eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
21.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
110 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi مدیریت👇 @khadeem110 #هشتک کانال حذف نشود❌ لینک گروه👇 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا به توکل به اسم اعظمت می گشایيم دفتر امـــروزمان را ... باشد ڪه در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت بخش دفترم باشد ... الهی به امید تو💚
‍ زیارتنامه امام جواد علیه السلام 🍃🌸🌸🍃 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَجِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِیرَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سِرَّ اللَّهِ [سِتْرَ اللَّهِ‏] السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ضِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَنَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا کَلِمَةَ اللَّهِ  السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّیِّبُ مِنَ الطَّیِّبِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْآیَةُ الْعُظْمَى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ الْکُبْرَى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاتِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ [الْمُعْظِلاتِ‏] السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلِیُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَافِ،  السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ وَ أَنَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ رُکْنُ الْإِیمَانِ وَ تَرْجُمَانُ الْقُرْآنِ  وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّ مَنْ أَنْکَرَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَ الرَّدَى  أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
(ع) مه منوّر شعبان مه رسول خداست مه مبارک میلاد سیدالشهداست به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر که روی دست محمد عیان چراغ هداست تمام دین به روی دست‌های ختم رسل و یا کتاب خدا روی سینة زهراست به عدل و عزت و آزادی و کمال و شرف خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت که این امام حسین است یا رسول خداست نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش که بوی عطر خدا در مشام باد صباست اگر تمام ملائک ز گاهوارة او پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست خدا به یمن قدومش بهشت را آراست ز گاهواره به گودال خون نگاهی کرد به خویش گفت که میلاد ما شهادت ماست تمام خلقت یک لحظه بی حسین مباد که بی حسین زمین بی‌کس و زمان تنهاست به حلق تشنه و لب‌های خشک او سوگند که خون او به گلستان وحی، آب بقاست گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست از آن تمام بلاها به چشم او زیباست مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین خدای داد به او هست و هست او را خواست اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باک که گشت قامت اسلام با قیامش راست وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست که تا قیام قیامت از او نماز به پاست همیشه حج به وجود حسین می‌بالد که کربلاش صفا بود و مروه شام بلاست نماز و روزه و حج و جهاد می‌گویند حیات ما همه مرهون سیدالشهداست به پور هند جگر خواره چون گشاید دست کسی که رشد و نموّش به دامن زهراست زهی جلال که در روی خون گرفتة او به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست مگر نه خوردن خاک آمده به شرع حرام چه حکمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟ به تحت قبّه او کن بلند دست نیاز بگیر حاجت خود را که مستجاب دعاست همه به حشر صدا می‌زنند یا زهرا ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست قسم به ذات خداوند قادر بی چون که خونبهاش خداوندگار بی همتاست