فرقِ مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستقیم، در شکل یا نتیجه یا هردو؟
علت صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم چیست؟
۳ از ۵
[۵]. خب با توجه با مطالب گفته شده و اینکه نتیجهٔ مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستقیم واحد است و هر دو نوع مذاکره سمّ است، چرا رهبر انقلاب مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم را صادر فرمودند؟ آمریکا عوض شده و به تعبیر امام آدم شده یا تاکتیک رهبری تغییر یافته؟ در حالی که به تازگی با صراحت فرمودند:
همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربهٔ متقابلِ محکم خواهند خورد. و اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند، مثل بعضی از سالهای قبل که راه انداختند، جوابشان را خود ملّت ایران خواهند داد، همچنان که در گذشته دادند. ۱۴۰۴.۱.۱۱
[۶]. دلیل را باید در جای دیگری جستجو کرد نه در دوگانهٔ جنگ یا مذاکرهٔ مستقیمِ ترامپ. رهبری این دوگانه را اصلا لحاظ نفرمود که بعد گزینهٔ سومی بهنام مذاکرهٔ غیرمستقیم را بپذیرد. آنچه موجب شد مجوز این گزینه صادر شود وجود حقیقتی تلخ و فوقالعاده اثرگذار و مخرب، به نام "تحریف" است.
رهبری قبلا - در عید قربان سال ۹۹ - این تذکر را داده بودند که تحریف را جدی بگیرید که اگر تحریف از بین رفت، تحریم نیز:
به موازات تحریم - این را درست توجّه کنید - یک جریان تحریف هم هست؛ در کنارش یک جریان تحریف هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما؛ این هم یکی از کارهایی است که دشمنان انجام میدهند.
هدف از این تحریف دو چیز است: یکی، ضربه به روحیۀ مردم است، یکی هم آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم است. این تحریف در این زمینهها است و با این دو هدف دارد انجام میگیرد. پول زیادی هم دارند خرج میکنند برای اینکه این حقایق را تحریف کنند. الان هم این جریان تحریف است که وجود دارد.
امّا آن مسئلۀ اوّل که تضعیف روحیۀ مردم و ضعیف کردن نشاط و تحرّک و امید مردم است، از اوّل انقلاب بوده. از اوّل انقلاب، خطّ ثابت دشمن همین بود که خطاب به مردم ایران، به وسیلۀ تلویزیونها، رادیوها - البتّه آن وقت محدودتر بود، حالا که دیگر وسیع هم شده و انواع و اقسام راههای ارتباطی وجود دارد - به مردم ایران تفهیم کنند که بیچاره شدید، دیگر مثلاً کارتان تمام است و هیچ کاری از عهدۀ کسی برای شما برنمیآید، اوضاعتان خراب است و غیره؛ از اوّل انقلاب یکی از هدفها همین بوده که به مردم ایران بگویند با قطع ارتباط با آمریکا، با گسستن پیوندی که بین ایرانِ استعماریِ دوران پهلوی با آمریکا بود، پدر ملّت ایران درآمده. این را از اوّل [دنبال میکردند]؛ الان هم همین است؛ الان هم دارند همین را دنبال میکنند، اوضاع را بد جلوه میدهند، با صدها زبان، با صدها وسیله. اگر نقطۀ قوّتی در کشور باشد که مطلقاً انکار میکنند؛ یا به سکوت برگزار میکنند یا انکار میکنند. خب، کارهای خوبی در کشور دارد انجام میگیرد؛ مطلقاً [حتّی] یکی از اینها در تبلیغات خارجی دشمنان ما منعکس نیست. نقطۀ ضعفی اگر وجود داشته باشد، آن را دهبرابر میکنند، گاهی صدبرابر میکنند که این نقطۀ ضعف را بزرگ کنند؛ برای چیست؟ برای این است که روحیۀ مردم تضعیف بشود؛ امید مردم، بخصوص امید جوانها؛ چون وقتی امیدوار باشند، تحرّک جوانها، تحرّک فوقالعاده است، جوانها پیشتازند، پیشرانند؛ اگر چنانچه امید از آنها گرفته شد، متوقّف میشوند، مثل ماشینی که بنزینش تمام میشود، این جور [متوقّف] میشوند. میخواهند جوانهای ما را ناامید کنند، نشاط را از آنها بگیرند، تحرّک را از آنها بگیرند و جوری بشود که جوانها تحرّک و پیشتازی و پیشگامی خودشان را نداشته باشند. البتّه در بعضیها اثر هم میکند. در داخل هم کسانی همین حرفهای آنها را تکرار میکنند؛ یک خبری را فرض بفرمایید در نوشته یا اظهارات فلان کسی که جزو مجموعههای سیاسی است انسان میشنود، دو روز بعد میبیند که یا در فضای مجازی، یا در فلان روزنامه در کشور ما همان منعکس میشود. از این کارها متأسّفانه هست در داخل.
