eitaa logo
فاش
184 دنبال‌کننده
199 عکس
5 ویدیو
7 فایل
فاش (فاطمه‌السادات شه‌روش) هستم مادر دو تا گنج https://eitaa.com/Shahravesh
مشاهده در ایتا
دانلود
باغ‌های معلق و به خاطره اعتمادی نیست را در این شماره از ایران جمعه معرفی کرده‌ام https://irannewspaper.ir/sp-308/11 @faaash
هدایت شده از مجله مجازی محفل
از اونجایی که شما به ما کتاب معرفی نمی‌کنید😉گفتم بیام یکی دیگه از کتاب‌هایی که تو محفل معرفی شده رو باهاتون شریک شم☺️ «فاطمه‌السادات شه‌روش» باز هم برامون چند تا کتاب حال‌خوب‌کن معرفی کرده که یکی‌شون همینه: «کوفسکی کارآگاه خصوصی» @mahfelmag
برای استفاده از دستیار هوش مصنوعی مایکروسافت چی کار کنیم؟ از اپ استور یا گوگل پلی برنامه colipot رو‌ نصب کنید. بعد وارد حساب کاربری مایکروسافتتون بشید. اگه حساب کاربری ندارید باید بسازید. بعد از ورود، به‌راحتی و حتی به زبون فارسی می‌تونید سؤال‌هاتون رو از هوش مصنوعی بپرسید یا ازش بخواید براتون‌ عکس بسازه و خیلی کارهای دیگه @faaash
ممنونم از همه بزرگوارانی که در این کار خیر سهیم بودند. به همت شما مبلغ اجاره و داروی این ماه تأمین شد🙏
یک موج سرمای عجیب شهر ما را درنوردیده است. دمای هوا رسیده به پانزده درجه زیر صفر. یک هل دیگر بدهد، رکورد می‌زنیم و کلوین را روسفید می‌کنیم. من کلا از سرمای این چنینی و آن چنینی نفرت دارم. دچار افسردگی و آمدنم بهر چه بود می‌شوم و خیره می‌مانم به نیمه‌ی خالی آفتابه. واقعا چرا باید چهار فصل داشته باشیم؟ چرا من یک عمه‌ی متمول ندارم که ویلای دوبلکسش را در یکی از ساحل‌های دورافتاده‌ی مدیترانه‌ برایم ارث بگذارد؟ یک جایی که فقط یک فصل معتدل داشته باشد و خلق و خوی سرزمین و آدم‌هایش مثل دشت‌های بابونه، آرام باشد؟ ها؟ چرا؟ هر دو دقیقه، چهار بار گزارش هواشناسی را چک می‌کنم. با این‌که از دانستنِ آینده خوف دارم و بدم می‌آید. از این‌که بدانم چهارشنبه‌ی هفته‌ی بعد قرار است سیل بیاید و تا ناف برویم زیر آب یا آفتاب کباب‌مان کند یا اصلا قرار است جهان تمام شود و خلاص. اما حالا افتاده‌ام به دریوزگی و دائم هوای ساعت‌ها و روزهای آینده را چک می‌کنم به امید بهبودی دمای هوا. رمز موفقیت و سلامت به ساحل رسیدن برای من همین وضعیت "به سمت بهبودی" رفتن است. تحمل شرایط چرند و رنج‌آور فقط به شرطی قابل تحمل است که بدانم لااقل در مسیر بهبودی هستم. حتی اگر من و بهبودی -مشابه وضعیت دو خط موازی- قرار باشد در بی‌نهایت به هم برسیم. چهار سال پیش ذات‌الریه گرفتم. به شکل جانکاهی سرفه می‌کردم و هر آینه فکر می‌کردم که قرار است لگن خاصره‌ام از گلویم بپرد بیرون. هزار درجه هم تب داشتم و بخار از بدنم می‌زد بیرون. کلا آفتابه‌ی خوش‌بینی خالی شده بود و مانده بودم که دوربین‌ عکاسی‌ام را برای چه کسی باید ارث بگذارم. تحمل رنج سخت بود. رفتم دکتر. نیم کیلو آنتی‌بیوتیک داد و گفت خوب میشی. یکی