eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
31.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
130 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_و_عروسی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeemeh110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم بامداد امید بود و نوید خنده زن سر زد از افق خورشید با خط نور در سپهر نوشت صبح دانش به شام جهل دمید شب به پایان رسید انسانها صبح قرآن دمید انسانها قطره ها ذره ها به لحن فصیح ریگ ها سنگ ها بصوت ملیح همه بانگ رسایشان تکبیر همه ذکر مدامشان تسبیح خیزد از دشت و باغئ نخل و گیاه نغمه لا اله الا الله عید امید و عید وجد و سرور مردن تیرگی ولادت نور عید مستضعفان ودای ظلم عید مه طلعتان زنده بگور عید رشد جوان و عزت پیر عید آزادی زنان اسیر عید میلاد سید عرب است شب حق روز و روز کفر شب است تن حماله الحطب در نار عید تبت یدا ابی لهب است عید وحدت که در صف توحید عزلت مسلمین شود تجدید دوستان را به اتفاق قیام دشمنان را بجز نفاق حرام تا شود کور چشم خفاشان میدهد نور آفتاب مدام گو بسوزد به نار بخل عدو وحده لا اله الا هو هفته وحدت است و عهد الست سیل سا قطره ها بهم پیوست مفتی دین فروش آل سعود مفت داد آبروی خود از دست همه بت ها جمال حق جویند وحده لا شریک له گویند تیرگی از درون هستی رفت دیو کبر و غرور و مستی رفت دور بیداد و ظلم پایان یافت بت نگون گشت و بت پرستی رفت اصفر و احمر و سفید و سیاه همه در سایه رسول الله ای ضعیفان چنگ استکبار ای اسیران جنگ استعمار نور آزادی از افق سرزد بگسلانید بند استثمار هان ای خفتگان قیام قیام ذلت و بردگی حرام حرام دشمنان گرچه پشت سندانند خرد در زیر پتک ایمانند پیش سیل هجوم حق پستند گرچه در فتنه سخت بنیانند قطره ها همچو بحر بخروشید بر زوال ستمگران کوشید برقی از مکه نیمه شب رخشید که فروغ یگانگی بخشید با خط نور نقش زد که یکی است ابیض و احمر و سیاه و سفید مجد کس در سفید نامی نیست جزیه تقوی کسی گرامی نیست ای کتاب خدا کلام خوشت وی نجات بشر پیام خوشت وی شعار نجات هر مظلوم پیش ظالم همیشه نام خوشت برتر از اوج و هم پایه تو رمز وحدت بایه آیه تو ای به قربان مقدمت جانها بانگ زن بر نجات انسانها رمه تنها و دشتها پر خوف یار گرگان شدند چوپانها تو بملک وجود بانگ بر آر خفتگان رامگر کنی بیدار گو در آنجا که عدل و ایمان نیست هر که ساکت بود مسلمان نیست آنکه را با درنده خویان خوست نه مسلمان بحق که انسان نیست بانگ زن ای رسول امت را که بیایید باز وحدت را "میثم" از دار عشق تا لب گور لب گشا بر علیه منطق زور دشمن ار دست و پا برد ز تنت مبری دل ز دوست با همه شور سردار بلا بزن فریاد تن مده زیر ذلت و بیداد @ewwmajmamolodi
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای عرش زمین بوست ای چرخ زمین گیرت ای دست قضا دائم در پنجه تقدیرت هم پای رسل بسته در حلقه زنجیرت هم قلب ملک روشن در مکتب تنویرت پاکان دو عالم پاک از آیه تطهیرت حسن ازلی پیدا بر خلق ز تصویرت در روی تو می بینم مهر رخ سرمد را در وصف تو می خوانم ماکان محمد را خورشید اگر وام از رخسار تو نستاند تا حشر ز بی نوری بر کام افق ماند جبرئیل امین خود را محتاج تو می داند بر خیل ملک دائم اوصاف تو را خواند حق عالم خلقت را برگرد تو گرداند حیدر در مدح از لب بر پای تو افشاند با آن که بود مولا مخلوق دو عالم را فرمود که من عبدم پیغمبر اکرم را ای روح قدس را بال از طایر اقبالت آیات کتاب الله در حسن و خط و خالت این هفت فلک خشتی از پایه اجلالت خادم شده جبریلت سائل شده میکالت حوران جهان یک یک مرغان سبک بالت شیطان طمع رحمت دارد ز تو و آلت احسان ز کف بارد ، رحمت ز دمت خیزد روح از نفست جوشد فیض از سخنت ریزد بر خیل رسل بودی ز آغاز پیمبر تو قرآن و نبوت را اول تو و آخر تو مینای ولایت را ساقی تو ساغر تو