در آن بخش دوم، [یعنی] آدرس غلط دادن، آدرس دادنشان این جوری است که میگویند: «اگر میخواهید تحریم برطرف بشود، در مقابل آمریکا کوتاه بیایید»؛ خلاصۀ حرف این است که باید کوتاه بیایید در مقابل آمریکا، باید ایستادگی نکنید. این هم جریان تحریف... و من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادۀ ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادۀ دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد. ۱۳۹۹.۵.۱۰
https://eitaa.com/fakhrian_ir
فرقِ مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستقیم، در شکل یا نتیجه یا هردو؟
علت صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم چیست؟
۴ از ۵
[۷]. بنده معتقدم این جریان تحریف دشمن که توسط دنبالههای آن در داخل نیز دنبال میشود بر بعضی از مسئولین کشور و بر بخشی از جامعه اثرگذار بوده که منجرّ به صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم شد. یعنی رهبری بین دو گزینهٔ مذاکرهٔ مستقیم- گزینهٔ بدتر - و مذاکرهٔ غیر مستقیم - گزینهٔ بد - بصورت کاملا عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه، گزینهٔ دوم را انتخاب کردند. نه بین دو گزینهٔ مطرح شده از طرف ترامپ گزینهٔ سومی را انتخاب کرده باشند، دلیل؟ تصریح بیانات رهبر انقلاب:
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بخصوص و بهطور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن بتدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصّی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند؛ یکی از این دو را ملّت ایران باید انتخاب کند؛ این چیزی است که آنها میخواهند. [البتّه] کنار آمدن با آمریکا بهمعنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاههای تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، بهمعنای قبول تحمیلهای آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همهجا همینجور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئلهای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان بهنفع طرف مقابل عقبنشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل بهنفع آنها یک عقبنشینی قابلتوجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همینجور بود؛ وزیر خارجهٔ محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار میآورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او بهمعنای صرفنظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد. این یک دوراهی است که طبق سیاستهای آمریکا که میخواهند در ذهن ملّت ما تزریق بکنند، یک دوراهی ناگزیر است؛ یک دوگانهٔ اجتنابناپذیر است: یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمّل کنیم. اینها میخواهند این را بهصورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و بتدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل کشور و خارج کشور، این فکر را دارند ترویج میکنند و به شکلهای گوناگونی، با بیانهای مختلفی، در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارند گسترش میدهند؛ کسانی را میگمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملّت ما گسترش بدهند. البتّه در داخل هم همینطور که عرض کردیم، کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردهاند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند. ۱۳۹۵.۱.۱
در این سخنرانی رهبر انقلاب صراحتا میفرمایند که در گذشته ما نیز دو راهیهای آمریکا و خصوصا ترامپ را تجربه کردهایم و این اولبار نیست که بر اساس آن مجبور به انتخاب راه سومی شویم. علاوه بر اینکه در تصریحات رهبر انقلاب، هیچ فرقی بین مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستیم در نتیجه نیست! و اگر هر دو شکل مذاکره هیچسودی برای ما ندارد، چرا بایستی آن را بپذیریم؟
میفرمایند: در جواب این حرف من [که نبایستی با آمریکا مذاکره کرد]، عنصرِ داخلیِ مقالهنویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و مینشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهودهای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکرهای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است. ۱۴۰۳.۱۲.۲۲
https://eitaa.com/fakhrian_ir
فرقِ مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستقیم، در شکل یا نتیجه یا هردو؟
