🔹همیشه میگفت بچههای مردم را ببینید. #اسیر میشوند و به من میگفت: نگذاشتید من بروم و این گونه شد. من میگفتم: هر بار که تو میروی من تمام بدنم میلرزد میگفت: مادر این اندازه #وابسته نشوید چرا که خواب دیدم نوری آمد و رفت و #امام_زمان(عج) به من گفت چرا نرفتی و از قافله عقب ماندی؟»
🔸از زمانی که به #افغانستان رفتیم به من میگفت: رضایت بدهید من به ایران🇮 بروم. هر بار این حرف را میزد و من #اجازه نمیدادم✘شب خوابی میدید و روز بعد برای من تعریف میکرد که مثلاً خواب #امام_خمینی(ره) را دیدم که در کلاسی به ما درس میدادند.
🔹از کودکی این گونه بود. دو پسر دیگر من یکی در #سوریه و دیگری نزد من است اما به پای #رضا نمیرسند. رضا خیلی پاک بود، خیلی حرام و حلال را مراعات میکرد رضا طور دیگری بود. یک شب خواب دیدم به من خبر دادند #سر رضا را آوردهاند
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم تنگ و #اشک با چشمانم غریبه است.
میدانی رفیق، من نتوانستم چون تو روی دنیا را کم کنم. خودم کم آورده ام. دست به زانو گرفته، با نفس های بریده در جاده #انتظار ایستاده ام و به آرزوهایی که زیر پای سنگین از #گناه، له شده با حسرت می نگرم🥺
سرزمین قلبم مدتی است اشغال شده و یاد خدا را گم کرده
#فرمانده_حلب! بیا و فرمانده قلبم باش . این نیروی خسته از خود را جان دوباره ببخش. برایم خط و نشان بکش. لکه های #گناه، نفرت و کینه را با یک عملیات؟ #پاکسازی کن... یاری ام کن پیروز شوم در این جنگ که تا بحال #مغلوب این نفس سرکش شده ام..😢😥
تو را قسم به #نماز_شبهایت دعا کن بیدار شوم از این خواب غفلت که در آن #اسیر شده ام😞
تو را قسم به بین الطلوعین که در آن شهر #شهادت نصیبت شد، دعا کن برای طلوع ایمان در دلم... مدتیست که فقط غروبش را نظاره گر هستم💔😥
حاج عمار! نتوانستم خودم را خرج #امام_حسین کنم روز به روز دورتر می شوم. فقط اگر گاهی کسی از #تل_زینبیه و #چشم_منتظر_خواهر و #گلوی_بریده_برادر، بگوید، دلم می لرزد😭
کاش تو بودی و #اتاق_اشک_مشهدالرضا با وسعت بی پایان، تو #زیارت_عاشورا بخوانی و من برای عاشورای دلم گریه کنم . تو مداحی کنی و من بر سر بزنم و گریه کنم برای خودم که #بندگی را گم کرده ام، شاید #اشکهای_روضه روح خسته ام را #شفا دهد..😭💔
#دلنوشته_ای_به
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