eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
852 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ از محضر حضرت آقا: ⁉️۹. ما شخصیت دیگری از شما که پدر و رهبرمان هستید، با نام مستعار «امین» می‌شناسیم. «دلم قرار نمی‌گیرد از فغان بی تو اسپندوار ز کف داده‌ام عنان بی تو». می‌خواهیم جناب «امین» از نوشته‌ها و شعرهای حتّی عارفانه‌شان برای جوان امروزی بگویند. بفرمایید چه شعرهایی داشته‌اید و می‌خواستم از «امین» برای ما بگویید. ✅ : عرض کنم حضور شما که ماجرای «امین»، ماجرای دیگر و عالَم دیگری است، عالَم شعر و احساس و این‌هاست. 👌من در دوره شعر گفتن را شروع کردم و گاهی شعر می‌گفتم؛ منتها به دلایلی تا سال‌های متمادی شعرم را در انجمن ادبی - که آن وقت در مشهد تشکیل می‌شد و من هم شرکت می‌کردم - نمی‌خواندم. حالا عیبی ندارد آن دلیلی را که گفتم به آن دلیل نمی‌خواندم، بگویم. ✅علّت این بود که من سابقه زیادی با شعر داشتم، شعر را می‌شناختم؛ یعنی خوب و بد شعر را می‌شناختم. در آن انجمن، وقتی که شعری خوانده می‌شد و اشخاص نامداری هم در آن انجمن بودند - که بعضی از آن‌ها امروز هم هستند، بعضی هم فوت شده‌اند - نقدی که من نسبت به شعر انجام می‌دادم، نقدی بود که غالباً مورد تأیید و تصدیق حضّار - از جمله خود سراینده شعر - قرار می‌گرفت. وقتی که شعر خودم را، با دید یک نقّاد نگاه می‌کردم، می‌دیدم این شعر، مرا را راضی نمی‌کند؛ لذا نمی‌خواستم شعرم را بخوانم. 💠یعنی اگر شعری بود که از شعر آن روز بهتر بود، حتماً می‌خواندم؛ لیکن می‌نشستم، فکر می‌کردم، شعر را می‌‌گفتم، می‌نوشتم و پاکنویس می‌کردم؛ اما در آن انجمن نمی‌خواندم. چرا؟ چون سطح آن انجمن به خاطر همین نقدهایی که می‌شد - از جمله خود من زیاد نقد می‌کردم - بالاتر از این شعر بود. شاید شعرهایی خوانده می‌شد که از سطح آن شعر بالاتر نبود؛ اما مورد نقد قرار می‌گرفت. به‌هرحال، می‌توانم این‌طور بگویم که آن شعر، مرا به عنوان یک ناقد، راضی نمی‌کرد. اتّفاق افتاده بود که در غیر از آن انجمن - انجمن‌های دیگری در بعضی از شهرهای دیگر؛ یک شهر از شهرهای معروفِ شعرخیز ایران که حالا نمی‌خواهم اسم بیاورم - شرکت کرده بودم و آن‌جا دیدم سطح آن انجمن، سطح نقد انجمن ما را در مشهد ندارد؛ از من شعر خواستند، لذا من خواندم - همان سال‌های قدیم.- این‌که می‌گویم، مربوط به سال‌های ۱۳۳۶ و ۳۷ و آن وقت‌هاست که در حدود سنین بیست، بیست‌ویک ساله، یا حداکثر بیست‌ودو ساله بودم. البته این تا سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۴ - تا آن وقت‌ها - ادامه داشت که بعد دیگر غرق شدنِ در کارهای مبارزات، ما را از کار شعر به کلّی دور کرد؛ انجمن هم دیگر نمی‌رفتم. 💠به‌هرحال، آن زمان شعر می‌گفتم؛ بعد شعر گفتن را رها کردم و نمی‌گفتم، تا چند سال قبل از این‌که تصادفاً یک طوری شد که دوباره احساس کردم مایلم گاهی چیزی بر زبان، یا بر ذهن، یا روی کاغذ بیاورم؛ آن‌ها هم در بین مردم پخش نشده است - حالا شما یک بیت را خواندید - از شعرهایی که من گفته‌ام، چند غزل بیشتر در دست مردم نیست؛ نمی‌دانم شما این را از کجا و از چه کسی شنیده‌اید! این غزلی که مطلعش را خواندید، مالِ خیلی دور نیست؛ خیال می‌کنم مربوط به همین سه، چهار سال قبل است. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ و
🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱 📗 ؟ (در جستجوی معنای زندگی) ✍دکتر مهدی خدامیان نهم ☝️انسان باید مسیر زندگى خود را کند و به خود به سوى کمال و رستگارى برود. در مکتب قرآن، انسان با تصمیم و انتخاب همراه است، او باید دست به انتخاب بزند تا به هستى خود ارزش ببخشد. ✅این قانون خداست، او هرگز کسى را به راه ایمان مجبور نمى کند، خدا همه را به راه ایمان دعوت مى کند و به این مسیر راهنمایى مى کند، اما این انسان است که باید راه خود را انتخاب کند. ✨قرآن در آیه 3 سوره انسان چنین مى گوید: ☝️(إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا). 💠«من راه هدایت را به انسان ها نشان دادم، پس گروهى شکرگزار من شدند و گروهى هم راه کفر را برگزیند». 