علت صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم چیست؟
۵ از ۵
[۸]. طبيعتا مذاکرهکنندگان ما که نمایندهٔ ملت ایران هستند، مورد حمایت رهبری خواهند بود. همچنان که بعد از روی کار آمدن آقای روحانی، رهبر انقلاب علیرغم اینکه تصریح کردند که به مذاکرات خوشبین نیستند و بعد روند مذاکرات را خسارت محض نامیدند:
کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطهی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همهی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ یعنی خسارت محض. ۱۳۹۵.۱.۱
و همچنین ادامهٔ مذاکرات را سمّ مهلک نامیدند، اما مذاکرهکنندگان را همیشه مورد حمایت خود قرار دادند:
آن روز مسئولین، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همهٔ تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟ در این شش ماه دولت محترم کم میتوانست کار بکند اگر چنانچه این خباثت آمریکاییها نبود؟ این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه. بنده گفتم برجام و این مذاکرات هستهای، برای ما یک نمونه خواهد بود؛ ببینیم آمریکاییها چهکار میکنند؛ اینها که حالا با زبان چرب و نرم میآیند، گاهی نامه مینویسند، اظهار ارادت میکنند، اظهار همراهی میکنند، در جلسات مشورتی و مذاکرات که مینشینند، با زبان چرب و نرم با مسئولین ایرانی صحبت میکنند، خیلی خب ببینیم در عمل چهکار میکنند. حالا معلوم شد در عمل چهکار میکنند! در ظاهر وعده میدهند، با زبان چرب و نرم حرف میزنند امّا در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند؛ این شد آمریکا؛ این شد تجربه. حالا آمریکاییها میگویند بیایید دربارهٔ مسائل منطقه با شما صحبت کنیم! خب، این تجربه به ما میگوید این کار برای ما سمّ مهلک است. ۱۳۹۵.۵.۱۱
https://eitaa.com/fakhrian_ir
تاکتیک آمریکاییها بر علیه رهبری، از زبان رهبری
من این را بگویم که از جملهٔ تاکتیکهای تبلیغاتی اینها [آمریکاییها] این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائیها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تاکنون از سوی رهبری، هیچ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
@fakhrian_ir
علت صدور مجوز مذاکرۀ غیرمستقیم با آمریکا.pdf
690.1K
🖇 #فایل
یادداشت حجةالاسلام و المسلمین فخریان با عنوان:
فرقِ مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستقیم، در شکل یا نتیجه یا هردو؟
علت صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم چیست؟
https://eitaa.com/fakhrian_ir
سادهانگاریِ دشمنپسند
[۱]. زندگی اجتماعی انسانها در میانهٔ انبوهی از واقعیات، عینیات و تجربیات محصور شده است. نمیتوان چشم را بر واقعیتها بست و در یک خوشخیالی و سادهانگاری زندگی کرد. در جهانی که سلطهگران با انواع و اقسام ترفندها و تاکتیکها به دنبال سلطهٔ جهنمی خود بر دنیا هستند، دیگر نمیتوان با سیاستهای رایج بینالمللی و اصول دیپلماسی که اتفاقا همان سلطهگران برای ملل جهان مشق میکنند، با دیگر کشورها مواجه شد. نظمی که نظام سلطه برای جهان نوشته این است که کشورهای جهان به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شوند. این نظم بیش از صدسال است که بر جهان حاکم بوده.
[۲]. تنها انقلاب اسلامی ایران بود که توانست در مقابل این قانون حتمی سلطهگران جهنمی بایستد و مقاومت کند و پیش برود. تنها کشوری که اعلام کرد نه سلطهگر خواهد بود و نه سلطهپذیر، ایران اسلامی بود.
از روز اعلانِ استقلال ایران از نظام سلطه و اعلام شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی، دشمنیها با ایران شروع شد. با تمام امکانات به جنگ با ایران آمدند و البته مکرر شکست خوردند.
[۳]. از مهمترین و پیچیدهترین مدلهای جنگ، جنگ شناختی است. در جنگ شناختی، دشمن دستگاه محاسباتی طرف مقابل را مختل میکند. یعنی قطبنمای او را از کار میاندازد. این طرف دیگر نمیتواند درست بفهمد، در نتیجه نمیتواند تصمیم درستی بگیرد و این یعنی شکست قطعی. و این یعنی پیروزی سلطهگران. در میان انواع جنگها، باید مراقب این جنگ بود. این است که خواص و نخبگان را منحرف میکند. این است که اثرگذاران را به جادهصافکن دشمن تبدیل میکند.
[۴]. آن آقای محترم تحصیلکرده در مورد مذاکرات جدید در عمان نوشته:
«اگر اندکی تاریخ روابط بینالملل بخوانید متوجه خواهید شد اصولا در روابط بینالملل هیچ وقت نباید خوشبین بود.
ما به مذاکرات خوشبین نیستیم اما از مذاکره هراس نداریم.»
