ازدحام عشق
هیچ. باز هم هیچ. هیچ دیگر؛ و دیگر هیچ. هیچ چیزی که تازه باشد نبود. موکب سالهای قبل هم بود. زائر بو
صدا که پیچید، جمعیت متفرق شد. تنِ واحد زوار، تکه تکه شد. اربا اربا. مثل اعضای بدن "او". یک نفر میگوید کپسول بوده. یک نفر میگوید بمب. و چه کسی میدانست چه بود؟! آنها که دور بودند، شنیدند فقط و دود دیدند. و آنها که بودند هم ندیدند، آنها که بودند یا شهید شدند یا مجروح و بیهوش...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_دوم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
صدا که پیچید، جمعیت متفرق شد. تنِ واحد زوار، تکه تکه شد. اربا اربا. مثل اعضای بدن "او". یک نفر میگو
و الکاج... ما الکاج... و ما ادراک ما الکاج؟!
آمبولانسها جیغ میزنند و میروند و میآیند و حامل مجروح میشوند. مجروحها که شاید هم شهید باشند، افتادهاند روی زمین. سر بعضیهاشان، سرچشمهی خونیست که به خاک شرف داده. زوار دنبال پدر، مادر، و حتی بچهشان میگردند. مامورها مردم را هدایت میکنند سمت جنگل.
جنگل قائم را سالها پیش کرمانیها کاشتند. بزرگترین جنگل دستکاشت ایران. و از کجا میدانستند کرمانیها، قرار است امروز لباس آب شده و موی سوخته و اعضای بدن شهدا روی سرشاخهی کاجهاشان بیفتد، نه روی زمین...
سلام بر کاج. سلام بر آن درخت مفتخر به طالع مسعود خویشتن...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_سوم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
و الکاج... ما الکاج... و ما ادراک ما الکاج؟! آمبولانسها جیغ میزنند و میروند و میآیند و حامل مجر
نگاه کن به زمین. که زمین هم جانباز شده. جان باخته... ترکش خورده.
بمب، ترکش داشته ظاهرا. و وقتی از حسادت میترکد، ترکشهاش میرود به هر جا، هر سو، هر دست و پا و قلب و سر...
ترکشها بدند. نامردند. لامذهبها نمیپرسند:
"طلبهای؟! آخوندی؟! سپاهی و بسیجیای؟! حجاب داری؟! حب ولایت علی و امامت مهدی و سیدعلی داری؟! بچهای یا بزرگی؟!"
نمیپرسند کدام طرفی هستی. و میزنند و میزنند و میزنند. و آنها که کورند و انسان نمیبینند، میخوردند به تنهی کاج، به زمین، به جدول، به موکب و... و جدول همان خشت است که آن اولقاجار ملعون، آمد و زد و کشت و ویران کرد و رفت.
و بمب اما، دست قاجار را میبندد از پشت و درس میدهدش. آری. خشت همان جدول است و جدول شریفتر...
شهدا و مجروحین هم خشتند. خشتی دلسوخته و خونینبدن، از تمدن کهن اسلام.
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_چهارم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
نگاه کن به زمین. که زمین هم جانباز شده. جان باخته... ترکش خورده. بمب، ترکش داشته ظاهرا. و وقتی از ح
از میان مجروحین و شهدا، زنها زیادند. بچهها هم...
و مادرمان در روز زن چه کادوی خوبی به زنهای امت پدرش داد... یکی شهادت کادو میگیرد، یکی جراحت، یکی فرزند شهید یا جانباز...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_پنجم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
از میان مجروحین و شهدا، زنها زیادند. بچهها هم... و مادرمان در روز زن چه کادوی خوبی به زنهای امت
آمبولانسها هنوز میآیند و میروند. مجروحین هنوز روی زمین هستند. مردم دارند سمت جنگل میروند.
هنوز مردم در حال جیغ و داد و فریاد هستند که صدای انفجار دیگری، میپیچد و جمعیت باز شروع میکند به دویدن توی جنگل و فرار کردن و جیغ زدن. اینبار جانهای بیشتری میزبان ساچمه و ترکش میشوند. همانها بودند که داشتند جمع میشدند برای کمک به مجروحین انفجار اول. و آنها که بمب گذاشته بودند، خوب میشناختند مردم ایران را... و همینهاست که حتی از زائر "او" هم میترساندشان.