دو ماه دیگر هم سرفه‌ها می‌روند. طول می‌کشد اما قول مساعد داد که افتاده‌ام در مسیر بهبودی. همین دانستنِ افتادن در مسیر بهبودی، رنج را قابل تحمل کرد. مثل آمدن بولدوزر بالای سر خرابه‌های یک شهر ویران شده از زلزله. گزارش هواشناسی تا چشم کار می‌کند، هوا را سرد نشان می‌دهد و خبری از بهبودی نیست. حتی دارد می‌گوید این یکشنبه که بیاید، دمای هوای یک طوری سرد می‌شود که مایعات درون مثانه هم ممکن است منجمد بشود. یعنی فعلا این قطار از ریل سُر خورده بیرون و این کشتی بر گل (کسره‌ی گاف) نشسته. برای تحمل این سرما لازم است که زمان دقیق بهار را بدانم. لااقل کاش یک جمشید داشتیم که بهش می‌گفتیم: «آقا ما خسته‌ایم. شما که گردنت بلنده میتونی بگی باهار کدوم وره؟». یا کاش عمه‌ای داشتم که افتاده بود در مسیر پول‌دار شدن. در مسیر بهبودی. در مسیر خریدن ویلایی وسط دشت‌های بابونه. یا لااقل قرن هشتم به دنیا می‌آمدم در شیراز. در یک خانه‌ی ویلایی با درخت‌های مرصع به بهار نارنج. همسایه‌ام هم یکی بود که می‌گفت: «بویِ بهبود ز اوضاعِ جهان می‌شنوم | شادی آورد گل و بادِ صبا شاد آمد». من باید نشانه‌ای پیدا کنم از بهبودِ اوضاع. باید نسیم ولرم گم‌شده در آسمان شهر را پیدا کنم و ازش بپرسم که کی قرار است این‌وری بوزد؟ اصلا قرار است بوزد؟ یا یک ننه سرمای الدنگی هست که همه‌ی نسیم‌های بهاری را توی شیشه مربا حبس می‌کند و قایم می‌کند توی پستوی دخمه‌اش؟ می‌بینید؟ این است نتیجه گرفتار شدن در هوای سرد. آفتابه‌ای که دیر متوجه شدی که خالی است. عمه‌ای که پشت کرده به مال دنیا. دماسنجی که همه‌ی جیوه‌اش از فرط سرما کز کرده ته حباب. افسار باز شده‌ی هزار اهریمن در زمین و آسمان شهر که تن حافظ را در گور می‌لرزانند. آن‌قدر سرد که خمِ ابروی هیچ لیلایی در نماز یادم نمی‌آید. اما خب. قول می‌دهم همین که هوا اندکی گرم‌تر شد جبران کنم و بنویسم که :«باده صافی شد و مرغانِ چمن مست شدند | موسمِ عاشقی و کار به بنیاد آمد». @fahimattar
فرق «است» و «هست» پرسشی رایج: چه فرقی هست بین «است» و «هست»؟ همین را می‌شود یک‌ جور دیگر گفت: چه فرقی است بین «است» و «هست»؟ «است» برای وصل‌کردن دو چیز به‌ همدیگر است: هوا سرد است. ما فقط داریم «هوا» را به «سرد» وصل می‌کنیم. فعل خاصی نیست. اتفاقی در عالم نیفتاده است. فقط ربط بین دو چیز است. به اولی (هوا) می‌گویند مسندالیه، به دومی (سرد) می‌گویند مسند. امروزه در زبان‌شناسی به اولی می‌گویند نهاد و دومی را مسند می‌گویند یا کلاً بقیه‌اش را گزاره می‌گویند. هروقت صفت و موصوفی را، دو تا چیز را، می‌خواهیم به‌ هم وصل کنیم و ربط بدهیم، از «است» استفاده می‌کنیم. به «است» می‌گویند فعل ربطی، فعل اسنادی. این فعل با همهٔ فعل‌های دیگر فرق می‌کند. این «است» همان است که در انگلیسی می‌گویند is و در فرانسوی est می‌گویند که در تلفظ می‌شود «اِ». خیلی جالب‌تر این است