آیا در سیاست بینالمللی که این بزرگوار از آن میگوید فرقی بین آمریکا و سایر کشور گذاشته؟
آیا در سیاست بینالملل نوشته که مذاکره از طرف آمریکا یکی از مهمترین ابزار سلطه بر کشور مقابل است؟
در سیاست بینالملل نوشته که از تجربیات مکرر و تلخ گذشتهٔ خود استفاده کن و آن را تکرار نکن؟
آیا در سیاست بینالملل نوشته آنچه که شما از آن هراس ندارید، سمّ مهلک، خسارت محض و غیرهوشمندانه است؟
سادهانگاری همین است که با شیطان بزرگ، بر اساس اصول دیپلماسیای که خودش دیکته میکند مواجه شد.
راستی شما آمریکا را همینقدر بیخطر میدانید؟
[۵]. حالا یک مقدار سیاست حکیمانه بخوانید از حکیم انقلاب:
«آمریکاییها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، اینطور نیست که رابطه برای کشور ما فایدهای داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه آمریکا برای ایجاد مشکلات آنچنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزهگریای برای رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ [رفع مشکلات] بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّتخواهی ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم.
[نکتهٔ بعدی اینکه] رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضّر است. اولین ضرر این است که آمریکاییها با ورود در این میدان، اینطور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرفنظر کرده و گذشته است. اوّلین چیزی که آمریکاییها ادّعا میکنند، این است. اوّلین مطلبی که در دنیا شایع میکنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت؛ کمااینکه هوز هیچچیز نشده، همین حرفها را زمزمه میکنند!
همین دو، سه روز قبل از این، تلکسی دیدم که رئیس یکی از دولتهای آفریقایی مصاحبه کرده و گفته است که بله، ایران مدّتی ادّعا میکرد که با آمریکا مخالف است؛ اما حالا مقدّمات جور میکند برای اینکه بتواند با آمریکا دست دوستی بدهد! هنوز هیچچیز نشده، اینطور میگویند! در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهوری اسلامی و علیه دولت فضا را پُر خواهد کرد که اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروی انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد کرد، نهضت جهانی اسلامی را دچار افول خواهد کرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت.»
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
https://eitaa.com/fakhrian_ir
اتمام حجتی که اتمام حجت نشد
خاطرات دکتر صالحی از مذاکره با آمریکا در عمان
در یادداشتی که دیروز با عنوان:
فرق مذاکرهٔ مستقیم و غیرمستیم، در شکل یا نتیجه و یا هردو:
علت صدور مجوز مذاکرهٔ غیرمستقیم چیست؟
منتشر شد، نوشتم که بین هر دو شکل مذاکره در نتیجه فرقی نیست. دلیل؟ تجربه.
در سال ۹۰ و ۹۱ - اواخر دولت آقای احمدینژاد - آقای دکتر علیاکبر صالحی مذاکرات بین ایران و آمریکا را که بواسطهٔ سلطان قابوس - پادشاه عمان - انجام گرفت را پیگیری میکردند. ادامهٔ مذاکراتی که آقای صالحی پیگیر آن شدند، از سال ۹۲ در دولت آقای روحانی پیگیری شد و منجر به برجام بیفرجام شد.
آقای صالحی در خاطراتش - در کتاب گذری در تاریخ - تصریح میکند که با اصرار، از رهبر انقلاب مجوز مذاکره حول مسائل هستهای با آمریکا را میگیرد که البته رهبر انقلاب چند شرط را برای این مذاکره مطرح میفرمایند. تعبیر دکتر صالحی این است که ما بعد از به نتیجه نرسیدن در مذاکرات ۱+۵ با پیشنهاد و اصرارِ آمریکاییها متقاعد شدیم که با آمریکا مذاکرهٔ مستقیم در عمان داشته باشیم. در این خاطرات، او مذاکره با ۱+۵ را غیرمستقیم و مذاکره با آمریکا در عمان را مستقیم تعبیر میکنند و همچنین در ابتدای این بخش از خاطراتشان در همان کتاب، صفحهٔ ۳۰۸ با این عنوان شروع میکنند:
«شروع مذاکرهٔ مستقیم با آمریکاییها با وساطت سلطان قابوس.»
