eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
980 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ♡به نام خداوند تبسم♡ عین، شین، قاف می شود ! سه حرفی که برای هرکس یک‌جور معنا می شود. برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا می شود. عشق، در (ع) معنا می شود! و حسین معنی و مریدان او هم آزاده اند. های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای اربابشان بگویند، حال هستند و به ندای لبیک می گویند در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در دارد، و مقاومتشان ریشه در صبر (س) و آزادگی ‌شان را هم از دارند. هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید. به رسید. مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است. او مجنون بود و عشقی منتهی به را در خود پرورید. اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود‌ تا در نور خلاصه شود. چه مبارک . چه . آری! همین است. {حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون} ✍نویسنده: به مناسبت سالروز تولد شهید 📅 تاریخ تولد: ۱۳ شهریور ۱۳۶۳ 📅 تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - حلب، سوریه 🥀مزار شهید: گلزار شهدای ده امام پاکدشت @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
‍ ♡بسم رب عشق♡ حدیث دل این بار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت می کند. می‌دانی گاهی غبطه می خورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را می زند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع می کنید. می خواهم از اول بگویم. تقویم ورق می خورد، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم می دهد. ستاره ای دست چین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش می خواند و قصه های می شود لالایی شبانه او. جلوتر می روم می خواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی می شد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما این بار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمی توانم ادا کنم ولی... ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد: ۱۵ آبان ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، خانطومان سوریه 🥀مزار شهید: نور @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡ از آن روزی که پیکِ عدرا برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. و این بار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و . به هنگام نماز که تماشایشان می کردی اللهم ارزقناهایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک می شد فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند یادم به خرابه‌ی شام افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا می کرد و پدر را می خواست ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند حالا بعد از پنج بهار با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند پروازتان مبارک عباس های زینب(س) پ.ن: مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن: سوره بقره، آیه ۲۰۷ ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅 تاریخ شهادت: ۴ آذر ۱۳۹۴ - حلب العیس @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 💠 امروز ۲۳ دی ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم #محمد_کامران شه
‍ 🍃چشمانش زمین را در پی یار می‌کاود شاید نشانه ای بیابد که دل بی قرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش می‌پرسد ولی هیچکس خبر ندارد. 🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین می خورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر می‌دید 🍃شده بود دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹 🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بی‌تاب و همه چشمشان به بود تا بلکه عزیز سفر کرده‌شان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در ولی بوی او را حس میکرد❣ 🍃چشم می‌گرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا میگوید می‌بیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به به این سو می‌آید♡ 🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش می‌دود جوان تر شده سفر به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو..... ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد: ۴ دی ۱۳۴۹ 📅تاریخ شهادت: ۲۳ دی ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: بهشت زهرا(س) @Fahma_KanoonTaha