eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
850 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 🌺مادر میگفت: سید حمیدم هیچ وقت لباس نو نمی پوشید... هر وقت لباس نویی برایش میگرفتیم فقط یک بار تن میزد تا ما ناراحت نشیم و بعد لباس کهنه ای می پوشید... لباس را به هم محلی های کم درآمدمان می داد... 🌴پدرش می گفت: موقع تشییع جنازه، بعضی کارگر هایی که سن بالایی هم داشتند آمده بودند... می گفتند او حق پدری بر گردن ما داشت... هر روزی که ما کار نداشتیم و پولی نبود، به ما کمک می کرد... 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌙 دل  در پناه زینب از آوارگی رست پیمان یاری با ابالفضل علی بست   افراشت در هر سو به عزت، بیرق خون  در هر کجا پیچید نام فاطمیون 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌙 در دشت شقایقى كه قربانگاه است از هر نفس لاله ،زمان آگاه است در معركه ى عاشقى "فاطمیون" لبخند رضایت رسول الله است 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌙 🪴🐚به روز محشر در دل‌های محزون، شود هول قیامت هر دم افزون 🪴🐚 رسد چون نوبت عفو و شهادت، ندا آید که أین فاطمیون. 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌙 🌹بزرگترین علاقه اش خدمت به اهل بیت بود. یادم است یک بار خیلی سرمان شلوغ بود. ایام شهادت یکی از اهل بیت علیهم السلام هم بود. من گفتم: من می روم هیأت و تو بمان کارها را انجام بده. 🌹گفت: عمو جان درسته شما بزرگتری و اوستای ما هستی، اما ما هم با اهل بیت کار داریم. دیگه نتوانستم چیزی بگویم. با هم رفتیم هیأت و بعداً با کار بیشتر جبران کردیم. 🌷 🌷 🕊🥀 🌷 💫
🌙 🪴🐚چند روز قبل از شهادت؛ "سید جواد" شیرینی در دست وارد مقر شد. خوشحال بود و می گفت: بخورید... این شیرینی خوردن دارد، آخه شیرینی شهادت منه... من دیگه بر نمی گردم... بعدا نگید شیرینی نداده رفت. همه خندیدم و کسی حرف جواد را جدی نگرفت. 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌙 🌹مردم این زمانه مرا سرکوب می‌کنند که کجا می‌روید؟ و برای چه کسی می‌جنگید؟ امّا اینان غافلند که ما خود نمی‌رویم، گویی ما را صدا می‌زنند، قلبمان پایمان را به حرکت وا می‌دارد، جز این که دختر علی(علی‌ السلام) و سه ساله حسین(علیه‌السلام) بر روی اسم ما مهر شهادت زده‌اند. من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین‌تر از خون قاسم و علی اکبر حسین(علیه‌السلام) نیست... 🌷 🌷 🕊🥀 🌷 💫
🌙 🌹پدرم خیلی به حضرت زینب س ارادت داشتند و همیشه خطبه‌های حضرت زینب رو برامون میخوندن و هدف اصلیشون دفاع از اسلام و شیعیان بود. 🌹خیلی خیلی به صله رحم اهمیت میدادند همچنین همیشه نمازشان رو سر وقت میخوندند بسیار مهربان بودن و خیلی زیاد دختراشونو دوست داشتن. 🌷 🌷 🕊🥀 🌷 💫
🌙 🍃سال ۶۴ محمدرضا برادرم به دنیا آمد. پدرم از تولد او خیلی خوشحال بود، به هر حال اولین پسرش بعد از سه دختر بود، تا هفت روز‌ش شد، او را عقیقه کرد. 🍃 محمدرضا بچه شیرینی بود و از کوچکی اخلاق‌های خاصی داشت، مثلا با اینکه سنش کم بود و خیلی متوجه فضای اطرافش نبود، اما غیرت بسیار زیادی داشت. هر چه بزرگتر می‌شد، به لحاظ اعتقادی بیشتر به پدرم شباهت پیدا می‌کرد. 🍃 به حجاب بسیار اهمیت می‌داد و مثل پدرم سخت‌گیر بود. با اینکه از ما کوچک‌تر بود، ولی دائم نصیحت می‌کرد و تذکر می‌داد. 🌹 🌹 🕊🌾 🌹 💫
🌙 دل  در پناه زینب از آوارگی رست پیمان یاری با ابالفضل علی بست   افراشت در هر سو به عزت، بیرق خون  در هر کجا پیچید نام فاطمیون 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌹 فاطمیون را نمودی با وقار دشمن دین را نمودی شرمسار درس آزادی به دنیا داده‌ای از ازل با عشق مولا زاده‌ای در دفاع از دختر شیر خدا با جوانان رشید گشتی فدا در شجاعت مقتدای تو علی پیروی کردی ز عباس علی فاطمیون عاشق دخت علی‌ست عاشق شیر خدا و هم نبی‌ست 🌿 🌿 🕊🥀 🌿
🌙 فاطمیون لشکر دشمن شکن لشکر بی‌ادعا و خط شکن فاطمیون لشکر عالی مقام پیرو راه حسین(ع) است در مرام 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