eitaa logo
🍃🌸(فدک)🌸🍃
1.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2هزار ویدیو
8 فایل
🔮شبهات: https://www.instagram.com/fadak110_135 🔮نقدمسیحیت: https://www.instagram.com/masihyat2020 🔮نقد وهابیت https://www.instagram.com/alghadir110_135 🔮اسلام شناسی https://www.instagram.com/myreligion20 💚کپی آزاد #زکات_العلم_نشرها . @fadak110135
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱۲) 🌌 تأثير انقلاب‏: 🔻درخدمت رئيس جمهور وقت سفرى به داشتيم، در جلسه‏ اى تانزانيا به ايشان گفت: 🔻قبل از كسى مسلمانان تانزانيا را به نمى‏ آورد، 🔻ولى بعد از انقلاب اسلامى ، در هر ماجرايى از ما مى ‏كنند و در برنامه ‏ريزى ‏ها براى ما نيز حساب باز كرده ‏اند.! 📚خاطرات حجةالاسلام قرائتی،ج۲ 🌸🍃🌹🍃🌸 @fadak110_135 🔛فدک
🌠 !! 🍁مردی جهت سفر تجاری از امام صادق(ع)درخواست کرد.استخاره آمد،اما او اعتنایی نکرد وبه سفر رفت. 🍁اتفاقا به او خوش گذشت و هم نصیب اوشد. ازآن استخاره در تعجب بود. 🍁بعد از سفر خدمت امام رسیده وعرض کرد: ...من به سفر رفتم و بردم وبه من خوش گذشت!! 🍁امام (ع)تبسمی کرده وفرمود: درسفری که رفتی یادت هست درفلان منزل خسته بودی، مغرب وعشاء راخواندی ،شام خوردی وخوابیدی، و وقتی بیدارشدی که طلوع کرده بود؟! گفت: آری. 🍁فرمود:👈 "اگرخداوند وآنچه را در دنیاست به تو داده بود ،جبران آن [قضای نماز] نمی شد.!" 📚نکته های ناب اخلاقی،اکبری،ص۴۲ 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135 🔛 فدک
🌠 وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ الَلهَ رَمَی.! 🍁 هدف موشک بعثی عراق بود. حسن پیشنهاد داد بخوانند. بعد به فارسی شروع کرد به دعا کردن نشست روبه قبله و با خدا حرف می زد و می گفت: خدایا تو میدانی که ما نمیخواهیم رو بکشیم اما دشمن به مردم ما حمله کرده است و مردم بی گناه رو موشک باران می کند. خدایا! این را بردار و ببر و بزن به باشگاه افسران عراق! و گفت بسم الله و شاستی رو زد و موشک از بلند شد ….! 🍁چند دقیقه بعد رادیوbbc لندن، برنامه های عادی اش را قطع کرد و گفت لحظاتی پیش یک موشک به اصابت کرد و دهها نظامی عراقی کشته شدند. 🍁این خاطره برای من خیلی تکان دهنده بود. و تازه معنی آیه ای که رزمنده ها روی ایران می نوشتند رو درک کردم 🌟 وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللهَ رَمَی .(انفال / ۱۷) 🌟یعنی : آن گاه که تو ای رسول ما تیر انداختی، ‌ بلکه که تیر انداخت.! 📚 یادگاران ، کتاب حاج حسن تهرانی مقدم ، ص۳۹، انتشارات روایت فتح. @fadak110_135🔛فدک
🌠عوامل سقوط_جامعه: حاج آقا قرائتی: 🍁در يكى از سخنرانى هايم در خارج از كشور، فرازى از را تحت عنوان " " توضيح مى دادم .! 🍁بعد از جلسه آمد و خيلى تعريف كرده و گفت : من خيلى بردم وخوشحال هستم . دليلش را پرسيدم؟ گفت : 🍁براى من بسيار تعجّب آور و شگفت انگيز است كه (عليه السلام) در يک سطر و جمله دعا، عوامل را بر شمرده است ، آنجا كه مى فرمايد: 👈الّلهم انّى اعوذبك من الكسل و الفشل و الهّم و الجبن و..." 👈خدایا پناه میبرم به تو از کسالت و تنبلی و غم واندوه و ترس و... 📚نرم افزارمنبرک ناب،خاطرات حاج آقا قرائتی 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135 🔛 فدک
