eitaa logo
خادمین شهدا_فدک
136 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
426 ویدیو
4 فایل
راه ارتباطی با گروه خادمین شهدا_فدک: @pelak44_ir آپارات: aparat.com/fadak44.ir کانال بله: https://ble.ir/fadak44_ir پنجمین صفحه‌ی اینستاگرام ما: pelak44.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید سید مرتضی آوینی: دیدم كه جنگ بر پا شده است تا از این خاك دروازه‌ای به ڪربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله‌ی عشق نمانند و چنین شد.... #خرمشهر شقایقی خون‌رنگ است كه داغ جنگ بر سینه دارد... داغ #شهادٺ... سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی‌باد
🆔️ @fadak44 #روایتِ_فدک #خرمشهر #شهر_خون #شهیدان_حاجی_شاه #خادمین_شهدا_فدک
🔻در شماره ١٨١ ماهنامه فکه میخوانیم : 💠 شهر در پــناه شهداسٺ روایت فدڪ از خانواده شهیدان حاجی‌شاه هنوز شب‌های موشک باران خوزستان را فراموش نکرده است. سال‌ها از آن شب‌های پر اضطراب گذشته است، اما از قطرات اشکی که بی اختیار از گوشه‌ی چشمش می‌غلتد می‌توان به عمق فاجعه پی برد. شهره حاجی شاه در مقایسه‌ی حال و هوای مردم در شرایط بحرانی ِ اخیر تهران و جنگ آن روزهایِ خرمشهر، می‌گوید: صدماتی که از دیدیم هنوز با خود داریم. هنوز هم خواب آن روزها را می‌بینیم و همچنان هر شرایط مشابه و بحرانی را با آن روزها مقایسه می‌کنیم. سال‌ها از جنگ گذشته اما هنوز اگر باد تندی بوزد و در و پنجره‌ای کوبیده شود، آن‌چنان عکس العمل بدی به سر و صدا نشان می‌دهم که دیگرانی که جنگ را از نزدیک لمس نکرده باشند، متعجب می‌شوند و از درک آن عاجز می‌مانند. آن ترس‌ها هنوز با ماست، آن لطمه‌ها جبران ناپذیر است. دیدید برای زلزله مردم تهران چه کردند؟ درپمپ بنزین‌ها هم‌دیگر را می‌زدند! به عابر بانک‌ها هجوم آورده بودند. آن روزها دایم در حال بودم. ما روزهای جنگ چقدر به‌هم کمک می‌کردیم، چقدر به داد هم می‌رسیدیم، واقعا منیت‌ها از بین رفته بود. در خانه‌ی کسی دیگر ملحفه و پتو پیدا نمی‌شد و همه بابت پانسمان و انتقال شهدا و مجروحین به بیمارستان‌ها هدیه شده بود. یک چسب زخم و یک شیشه الکل و بتادین هم دیگر در خانه‌ها نبود، چیزی که اهمیت داشت این بود که همه‌ی این کمک ها با جان و دل بود... 🆔️ @fadak44 مشروح مطالب در سایت فکه 👇 ✅ www.jannatefakkeh.com
از روزی که #جنگ آغاز شد تا لحظه ای که #خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم #کـربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین». #شهید_محمد_جهان_آرا 🌷 🆔️ @fadak44 #محرم #شب_نهم_محرم #تاسوعا ی حسینی 🏴 #یاحسین (ع) #شلمچه #شهید #شهادت
خادمین شهدا_فدک
به این تکه از جغرافیا بدهڪاریم ! اهواز، آبادان، ، ماهشهر، دزفول، بهبهان، ، مهران، اندیمشک ... به این تکه‌ از جغرافیایش بسیار است. زمانی که موعد بود مردمان این خطه دین خودشان را به معنای واژه‌ی مقاومت و ایستادگی ادا کردند. اکنون که سی سال از میگذرد، در آستانه‌ی حادثه‌‌ی تلخ ، آن هشت سال ایستادگی را باز هم برایمان یادآوری کرد و این بار باز هم همین جغرافیا ... خوزستانی با خاڪ بزرگ می‌شود با خاڪ زندگی می‌کند با خاڪ انس می‌گیرد در خاڪ نفس می‌کشد و به‌خاطر خاڪ میمیرد قلب ملت ایران است... 🆔️ @fadak44
خادمین شهدا_فدک
💠«قــربانیِ غــدیر» مصاحبه ای با مادر شهید سعید خوش اخلاق در شماره ۱۸۵ ماهنامه فکه منتشر شد 🔻در بخشی از این گزارش میخوانیم : 📝 بچه محل‌ها دور هم جمع شدند ... کوچه های خیابان ۱۷ شهریور و محله‌ی آهنگ مزین شده با نام شهدای بسیاری ، خانواده‌ی خوش اخلاق با شهیدان و هم محله ای هستند، مادر میگوید: "پسرهایمان با هم بزرگ شدند، قد کشیدند و راهی جبهه شدند، شهید لواسانی در عملیات ، شهید ابراهیم هادی در و سعید در عملیات شهید شد و جالب این جاست که کنار مزار سعید یادبود شهید ابراهیم هادی و به فاصله یک مزار دیگر مزار شهید لواسانی قرار دارد. انگار بچه محل‌ها با اینکه در نقاط و زمان های مختلف شهید شدند اما عاقبت دور هم جمع شده‌اند. مادر شهید لواسانی حتی نتوانست پیکر بی سر پسرش را برای آخرین بار ببیند و چه بسیارند خانواده‌هایی که حتی نمی‌دانند عزیزش در کجای ایران به خاک سپرده شده. آدم دلش می گیرد جوان‌هایمان رفتند، خانواده ها آن‌قدر سختی کشیدند، آن وقت بعضی‌ها بخاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا مسئله مدام ابراز ناراحتی و شکوه می‌کنند و قدر ناشناسند. مشروح این مصاحبه در سایت فدک👇 ✅ https://fadak44.com/مصاحبه-با-شهید-سعید-خوش-اخلاق 🆔️ @fadak44