تمام اهل قیامت به چشم می‌بینند حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست هنوز نالة هل من معین اوست بلند هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش هنوز پیکر صد چاک او به دوش شماست حسین رهبر آزادگان به هر عصری حسین راه نمای تمام نهضت‌هاست حسین مشعل تابندة هدایت خلق حسین مصحف نور است و آیت عظماست حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست گواه زندة من، ارجعی الی ربک که بر حسین همانا خدا مدیحه سراست حسین سورة فجر و حسین آیه نور حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست حسین زندة حق و حسین کشتة حق حسین بر همه باطل ستیزها مولاست به وصف او که خدایش ثنا کند میثم قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماه‌پاره قلب آل‌الله خرم، چشم خیرالناس روشن خانۀ مـولا شده از طلعت عباس، روشن **** چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی چشم شو تا بنگری آیینۀ حق‌الیقین را شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را **** فاطمـه! ام‌البنین! شیرخـدا را شیر زادی مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی سـورۀ انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این فاش می‌گویم کـه زهرا را حسین دیگر است این **** روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش کیست این ریحانه‌yالحیدر کـه زهرای بتولش کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟ نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است **** اوست آن عبدی که کس نشناخت او را جز امامش ناتمامش خوانـده‌ام خوانم اگـر ماه تمامش لرزه‌ها افکنده بر پشت سپاه کفر، نامش از خـدا و انبیـا و اولیـا بــادا سلامش شأن او شأن امامت دست او دست کرامت سایۀ قـدش قیامت تا قیامت راست‌قامت جز علی هرکس بگویـد مدح او باشـد شکستش بوسه‌گاه مرتضی روی و جبین و چشم و دستش گشت تقـدیم خـدا روز شهـادت بـود و هستش دست از دست و سر و جان شست در عهد الستش بر وفای عهد خـود تا پای جان استاد، آری! هم شعار بذل جان سرداد هم سر داد، آری! **** ای که با خون خدا ممزوجی و خون خدایی دستگیـر عالم و سردار دست از تن جدایی نور چشم فـاطمه، مصباح مصبـاح‌الهدایی بلکه در روز قیـامت بـر شهیـدان مقتدایی تو علمـدار حسینی تـا ابد یار حسینی شیر عاشورای خون و مرد ایثار حسینی **** بـازوی فرزنـد زهـرا دست از پیکـر جدایت چارده معصوم را باشـد بـه لـب ذکر ثنایت بلکه هنگام ولادت کـرده شیر حق دعایت کیستی تو که امامت گفت جان من فدایت؟ ای همـه آزادمردان شاهد آقایی تو خضر با آب حیاتش تشنۀ سقایی تو **** آب دریـا نعـره زد تا جرعه‌ای از آن بنوشی غیرتت می‌گفت باید چون دل دریا بجوشی بیـن دریـا تشنـه بـاشی آب دریا را ننوشی مرحبا! تا آخریـن خط عطش بایـد بکوشی ای شـرار تشنگی نور چراغ مکتب تو بحر سوزان تب تو آب عطشان لب تو **** تــو دلـت آرام امـا آب دریــا بــی‌قرارت بحر، رفع تشنگی کرده ز چشم اشک‌بارت بلکـه دریـا قرن‌هـا گردیده بر گرد مزارت آب شد خون جبین و گشت جاری بر عذارت سوخت در آب روان بـر تشنگان پـا تا سر تو شک ندارم اینکه زهرا خوانده خود را مادر تو دل گرفتـار تـو امـا تـو گرفتـار حسینی جـان جانانی و با جـانت خریدار حسینی از ولادت تا شهادت محو دیدار حسینی بلکه فردای قیـامت هم علمدار حسینی کیستی تو؟ کیستی تو؟ ای عطش آب بقایت وقت جـان دادن پیمبـر آب آورد از برایت **** ای سلام آب بر لب‌های خشکت تا قیامت ای پس از ایثار جان خویش هم یار امامت یافته عشق و وفا از خون بازویت سلامت سـائل درگـاه تـو آقایـی و جود و کرامت این تویی مولا! که منت بر سر «میثم» نهادی نخـل خشکش را ز بحـر بی‌کرامت آب دادی
