eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
851 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 ❤️ 🕊در این سفر حال و هوای دیگری داشت همواره از بهشت و شهادت سخن می‌گفت و برای فرزندش علی رضا از بهشت صحبت می‌کرد. 🌹 @fadayiane_banoye_damshgh
🔶 میدانی چرا همه ظالمان عالم از قیام و مراسم و شهدای می هراسیدند؟ از تا تا و و و چون واقعی یک روضه است👆 آنها با روضه مرده هیچ کاری ندارند.. و..
را بشناسیم/ حکایت یکی از اسرای داعش که سرانجام به رسید❗️ به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی فاطمیون -عبدالرحمن ۱۳ سال بیشتر نداشت،اما باهمین سن کمش نیروی داعش شده بود😢 چند روزی بود که توسط رزمندگان اسیر شده بود.✌️ در این چند روز، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند😊. کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند.🍟🍭 بچه ها زبان او را نمی‌دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسرا بودند.❤️ محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد،‼️ داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود.☝️ شب تقاضای آب کرد و گفت می‌خواهم غسل کنم.😌 صبح روز اربعین مانند دیگران نماز صبح خواند و همراه بچه‌ها به عملیات رفت.🌺 می‌گفتند پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی‌گذاشت.👌 عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید.🕊🌺 منبع تسنیم
فداییان بانوی دمشق
‌‌ 💔رباب ..! ڪم ڪم برای دلت روضـه ای بخـوان دارند برای گـل پسرت نقشه می کشند..‌. #یاعلی_اصغر 💔
بچه ها ، همیشهٔ عمرشان برای مادرها عزیز هستند اما آن ماه های شیرخوارگی انگار وصل هستند به جان مادر ... برای چند ساعت بنا بود موسای شیرخواره را از مادرش بگیرند همین اندازه که توی صندوق چوبی بگذارندش بسپارندش به نیل ... فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافی و لا تَحزَنی ...(قصص/۷) آسیه و فرعون او را از آب بگیرند از سینه هیچ زنی شیر نخورد و خواهر موسی مادر را به قصر معرفی کند و دوباره موسی برگردد به آغوش مادر ... وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَن يَنفَعَنَا ...(قصص/۹) همه اینها را هم وحی کرده بودند به مادر موسی بعد هم قلبش را محکم نگه داشتند که نا آرامی نکند وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا ...(قصص/۱۰) من اما همیشه این آیات سوره قصص را که می خوانم دلم ابری می شود برای دل رباب و چشمهایم بی اراده می بارند و میمیرم برای تنهایی امامم که نه فقط حرمله بن کاهل اسدی بلکه تمام لشکر دشمن چشم انتظار ایستاده بودند تا شکستن سیدالشهدا را تماشا کنند و جان میدهم برای آن لحظه‌ی یَتَلذیٰ عَطشاً همان لحظه ها که علی کوچکتان شبیه ماهیِ دور از آب لبهایش را تکان می داد و چه به آب برسد و چه نرسد عمرش تمام است سیدالشهدا جان شما اهل کجایید آقای من؟ اهل کدام مردستانید مولای من؟ سلام ما به مادرِ علیِ کوچک خدا قربانی شما را بپذیرد ...!!! من اما هنوز جواب سوالم را نگرفته ام بانو قادر مطلق ما چگونه قلب شما را نگه داشته بود که از هم نپاشد؟ ای وای بر من ... 🖤
💠شهید مهدی علیدوست: بر مزارم روضه ی 💔 علیه السلام را بخوانید که آرامبخش است برای من...🍃 روز تدفین: سال 94 🏴 شب علیه السلام و نام تنها یادگارش آقا علی اصغر😭😭
در روز مرگی ها گرفتار شدم. دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و سر ناسازگاری گذاشته اند. زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و شده ام در که برای دنیای خود ساخته ام...😔 مُحرَّم، حرفهای در دل مانده و دردهای دل است. است که میتوانی در گوشه ای از آن بنشینی، بریزی و دلت را آرام کنی😔 من گم کرده راهم 😔💔 محمدحسین! حاج عمار! شما که راه را شناختی، شدی، شدی، شدی و همنشین شهدا کاری کن😔 در جاذبه ی دلبستگی های زمین، شده ام دستم را بگیر و به آسمان ببر🕊🕊 برایم روضه بخوان از کربلا بگو😭 از شش ماهه و تیر سه شعبه از بگو و بدن اربا اربا از فرق شکافته بگو و مشک پاره پاره بگو و دل سوخته را بیشتر کن😭😭 محمدحسین! دعا کن هیات باشد و روضه خوانش آن از نظر باشد و روزی چشمانم شود 😭 نگران هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، را...💔💔 🌷
💔🥀 از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را او در آورده به گریه، از عطش، مهتاب را کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر
✳️ آیا دلی هست که با فریاد «هل من ناصر» امام زمان بلرزد؟! 🔻 فرياد استنصار و طلب ياری (ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش می‌رسد: «هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله». فرياد استنصار (ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسی هست كه مهدی آل محمد را ياری كند؟ آيا كسی هست عشق مرا در دل‌ها زنده كند؟ و انسان‌های بريده از مرا با من پيوند زند؟ 🔸 می‌گويند با شنيدن فرياد «هل من ناصر حسينی»، گهواره‌ی تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر مهدوی» نيز، دلی هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانی ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟! 📚 از کتاب 👤