معلوم نیست چند بدن تکه تکه شد، چند ماشین سوخت، چند عقیق افتاد روی زمین. و زمین به وسیلهی چند قطرهی خون عزیز شد. در اوج ذلت میتوان عزیز بود. خم شو؛ از کف خیابان بپرس...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_ششم
@ezdehameeshgh
بدنها؟! تکه تکه. ماشینها؟! سوخته. زمین؟! خونین... پرسیدن ندارد که...
گنبد جَبَلیه، مثل همان سه هزار سال پیش، ایستادهست و شیوَنکوه را نگاه میکند. با صلابت؛ آرام. چه نام برازندهایست شیوَنکوه برای کوههای صاحب الزمان. و چه فعل کمیست شیون؛ برای آن شهیدهی شش ساله.
گنبد جبلیه ایستاده است. گریه میکند. احتمالا بمب، سنگهای درونش را، هشت ضلع بیرونش را، و در چوبیاش را لرزاند. و تو چه میدانی؟! شاید خشتهای دژ اردشیر که وسط کرمان، روی کوه ایستاده بود را، غم تکه تکه شدن زوار خراب کرد...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_هفتم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
بدنها؟! تکه تکه. ماشینها؟! سوخته. زمین؟! خونین... پرسیدن ندارد که... گنبد جَبَلیه، مثل همان سه هزا
گنبد سبز مسجد صاحب الزمان ایستاده است. بالای سر شهر، بالای سر کرمان، حتی بالاتر از مسیر القاسم که اهل آسمان ساختهاندش.
گنبد سبزیست که میدرخشد. با دو منارهی احتمالا عثمانی سفید.
انگار انگشتریست با نگین سبز و رکاب خوش خط و خال، که افتاده باشد وسط چمن. وسط جنگل کاج. و نه... نیفتاده است. انگشتر که نباید روی زمین باشد! یقینا صاحب الزمان به دست کرده...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_هشتم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
گنبد سبز مسجد صاحب الزمان ایستاده است. بالای سر شهر، بالای سر کرمان، حتی بالاتر از مسیر القاسم که اه
دعا دعا میکردند تعداد شهدا از هفتاد و سه تن بالاتر نرود. همان یکی هم زیاد بود.
و رفت...
تعداد شهدا سر به فلک کشید؛ از صد بالاتر.
و از بنای تمدن اسلام، هر چقدر خشت بیشتری بشکند یا بسوزد، این تمدن ساختهتر میشود. و خشتها، پختهتر.
بشکنید و بسوزانید ما را؛ مستحکمتر میشویم به خدا. پختهتر...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_نهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
گنبد سبز مسجد صاحب الزمان ایستاده است. بالای سر شهر، بالای سر کرمان، حتی بالاتر از مسیر القاسم که اه
دعا دعا میکردند تعداد شهدا از هفتاد و سه تن بالاتر نرود. همان یکی هم زیاد بود.
و رفت...
تعداد شهدا سر به فلک کشید؛ از صد بالاتر.
و از بنای تمدن اسلام، هر چقدر خشت بیشتری بشکند یا بسوزد، این تمدن ساختهتر میشود. و خشتها، پختهتر.
بشکنید و بسوزانید ما را؛ مستحکمتر میشویم به خدا. پختهتر...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_نهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
دعا دعا میکردند تعداد شهدا از هفتاد و سه تن بالاتر نرود. همان یکی هم زیاد بود. و رفت... تعداد شهدا
تعدادی از ایرانیان، ضمن توهین به حاج قاسم و مردم متدین ایران، از این حادثهی تروریستی ابراز خوشحالی کردند.
سازمان بهداشت و درمان، تست دیانای را برای این افراد تا بیست و چهار ساعت آینده رایگان اعلام کرد.
- نتیجه مشخص است -
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_دهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
تعدادی از ایرانیان، ضمن توهین به حاج قاسم و مردم متدین ایران، از این حادثهی تروریستی ابراز خوشحالی
ماشینهای آمبولانس، حاوی شهید یا جانباز. در سرتاسر شهر کرمان، پیش به سوی بیمارستانهای افضلیپور، شهید باهنر، شفا...
بیمارستانها فرش قرمز نمیشوند؛ مجروحین و شهدا همه سرخاند. زبان سرخِ صهیونسوز، سر سبز را به باد میدهد.