👌آرى، خدا به انسان اختیار داد و از او خواست تا راه خودش را انتخاب کند، خدا راه هدایت را به انسان نشان داد و حقّ را براى او آشکار کرد. اگر خدا اراده کند که همه مردم ایمان بیاورند، همه ایمان مى آورند، امّا آن ایمان دیگر از روى اختیار نیست، بلکه از روى اجبار است و ایمانى که از روى اجبار باشد، ارزشى ندارد. خدا اراده کرده که انسان به اختیار خود ایمان را برگزیند. ✅وقتى خدا به انسان ها داد، طبیعى است که انسان ها به دو گروه تقسیم مى شوند: گروهى شکر نعمت هاى خدا را به جا مى آورند و مؤمن مى شوند و گروهى هم نعمت هاى خدا را کفران مى کنند و راه کفر را برمى گزینند. 🌱🌱🌱 ⭕️هنر انسان در این است که اختیار دارد، مى تواند راه درست را انتخاب کند، اگر انسان رستگار شود، به اختیار خودش بوده است و این زیبایى انسان است. ❌فرشته نمى تواند معصیت و گناه کند، او اصلاً شهوت ندارد، نیازهاى جسمى ندارد، امّا در انسان، هم غریزه ها و هوس ها وجود دارد و هم شوق پرواز به سوى خدا.👌 ✅انسان موجودى است که با اختیار خود راهش را انتخاب مى کند، آن که در اوج جوانى، از نگاه به نامحرم روى برمى گرداند، او از هزاران هزار فرشته برتر است، زیرا او دارد و از گناه دورى مى کند، امّا فرشته که اصلاً نمى داند شهوت چیست، براى همین است که انسان، گل سرسبد هستى است، او به اختیار خود از زشتى ها دورى مى کند و به سوى زیبایى ها مى آید. 👌شکوه انسان در اختیار اوست، وقتى قرار است انسان، موجودى آزاد و مختار باشد، طبیعى است که گروهى از انسان ها، راه زشتى ها را انتخاب مى کنند و در روى زمین فساد مى کنند، ولى همه زیبایىِ انسان در اختیار اوست، معناى انسان در اختیار است، اگر خدا اختیار را از انسان بگیرد، خوب بودن انسان، دیگر ارزشى ندارد. ❣خدا دوست داشت که انسان را خلق کند تا در این دنیاى خاکى، در میان سختى ها و بلاها، راه خوبى ها را انتخاب کند، اگر ظلم و ستمى را ببیند با آن مبارزه کند. ⚠️درست است بر اساس اختیار، بعضى از انسان ها ظلم و ستم مى کنند، امّا باز همین انسان خواهد بود که همه هستى خود را در راه مبارزه با ظلم و ستم ها فدا خواهد نمود، آن انسانى که مى تواند راحت زندگى کند، آسوده باشد، از همه چیز خود مى گذرد و راه آزادى و آزادگى را برمى گزیند و با ظلم و ستم مبارزه مى کند و از فرشته بالاتر مى شود. 🌱🌱🌱 💠مسلمان باید به گونه اى زندگى کند که امروز او، نسبت به دیروز او از ارزش بیشترى برخودار باشد، مسلمان باید هر روز به سوى کمال گام بردارد. ❌این سخن امام (علیه السلام) است که فرمود: «کسى که دیروز و امروزش، مساوى باشد، ضرر کرده است». ☝️انسان باید همواره به ارزیابى زندگى خود بپردازد، او باید از هر چیز بیهوده، دورى کند و نسبت به لحظه هاى زندگى بى تفاوت نباشد. ❌امام (علیه السلام) فرمود: «کسى که هر روز به محاسبه خودش نپردازد، از ما نیست». ⁉️من باید هر روز فکر کنم که آیا به هدف خود نزدیک تر شده ام؟ آیا در مسیر کمال هستم یا این که به بیراهه مى روم و هدف را فراموش کرده ام؟ ... 🌱🌸🌱🍃🌱🌸🌱
هرخانمــے ڪہ به سرڪند و عفت ورزد و هر که را در حد توان شروع ڪند اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم خواهم کرد و او را می کنم 🌷
🔴 🔴 تصاویری از پس از .. این شادی چقدر دلچسب است.. ⚽️⚽️ آری.. در روزگار ها و تازه به دوران رسیده ها، در روزگار ها.. تو علی باش.. .. .. او که در اوج شادی هایش، نام را فریاد میزند.. این های واقعی بشریت را.. سلام شهدا بر تو باد خیلی زیباست این رسم قشنگش ❤️🌸 باعث افتخاری پسر ✌️✌️
روایت زندگی دختری است که خیلی زود و در سن ۱۶ سالگی به سعادت ابدی و دست یافت. حادثه تروریستی سال ۸۷ در ، نقطه اوج زندگی دختری را رقم زد که همیشه تلاش می کرد در زندگی، باشد! او هم سن و سال بسیاری از هایی است که تازه به سنین رسیده اند اما خیلی زودتر از هم نسلانش، قله اهداف خود را فتح کرد. از همان کودکی روحیه‌ای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانی‌اش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. تا قبل از بهار ۱۶ سالگی‌اش موفقیت‌های چشمگیری را در زمینه ورزش ، مسابقات و درس و تحصیل کسب کرد. مادر شهیده کشاورز راز شهادت دخترش را اینگونه در کتاب شرح داده است: «درست است که راضیه یک بود، اما در انجام واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیرد، واقعاً به خرج می‌داد.»