قانون نبوت را قاضی تو و داور تو خوبان دو عالم را مولا تو و سرور تو ما ذره ناچیز و خورشید منور تو ای در پوشدجا با ما از خویش مران ما را چون ذره جدا گردد از مهر جهان آرا تو مشعل ایمانی تو باغ گل دینی تو جلوه آغازی تو فیض نخستینی تو آینه حقی تو صاحب آئینی تو رهبر امکانی تو لنگر تمکینی دارنده و الیلی آرند و التینی مدثر و مزمل طاهائی و یاسینی تو باغی و زهرا گل تو شهری و حیدر در زهرا تو و تو زهرا حیدر تو و تو حیدر طوفان شده رام نوح از یمن ولای تو بشکافته دریا را موسی به عصای تو بر چرخ چهارم شد عیسی به هوای تو از چاه برون آمد یوسف به دعای تو داود ز بورش را خوانده به نوای تو یونس به دل ماهی مشغول ثنای تو داور به تو میبالد قرآن به تو مینازد زهرا به تو دل داده حیدر به تو جان بازد ای گرگ ز صحراها آورده سلامت را ای شیر زیان برده بر دوش غلامت را دشمنت همه جا دیده احسان مدامت را جبریل ثنا گوید مرغ لب بامت را قرآن به جبین بسته زیبائی نامت را لبخند زنان کوثر بوسد لب جامت را ای فهم رسل کوته از اوج جلال تو گلبوسه صد یوسف بر روی بلال تو ای خیل رسل را دست بر دامن آل تو ای چار کتاب الله اوصاف کمال تو سیل همه رحمت ها جاری ز جبال تو با وحی کند پرواز کعراج خیال تو مخلوق نه بل خالق مشتاق جمال تو ره بسته شود بر صبح بی صوت بلال تو فرمانده افلاکی ماه کره خاکی چون ذات خدا پاکی ممدوح به لولاکی ای پرچم توحیدت بر شانه نه طارم ای خیل نبیین را هم اول و هم خاتم خار تو گل عالم خاک تو گل آدم هم لرزه ز میلادت افتاده به کاخ جم لرزان چو تن کسری ایوان مدائن هم برخیز و بزن بانگی ار نو به سر عالم نجم فلک آرائی شمس قمر افروزی چشم دو جهان سویت تا باز برافروزی ای کوه غمت بر دوش وی خصم زده سنگت ای سنگ ، دلش پر خون از چهره گلرنگت سوگند به رخسار خونین و دل تنگت با آن که شده گیتی دانشگه فرهنگت کفار جهان با هم دارند سر جنگت آن بسته کمر بهر خاموشی آهنگت جنگند ز هر جانب تازند به هر عنوان یک سلسله با عترت یک طایفه با قرآن بر سینه اسلامت صد درد نهانی بین پیوسته به تن زخمش از کفر جهانی بین آن باغ که پروردی باز آی و خزانی بین هم درد نهان بنگر هم ظلم عیانی بین گرگان جهان خواری در سلک شبانی بین فریاد درون بر چرخ ازعالی و دانی بین بر امت مظلومت ای دین زدمت زنده تا خصم شود حاکم صد تفرقه افکنده ای دست احد ما را با هم ید واحد کن بر ضد ستمکاران بازوی مجاهد کن پیروز در این عرصه بر دشمن فاسد کن در بین ملل ما را خادم کن و قائد کن سرتاسر گیتی را خرم چو مساجد کن وین مردم عالم را عابد کن و زاهد کن اجرای کمال دین در همت ما باشد احیای همه عالم در وحدت ما باشد تا چند ستمکاری از دشمن دون آید ظلم و ستم و بیداد از خصم زبون آید وز دیده این امت درد فریاد درون کن ای کاش دگر مهدی از پرده برون آید از سینه اهل درد فریاد درون آید ای کاش دگر مهد ی از پرده برون آید پیوسته چو مظلومان (میثم) به دعا کوشد تا رخت فرج را حق بر قامت او پوشد @ewwmajmamolodi
بسم‌الله الرحمن الرحیم بخوان ، تکرار کن با خود بخوان آن اسم زیبا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان از نام او یس و قدر و نور و طه را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا پرکنی از نور نامش عرش اعلی را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا ماه رویش بشکند دیوار شبها را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان احمد ، بخوانش مصطفی ، محبوب دلها را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان با خواندنش بنگر تو مجنونی لیلا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا بنگری در او مسیحای مسیحا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا حس کنی از عمق دل شادی زهرا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان ، بشناسد آن شیطان صفت ، آقای دنیا را محمد را محمد را محمد را محمد را بخوان تا همچو یوسف بنگری مکر یهودا را محمد را محمد را محمد را محمد را خدایا عاشقم ، دیروز را ، امروز را ، تا صبح فردا را محمد را محمد را محمد را محمد را محمد گفتم و از سمت ایوان نجف آمد ندا ما را محمد را محمد را محمد را محمد را