سازمان انتقال خون کرمان اعلام کرد مجروحین به خون اُمنفی نیازمندند.
و دقایقی دیگر عشاق کرمانی، صف بستهاند جلوی سازمان. صفی به درازای طریق القاسم.
خون در رگهای جانباز داشتن افتخار هم دارد. حاج قاسم خونش را داد به زمینهای بغداد. و کرمانیها خونشان را میدادند به زوار حاج قاسم...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_یازدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
ماشینهای آمبولانس، حاوی شهید یا جانباز. در سرتاسر شهر کرمان، پیش به سوی بیمارستانهای افضلیپور، شه
نامش مکرمه بود. با خواهرش ملیکا آمده بودند برای امداد. انفجار اول که رخ داد دو نفری رفتند برای کمک به مجروحین. داشتند کمک میکردند که... انفجار دوم مکرمه را شهید کرد. شهادت که میآید و دستت را میگیرد، آنقدر شوق داری و میخواهی سریع بروی که بقیه را یادت میرود.
و ملیکای مجروح، ماند...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_دوازدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
نامش مکرمه بود. با خواهرش ملیکا آمده بودند برای امداد. انفجار اول که رخ داد دو نفری رفتند برای کمک
- الو... سلام مامان؟! خوبی؟! آره رسیدیم... کرمان هس... الان؟! گلزاریم. وایسادم دارم چای میخورم... خخخ! نه! به چایهای ماماندم خودم که نمیشه. راستی روزت مبارک. حضرت زهرا نگهدارت باشه... کادو؟! تو جون بخوا! برگشتم قم یه کادوی خوب...
- پسرم؟! چی شد؟! چرا صدای جیغ میاد؟! الو مامان؟! الو؟! با توام... الو...
و مادر از حضرت زهرا، شهید کادو گرفت...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_سیزدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
- الو... سلام مامان؟! خوبی؟! آره رسیدیم... کرمان هس... الان؟! گلزاریم. وایسادم دارم چای میخورم...
حاجی دارم میام مزارت.
پنج دقیقه بعد:
حاجی اومدم پیش خودت...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_چهاردهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
حاجی دارم میام مزارت. پنج دقیقه بعد: حاجی اومدم پیش خودت... #مهدینار🖋♣️ #خشتهای_سوخته🥀 #خشت_چهار
یک رأس صهیون:
قرار بود بترسن که! رفتن اونجا که بمب اول منفجر شد، جمع شدن دارن شمع روشن میکنن!
- بسوز تا بسوزونیم.
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_پانزدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
یک رأس صهیون: قرار بود بترسن که! رفتن اونجا که بمب اول منفجر شد، جمع شدن دارن شمع روشن میکنن! - بسو
دخترم... ساچمههایی که کمرت را سوراخ کردند، نپرسیدند آخوندی؟! نپرسیدند طلبهای؟! سپاهی و بسیجی چه؟! راستی، حجاب داشتی؟! ببینم، موافق نظام بودی؟! کو مدارک طلبگیات را بیاور...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_شانزدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
دخترم... ساچمههایی که کمرت را سوراخ کردند، نپرسیدند آخوندی؟! نپرسیدند طلبهای؟! سپاهی و بسیجی چه؟!
روز زن بود؛ زن از خودش یک گیره روسری خونین روی جدول بیشتر به جا نگذاشت...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_هفدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
روز زن بود؛ زن از خودش یک گیره روسری خونین روی جدول بیشتر به جا نگذاشت... #مهدینار🖋♣️ #خشتهای_سوخت
طلبه بود؛ تازه معمم شده بود.
آه... من میگویم این عمامه برای اهلش خیر است، برکت دارد، بگویید نه!
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_هجدهم
@ezdehameeshgh
صدا که پیچید، جمعیت متفرق شد. تنِ واحد زوار، تکه تکه شد. اربا اربا. مثل اعضای بدن "او". یک نفر میگوید کپسول بوده. یک نفر میگوید بمب. و چه کسی میدانست چه بود؟! آنها که دور بودند، شنیدند فقط و دود دیدند. و آنها که بودند هم ندیدند، آنها که بودند یا شهید شدند یا مجروح و بیهوش...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_دوم
@ezdehameeshgh