حالا مذاکرات قبلی ایران با آمریکا در عمان را چه غیرمستقیم بدانیم و چه مستقیم، نتیجهاش شد برجام. چرا کاری که بارها تجربه کردهایم و هیچ نتیجهای جز خسارت برای ملت ایران نداشته را دوباره تکرار کنیم؟
چرا کاری که بنا بود اتمام حجت باشد، اتمام حجت نشد؟
بخشی از خاطرات آقای صالحی:
بعد از اینکه موضوع را شرح دادم، حضرت آقا فرمودند: «این مذاکرات چه سودی خواهد داشت؟ ولی میتواند مضرات زیادی داشته باشد. مثلاً در افکار عمومی بگویند که ایرانیها نشستند و با آمریکاییها مذاکره کردند. البته ما قبلا با آنها در خصوص موضوعات خاص مثل عراق مذاکره کردهایم. حالا ممکن است آنها بخواهند از این موضوع سوءاستفاده کنند.»
زیرا در آن زمان منطقه با حوادث بهار عربی یا همان بیداری اسلامی روبهرو بود و در آن فضا ممکن بود مذاکره با آمریکا در افکار عمومی مردم کشورمان و مردم منطقه سلبی تلقی شود، ضمن اینکه ایشان فرمودند: «آمریکاییها بارها بدعهدیشان را به ما در مذاکراتی که قبلاً داشتهایم، نشان دادهاند.» سپس ایشان مواردی از خلف وعدههای آمریکا را برشمردند و تأکید کردند که: دولتمردانشان به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. لذا بایستی حواستان جمع باشد، چون آمریکاییها همیشه از هر فرصتی برای سوءاستفاده بهره میبرند.
بنده مجددأ صحبت کردم و عرض کردم: حضرت آقا اجازه بدهید برای اتمام حجت هم که شده این کار را امتحان کنیم. بالأخره تلاشمان را میکنیم، اگر موفق شدیم که فبها اگر هم نشدیم، ما در همین وضعیتی که هستیم، خواهیم ماند. بالأخره با این کار اتمام حجتی برای مردم میشود و به مردم خواهیم گفت که جمهوری اسلامی ایران تمام راههای ممکن را برای حل و فصل این ماجرا دنبال کرد و آنها بودند که همراهی نکردند. ایشان فرمودند: «اگر برای اتمام حجت است، اشکال ندارد و من مخالفت نمیکنم؛ اما شرط دارد.»
ایشان در ادامه فرمودند: «بایستی ملاحظاتی را در نظر بگیرید. نکند آمریکاییها بخواهند از این مذاکره سوءاستفاده کنند و برای خودشان امتیاز بگیرند. آن شرایط برای اعتبار جمهوری اسلامی خوب نیست. پس شما باید چند ملاحظه را در نظر بگیرید که خداینکرده باعث سوءاستفاده آنها نشود.»
سپس ایشان این موارد را تذکراً فرمودند:
۱. مذاکره در سطح وزیر خارجه انجام نگیرد؛ یعنی نمایندهٔ ما در حد وزير آنجا نرود و پایینتر از وزیر باشد.
آن موقع خانم کلینتون، وزیر خارجهٔ آمریکا بود و آقای جان کری هنوز وزیر نشده و سناتور بود؛ اما از طرف اوباما به عنوان مسئول اصلی پیگیری این پرونده تعیین شده بود.
۲. مذاکره برای مذاکره نباشد که دائم بروید مذاکره کنید و آن هم دچار سرنوشت ۱+۵ بشود. اگر دیدید در یکی دو جلسه به جایی نمیرسید فوراً مذاکرات را قطع کنید یا در جلسه اول و دوم یک امتیازی مثل حق غنیسازی را بگیرید.
٣. مذاکره فقط در ارتباط با موضوع هستهای باشد و راجع به روابط سیاسی و مسائل دیگر مذاکره نکنید.
۴. رئیس جمهور هماهنگ کننده این دو مسیر باشد، مسیر اول ۱+۵ و نیز مسیر دوم که همان مذاکره محرمانه با آمریکا است.
البته آقای احمدینژاد از موضوع مذاکره با آمریکا استقبال نکرد و خود را کنار کشید. حتی به آقای صالحی میگوید این کار خطرناک است و شما ممکن است زمین بخورید. در ادامه آقای صالحی میگوید: اینکه چرا دکتر احمدینژاد خودشان را کنار کشیدند، مطالبی هست که من نمیتوانم آنها را بیان کنم.