🌌 (ره)!! 🍁هر ماشینی که میخواست وارد شود، رنگ آن باید میبود. وحتما یک میداشت. او باید دم در ورودی ازماشین میشد و را بر میداشت. می پوشید و وقتی وارد اتاق میشد می ایستاد تا نشستن بیابد. حتی وضع طوری بود که چندساعت قبل به فرد را یاد میدادند. 👈اما حضرت سوار ماشین رنگی شد و به درب کاخ که رسید گفت: « الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی». 🍁نگهبان گفت: «باید از پیاده شوید». امام گفت: «پس !!». 🍁نگهبان هم بالاجبار درب را بازکرد. و ماشین تا دم در رفت. 👈با همان وضعیت و بدون تغییر لباس داخل شدند و روی نشستند.!! 🍁 که واردشد صندلی نبود و مجبور شد تا صندلی بیاورند. به شاه گفت: «آیت الله بروجردی فرمودند که قاتلین ابرقو باید آزاد شوند». 🍁شاه گفت: « چنین کاری از دستش بر نمی آید». دوباره پیام آیت الله را تکرار کرده، بلند میشوند و میروند. 👈 شاه را گرفته بود و همان روز قاتلان بهائیان صادر شد. 📚حاشیه‌ های مهم‌تر از متن، ص ۴۸ و ۴۹ @fadak110_135🔛 فدک
🚨 ملاقات عجیب با علامه طباطبایی (ره) در مسجد کوفه 💠 (ره) نقل می‌کند: روزی در نشسته و مشغول ذکر بودم، در آن بین، یک بهشتی از طرف راست آمد و یک جام در دست داشت که برای من آورده بود و خود را به من ارائه می‌نمود، خواستم به او توجّهی کنم امّا یادم آمد که مرحوم فرموده بود که به صورت‌های زیبای غیبی در حالات عبادی توجه نکنید لذا چشم پوشیده و از او روی گرداندم، آن حوریه برخاست و از طرف چپم آمد و بار دیگر آن جام را به من تعارف نمود، باز هم به او توجهی نکردم، آن حوریه رنجیده خاطر گردیده و از من دور شد، از آن روز تاکنون هر وقت آن منظره را به یاد می‌آورم از آزردگی آن حوریه بهشتی متأثّر می‌شوم. سایت عقیق 📙 کتاب مهر تابان، ص۱۸ 🌸🍃💜🍃🌸 @fadak110_135🔛فدک
🔴گاهی ؛ است!! 🔮برخورد پسندیده (علیه السلام) با .. 🍁 (علیه السلام) بسیار باگذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی میکرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب فرد خطاکار می شد. 🍁در همسایگی ایشان، خانواده ای می زیستند. خانه یهودی، شکاف برداشته و از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود...! 🍁روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام شود. 🍁بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. 🍁امام برای اینکه او بیشتر نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت؛ به کنید». 👈یهودی با دیدن گذشت و ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به درآورد. 📚تحفة الواعظین،شهیدی، ج۲، ص۱۰۶ 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135 🔛 فدک
🔲چقدر . !! حاج آقا قرائتی: 🍁مهمانى به خانه ما آمده بود و من مهمان را . ديدم خودم نگاه مى كند، او را هم بوسيدم. 🍁وقتى فرزندم را بوسيدم ، نگاهى به من كرد وگفت : بابا تو منو .!! ديدم عجب ! بچه فهميد من او را بوسيدم ، كمى دَمَق شدم و چشمانم خيره شد، رفتم توى آشپزخانه . بچه جلو آمد و گفت: بابا! گفتم : بله ، گفت : ديدى چى بهت گفتم چشمات اينطورى شد.! 🔹پيش خود گفتم : 🍁 ! آنها را دست كم نگيريم . 📚نرم افزارمنبرکهای قرآنی،خاطرات حجةالاسلام قرائتی 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135 🔛 فدک
🌌 🍁پس ازکشته شدن ، (علیه السلام) حبیب بن شجب را که ازطرف عثمان بربعضی ازنواحی ولایت داشت، کرد و اورا به نیکوکاری،عدالت وتقوا توصیه فرمود. 🍁آن بعداز گرفتن ازمردم برای امیرمؤمنان(علیه السلام) رااز میان مردم برگزید،ازبین آنها ، و ازمیان آنها ، و ازمیان آن سی نفر را برگزید که و سران قوم خودبودند. وی آنها را (برای تجدیدپیمان) به نزد حضرت فرستاد و درکوفه نزدحضرت رسیدند. 🍁یکی ازآنها باعباراتی فصیح و شیوا از علی(ع) تمجید وتجلیل به عمل آورد.حضرت آنهارا گرامی داشت و به هریک هدیه ای ارزنده اهدا کرد. همان شخص دوباره ازجای بلندشد و درفضیلت حضرت سرود وباز ازامام(ع) تمجیدکرد. 🍁حضرت سخنانش را نیکوشمرد و پرسید: اسمت چیست؟ گفت: . فرمود: پسر کی؟