♡به نام خداوند تبسم♡
عین، شین، قاف می شود #عشق!
سه حرفی که برای هرکس یکجور معنا می شود.
برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا می شود.
عشق، در #حسین(ع) معنا می شود!
و حسین معنی #آزادیست و مریدان او هم آزاده اند.
#آزاده های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای #هَل_مِن_ناصِرٍ_یَنصُرُنی اربابشان #لبیک بگویند، حال هستند و به ندای #عقیله_بنی_هاشم لبیک می گویند
در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در #غیرت #عباس_بن_علی دارد، #صبر و مقاومتشان ریشه در صبر #حضرت_زینب(س) و آزادگی شان را هم از #حسین_بن_علی دارند.
#قدیر هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید.
به #جنون رسید.
مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است.
او مجنون بود و عشقی منتهی به #نور را در خود پرورید.
اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود تا در نور خلاصه شود.
چه مبارک #ولادتی.
چه #نورانیتی.
آری! همین است.
{حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون}
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
به مناسبت سالروز تولد شهید #قدیر_سرلک
📅 تاریخ تولد: ۱۳ شهریور ۱۳۶۳
📅 تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - حلب، سوریه
🥀مزار شهید: گلزار شهدای ده امام پاکدشت
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
♡بسم رب عشق♡
حدیث دل این بار راوی گمنامی سربازان #خداست. راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان #سربازی با نام و نشان را روایت می کند.
میدانی گاهی غبطه می خورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را #فریاد می زند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در #سکوت در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع #خدمت می کنید.
می خواهم از اول بگویم. تقویم ورق می خورد، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم می دهد. ستاره ای دست چین شده از از آسمان به زمین فرود میآید مادرش نام #علی را در گوشش می خواند و قصه های #اهل_بیت می شود لالایی شبانه او.
جلوتر می روم می خواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد، قرار نبود از #روضه_گودال، خیمه های غارت شده و #معجرهای نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی می شد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی #شهادت است
چند سال بعد خبر آوردند که #ماموریتت را به نحو احسن به پایان رساندی. اما این بار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به #گمنامی به سکوت و #بی_ریایی
بارها از رسم و #مکتب و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس #مردان_خدا فعل و فاعل هردو گمنامند
وحالا #بسیجی_مخلص سی سال گذشت و امروز تولد #سی_سالگی توست، هرچه کنم حق مطلب را نمی توانم ادا کنم ولی...
#تولدت_مبارک_بسیجی
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز تولد #شهید #علی_جمشیدی
📅تاریخ تولد: ۱۵ آبان ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، خانطومان سوریه
🥀مزار شهید: نور
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡
از آن روزی که پیکِ عدرا برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم #فاطمیون و #زینبیون را به تصویر کشید و ضمیمه کرد:
بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. و این بار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و #الیاس.
به هنگام نماز که تماشایشان می کردی اللهم ارزقناهایشان رنگ #شهادت و نیتشان بوی #خلوص داشت. #یا_لطیف_إرحَم_عَبدِکَ_الضَعیفِ سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود
حلب مشتاقانه #پیکر او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک می شد
فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظهای #آسمان چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای #دلتنگی همچنان میبارید، برای قاصدک از پدرش سخن میگفت تا بلکه به گوشش برساند
یادم به خرابهی شام افتاد، دختری سه ساله که بهانه #پدر را میگرفت میخواست از #خار_مغیلان و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا می کرد و پدر را می خواست
ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله #حسین(ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان #شهدا، چه #فاطمه هایی که دلتنگ مهر پدریاند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند
حالا بعد از پنج بهار #ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم #مهمان سرزمین #حلب است.
میگویم بهار چون به قول شاعر: #پاییز بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور ماندهاند همچون الیاس. #بغض میکند و برگ هایش را سنگفرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند
پروازتان مبارک عباس های زینب(س)
پ.ن: مرج عذراء که امروز عدرا نامیده میشود شهری است در #سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است.
پ.ن: سوره بقره، آیه ۲۰۷
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_ذکریا_شیری
#شهید_الیاس_چگینی
📅 تاریخ شهادت: ۴ آذر ۱۳۹۴ - حلب العیس
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 💠 امروز ۲۳ دی ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم #محمد_کامران شه
🍃چشمانش زمین #زینبیه را در پی یار میکاود شاید نشانه ای بیابد که دل بی قرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش میپرسد ولی هیچکس خبر ندارد.
🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین می خورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر میدید
🍃شده بود #هاجری دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای #عشق را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹
🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بیتاب و همه چشمشان به #حلب بود تا بلکه عزیز سفر کردهشان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در #دمشق ولی بوی او را حس میکرد❣
🍃چشم میگرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا #زینبی میگوید میبیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به #پهلو به این سو میآید♡
🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش میدود جوان تر شده سفر #آسمان به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو.....
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_انصاری
.
📅تاریخ تولد: ۴ دی ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت: ۲۳ دی ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: بهشت زهرا(س)
@Fahma_KanoonTaha