امشب خدا بر یوسف زهرا پسر داد امشب خدا شمس ولایت را قمر داد قرص قمر نه بلکه خورشیدی دگر داد از ماه و از خورشید گردون خوب تر داد بر زاده ی خیر البشر خیر البشر داد جان ها فدایش باد کو جان حسین است این بهترین نجل امیرالمؤمنین است این افتخار بانوی ایران زمین است این جان قرآن روح ایمان رکن دین است این طا و ها و حا و میم و یا و سین است این سیّد سجّاد زین العابدین است این بر فراز دست، قرآن حسین است آیینه ی حسن رسول اکرم است این مولای کلّ عالم است و آدم است این احیاگر جان دو صد عیسی دم است این دُرِّ سه دریا هشت گوهر را یم است این ای شهربانو شهریار عالم است این ماه تو و خورشید تابان حسین است تکبیر می بوسد دهان وقت نمازش چشم دعا در ره به هنگام نیازش آید زشش سو استجابت پیشبازش قرآن بود دلداده یصوت حجازش توحید جوشد از صدای دلنوازش در عضو عضوش روح ایمان حسین است باید دوباره در جهان پیغمبر آید از بیت حقّ بنت اسد با حیدر آید وز بهر حیدر همچو زهرا همسر آید همچون حسین از دامن آن مادر آید شاید که زین العابدین دیگر آید کاین پنج تن را روح و ریحان حسین است از سجده های او عبادت یافت زینت وز خاک درگاهش سعادت یافت زینت وز او بزرگیّ و سیادت یافت زینت با صبح میلادش ولادت یافت زینت وز خطبه ی گرمش شهادت یافت زینت این خطبه فریادِ خروشان حسین است وجه خدا ماه جمال نازنینش نقش گُل روی محمّد (ص) در جبینش دست امیرالمؤمنین در آستنیش خورشید پیشانی گذارد بر زمینش علم تمام انبیا نقش نگینش در سینه اش دریای عرفان حسین است این است کز سوی خداوند مبینش آمد ندای انت زین العابدینش گوید به صورت آفرین نقش آفرینش خوانند ره پویان حقّ حقّ الیقینش از آستین ریزد دو صد روح الامینش سر تا قدم جان است و جانان حسین است زنجیرها وقت دعا هم صحبت او شمشیرها روز غزا در خدمت او بعد شهیدان شد اسارت نهضت او دشمن چهل منزل ذلیل عزّت او یادآور احزاب و خیبر قدرت او حتّی حقّ مشتاق یارب یارب تو ای قدسیان محو مناجات شب تو ای عرشیان را بال، فرش مکتب تو ای انبیا را شعله ی تاب و تب تو ای ذکرها لب تشنه ی لعل لب تو هر ذکر تو یک دُرّ غلطان حسین است تو کیستی پرورده ی خون خدایی سر تا قدم خورشید حسن ابتدایی الحق که ارباب دعا را مقتدایی با احمد و زهرا و حیدر هم صدایی تو مطلع الانوار مصباح الهدایی روی تو خورشید درخشان حسین است صدها کلیم الله هزاران پور مریم باید وضو گیرند زآب چاه زمزم تا از تو گویند ای ولی الله اعظم این کار ناید از هزاران همچو «میثم» گر می زنم یک عمر از مدح شما دم فیض شما و لطف و احسان حسین است
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـه دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجـه تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده (ع)
پیمبران همه از جای خود قیام کنید نماز رو بـه سوی مسجدالحـرام کنید ز نـام نامــیِ پیغمبــر احتـرام کنید می طهور به دست خدا به جام کنید سپس به غار حرا رفته، ازدحام کنید ز جان و دل به رسول خدا سلام کنید شب امید شمـا و شب نویـد شماست ادب کنید که عید خدا و عید شماست **** پیــام فتــح و نویــد ظفــر مبارک باد دعــای عمــر شمــا را اثــر مبارک باد خجسته عیـد بشـر بــر بشـر مبارک باد تمام شـد شـب هجـران سحر مبارک باد خجستـه بــعثت پیغامبــر مبــارک باد به جن و انس و ملک، این خبر مبارک باد خبر دهید که عید اخوّت آمده است خزان گذشت، بهار نبوّت آمده است **** خبر دهید امم را که فتح باب شماست خبر دهید که پایان اضطـراب شماست خبر دهید که آغــاز انقـلاب شماست خبر دهید که توفیق بی‌حساب شماست خبر دهید که اسلام دین ناب شماست خبر دهید کتـاب خـدا کتاب شماست خبر دهید که ختم رسل بشیر شماست خبر دهید که مـولا علی امیر شماست **** خبر دهید که «اقرء» بـه مکه نازل شد خبر دهید که «اضرب» شعارِ باطل شد خبر دهید که قانـون عدل، کامل شد خبر دهید که قرآن چراغ محفل شد خبر دهید: مریدان! مراد حـاصل شد نــزول ســورۀ «یـا ایّها المزمّل» شد رسد زکوه و در و دشت و سنگ و نخل و گیاه صــدای زمزمـۀ لا الــه الا الله **** بخــوان محمّـد! آوای تــو صــدای خداست بخوان کــه هـر چـه بخوانی، پیام آخرِ ماست بخوان‌بخوان که هماهنگ با تو ارض و سماست بخوان بخوان که از اوّل بشر تو را می‌خواست قیـام کـن کـه قیــامت