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده‌ایم ما چه رحمت‌هایی از آقای رحمت دیده‌ایم بیشتر نام تو روی بچه‌های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده‌ایم چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی‌نهایت دیده‌ایم از یهودی‌ها عیادت کردی از ماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده‌ایم تو "امینی" پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده‌ایم سیرمان کن باهمان یک تکه‌نانِ سفره‌ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده‌ایم سیزده خورشیدِ دیگر جلوه‌ی خورشید توست مصطفی را ما همه در چند نوبت دیده‌ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: "یاعلی" از شما، جز گفتن از "حیدر" به ندرت دیده‌ایم ✍
بسم الله الرحمن الرحیم ای حُسن بی پایان و ممتد یامحمد(ص) در بندگی هستی سرآمد یامحمد(ص) از برکت لبخند تو جریان گرفته مِهر و محبت هایِ بی حد یامحمد(ص) دیوانۂ عطر خوش پیراهنت شد تا یوسف از پیش ِ تو شد رد، یامحمد(ص) کوهِ اُحُد زانو زد و هر روز حک کرد بر سنگ یاقوت و زبرجد؛ «یامحمد(ص)» آیات قران شوق دیدار تو را داشت شد قلب تو مقصود و مقصد یامحمد(ص) قطعاً خدا میخواست عشقش؛ کوثرش را بر دست های تو سپارد یامحمد(ص) تکیه کلامت «بِضعةٌ مني» شد و هست- عشق تو بر زهرا(س) زبانزد یامحمد(ص) تنها وصیّ تو علی(ع) بود و همه عمر سنگ تو را بر سینه اش زد یامحمد(ص) حیدر به هر نامی صدایت زد دلت ریخت یامصطفی، محمود، أحمد، یامحمد(ص) ختم الرُسُل، شمسُ الضحی، یا نورُ عیني صَلّوا علیکَ یامحمد(ص) یامحمد(ص)!
هر جا سخن از یار نکو لعل به پا شد ذکر همه ی  اهل خرد وا عجبا شد گشتند همه واله و دیوانه و سر مست هرجا سخن از طره گیسوی شما شد پر شد همه جا از گل خوشبوی بهشتی ان دم که سر زلف تو در باد رها شد ما فخر فروشیم که در بین رسولان... جبریل امین خادم پیغمبر ما شد خوشبخت ترین خلق خدا ریزه خورانت بیچاره بود هر که ز کوی تو جدا شد ما ریزه خوره سفره احسان تو هستیم خوشبخت ترینیم ،مسلمان تو هستیم ما گرد و غباری ز کف پای شماییم دیوانه ی آن گنبد خضرای شماییم ما حب شما و علی و آل علی را مدیون دم حضرت زهرای شماییم ای شافع و ای بابِ نجات همه امّت در روز قیامت پی امضای شماییم هر کس به جمال خوش یاری بدهد دل ما در به در طلعت زیبای شماییم آن خال لبت قاتل عشاق تو باشد مقتول همان خال دل آرای شماییم رو بر خم ابروی تو مشغول نمازیم هر کس بِکسی نازدُ ما هم به تونازیم تو حامی آن چشم تر فاطمه باشی تو روشنی هر سحر فاطمه باشی با اینکه رسولی و فرستاده حقی تو خلق شدی تا پدر فاطمه باشی خورشیدی و عالم ز تو روشن شده اری در نیمه شب هم قمر فاطمه باشی خواندی همه شب را ام ابیها اصلا به گمانم پسر فاطمه باشی گفتی به همه فاطمه بضعه منی حقا که تو هم از جگر فاطمه باشی عالم همه دلداده ی تو چونکه رسولی تو عاشق و دلداده زهرای بطولی ای لطف و عطا و کرم و جود تو بی حد یا سید الابرار و یا حضرت بت ها همه در روز ظهور تو شکستند خاموش شد آتش ز قدوم تو به معبد خالق به خودش گفت پی خلق تو احسنت پس ما به تو گوییم که احسنت سر تا به قدم حامل اسرار خدایی این نیست عجب گر که بنازد به تو ایزد از کودکی اش حضرت جبریل به والله دم از تو و از حیدر و از آل تو می زد وقتی که خداوند دمش را به گلت داد یک جرعه علی را به تو آمیخت به هم زد پس نفس تو با نفس علی واحد محض است هر کس که علی را بکند رد شده مرتد زائل بشود حب تو یا احمد مختار بی حب علی شاه نجف حیدر کرار شاعر: