین شغل بهتر از گدایی
🌸🌺🌸🌺🌸
ای روضه تو شاهراه استجابت
لطف تو را دیدیم قبل از عرض حاجت
عمر کم تو شیعه را بیدار کرده
از هر چه ظالم در جهان بیزاز کرده
کار تمام دشمنان را زار کرده
لعنت به هر کس که تو را انکار کرده
🌸🌺🌸🌺🌸
هرگز نشد نور حسینی تو خاموش
اصلا نگردد نام نامی ات فراموش
🌸🌺🌸🌺🌸
ما نوکرت آبا و اجدادی رقیه
ما زیر دینت در غم و شادی رقیه
هستیم مجنونت ز نوزادی رقیه
تو گریه کردن یاد ما دادی رقیه
🌸🌺🌸🌺🌸
ای بیت الاحزان تو در ویرانه شام
اشکت قیامت کرده در تاریخ اسلام
با اینکه دارد گریه شرح ماجرایت
با اینکه گشتی پیرتر از عمه هایت
با اینکه جان نگذاشت کعب نی برایت
اما عزیزت کرد تا محشر خدایت
🌸🌺🌸🌺🌸
نان از کرمِ رقیهجان… مارا بس
جانی ز دمِ رقیهجان… مارا بس
در بین تمام آرزوها... یارب
یک شب حرمِ رقیهجان… مارا بس
(#سیدمجتبی_شجاع)
🌸🌺🌸🌺🌸
(این ماه) دل از (ماهِ محرم) برده
شادی آورده با خودش غم برده
دل برده حسین از تمام عالم
این کیست دل حسین را هم برده
🌸🌺🌸🌺🌸
تابید حسین و قمرش هم آمد
سجاد و علیِ اکبرش هم آمد
گل بود به سبزه نیست آراسته شد
یعنی که رقیه دخترش هم آمد
ای کاش که در آخرِ ماه شعبان
گویند که ماهِ آخرش هم آمد
🌸🌺🌸🌺🌸
گیرد به دست جان که جانانه رسید
ریزید ز عرش در که دردانه رسید
فردوس برین با همه سرسبزی خویش
انگشت به لب مانده که ریحانه رسید
(#علی_سلطانی)
🌸🌺🌸🌺🌸
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بحر طويل حضرت رقيه س
کیستم من دُر دریای کرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم، همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم، سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم، سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه یگانه دُر شهوار حسینم، به خدا عمة ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آینهام وجه امام شهدا را.
بند دوّم
روز عاشور که در خیمه پدر از من مظلومه جدا شد، به رخم بوسه زد و اشک فشان رو به سوی معرکة کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد، به ره دوست فدا شد، حرم الله پر از لشکر دشمن شد و چون طایر بیبال پریدم، گلویم تشنه و با پای پیاده به روی خار دویدم، شرر از پیرهنم شعله کشید و ز جگر آه کشیدم که سواری به سویم تاخت و با کعب سنان بر کمرم زد، به زمین خوردم و خواندم ز دل خسته خدا را.
بند سوّم
شب شد و عمه مرا برد، سوی خیمه و فردا به سوی کوفه سفر کردم و از کوفه سوی شام بلا آمدم و در وسط ره چه بلاها به سرم آمد و یک شب ز روی ناقه زمین خوردم و زهرا بغلم کرد و سرم بود روی دامن آن بانوی عصمت به دلم شعله آهی که عیان گشت سیاهی و ندانم به چه جرم و چه گناهی به جراحات جگر زخم زبانش نمکم زد، دل شب در بغل حضرت زهرا کتکم زد، پس از آن دست مرا بست و پیاده به سوی قافله آورد، چه بهتر که نگویم غم دروازه شام و کف و خاکستر و سنگ لببام و ستم اهل جفا را.
بند چهارم
همه شب خون به دل و موج بلا ساحل ما شد که همین گوشة ویرانهسرا منزل ما شد، چه بگویم که چه دیدم، چه کشیدم، همه شب دم به دم از خواب پریدم، پس از آن زخم زبانها که شنیدم، چه شبی بود که در خواب جمال پسر فاطمه دیدم، چو یکی طایر روح از قفس جسم پریدم، به لبش بوسه زدم دور سرش گشتم و از شوق به تن جامه دریدم، دو لبم روی لبش بود که ناگاه در آن نیمه شب از خواب پریدم، زدم آتش ز شرار جگرم قلب تمام اُسرا را.
بند پنجم
اشک در دیده و خون در جگر و آه به دل، سوز به جان، ناله به لب، سینه پر از شعله فریاد، زدم داد که عمه پدرم کو؟ بگو آن کس که روی دامن او بود، سرم کو؟ چه شد آن ماه که تابید در این کلبه احزان و کشید از ره احسان به سرم دست نوازش همه از ناله من آه کشیدند و به تن جامه دریدند که ناگه طبقی را که در آن صورت خورشید عیان بود نهادند به پیشم که در آن رأس منیر پدرم بود، همان گمشده قرص قمرم بود، سرشکش به بصر بود و به لب داشت همی ذکر خدا را.