قیــامتِ کبــراست قیام کــن کــه کنـد عدل با تو قامت راست تو را دهند ندا راهیـان وادی نـور تو را زنند صدا دختران زنده به گور تو منجـی همـه بـا انقراض دنیایی تو بـا فـروغ خداییـت عالـم‌آرایـی تو تا قیــام قیـامت، پیمبــرِ مایی تو یار خلق به دنیایی و بـه عقبایی تو رهبر همگانـی، اگر چـه تنهایی تو در تمـام ملل، مـاه انجمن‌هایی بخوان که قدر و مقام و جلالتت دادیم رُسـل نیامده، حکم رسـالتت دادیم **** محمّد ای به تو از ذات پـاک حیِّ ودود همـاره بــاد سـلام و همـاره بـاد درود خدای بود و تو بودی، جهان نبـود نبود عدم به میمنت خلقت تـو یـافت وجود خدا به نور تو از روی خویش پرده گشود بشر به یمن تو بر خاک، روی طاعت سود جزیرۀالعرب از نظم تو گرفت نظام جمال تـوست چراغ تجلّیِ اسلام پیمبـران عظمـت یافتنــد بـا نامت دمیده در همه عـالم فروغ اسـلامت رسید سنگ ملامت ز هر در و بامت زدند طعنه و دادند سخت دشنامت زهی مکارم اخلاق و لطف و اکرامت نگشت تلخ ز بیداد دشمنان کامت اگر چه سنگ عدو گشت پاسخ سخنت زدی تبسم و خون بود جاری از دهنت **** چهارده صده روشن چراغ حکمت توست چهارده صده قـرآن پیـام وحـدت توست چهارده صده جاری بحـار رحـمت توست چهارده صده پاینــده نـام امّـت تـوست چهارده صده بر کف لوای عتـرت توست چهارده صده بر امّت ایـن وصیّت توست که ای تمامی امـت منـم پیمبرتان منم پیمبر و مولا علی است رهبرتان **** علی وصی مـن است و علـی ولـی خداست علی ســراج منیــر و علــی چراغ هداست علی رکوع و سجود و علی سـلام و دعاست علی است با حق و حق در پی علی پویاست علی حقیقت حـق، حـق بـدون او تنهاست علی، علی، علـی آری علـی امــام شماست بنای دین بقایش که هست عالمگیر یکـی ز غار حرا دیگری بود ز غدیر **** یقین کنید که مشکل‌گشا علی است علی! یقین کنید که دست خدا علی است علی! یقین کنید فقـط مقتــدا علی است علی! یقین کنید که شمس‌الضحا علی است علی! یقین کنید که صاحب لوا علی است علی! یقین کنید امــام شمـا علـی اسـت علی! قسم به ذات خدایی کز اوست هرچه که هست یقین کنید کـه اسـلام بــی‌علی کفــر است **** حقیقتی است که کتمان آن بـوَد تـکفیر قسم بــه آل محمّــد، بـه آیــۀ تطـهیر قسم بـه آنچـه قلـم کـرده از ازل تحـریر کـه دســت قـدرت پـروردگار حـیِّ قدیر شناسنامـۀ مــا را زده اسـت مهــر غدیر علی همان شب بعثت به خلق گشت امیر قسم بـه ذات خـداوندگار لم یزلـی تمام دین محمّد علی، علی‌ست، علی(ع)
. 🌹 امیرالمومنین_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام # توکعبه ی عوالم بالاشدی علی توشُعله شُعله آتشِ دلهاشدی علی توعین ولام ویای خداتاشدی علی ماییم و هر نفس نفسِ ما شدی علی یک واژه است عزتِ دنیا علی علی آنچه به دل به سینه به سَر داشتم علیست ذکری که در تمامِ سحر داشتم علیست نامی که در گشودنِ در داشتم علیست عمرم علیست هرچه نظر داشتم علیست ای سر به پات رفته به مولا علی علی شکرخدا علی همه ما را خطاب کرد لطفش بلند باد که کارِ ثَواب کرد آنکس که بندگیِ علی انتخاب کرد او را نگاهِ فاطمه عالیجنات کرد گفتیم قبل حضرتِ زهرا علی علی آشفته مویم و تبِ طوفان من علیست کنعانم آرزوست سُلیمان من علیست دنیابه خود بدیده که جانا ن من علیست با خون رقم زنم شه و سلطان من علیست امشب بیا بزن رگِ ما را علی علی مرد است آنکه بر درِ میخانه می،خورد مست است آنکه تا تَهِ پیمانه می،خورد عشق است آن لبی که به جانانه می،خورد در پایِ عشق جز تو که مردانه می، خورد، آن کیست غیرِ حضرت مولاعلی علی حیدرتویی و با تو خبرها همه خوش است لبخند میزنی که نظرها همه خوش است اُفتادن به پیشِ تو سرها همه خوش است با تو طلوع شمس و قمر ها همه خوش است (مجنون) شدم برا ی تولیلا، علی علی ✅