گفت: پسر مرادی. فرمود:آیا تو واقعا هستی؟گفت: آری. 🍁فرمود: انّالله وانّا الیه راجعون. ولاحول ولاقوةالا بالله العلیّ العظیم. مرتب به او نگاه میکرد، دست روی دست میزد و میفرمود(انّالله میگفت) 🍁سپس برای چندمین بارپرسید آیا تو مرادی هستی؟ گفت: آری. فرمود: تودر آینده مرتکب خواهی شد و حرکتت به سوی است.! 🍁گفت:به خدا من شمارا از هرکس بیشتر دارم.! فرمود: من دروغ نمیگویم و به من هم دروغ نگفته اند... تو من هستی و این محاسن را به خون سرم رنگین خواهی کرد....!! 📚شرح نهج البلاغه، آیةالله خوئی(ره)، ج۵، ص۱۲۹ @fadak110_135🔛فدک
🌌 ؛ 🔹شخصى آمد خدمت رسول اكرم(ص) و گفت : يا رسول اللّه ! ، مرا مجازات كن ! 🌹پيغمبر(ص) فرمود: شايد تو آن زن را اى و مى گويى زنا كرده ام؟ 🔹عرض كرد: نه يا رسول اللّه ! كرده ام. 🌹فرمود: شايد او را گرفته اى ؟ 🔹گفت : نه يا رسول اللّه! كرده ام. 🌹فرمود: شايد رسيده ولى زناى واقعى تحقق پيدا نكرده است؟ 🔹عرضكرد: نه يارسول اللّه من آلوده شده ام ، من شده ام ، من آمده ام تا برمن جارى كنى و درهمين مرا مجازات نمايى ، زيرا نمیخواهم براى دنياى ديگر باقى بماند. 🌸🍃⛔🍃🌸 🌾شما در كجاى دنيا و در چه مكتبى از مكاتب دنيا سراغ داريد كه؛ مجرم با پاى خودش براى مجازات بيايد؟ 🌾هميشه كار مجرم اين است كه از مجازات فرار مى كند، تنها قدرتى كه مجرم را با پاى خودش و به اختيار و اراده خويش به سوى مجازات مى كشاند است. 📚شهیدمطهری،گفتارهاى معنوى ،ص ۷۷. 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135🔛 فدک
🌌 (ره)!! 🍁هر ماشینی که میخواست وارد شود، رنگ آن باید میبود. وحتما یک میداشت. او باید دم در ورودی ازماشین میشد و را بر میداشت. می پوشید و وقتی وارد اتاق میشد می ایستاد تا نشستن بیابد. حتی وضع طوری بود که چندساعت قبل به فرد را یاد میدادند. 👈اما حضرت سوار ماشین رنگی شد و به درب کاخ که رسید گفت: « از طرف آیت الله العظمی بروجردی». 🍁نگهبان گفت: «باید از پیاده شوید». امام گفت: «پس !!». 🍁نگهبان هم بالاجبار درب را بازکرد. و ماشین تا دم در رفت. 👈با همان وضعیت و بدون تغییر لباس داخل شدند و روی نشستند.!! 🍁 که واردشد صندلی نبود و مجبور شد تا صندلی بیاورند. به شاه گفت: «آیت الله بروجردی فرمودند که قاتلین ابرقو باید آزاد شوند». 🍁شاه گفت: « چنین کاری از دستش بر نمی آید». دوباره پیام آیت الله را تکرار کرده، بلند میشوند و میروند. 👈 شاه را گرفته بود و همان روز قاتلان بهائیان صادر شد. 📚حاشیه‌ های مهم‌تر از متن، ص ۴۸ و ۴۹ @fadak110_135🔛 فدک
🌠روز سوم و .! 🍁رفته بودیم برای بازدید از های فوق پیشرفته ی روسی. وقتی بازدیدمون تموم شد، رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: "اگه می شه این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! " ژنرال ها و کارشناسان روسی خندیدند و گفتند: "امکان نداره این فن آوری فقط در اختیار کشور ماست." 🍁حسن خیلی جدی ومحکم گفت:"ولی ما این موشک رو میسازیم" و دوباره صدای ی اونا بلند شد. وقتی برگشتیم ایران،خیلی تلاش کردیم نمونه شو بسازیم ، ولی نشد. 🍁وقتی از ساخت موشک ناامید شدیم ،حسن راهی الرضا شد.خودش تعریف میکرد؛" به متوسل شد و ۳روز توی حرم موندم.روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و کار به ذهنم خطور کرد. 🍁وقتی زیارتم تموم شد نقاشی دخترم رو برداشتم و طرحی رو که به ذهنم رسیده بود کشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملی ش کنم. " وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع دست بکار شدیم و که به مراتب از مدل روسی، بهتر و بود.! . 📚ماهنامه فرهنگی همشهری، ش۱۰، ص۱۵. 🌸🍃⛔🍃🌸 @fadak110_135 🔛فدک