8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توضیحات رحیمپور درباره درگیریاش با روحانی در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسهای که به مناسبت روز دانشجو برگزار شد.
@ostad_fakhrian
تفکر سیستمی (شبکهای) تفکری است که این خصوصیات را داشته باشد:
۱. نیاز را پیدا کند
۲. اهداف را مشخص کند
۳. اهمیت اهداف را تبیین کند
۴. امور مرتبط با هدف و یا اهداف را شناسایی شود
۵. امکانات کاملا مشخص شود
۶. ارتباط و نسبت امکانات با اهداف روشن شود
۷. مشکلات و موانع واقعی و احتمالی بررسی شود
۸. راههای حل مشکلات مشخص شود
۹. آسیب شناسی نسبت به کار انجام شود
✔️با روش تفکر شبکهای _که محصول دید کلان و جامع نسبت به موضوعات است_ میتوان در کوتاه زمان به بیشترین بازده رسید.
برداشتی آزاد از کتاب "نگرش سیستمی به دین"
@ostad_fakhrian
بینش تمدنی.MP3
44.59M
🔊 #دانلود تدریس استاد #فخریان
📝موضوع: بینش تمدنی
📆 چهارشنبه۲۰آذر ۹۸ - قم
در جمع استادیاران و سرمربیان حلقات صالحین استان فارس
@ostad_fakhrian
همایش اعضای مجموعه تبیین شاهرود.MP3
29.82M
🔊 #دانلود سخنرانی استاد #فخریان
📝موضوع: تبیین اهداف و شیوهی اجرایی مجموعهی تبیین
📆 پنجشنبه ۳۰ آبان ۹۸ - شاهرود
در همایش اعضای مجموعه تبیین
@ostad_fakhrian
روز پنجشنبه ۲۱آذر یکی از شبکههای رادیویی با جوانی مصاحبه میکرد که اولین نرمافزار فروش الکترونیک بلیط سینما رو در سالهای ۸۷-۸۶ طراحی و بعدها در سال۹۰ ایدهی فروش اینترنتی بلیط سینما رو ارائه کرد.
این جوان میگفت کار ساخت نرم افزار رو که شروع کردیم کلا چهارنفر بودیم و بعد از ساخت نرمافزار با همون چهارنفر در شهرها و استانهای مختلف سراغ سینما دارها میرفتیم که هم توجیهشون کنیم و هم نرمافزار رو نصب کنیم و هم آموزش کار با این نرمافزار رو به گیشهدار بدیم.
میگفت کارمون با سختیها و موانع زیادی روبرو بود از جمله:
۱. خیلی از سینما دارها اعتقادی به فروش سیستمی بلیط نداشتن.
۲. فروشندگان بلیط معمولا آدمهای سن و سال دار و کم سواد بودن و کار با کامپیوتر رو بلد نبودن.
۳. در گیشهی سینماها کامپیوتر نبود.
۴. تعداد تیم ما برای توجیه این همه سینمادار و فروشندهی بلیط در سینماهای کشور خیلی کم بود.
و...
میگفت بالاخره با هر سختی بود کار رو پیش بردیم.
تقریبا به همه شهرهای کشور سفر کردیم تا سینمادار رو توجیه و بلیط فروش رو آموزش بدیم.
تا اینکه سال ۹۰ ایدهی فروش اینترنتی بلیط رو دادم که در ابتدا فقط یک سینمادار قبول کرد که بلیطهاش رو اینترنتی بفروشیم.
اما الان تیم چهارنفرهی ما تبدیل شده به یک تیم چهل و چند نفره و
بیش از ۶۰ درصد سینماهای تهران و بیش از ۵۰ درصد کل سینماهای کشور، بلیطشون رو اینترنتی میفروشن...
پ.ن: استقامت در کار منجرّ به پیروزی خواهد شد.
@ostad_fakhrian
✅زمام امر مردم، دست آن کسانی نیفتد که انسانها را به دوزخ میکشانند.
