فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
#بشنوید | #خانه_مادری شباوّل فاطمیهدوم سال ۱۳٩۳ هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
امشب پر میگیرم، یا نعم الامیرم
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_اول_فاطمیه_دوم_۱۳۹۳
#هیئت_رایة_العباس (علیهالسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب پر میگیرم، یا نعمالامیرم
پسرعمو، پسرعمو، دیگه دارم میمیرم
میمیرم، میمیرم
برام گریه کن علی، باهام گریه کن علی
بشین، روبهروم، پابهپام گریه کن
غسلنی فیاللیل
کفنی فیاللیل
دفنی فیاللیل
ابکنی یاابالحسن وابک للیتامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشمام غرق خونه، از دست زمونه
کی فکر میکرد، جدا بشیم
از همدیگه شبونه، شبونه، شبونه
پرم زخمیه علی، سرم زخمیه علی
هنوز هم پر معجرم زخمیه
أنت مرآتی، أینالنجاتی
با من دعا کن، عجل وفاتی
ابکنی یاابالحسن وابک للیتامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میباره ستاره، زینب بیقراره
همش میگه، مادر ببین
حسین کفن نداره، نداره، نداره
حسین جلوهی خدا، حسین عشق سر جدا
حسین تشنهلب، شهید کربوبلا
سالار زینب، سالار زینب
✨﷽✨
#پندانه
✍ فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.
استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...!
4_5949815588103653095.mp3
15.05M
🔊هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
◾️ ذکر توسل #شب_جمعه و روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام
#پیشنهاد_دانلود
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
4_5949299195595720893.mp3
5.98M
#بشنوید | #شب_زیارتی
شب اوّل فاطمیه دوم سال ۱۳۹۳
هیئت راية العبّاس (علیهالسّلام)
4_5949709596900722434.mp3
16.63M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبچهارم فاطمیهاوّل سال ۱۳٩۷
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
#بشنوید | #خانه_مادری شبچهارم فاطمیهاوّل سال ۱۳٩۷ هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
بیشتر شده ورم ابرو
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_چهارم_فاطمیه_اول_۱۳۹۷
#هیأت_رایة_العباس "علیهالسلام"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر شده وَرَم ابرو
دردسر شده ورم بازو
مدتی شده که نخوابیدی
نه به این پهلو، نه به اون پهلو
مثل نیلوفرِ پرپری مادر
فکر حال منِ دختری مادر
وانمود میکنی بهتری مادر
مادرم گریه کن، تا یکم سبکتر بشی
پلک بههم میزنی، داری سخت نفس میکشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو نمازِ شبت بین اشکایه
جاریو هقهقِ بعد هر آیه
بیقراری برا دردِ همسایه
نالهی بیصدات، قُرقِ شبو میشکنه
هول میشه مجتبی، تا که هرکی در میزنه
تو دعا کردیو، یه نفر لیاقت نداشت
هرکی سر زد به ما، نیت عیادت نداشت
مطمئنن همه، که پر از قفس میکشی
پُرسوجو میکنن، تو هنوز نفس میکشی
درد میکشی میدونم سخته
غرق آتشی میدونم سخته
بعد سرفهها، رو لبت میشه
پُر خون لخته، میدونم سخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیقرار زمین، آسمون سرخه
زندگیمون سیاه خونمون سرخه
حرفای امشبت مثه خون سرخه
میگی امشب به ما، که قرارِ بعدی کجاس
هرچی گفتی فقط، همه صحبتِ کربلاس
تو کناره اون، بدن پرپر
ناله میزنی، بمیره مادر
قتلگاهِ و، توییو خونو
بدنِ بیسر، سرِ بیپیکر
✨﷽✨
#پندانه
✍میگن: پیر مردی با چهرهای قدسی و نورانی وارد یک مغازه ی طلا فروشی شد. فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد. پیرمرد گفت : من عمل صالح تو هستم! مرد زرگر قهقههای زد و با تمسخر گفت : درست است که چهرهای نورانی دارید ؛ اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین هیبتی داشته باشد.!!! در همین حین ، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند. مرد زرگر از آنها خواست که تا او حساب و کتاب میکند ، در مغازه بنشینند. با کمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نورانی نشست. با تعجب از زن سوال کرد : که چرا آنجا در بغل شیخ نشستی؟ خانم جوان با تعجب گفت : کدام شیخ؟ حال شما خوب است؟ از چه سخن می گوئید؟ کسی اینجا نیست. و با اوقات تلخی گفت : بالاخره این قطعه طلا را به ما می دهید یاخیر؟
مرد طلا فروش با تعجب و خجالت طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را دریافت کرد و زوج جوان مغازه را ترک کردند. شیخ رو به زرگر کرد و گفت : غیر از تو کسی مرا نمیبیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق می شود. دوباره مرد و زن دیگری وارد شدند و همان قصه تکرار شد. شیخ به زرگر گفت : من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را به صورتت بمال تا رزق و روزی ات بیشتر شود . زرگر با حالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به صورت مالید و نقش بر زمین شد. شیخ و دوستانش هرچه پول و طلا بود برداشتند و مغازه را جارو زدند ... بعد از ۴ سال شیخ روحانی با غل و زنجیر و اسکورت پلیس وارد مغازه شد ... افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت قصه را باز گفتند. افسر پلیس گفت : برای اطمینان باید دقیقا صحنه را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و نقش بر زمین شد و این بار شیخ و پلیس و دوستان ، دوباره مغازه را جارو زدند.
🔺 نتیجه اخلاقی حکایت : انتخابات نزدیکه ، مواظب مغازه های زرگری خود باشید. از این به بعد بازار وعده و وعیدها و نطق های آتشین در مجلس و سینه چاک کردن برای مردم گرم می شود.
4_5953802795223091787.mp3
7.81M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبدوم فاطمیهدوم سال ۱۳۸۸
هیئت ثارالله (علیهالسّلام)
✨﷽✨
#پندانه
✍روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت:اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر.
در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشور حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم.سپس دستور به برکناری آن داد.
🔅پیامبر می فرماید:به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید.
📚عیون اخبار الرضا ج2، ص51
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص114،
و نیز فرمودند: کسي که در دنيا در يک امانت خيانت ورزد و به صاحبانش رد نکند تا اينکه مرگ او فرا برسد، او بر آئين من (اسلام) نمرده است!
📚بحار، ج ٧٥، ص ١٧١
گزارش ضدعفونی مسجدالزهراسلام الله علیها توسط بسیجیان پایگاه مقاومت ابوذر در روز شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۹۹ ⬇️⬇️⬇️⬇️