eitaa logo
🍃🌸(فدک)🌸🍃
1.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
7 فایل
🔮شبهات: https://www.instagram.com/fadak110_135 🔮نقدمسیحیت: https://www.instagram.com/masihyat2020 🔮نقد وهابیت https://www.instagram.com/alghadir110_135 🔮اسلام شناسی https://www.instagram.com/myreligion20 💚کپی آزاد #زکات_العلم_نشرها . @fadak110135
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍁حکایت🍁🍃 (۶) 🌠 و (عج)!! 🔹نقل ازمرحوم حاج محمدرضا سقازاده یکی از وعاظ توانمند: 🔸روزی به محضر یکی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج مشرف گشتم و ازاو درباره مرقد حضرت (س) جویا شدم، او درجوابم فرمود: 🍁«روزی مرحوم آیت ا... العظمی آقاضیاء عراقی (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصی از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت امام رضا (ع) عازم ایران میگردد او در راه پول خود را گم میکند. 🍁حیران و سرگردان میماند و برای رفع مشکل به (عج) میگردد. در همان حال سیدنورانی را می بیند که به اومبلغی مرحمت کرده و میگوید: این مبلغ تو را به میرساند. 🍁چون به آن شهر رسیدی، پیش وکیل ما حاج میرزا حسن میروی و به او میگویی: سیدمهدی میگوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تورا به برساند و مشکل مالی ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل ، شما با حاج ملاعلی کنی طهرانی، در شام در مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردی و حاج ملاعلی کنی نیز آن اشغال ها را بیرون می ریخت و من در بودم! 🍁شیعه قطیفی میگوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم. 🍁بی اختیار در حالیکه میریخت، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و گفت و مبالغی را برایم مرحمت کرد. چون به تهران آمدم خدمت حاج آقا کنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم. او کرد، ولی بسیار گشت که ای کاش این نمایندگی و نصیب او میشد.! 📚۲۰۰داستان ازفضایل، مصائب وکرامات حضرت زینب(س) ، ص۱۷۳-۱۷۴ @fadak_110 🔛 فدک https://sapp.ir/fadak.ir 🔛سروش
🌠 و (عج)!! 🔹نقل ازمرحوم حاج محمدرضا سقازاده یکی از وعاظ توانمند: 🔸روزی به محضر یکی از علمای بزرگ ومجتهد... حاج مشرف گشتم و ازاو درباره مرقد حضرت (س) جویا شدم، او درجوابم فرمود: 🍁«روزی مرحوم آیت ا... العظمی آقاضیاء عراقی (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصی از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت امام رضا (ع) عازم ایران میگردد او در راه پول خود را گم میکند. 🍁حیران و سرگردان میماند و برای رفع مشکل به (عج) میگردد. در همان حال سیدنورانی را میبیند که به اومبلغی مرحمت کرده ومیگوید: این مبلغ تو را به میرساند. 🍁چون به آن شهر رسیدی، پیش وکیل ما حاج میرزا حسن میروی و به او میگویی: سیدمهدی میگوید آن قدر پول از طرف من بتو بدهد که تورا به برساند و مشکل مالی ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل ، شما با حاج ملاعلی کنی طهرانی، در شام در مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و باآن حرم را جاروب کردی و حاج ملاعلی کنی نیز آن اشغالها را بیرون میریخت و من در بودم! 🍁شیعه قطیفی میگوید: چون به سامرا رسیدم و بخدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم. 🍁بی اختیار درحالیکه میریخت، دست در گردنم افکند وچشمهایم رابوسید و گفت و مبالغی را برایم مرحمت کرد. چون بتهران آمدم خدمت حاج آقا کنی رسیدم و آن جریان را برای او نیزتعریف نمودم. او کرد، ولی بسیار گشت که ای کاش این نمایندگی و نصیب او میشد.! 📚۲۰۰داستان از فضایل،مصائب وکرامات حضرت زینب(س)، ص۱۷۳-۱۷۴ @fadak110_135 🔛فدک