جمعه ۱۳ دی ماه، پای صحبت‌هاے مادری نشستیم ڪه سه پسرش در آغاز جنگ و ورود رژیم عراق به شهرهای و ، با نثار خون خود از خاڪ میهن دفاع کردند ... شنیدن این حرف‌ها در روزهای پرالتهاب عروج سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی، تسکینی بود بر دل‌هایمان و به قول سید مرتضی آوینی " کجا از مرگ می‌هراسد آن‌کس ڪه به جاودانگی روح در جوار رحمٺ حق آگاه است؟" 📝 «انسانی که میخواهد کاری را در راه خدا انجام دهد و کسی که راه شهادت را خوانده است و نیز انسانی که میخواهد شهید شود بایستی معنای واقعی شهید را فهمیده باشد، شهادت از روی هوای نفس و کورکورانه مورد قبول واقع نمی شود انسان بایستی خود راهش را انتخاب نماید...» قسمتی از وصیت نامه 🌷 🆔 @fadak44
خادمین شهدا_فدک
🌸 ✨ برای دیدار این هفته روی پوستر زدیم جشن به مناسبت روز مادر. با مداح گروه هماهنگ کردیم، کیک و گل سفارش دادیم تا ایام ولادت فاطمه زهرا سلام الله را کنار مادر سه شهید جشن بگیریم. حادثه کرمان که پیش آمد کام همه تلخ شد اما وعده کرده بودیم! دل مان خون بود اما چشم طاهره خانم به در می‌ماند اگر نمی‌رفتیم... حاجیه خانم طاهره نیکویان، پیچیده در چادر گلدارش نشسته روی ویلچر، گرد پیری به همراه دلتنگی عزیزانش او را شکسته کرده. نسیان دارد. شنوایی ندارد. تکلم خوبی هم ندارد. با این حال آرام و با زبان اشاره مدام یک صحنه را برایمان تعریف میکند. زمانی که توی جنت آباد خرمشهر شهناز را با دست‌های خودش توی مزار گذاشته بود و گفته بود: "شیرم حلالت شهناز ..." شهره حاجی شاه ، دختری که زندگی خود را وقف مادر کهنسالش کرده برایمان روایت می‌کند: "مکتب قرآن خرمشهر در خیابانی به نام «چهل متری» قرار داشت. شهناز آنجا هم درس قرآن می خواند و هم درس می داد و در زمان جنگ مکتب به یکی از پایگاه های کمک رسانی تبدیل شده بود. ۸ مهر سال ۵۹ در نزدیکی مکتب خمپاره ای می زنند و سربازی در آن نزدیکی مجروح می شود، شهناز به اتفاق دوستش شهناز محمدی به کمک او می روند که در اثر خمپاره بعدی هر دو به می رسند و شهــناز بیست و شش ساله ما «اولين زن شهيـــده مقاومت خرمشهـــر» می شود. کمتر از یک ماه بعد در چهارم آبان ماه سال ۵۹ برادرم حسین به همراه دوستانش آخرین نفراتی بودند که از خارج میشوند، آن ها تصميم مي گيرند تسليحاتي را كه مانده بود از شهر بيرون ببرند كه به دست عراقی ها نيفتد. ساختمان فرمانداری نزدیکی پل خرمشهر به آبادان قرار داشت که به اشغال عراقی ها درآمده بود. جوان ها نمی دانستند در تیررس دید دشمن قرار دارند. ماشین حامل سلاح را به خمپاره بستند، حسین و یکی از دوستانش به شهادت رسیدند و یکی دیگر از دوستانش «مجید دریایی» مجروح شد. فقط مجید را توانستند برگردانند، پیکر حسین و دوستانش همان جا باقی ماند و هیچ گاه به دستمان نرسید. هنوز یک ماه از شهادت شهناز نگذشته بود که حسین بیست و دو ساله را از دست دادیم. مزار یادبود حسین هم اکنون در جنت آباد کنار مزار شهناز است. سال ۶۰ نیز برادرم ناصر در حین ماموریت نظامی از سوی بسیج فرمانداری، از خرمشهر به اعزام می شود، عراقی ها جاده را بمباران می کنند، ماشین از جاده منحرف می شود و تصادف می کند و او نیز در سن بیست و شش سالگی به شهادت می رسد..." ▫️شهر خُــــرم بود به مردمانش، اما یک باره همه چیز به چشم بر هم زدنی به ویرانه هایی تبدیل شد که خرمی را از شهر و مردمانش دزدید. حماسه فتح خرمشهر آن‌قدر بزرگ است که هر چه قدر هم از آن روایت بشود، نسل شاهد و ناظر آن واقعه و هم نسل‌های بعدی چیزی برایشان تکراری نخواهد بود. شهره حاجی شاه هنوز شب‌های موشک باران را فراموش نکرده است. سال‌ها از آن شب های پر اضطراب می‌گذرد اما حتی اگر روزی تمام ویرانه های جنگ آباد شود، هرگز نمی توان خاطرات آن را از ذهن مردان و زنانی که جنگ با تار و پود زندگیشان تنیده شده است، پاک کرد. امثال خانواده حاجی شاه که سه جوان در راه حفظ خاکِ ایــ🇮🇷ــران از دست داده اند.🌷🌷🌷 🌱 @fadak44_ir