یعنی نهایتا شرط چهارم رهبری نیز مراعات نشد.
https://eitaa.com/fakhrian_ir
ایرانِ قوی و آمریکایِ دشمنتراشِ کلافه
نگاه واقعبینانه به مذاکرهٔ ایران با آمریکا
🔸سؤال: آیا ایرانِ امروز، از روزی که ترامپ از برجام خارج شد قویتر است یا ضعیفتر؟ و آمریکایِ امروز از آن روز قویتر است یا ضعیفتر؟
پاسخ روشن است. امروز، ایران بهمراتب قویتر از گذشتهٔ خود و آمریکا به مراتب ضعیفتر شده است. علت سرخَم کردن ترامپ در مقابل ملت ایران و ارسالِ نامه و دعوت به مذاکره همین است. رهبر انقلاب امروز فرمود: دشمن از پیشرفتهای ما کلافه است، عصبی است. خیلی از این جنجالهایی که شما میشنوید در رسانههای دشمنان پخش میشود از روی کلافگی است، چارهای ندارند. یک چیزهایی را هم ادعا میکنند که واقعیت ندارد. آرزوهای خودشان را به شکل واقعیت، به شکل خبر مطرح میکنند در حالی که واقع قضیه غیر از این است.
ترامپ هم چند روز پیش آنجا که خبرنگار از او میپرسد حالا که ایران ضعیف شده وقت حمله به او نیست؟ میگوید ایران ضعیف نشده، ایران قویتر از گذشته است.
🔹لکن به چند نکتهٔ مهم باید توجه کرد:
الف: آیا اگر با آمریکا مذاکره نمیکردیم جنگ میشد؟ قطعا خیر. در دولت آقای روحانی که وضع ما از الآن خوبتر نبود و ما مدام تهدید به جنگ میشدیم، جنگ نشد و رهبری فرمود: «گاهی میشنویم و در گذشته شنفتهایم که بعضیها فرض کنید گفتهاند «ما که آمدیم مسئولیّت پیدا کردیم، توانستیم سایهٔ جنگ را از سر کشور برداریم»؛ نه، این حرفها، حرفهای درستی نیست؛ از بنده بشنوید، آنچه سایهٔ جنگ را، سایهٔ تعرّض دشمن را در طول این سالهای متمادی از سر این کشور رفع کرده، حضور مردم بوده است.» ۱۳۹۶/۲/۱۰
ب: ترامپ از این مذاکرات به دنبال چیست؟ خلاصه عرض کنم، به دنبال ۳ مطلب اساسی:
۱. ضعیف کردن ایران با معامله کردن قلدرانه یا با معطل کردن کارهای کشور.
رهبر انقلاب میفرماید: مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوّت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این میبرند. ۱۳۹۸.۰۲.۲۴
۲. دشمنتراشی به جهت پرت کردن حواس مردم از مشکلات متعدد آمریکا. آمریکا از آن جهت که یک رژیم بحرانزیست است نیاز به دشمن دارد. حالا چه کسی بهتر از ایران برای دشمنی با آمریکا؟!
رهبری میفرمایند: اساساً رژیم ایالات متّحدهی آمریکا، یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است. ۱۴۰۰.۱۲.۱۰
به نظر من آمریکاییها دنبال پیدا کردن دشمنند؛ گاهی اسم ایران را میآورند، گاهی اسم چین را میآورند، گاهی اسم روسیه را میآورند؛ میخواهند دشمن درست کنند. به نظر من آمریکا، دشمنی بزرگتر از ملّت خودش ندارد؛ الان بزرگترین دشمن رژیم آمریکا، ملّت آمریکا هستند؛ دنبالِ دشمنِ دیگر نگردد؛ همین دشمن هم هست که این رژیم را به زانو درخواهد آورد. و مشکل آمریکا با ما هم این است که نه میتواند ما را حذف کند، نه میتواند ما را تسلیم کند؛ او دنبال این است که یا ما را تسلیم خواستههای خودش بکند، یا ما را حذف کند و از بین ببرد، و هیچ کدام را نمیتواند، لذاست که ناراحت است؛ بنابراین به نظر ما صبر و ثبات و ایستادگی و انشاءالله کار جهادی وظیفهٔ ما است. ۱۳۹۹.۰۵.۱۰
۳. دستاوردسازی برای دولت خودش با آوردن ایرانِ قوی به پای میز معامله. رهبری میفرماید: دلیل اینکه بنده میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، این است که این مذاکره [نتیجه ندارد]؛ البتّه او سود میبرد از مذاکره. ۱۳۹۹.۰۵.۱۰
بنابراین اگر کسانی با مذاکره مخالف هستند نه از این باب است که ایران ضعیف است، پس نباید مذاکره کند، بلکه میگویند چون ایران قوی است، این مذاکرات برایش سمّ است. ایران با اتکا به خدا و نیروی داخلی قوی شده و مذاکره، ایران را در سراشیبی ضعف میاندازد. مذاکرات نه تنها برای ما سودی ندارد که قطعا ضرر دارد.