بند ششم
چه فروزان قمری بود، چه فرخنده سری بود رخ از خون جبین رنگ، به پیشانی او جای یکی سنگ، لب خشک و ترک خوردة او بود کبود از اثر چوب به اشک و به پریشانی مویش که نگه کردم و دیدم اثر نیزه و شمشیر به رویش بغلش کردم و با گریه زدم بوسه به رگهای گلويش نگهش کردم و دیدم دو لبش در حرکت بود به من گفت عزیز دلم اینقدر به رخ اشک میفشان و مزن شعله ز اشک بصرت بر جگرم، آمدهام تا که تو را هم ببرم، از پدر این راز شنیدم ز دل سوخته یک «یا ابتا» گفتم و پروازکنان سوی جنان رفتم و دیدم عمو عباس و علیاکبرِ فرخنده لقا را.
بند هفتم
حال در شام بوَد تربتِ من کعبه حاجات، همه خلق به گرد حرمم گرم مناجات بیایید که اینجاست، پس از تربت زینب حرم عمه سادات، همانا به کنار حرم کوچک من اشک فشانید، به یاد رخ نیلی شدهام، روضه بخوانید به جان پدرم دور مزار من مظلومه بگردید و بدانید که با سن کمم مادر غمخوار شمایم، نه در این عالم دنیا که به فردای قیامت به حضور پدرم یار شمایم، همه جا روشنی چشم گهربار شمایم، همه ریزید چو «میثم» ز غمم اشک که گیرم همه جا دست شما
استاد غلامرضا سازگار
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#بحرطویل
سحری روشن و عاشق/سحری غرقِ شقایق/سحری چاک گریبان و/شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامهی شوری است
که در حلقهی گیسوی ستاره/زمان/ لحظهی احساس/زمین تکّهی الماس/پُر از عطرِ گلِ یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/زِ طربخانهی سینه/پِیِ دلهای دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیدهی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانهی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامهی شوری است
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و مِنا را و صفا را/وَ زِ سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هالهی راز است
در این بزمِ معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد از عشق لبالب/وَ گُلِ خنده شکوفاست به رخسارهی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وَز آن قامت سرشار زِ دلدار/وَز آن چهرهی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم میزند و منتظرِ عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
چه شد باز/که در باز شد و لحظهی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُلهای از برگ گل یاس/و پیچیده به قُنداقهای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/وَ ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچهام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساستر از معنیِ احساس/و آئینهتر از آینه در بوسهی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاستر از یاس
و ای شبنم شیرین مَنِشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/
خدایا چه گُل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/
که زینب به نَمِ اشکی و با سینهی پُر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسرِ اُمِ بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترکِ نازِ حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که میبود حدیثِ فدک و غصبِ فدک/زخمِ دلِ حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
(حسن لطفی
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌼🍃💥💕🍃💥💕
🍃💥🍃﷽
💥🍃🌼
💕
#میلاد
#حضرت_رقیه(س)
#سبک_ستاره_بریزید👏👏👏
#مناسب_برای_مجالس_خانمها
#بند_اول🍃
آسمان شبها گشته پر ستاره نور
آمد گلی از ره خسته تر ولی صبور
جان مادر گوهر پرپر عمه دلبر رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏
#بند_دوم🍃
ماه رخ گل را مولا پر ثمر نمود
هرگلی که آمد اللهش قمر نمود
شمع تارم ابر بهارم ای گل زارم رفیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
#بند_سوم🍃
ای سه ساله من درد تو بلای جان
پاس باغ حیدر اسم تو دوای جان
نور دیده یاس سپیده هستی گزیده رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
ای شبیه مادر نو گل باغ حسین
ای هستی بابا نور چشم عالمین
شبه مادر دردانه دختر ای گل حیدر رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
#اجرای_سبک🎤
کربلایی روح الله کمایی
#التماس دعای فرج
💕
💥🍃🌼
🍃💥🍃
🌼🍃💥💕🍃💥💕
236.5K
#میلادحضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🎤کربلایی روح الله کمایی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💐🌸💐🌺🌼💐🌸💐🌼
❤️اَلسّلام علیک ای گُل گُلزار حسین بن علی ♥️
#یاحضرت رقیه سبنتالحسین ع🌸🍃
🌺عابس به روی پیکر مستش سری نداشت
🌼فطرس برای بال گشودن پری نداشت
🌸خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر
🌺یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت
🌼کوثر برای سینه زنانش نمینوشت
🌺گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت
🌿در بحر ولا گوهر نایاب آمد
🌱در شام سیاه دختر مهتاب آمد
🍃با ذکر حسین حسین همه گل ریزید
🌿میلاد رقیه بنت ارباب آمد
💐فرارسیدن میلاد با سعادت حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما را به پیشگاهت امام زمان( عج) وشما عزیزان اعضای محترم #ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_اهلبیت ع وکانالهای مربوطه تبریک،تهنیت وشادباش عرض می نماییم .💐
و خدا را قسم میدهیم به عمه جان سه ساله اش امر فرج را مهیا کند، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(( ص ))
(( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ))🌹
#مديريت_وخادمین_گروه_مجمع_الذاکرین
#التماس_دعا🙏
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶
💐🍀💐🍀💐🍀
🌼سرود میلاد حضرت رقیه علیهاالسلام
#میلاد_حضرت_رقیه_س
➖➖➖➖➖
شب میلاده نوه ی حیدره کراره
عیدیمون امشب توی دستای علمداره
قنداقش محشره
روی دستای علی اکبره
با لبِ خندونِش
دل از دل حسین میبره
کِل می کِشن ، ملائکِ مُقرّبین
شادی شده،با دل شیعه ها عجین
آخه امشب،شده نازل،قرآن مبین
➖➖➖➖➖
چه هیاهویی میون عالم بالا شد
شکرحق امشب درِجنّت به رومون وا شد
نازگلِ حسینه
چراغ خونه ی مولامونه
عاشق اسمشیم
خنده ی رقیه دنیامونه
کرم کرم ،فراوونه امشبه رو
غصه از دل ها بیرونه امشبه رو
همه عالم،غرق جنونه امشبه رو
➖➖➖➖➖
اومده اونکه جاش روی دوش اباالفضله
از همون اول توی آغوش اباالفضله
اونقده محشره
که همه میگن چقدر نازه
جبرییل خادمش
یه نیگاش فرشته میسازه
خبر خبر، چه خبره تو آسمون
عیدی میخوایم،از بابای رقیه جون
عیدیِ ما، کربلا با، صاحب زمون
یارقیه............
➖➖➖➖➖
@ewwmajmamolodi
🌠🌠🌠سبک اجرا👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d
#ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_ اهلبیت ع
عرض سلام وادب وخوش آمدگویی🌸
سپاس ازهمراهی شما دوستان بزرگوار🙏
جهت دسترسی راحت تر به مطالب
ودرخواستی های شما بزرگواران وارسال سریع ازطریق گروه ما 😍
روی لینک آبی بزنید و وارد گروه شوید
...و تو آمدی؛ ناگهانتر از همه بارانهای بهاری آمدی و بی مضایقه باریدی.
مهربانتر از همه بارانها، مهربانیات فراگیر شد.
رقیه جان لبخند تو، طلیعه مهر بود، در بادیه های تاریکی؛ شریعه عشق بود در بیابانهای سوخته.
ای سه بهار دیده سالروز ولادتت گل باران
💐ولادت حضرت رقیه خاتون مبارک
#ولادتحضرترقیهسلاماللهعلیها
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐میلاد با سعادت حضرت رقیه (س) دخت بنت الحسین (ع) بر عاشقانش مبارک باد.
#میلادحضرترقیهسلاماللهعلیها
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#سبک باید بزنم دل رو به دریا
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
به صاحب سفره امشب دل سپردم
به عشق روي يار ايمان آوردم
سر سفره افطاري ساقي
شراب كوثر از پيمونه خوردم
ميخونم امشب امشب سرود مستي
روزه مو ساقي ساقي زدي شكستي
دوباره كارم كارم شد مي پرستي
ساقي بيا ببرم/پاتو بزار رو سرم
امشب ميخوام برم مدينه
مقيم اون وطنم/آواره حسنم
دلم سرِ راهش ميشينه
💚ياحسن بن علی۳یامولا
فرشته از بهشت هديه مياره
بارونِ گل رويِ سرش ميباره
علي افطار ديگه خرما نميخواد
لباش و رو لبِ حسن ميذاره
چهره نازش نازش چه پر فروغه
دوره گهوارش به به چقدر شلوغه
جمله يوسف زيباست ديگه دروغه
زيباتر از قمره به فاطمه جيگره
نمادي ازعلي و زهراست
قبلگه عالمه لالايي فاطمه
چه باشكوهه و چه زيباست
💚ياحسن بن علی۳یامولا
يه قرصِ نون بدن به ماها بسه
يارونشون بدن به ماها بسه
درِ اين خونه از اين مردِ آقا
يه استخون بدن به ماها بسه
لطفِ حق جاريست جاريست تواين ليالي
ميده باز عيدي عيدي مولي الموالي
پر ميشه امشب امشب دستاي خالي
عيديِ ما حسنه كرببلا حسنه
اين آرزومونه توسينه
باذكر و شور و نوا باجمع این عاشقا
از كربلا بريم مدينه
ياحسن بن علی ۳یامولا
(مجتبی صمدی شهاب)
🌙🍃🌙🍃🌙🍃🌙🍃
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
240.5K
🌹#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
🌹#سرود
🌹سبک:ای صفای قلب زارم
🎤مداح :کربلایی سعید سلطانی
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین