eitaa logo
ستاد ازدواج دانشجویی استان یزد
34 دنبال‌کننده
18 عکس
1 ویدیو
0 فایل
کانال رسمی ستاد ازدواج دانشجویی استان یزد (حاوی اطلاعیه های همایش ها، خدمات و برنامه های متنوع ویژه زوجین دانشجو)
مشاهده در ایتا
دانلود
↜✿زینـஜξγπΩβـب هسدم✿↝, [༢༣.༡༢.༡༩ ༠༢:༤༣] دلنوشته من راجع به ثبت نام ازدواج دانشجویی و طلبیده شدنمونه که همچی خیلی عجیب پیش رفت😔😭 من خیلی خیلی منتظر این سفر بودم... وقتی ترم آخر دانشگاهم عقدکردم ودوستام از ازدواج دانشجویی که رفته بودن تعریف میکردن ومیگفتن فوق العادس عاشق این سفر شده بودم.میگفتم خدایا ینی میشه ماهم بریم؟😥 پی گیر ثبت نامش شدم وآرزوم بود ماهم بریم چون میگفتن باهمه سفرای مشهدی که آدم توعمرش میره فرق داره همه حسا وتجربه هاش قشنگه..اینقد ذوق داشتم که وقتی مدارکما تحویل دادم به دانشگاه به همه فامیلای خودم وهمسرم گفتیم ک داریم میریم وخلاصه همه رو باخبرکردیم😁..اما متاسفانه بعد یه مدت مسئول دانشگاهمون گفت فعلا وقت ثبت نامش نیست وشماهم چون فارغ التحصیل میشید دیگ نمیتونید...خیلی خیلی ناراحت شدم اشکم دراومد آخه همچی داشت جور میشد..دلم شکست😔...گفتم امام رضا من آرزوم بودبرم... اینقد ذوق داشتم اینقد دلم میخواست..اونم دوتایی باهمسرم...چون سفر دونفره مشهدتوعقد نرفته بودیم...ولی خب دیدم معلومه قسمتمون نیست...اینقد توفکر ازدواج دانشجویی بودم که چندماهی نگذشته بود که ناخداگاه از طریق یکی ازدوستان که توستاد ازدواج دانشجویی بود واین ماجرا رو براش توضیح دادم وگفتم من امید زیادی داشتم ولی ناامیدم کردن ودیگه نمیتونیم بریم گفت میتونیدعزیزم.هنوز دیر نیست شما باید بعنوان جامانده های سال قبل ثبت نام کنید وگفت ثبت نامش در آذرماه هست وچندماه دیگ ثبت نامش هست فقط حواست باشه که زمانش نگذره وفراموش نکنی...دل تو دلم نبود گفتم ینی میشه که بشه...اینقد دوسداشتم اینقد آرزوم بود برم که خدا میدونه فقط... قسمت شد باهمسرم اربعین رفتیم کربلا اونجا با گریه ازامام حسین زیرقبش که میگن دعاها مستجاب میشه ازته دلم خواستم قسمتمون کنه بریم ازدواج دانشجویی مشهد...میدونستم امام حسین هوامو داره..منتظر آذرماه بودم..یکی دوماه که گذشت متوجه شدم وقت ثبت نامه وثبت نام کردیم وخداروشکر همه چی حل شد...اونم با امیدی ک داشتیم که اینکه امام رضا هیچوقت دلمون رو نمیشکنه ودقیقا یک هفته قبل عروسیمون که (مصادف بود باولادت حضرت زهرا)مشرف شدیم مشهد وبسیار عالی وخاطره انگیز بود این سفر.ما اواخر بهمن پارسال مشرف شدیم ...و جزء بهترین سفرای زندگیمونه...هدیه های قشنگشونم یه چادر سفید بودویه قران زیبا که ازشون استفاده میکنم مخصوصا چادرش که همه نمازام رو بااون میخونم وشده چادر نمازم و همه اونایی که زحمت کشیدن برای این سفر دعا میکنم مخصوصا رهبر گلمون رو.... خاطره تواین سفرم زیاد داشتیم مثلااینکه یه شب که از حرم برمیگشتیم وهوا برفی بود هوس ذرت مکزیکی وبستنی کردیم رفتیم گرفتیم وتوراه هتل میخوردیم به همسرم گفتم شما برو جلوتر منم میام پشت سرت که پامو جای پات بذارم...خلاصه خیلی راه نرفته بودیم که من رو برفا یهوسُر خوردم وافتادم ولی همسرم به راهش ادامه میدادو متوجه نشده بود😁 ویکم که رفت دید صدای من نمیاد وبرگشت و....منم جاتون خالی مرده بودم از خنده وقتی همسرم اومد بهش گفتم ولی من خیلی حواسم بود که خودم اگه طوریم شد ولی ذرت مکزیکیم که عاشقش بودم هیچ صدمه ای نبینه😂 واقعنم جالب بود ظرف ذرت پر بود وهیچیش نریخت ولی خودم همه لباسام کثیف شدن😂 ان شالله قسمت همه دوستان بشه این سفر...واینکه کاش دوباره تکرار میشد.... @ezdevaj_daneshjoei_yazd