رهبری فرمود: اینکه بنده سالهاست دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است [که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد]. این نشاندهندهٔ این است که [مشکلات] ما در مسئلهٔ هستهای، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگونی که داریم، در مشکلاتی که با آمریکا و امثال آمریکا داریم، با مذاکره حل نمیشود؛ ما یک راهی باید خودمان انتخاب بکنیم، آن راهمان را برویم؛ بگذارید دشمن دنبال شما بدود، بگذارید دشمن دنبال شما بدود. ۱۳۹۵.۰۵.۱۱
ج. چرا رهبری در گذشته حتی حاضر نشد به نامهٔ ترامپ پاسخ بدهد، اما اکنون مجوز مذاکرات غیرمستقیم با دولت ترامپ را صادر فرمود؟
من جواب را در شرایط داخلی میبینم. یعنی مثل مذاکرات عمان در سالهای ۹۰ و ۹۱ که مجوزش با اصرار جهت اتمام حجت گرفته شد و همچنین در دولت آقای روحانی تداوم مذاکرات، با اصرار انجام گرفت و تبدیل به تجربه شد، مجوز مذاکرات فعلی هم با اصرار گرفته شد. البته فشارهای روانی خارجی قطعا اثرگذار بوده، اما نه بر رهبری، بلکه بر کسانی که درخواست مذاکره داشتند.
https://eitaa.com/fakhrian_ir
۳ نکتهٔ کوتاه:
۱. طبق قانون آمریکا، مسئولیت وضع و رفع تحریمها با کنگره است و دولت صرفا مجری اِعمال تحریمهاست.
۲. واقعاً باید گفت که فرمانِ کار بسیاری از سیاستهای آمریکا دست صهیونیستها است؛ حالا نه لزوماً دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی، بلکه دست جامعهٔ صهیونیستی است که بر امورشان مسلّط است. رهبر انقلاب ۱۳۹۸.۰۲.۲۴
۳. در آخرین حضور نتانیاهو در کنگرهٔ آمریکا، در میانهٔ نسلکشی وحشیانهٔ مردم فلسطین، در طول ۵۳ دقیقه سخنرانی، حضار، ۸۰ بار از جمله ۵۸ بار ایستاده برای او کف زدند. تا جایی که وی یکبار خطاب به همهٔ از آنها خواست که به جای دست زدن، به سخنانش گوش بدهند.
پ.ن: بهنظر شما در مذاکرات فعلی، کنگرهٔ آمریکا به فرستادهٔ ترامپ اجازه داده است که تحریمها را در قبال محدودیتهای هستهای ایران، کاهش دهد یا لغو کند؟
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ترفند «خبر خوب» در مذاکرات
با همین ترفند پدرتان را در میآورند.
@fakhrian_ir
درست و اشتباه یک یادداشت سیاسی _ اقتصادی
یکی از دوستان در یادداشتی با عنوان:
«واقعگرایی یا آرمانگرایی؟» به نفی ایدهآلگرایی در مذاکرات پرداخته و معتقد است با مذاکرات، مشکلات اقتصادی کشور حل نخواهد شد. دلیل؟ تجربهٔ ۴۵ ساله. او مینویسد بنا بر این فرض که توافقی امضا شود و تحریمها هم لغو شود، باز مشکل خاصی از اقتصاد کشور حل نخواهد شد. این ایدهآلگرایی صرف است که توافق در مذاکرات را به معنای رفع مشکلات اقتصادی مردم میداند و این بیشتر توهم است تا واقعیت.
تا اینجای حرف این برادر محترم درست است. اما در پایان ایشان توصیههایی دارد که در بعضی از آنها صراحتاً با نظر کارشناسان اقتصادی که مورد تأیید صددرصد رهبری بوده مخالفت میکند.
او مینویسد:
«برای حل مسائل اصلی اقتصاد باید بین دولت، مجلس، مجمع تشخیص، دانشگاه، مجامع و مراکز تصمیمگیری و سیاستگذاری اجماع ایجاد شود که سیاستهای خانمان سوز نئولیبرالی متوقف شود. راهحل اساسی هم یک راهحل هوایی و در خلاء نیست. اینها راهحل خشک و خالی نیستند بلکه تجربهای موفق و سیاستهایی هستند که در دولت اول میرحسین موسوی، دو سال آخر هاشمی رفسنجانی، دولت اول سیدمحمد خاتمی و دولت اول محمود احمدی نژاد بخشی از این راهحلها اجرا شدند و ثبات و پیشرفت و سازندگی به همراه داشتند.
