کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #تک_پسر 🔺شهید مسعود آخوندی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۲ @Fahma_KanoonTaha
#احترام_به_والدین
#پدرم
🔺شهید محمد زمان ولی پور
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۳
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #پدرم 🔺شهید محمد زمان ولی پور 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۳ @Fahma_KanoonT
#احترام_به_والدین
#مجبور_شدم
🚩 شهید سید مهدی اسلامی خواه
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۴
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #مجبور_شدم 🚩 شهید سید مهدی اسلامی خواه 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۴ @Fahm
#احترام_به_والدین
#نماز_استغفار
🚩 شهید رضا پورخسروانی
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۵
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #نماز_استغفار 🚩 شهید رضا پورخسروانی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۵ @Fahma_K
#احترام_به_والدین
قید امتحان را زد
🚩 شهید محمد گرامی
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۶
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین قید امتحان را زد 🚩 شهید محمد گرامی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۶ @Fahma_Ka
#احترام_به_والدین
دست مرا گرفت و بوسید
🚩 شهید مصطفی چمران
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۷
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #پابوس_مادر 🚩 شهید امیر لطفی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۸ @Fahma_KanoonTa
#احترام_به_والدین
#کف_پای_مادر
🚩 شهید روح الله قربانی
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۱۹
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #کف_پای_مادر 🚩 شهید روح الله قربانی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۱۹ @Fahma_K
#احترام_به_والدین
#بوسیدن_دست_پدر_و_مادر
🚩 شهید محسن حججی
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۲۰
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#احترام_به_والدین #بوسیدن_دست_پدر_و_مادر 🚩 شهید محسن حججی 📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره #خاطره ۲۰ @Fah
#احترام_به_والدین
امام سید علی خامنه ای(مد ظله العالی)
📙کتاب ۳۶۵ روز، ۳۶۵ خاطره
#خاطره ۲۱
@Fahma_KanoonTaha
#خاطره_ناب
#احترام_به_والدین
🌸 فداییِ مادر...
🔷یک بار هم ندیدم که این جوان حرمت موی سفید ما را بشکند، بیسوادی مارا به رخ ما بکشد، حرف تلخ بزند و یا حقیرمان کند. از در اتاق که وارد می شدم، از جا نیم خیز می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، همین کار را می کرد. می گفتم؛
علی جان! مگر من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دهی؟
می گفت: این دستور خداست.
روزی که خانه نبودم از جبهه آمده و لباسهای شسته نشده ای را در گوشه ی حیاط دیده بود؛ تشت و آب آورده و با همان لباس ساده بسیجی و دست مجروح و فلج، لباس ها را شسته بود. وقتی رسیدم، دیدم دارد لباس ها را روی طناب پهن می کند. چقدر هم تمیز شسته بود! گفتم:
الهی بمیرم مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس رو شستی؟
گفت: اگه دو دسته من نداشتم، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و شما در زحمت باشی!
🔹به روایت مادر شهید علی ماهانی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e