زلزلهی بم را دیدهای؟! زمین برایمان صدبار بدتر از این میشود...
#مهدینار🖋♣️
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
ماشینهای آمبولانس، حاوی شهید یا جانباز. در سرتاسر شهر کرمان، پیش به سوی بیمارستانهای افضلیپور، شه
نامش مکرمه بود. با خواهرش ملیکا آمده بودند برای امداد. انفجار اول که رخ داد دو نفری رفتند برای کمک به مجروحین. داشتند کمک میکردند که... انفجار دوم مکرمه را شهید کرد. شهادت که میآید و دستت را میگیرد، آنقدر شوق داری و میخواهی سریع بروی که بقیه را یادت میرود.
و ملیکای مجروح، ماند...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_دوازدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
نامش مکرمه بود. با خواهرش ملیکا آمده بودند برای امداد. انفجار اول که رخ داد دو نفری رفتند برای کمک
- الو... سلام مامان؟! خوبی؟! آره رسیدیم... کرمان هس... الان؟! گلزاریم. وایسادم دارم چای میخورم... خخخ! نه! به چایهای ماماندم خودم که نمیشه. راستی روزت مبارک. حضرت زهرا نگهدارت باشه... کادو؟! تو جون بخوا! برگشتم قم یه کادوی خوب...
- پسرم؟! چی شد؟! چرا صدای جیغ میاد؟! الو مامان؟! الو؟! با توام... الو...
و مادر از حضرت زهرا، شهید کادو گرفت...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_سیزدهم
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
- الو... سلام مامان؟! خوبی؟! آره رسیدیم... کرمان هس... الان؟! گلزاریم. وایسادم دارم چای میخورم...
حاجی دارم میام مزارت.
پنج دقیقه بعد:
حاجی اومدم پیش خودت...
#مهدینار🖋♣️
#خشتهای_سوخته🥀
#خشت_چهاردهم
@ezdehameeshgh