که در عربی اصلاً این فعل را نمی‌آورند: معلمٌ عالمٌ. البته بعضی زبان‌شناس‌های عرب می‌گویند همان تنوینِ ــٌـ دارد کار فعل ربطی را انجام می‌دهد. ولی به هر حال می‌خواهم بگویم خیلی فعل نیست. ما در دستورزبان به آن می‌گوییم فعل؛ ولی عمل خاصی در آن نیست. فقط ربط دو چیز است. اما «هست» به‌معنی وجودداشتن است، به‌معنی بودن است. زنگ می‌زنم می‌گویم: ببین در خانه سیب‌زمینی هست؟ و طرف مقابل می‌گوید: آره، هست. یعنی وجود دارد. «هست» فعل است. درون‌مایه‌اش خیلی پرتر است تا «است» و لازم هم نیست حتماً مسندالیه و مسند در آن باشد؛ یک چیز باشد، کافی است. سیب‌زمینی هست؛ یعنی سیب‌زمینی وجود دارد. ادامه مطلب را در پیوست زیر بخوانید: https://virastaran.net/a/av/15454/ @faaash
📺 گروه خیالباف با همکاری گروه آل کسا تقدیم میکند 🌸 قصه نمایش حدیث کسا ✏️ انتشارات: آل کسا 👶 مناسب ۵ سال تا ۵۰۰ سال 👨‍🦳 ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ قصه روزی است که پیامبر عزیز ما به خانه دخترش حضرت زهرا (س) میروند و حالشون خوب نیست و درخواست عبایی میکنند. اما کم کم بقیه خانواده از راه میرسند. ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ به مناسبت امروز که روز میلاد امیرالمومنین است گفتیم چه قصه ایی بهتر از حدیث کسا. این محتوا به زبان کودکانه برای بچه ها و بزرگترها گفته شده و امیدواریم دوست داشته باشید. چون حجم فایل بالا بود با لمس متن زیر در آپارات مشاهده کنید 👇 💚 قصه نمایش حدیث کسا 💚 بیا به جمع خیالباف ها 👇 🟩 بله 🟧 ایتا 🟪 روبیکا 🟦 سروش پلاس
حلقه عزیز مبنای ما وارد مرحله هشتمش شده. اگه هنوز ثبت نام نکردید می‌تونید از کد تخفیف shahravesh1 استفاده کنید و به جمع ما بپیوندید. به تقلید از آقای جواهری به یک نفر از کسانی که از کد تخفیف من استفاده کنند به قید قرعه یک کتاب هدیه خواهم داد. در این حلقه، سه کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه، بندها، وکسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد را با‌هم می‌خوانیم. سه کتاب دیگر هم در حلقه‌های جانبی(مثبت حلقه)، کنار این کتاب‌ها موازی خوانی می‌شود. کتاب کهکشان نیستی، در مثبت حلقه ویژه رمضان و کتاب‌های جام جهانی در جوادیه و عقرب‌های کشتی بمبک در مثبت حلقه نوجوان‌خوانی 📗در میان خوانش دسته‌جمعی کتاب، فعالیت‌هایی مثل ماراتن کتاب و گپ‌وگفت درباره کتاب‌خوانی،وبینار آموزشی و چالش‌های نوشتن هم خواهیم داشت. این دوره تاکنون، هفت تجربه موفق داشته و به امید خدا از ۱ اسفند، آغاز به کار می‌‌کند. اگر شما هم تمایل دارید در حلقه کتاب‌خوانی مبنا هم‌خانهٔ ما باشید، تا ۲۰ بهمن فرصت ثبت‌نام دارید. إن‌شاءالله از ۱ اسفند تا اواسط اردیبهشت‌ چهارکتاب را جمع‌خوانی خواهیم کرد. پس حواستان باشد از برنامه عقب نمانید. ثبت‌نام و توضیحات تکمیلی👇 https://mabnaschool.ir/product/halghe8/