حتماً نقدهایی متوجه این سیاستها بوده و باید ضعفهای آنها اصلاح شود اما در سیاستهای نئولیبرالی که طی سه دهه اخیر اجرا کرهایم هیچ خیری نبوده و نیست! سیاستهایی نظیر هدفمندسازی یارانهها، خصوصیسازی، جهانیسازی قیمتها، شناورسازی نرخ ارز و اختیار مطلق به شرکت های بزرگ برای ارز حاصله از صادراتشان بلای جان اقتصاد ایران شده و تنها راهحل توقف آنها است!»
مسئلهٔ من مخالفت صریح ایشان با هدفمندسازی یارانهها و خصوصیسازی است.
دو موردی که در پیشرفت اقتصادی کشور و تأمین عدالت اقتصادی فوقالعاده اثرگذار بوده است. هم هدفمندسازی یارانهها - که باید به سراغ یارانههای پنهان نیز رفت - و هم خصوصیسازی، در راستای مردمسالاری اقتصادی است. در راستای استفاده از ظرفیت عظیم مردم در اقتصاد است.
از قضا بسیاری از شعارهای سال، اعلامی از طرف رهبر انقلاب که با موضوع اقتصادی بوده است، ناظر به ظرفیتها و مشارکتهای مردمی است:
۱۳۹۵. اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل
۱۳۹۶. اقتصاد مقاومتی، تولید - اشتغال
۱۳۹۷. حمایت از کالای ایرانی
۱۳۹۸. رونق تولید
۱۳۹۹. جهش تولید
۱۴۰۰. تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها
۱۴۰۱. تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین
۱۴۰۲. مهار تورم، رشد تولید
۱۴۰۳. جهش تولید با مشارکت مردم
۱۴۰۴. سرمایهگذاری برای تولید
متأسفانه بیدقتی یا بدفهمی در این دو مسأله، خصوصا خصوصیسازی و سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی موجب شد که در محافل مختلف نسبت به مسألهای که مهمترین عامل رشد اقتصادی و برورفت از معضلات اقتصادی و معیشتی است مورد رد و انکار قرار گیرد. همچنین در جلسات رهبر انقلاب با دانشجویان، این مسأله مورد نقد بعضی از دانشجویان قرار گرفت که رهبری به آن پاسخ دادند:
«در مورد مسئلهٔ خصوصیسازی که بعضی از دوستان گفتند و تکرار کردند، و بیرون هم همانها را میگویند، این منطقی که شما بیان کردید، منطق درستی نیست. حالا بد عمل کردند؛ خب بله، هر قانون خوبی را ممکن است بد عمل کنند. اینکه ما امکانات کشور، امکانات تولیدی، کارخانجات، اینهایی را که خوب عمل میشده، بدهیم دست دولت، که دولت نمیتواند دستگاههای تولیدی و بنگاههای تولیدی بزرگ را اداره کند؛ دولت نمیتواند؛ مشکلات به وجود میآید، فساد به وجود میآید؛ چقدر در این چند سال این مسائل پیش آمده. راه [حلّ] این [مسائل] فقط خصوصیسازی بود؛ واقعاً هیچ چارهٔ دیگری وجود نداشت. و این کار ناگهان انجام نگرفت؛ با فکر، با مطالعه، با پیشبینی، با ساعتها بحث کردن انجام گرفت. بله، من قبول دارم که آن توقّعی که بنده از خصوصیسازی داشتم، تا حالا برآورده نشده، امّا کارهای خوبی هم انجام گرفته. اینکه شما میگویید بنگاه دولتی را به بخش خصوصی دادهاند، آن [بنگاه] دلارش را به دولت برنمیگرداند، این درست نیست. آن که دلار را برنمیگرداند، همان بنگاهِ فعلاً دولتی است؛ این اشکالی است که خود من همین اخیراً به مسئولین دولتی گفتم، تکرار کردم و این را چند بار مطرح کردم؛ یعنی خود آن بنگاههای دولتیای هستند که تجارت میکنند، کار میکنند، با خارج هم معامله دارند، [امّا] دلارشان را به بانک مرکزی برنمیگردانند؛ یعنی مربوط به بخش خصوصی نیست. البتّه بخش خصوصی هم اشکالاتی دارد؛ مراقبت میخواهد، دقّت میخواهد، رعایت میخواهد؛ اینها لازم است؛ شکّی نیست.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
بیانات در دیدار رمضانی با دانشجویان
https://eitaa.com/fakhrian_ir