آنچه که در اسلام تكيه روی آن شده، این است که زمام امر مردم، دست آن کسانی نیفتد که انسانها را به دوزخ میکشانند. مگر تاریخ نشان نداد این مطلب را به ما؟ مگر ندیدیم که با جامعه اسلامی، اندکی بعد از صدر مشعشع آغاز اسلام، چه کردند و چه شد؟ و چه بر سر این جامعه آمد؟ آن جامعهای که در آن جامعه، مردم قدر مردان نیك را ندانند، آن جامعهای که مردم در آن جامعه، معیارهای نیکی را عوضی بگیرند، در آن جامعهای که مردم نتواند آن کس که مصلح آنان است و ناصح مشفق آنها، او را بشناسند، این جامعه چقدر باید رویش کار شده باشد تا به اینجا رسیده باشد و يك چنین وضعی پیدا کرده باشد؟ تبلیغات زهرآگینی که از طرف دستگاههای قدرت ظالمانه و جائرانه در میان جامعه اسلامی انجام گرفت، به قدری افق معلومات و بینش مردم را عوض کرد، کاری کرد با این مردم که مردم مثل اینکه سیاهی را سفیدی ببینند و سفیدی را سیاهی، به يك چنین حالتی در آمده بودند. لذا بود که در قرنهای دوم و سوم هجری تقریباً، آدم وقتی به تاریخ نگاه میکند، میبیند فجايع دستگاه قدرت و خلافت را، و میبیند بیاعتنایی و بیتفاوتی مردم را، حیرت میکند. آیا این همان مردمند؟ اینها همان مردمی هستند که در مقابل عثمان صبر نکردند، از اطراف، او را محاصره کردند و بعد هم بالاخره با آن وضع فجیع او را از خلافت خلع و عزل کردند؟ اینها همانهایند؟ اینها همانها هستند که حالا در شب عروسی خلیفه عباسی، خرج گزافی را که میتوانست يك جناح عظیمی از جامعه اسلامی را اداره کند، میبینند که دارد خرج چه عیاشیهایی میشود، برای چه کارهایی دارد مصرف میشود، چگونه دارد بیتالمال مسلمین صرف مسائل شخصی میشود. کار به درست و نادرستش ندارم، مسائل شخصیست؛ پولیست برای هزار نفر آدم، يك نفر آدم این پول را فقط صرف خودش بکند، نمیگوییم صرف عیاشی خودش بکند، نه خیر، صرف نماز و روزه خودش بکند، جایز است این کار؟ و میدیدند که در متن واقعیت جامعه اسلامی این کار دارد انجام میگیرد و در عین حال، غافل بیخبر.
شايد يك وقتی گفته باشم این را که در شب عروسی جعفر برمکی، وزیر محبوب هارونالرشید -يك جوان بیست وهشت، نه ساله، سی سالهای بوده جعفر برمکی. آن وقتی که جعفر برمکی از دنیا رفت، سی و چهار، پنج سالش بود، آن وقتی که کشتند او را در اوج محبوبیت داماد میشود جعفر، هارونالرشید هم علاقه وافری به جعفر برمکی دارد- به جای نقل که بر سر عروس و داماد میپاشند شب عروسی، دیدند مهمانهای گرامی عالیقدر جناب برمکیها و هارونالرشید، چه چیزهایی بر سر عروس و داماد پاشیده شد! وقتی که رفتند نزديك برداشتند؛ و ریختند برداشتند، دوتا، سهتا، پنجتا برداشتند، دیدند بله، اینها نقل که نیست، سکه هم نیست، درست دقت کردند؛ قوطیهای ظریفیست به قدر يك بند انگشت، جعبه است اینها، از طلای ناب این جعبه را درست کردند، بعد که جعبه را باز میکردی، از داخلش يك كاغذی در میآمد، کاغذ بسیار نازك و رقیقی، این کاغذ را که باز میکردی، میدیدی که عجب! يك ورقه بزرگ شد. میخواندی ورقه را، میدیدی که در این ورقه، فرمان مالکیت فلان قسمت از کشور، به شما داده شده. فرمان اقطاع است، فرمان تیول است.