بدنها؟! تکه تکه. ماشینها؟! سوخته. زمین؟! خونین... پرسیدن ندارد که...
گنبد جَبَلیه، مثل همان سه هزار سال پیش، ایستادهست و شیوَنکوه را نگاه میکند. با صلابت؛ آرام. چه نام برازندهایست شیوَنکوه برای کوههای صاحب الزمان. و چه فعل کمیست شیون؛ برای آن شهیدهی شش ساله.
گنبد جبلیه ایستاده است. گریه میکند. احتمالا بمب، سنگهای درونش را، هشت ضلع بیرونش را، و در چوبیاش را لرزاند. و تو چه میدانی؟! شاید خشتهای دژ اردشیر که وسط کرمان، روی کوه ایستاده بود را، غم تکه تکه شدن زوار خراب کرد...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_هفتم
@ezdehameeshgh