(ع) مه منوّر شعبان مه رسول خداست مه مبارک میلاد سیدالشهداست به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر که روی دست محمد عیان چراغ هداست تمام دین به روی دست‌های ختم رسل و یا کتاب خدا روی سینة زهراست به عدل و عزت و آزادی و کمال و شرف خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت که این امام حسین است یا رسول خداست نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش که بوی عطر خدا در مشام باد صباست اگر تمام ملائک ز گاهوارة او پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست خدا به یمن قدومش بهشت را آراست ز گاهواره به گودال خون نگاهی کرد به خویش گفت که میلاد ما شهادت ماست تمام خلقت یک لحظه بی حسین مباد که بی حسین زمین بی‌کس و زمان تنهاست به حلق تشنه و لب‌های خشک او سوگند که خون او به گلستان وحی، آب بقاست گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست از آن تمام بلاها به چشم او زیباست مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین خدای داد به او هست و هست او را خواست اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باک که گشت قامت اسلام با قیامش راست وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست که تا قیام قیامت از او نماز به پاست همیشه حج به وجود حسین می‌بالد که کربلاش صفا بود و مروه شام بلاست نماز و روزه و حج و جهاد می‌گویند حیات ما همه مرهون سیدالشهداست به پور هند جگر خواره چون گشاید دست کسی که رشد و نموّش به دامن زهراست زهی جلال که در روی خون گرفتة او به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست مگر نه خوردن خاک آمده به شرع حرام چه حکمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟ به تحت قبّه او کن بلند دست نیاز بگیر حاجت خود را که مستجاب دعاست همه به حشر صدا می‌زنند یا زهرا ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست قسم به ذات خداوند قادر بی چون که خونبهاش خداوندگار بی همتاست تمام اهل قیامت به چشم می‌بینند حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست هنوز نالة هل من معین اوست بلند هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش هنوز پیکر صد چاک او به دوش شماست حسین رهبر آزادگان به هر عصری حسین راه نمای تمام نهضت‌هاست حسین مشعل تابندة هدایت خلق حسین مصحف نور است و آیت عظماست حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست گواه زندة من، ارجعی الی ربک که بر حسین همانا خدا مدیحه سراست حسین سورة فجر و حسین آیه نور حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست حسین زندة حق و حسین کشتة حق حسین بر همه باطل ستیزها مولاست به وصف او که خدایش ثنا کند میثم قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماه‌پاره قلب آل‌الله خرم، چشم خیرالناس روشن خانۀ مـولا شده از طلعت عباس، روشن **** چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی چشم شو تا بنگری آیینۀ حق‌الیقین را شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را **** فاطمـه! ام‌البنین! شیرخـدا را شیر زادی مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی سـورۀ انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این فاش می‌گویم کـه زهرا را حسین دیگر است این **** روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش کیست این ریحانه‌yالحیدر کـه زهرای بتولش کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟ نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است **** اوست آن عبدی که کس نشناخت او را جز امامش ناتمامش خوانـده‌ام خوانم اگـر ماه تمامش لرزه‌ها افکنده بر پشت سپاه کفر، نامش از خـدا و انبیـا و اولیـا بــادا سلامش شأن او شأن امامت دست او دست کرامت سایۀ قـدش قیامت تا قیامت راست‌قامت جز علی هرکس بگویـد مدح او باشـد شکستش بوسه‌گاه مرتضی روی و جبین و چشم و دستش گشت تقـدیم خـدا روز شهـادت بـود و هستش دست از دست و سر و جان شست در عهد الستش بر وفای عهد خـود تا پای جان استاد، آری! هم شعار بذل جان سرداد هم سر داد، آری! **** ای که با خون خدا ممزوجی و خون خدایی دستگیـر عالم و سردار دست از تن جدایی نور چشم فـاطمه، مصباح مصبـاح‌الهدایی بلکه در روز قیـامت بـر شهیـدان مقتدایی تو علمـدار حسینی تـا ابد یار حسینی شیر عاشورای خون و مرد ایثار حسینی **** بـازوی فرزنـد زهـرا دست از پیکـر جدایت چارده معصوم را باشـد بـه لـب ذکر ثنایت بلکه هنگام ولادت کـرده شیر حق دعایت کیستی تو که امامت گفت جان من فدایت؟ ای همـه آزادمردان شاهد آقایی تو خضر با آب حیاتش تشنۀ سقایی تو **** آب دریـا نعـره زد تا جرعه‌ای از آن بنوشی غیرتت می‌گفت باید چون دل دریا بجوشی بیـن دریـا تشنـه بـاشی آب دریا را ننوشی مرحبا! تا آخریـن خط عطش بایـد بکوشی ای شـرار تشنگی نور چراغ مکتب تو بحر سوزان تب تو آب عطشان لب تو **** تــو دلـت آرام امـا آب دریــا بــی‌قرارت بحر، رفع تشنگی کرده ز چشم اشک‌بارت بلکـه دریـا قرن‌هـا گردیده بر گرد مزارت آب شد خون جبین و گشت جاری بر عذارت سوخت در آب روان بـر تشنگان پـا تا سر تو شک ندارم اینکه زهرا خوانده خود را مادر تو دل گرفتـار تـو امـا تـو گرفتـار حسینی جـان جانانی و با جـانت خریدار حسینی از ولادت تا شهادت محو دیدار حسینی بلکه فردای قیـامت هم علمدار حسینی کیستی تو؟ کیستی تو؟ ای عطش آب بقایت وقت جـان دادن پیمبـر آب آورد از برایت **** ای سلام آب بر لب‌های خشکت تا قیامت ای پس از ایثار جان خویش هم یار امامت یافته عشق و وفا از خون بازویت سلامت سـائل درگـاه تـو آقایـی و جود و کرامت این تویی مولا! که منت بر سر «میثم» نهادی نخـل خشکش را ز بحـر بی‌کرامت آب دادی
امشب خدا بر یوسف زهرا پسر داد امشب خدا شمس ولایت را قمر داد قرص قمر نه بلکه خورشیدی دگر داد از ماه و از خورشید گردون خوب تر داد بر زاده ی خیر البشر خیر البشر داد جان ها فدایش باد کو جان حسین است این بهترین نجل امیرالمؤمنین است این افتخار بانوی ایران زمین است این جان قرآن روح ایمان رکن دین است این طا و ها و حا و میم و یا و سین است این سیّد سجّاد زین العابدین است این بر فراز دست، قرآن حسین است آیینه ی حسن رسول اکرم است این مولای کلّ عالم است و آدم است این احیاگر جان دو صد عیسی دم است این دُرِّ سه دریا هشت گوهر را یم است این ای شهربانو شهریار عالم است این ماه تو و خورشید تابان حسین است تکبیر می بوسد دهان وقت نمازش چشم دعا در ره به هنگام نیازش آید زشش سو استجابت پیشبازش قرآن بود دلداده یصوت حجازش توحید جوشد از صدای دلنوازش در عضو عضوش روح ایمان حسین است باید دوباره در جهان پیغمبر آید از بیت حقّ بنت اسد با حیدر آید وز بهر حیدر همچو زهرا همسر آید همچون حسین از دامن آن مادر آید شاید که زین العابدین دیگر آید کاین پنج تن را روح و ریحان حسین است از سجده های او عبادت یافت زینت وز خاک درگاهش سعادت یافت زینت وز او بزرگیّ و سیادت یافت زینت با صبح میلادش ولادت یافت زینت وز خطبه ی گرمش شهادت یافت زینت این خطبه فریادِ خروشان حسین است وجه خدا ماه جمال نازنینش نقش گُل روی محمّد (ص) در جبینش دست امیرالمؤمنین در آستنیش خورشید پیشانی گذارد بر زمینش علم تمام انبیا نقش نگینش در سینه اش دریای عرفان حسین است این است کز سوی خداوند مبینش آمد ندای انت زین العابدینش گوید به صورت آفرین نقش آفرینش خوانند ره پویان حقّ حقّ الیقینش از آستین ریزد دو صد روح الامینش سر تا قدم جان است و جانان حسین است زنجیرها وقت دعا هم صحبت او شمشیرها روز غزا در خدمت او بعد شهیدان شد اسارت نهضت او دشمن چهل منزل ذلیل عزّت او یادآور احزاب و خیبر قدرت او حتّی حقّ مشتاق یارب یارب تو ای قدسیان محو مناجات شب تو ای عرشیان را بال، فرش مکتب تو ای انبیا را شعله ی تاب و تب تو ای ذکرها لب تشنه ی لعل لب تو هر ذکر تو یک دُرّ غلطان حسین است تو کیستی پرورده ی خون خدایی سر تا قدم خورشید حسن ابتدایی الحق که ارباب دعا را مقتدایی با احمد و زهرا و حیدر هم صدایی تو مطلع الانوار مصباح الهدایی روی تو خورشید درخشان حسین است صدها کلیم الله هزاران پور مریم باید وضو گیرند زآب چاه زمزم تا از تو گویند ای ولی الله اعظم این کار ناید از هزاران همچو «میثم» گر می زنم یک عمر از مدح شما دم فیض شما و لطف و احسان حسین است