بدتر از بیچارگی
کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و هرمزگان بیشترین مشارکت را داشتند! و بعضی از استانهای پرامکانات مثل تهران کمترین را.
یعنی چی؟
یعنی جایی که کمترین امکانات را در اختیار دارند، بیشترین مشارکت را داشتند.
در بعضی از استانها که در دولت آقای رئیسی بیشترین خدمات به آنجا داده شده، میزان مشارکتشان افزایش پیدا نکرد!
یعنی چی؟
یعنی اگر مهمترین عامل افزایش مشارکت در انتخابات، خدمات اجتماعی و عملکرد مسئولین است، که باید آمارها جور دیگری میبود!
پس مشکل کجاست؟
در دوجای دیگر:
۱. احساس عمیق فقر و بدبختی
۲. بیاعتمادی به مسئولین
این دو عامل بدتر از خودِ بیچارگی است.
این دو در ذهن و دل مردم پایتخت و اطراف آن بیشتر است! چرا؟
چون آنانکه مأمور به ناامید کردن مردم هستند، خوب میدانند که پایتخت الگو است. اگر مردم مرکز را خراب کنند، به راحتی میتوانند دیگران را هم.
همه باید بدانیم میزان عقبماندگیهای کشور بسیار بسیار کمتر از آن است که در ذهن مردم است و عموم مسئولین بسیار بسیار بهتر از آن هستند که در ذهن مردم است.
نکتۀ بعد اینکه مشکلات و موانعی که در اجرا هست، آنقدر زیاد و پیچیده است که گاهی این عقبماندگیها در ذهن مردم این را القا میکند که مسئولین در مقام اجرا یا بیعرضه هستند و یا خائن. یعنی ما بدون در نظر گرفتن فرآیند اجرائیات، مجریان را قضاوت میکنیم.
خب حالا نقش رسانهها، عوامل تبلیغاتی و عملیاتهای روانی دشمن را ببینید!
آن دو عامل اصلی کاهش مشارکت در بعضی از استانها، محصول نقشۀ جدی دشمن است. کاشتن بذر ناامیدی از آینده و بدبینی به مسئولین.
ناگفته نماند که بعضی از چهرهها در داخل، خواسته یا ناخواسته پیادهنظام دشمناند. دقیقاً همان کاری را میکنند که او میخواهد. همان را میگویند که او میخواهد.
جهاد تبیین یعنی اصلاح ذهنیتهای مردم.
جهاد تبیین یعنی این حس کاذب بیچارگی در ایران را از مردم خارج کنیم.
جهاد تبیین یعنی این که به دروغ، مسئولین را دزد و خائن و بیعرضه و ناتوان جلوه ندهیم.
جهاد تبیین یعنی اینکه اگر به ده مسالۀ بد انتقاد میکنیم، ده مسالۀ خوب را هم روایت کنیم.
جهاد تبیین یعنی مسائل را صفر و صدی نبینیم!
تمام
یاعلی
@fakhrian_ir
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
🌹خدایا اگر هنوز در آنچه از #شعبان گذشت ما را نبخشیدهای، پس در باقیمانده این ماه ما را بیامرز
❤️ امام رضا رو واسطه کن
از خدا ممنونیم که توفیق درک اولین سحر ماه رمضان را به ما داد.
برای استفادۀ حداکثری از این ماه، بایستی برنامهریزی کنیم.
برای سه مورد برنامۀ خاص داشته باشیم:
۱. تلاوت قرآن
۲. انس با دعا و مناجات
۳. نافلۀ شب
@fakhrian_ir
چند سالی است که ماه رمضانها بین ما نیستی.
اما
ما به یاد تو هستیم.
شما هم به یاد ما باش.
دست شما اونطرف بازتره.
دست ما رو بگیر حاجی
ولی بهت بگم:
دلم خیلی برات تنگ شده...
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فدای مادران غزه
مرگ بر اسرائیل
@fakhrian_ir
زندان و ماه رمضان
دستپخت عالی همسر
______________________________
ماه مبارک رمضان ۱۳۹۰( قمــری) در زندان از راه رسید. دهم آبان، اول ماه مبارک بود. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. در این ماه، چهره روزمره زندگی دگرگون می شــود و انســان روزه دار لذت معنوی خاصی را احساس می کند. نخستین روز ماه رمضان سپری شد، هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند... نماز را خواندم و به ســیر در عالم خاطرات این مــاه - بویژه خاطرات ســاعت افطار و شــادمانی روزه داران در هنگام افطار- پرداختم.
آن لحظات شادی آور و فرح افزای سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. همچنین آن خوردنی های اندک و سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه «ماقوت» مختص خود را - غذای معروف مشهدی ها که ظاهرا مختص خود آنها است - به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می شود و به شیوه خاصی آن را میپزند.
همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود بازآمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت.
روز دوم نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»
@fakhrian_ir
هدایت شده از مکث | میان واقعیت و حقیقت
28.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکث
🔸از چندتا از جنگهایی که بعد انقلاب تو ایران رخ داده خبر دارید؟
📺 قسمت #دهم مستند کوتاه و دیدنی «مکث»
https://ble.ir/max_ir
https://eitaa.com/max_ir
مکث | میان واقعیت و حقیقت
کربلای امام زمان
انقلاب اسلامی سطح دینداری را آنقدر بالا برده که حتی آدم گندههای مدعی هم ممکن است در ادامۀ مسیر کم بیاورند. انقلاب به معنای واقعی دارد آدمها را برای ظهور گلچین میکند. اینجا در انقلاب اسلامی، دارد خالصسازی الهی اتفاق میافتد. همه مجبورند «رو» بازی کنند، بالاخره باید خودشان باشند. کسی نمیتواند برای همیشه در زیر پوستِ «من خوبم»های دروغین قایم شود. انگار انقلاب ما، «کربلای» امام زمان است. عیار همه اینجا باید محک زده شود. اینجا همه چیز روشن میشود. زیر و روی انسانها اینجا دیده میشود! شریفها و بیشرفها را انقلاب به همه نشان میدهد. راستگوها و بیعُرضههای دروغگو یکی یکی نشان داده میشوند.
روزهایی بود که ملاک خوب و بد بودن، چقدر خوب و یا چقدر بد بودن، با علمای دین شناخته میشد و بس! اما امروز حتی خود علما هم خوب و بد بودنشان با انقلاب است! انقلاب حتی به انقلابیهای قلابی هم رحم نمیکند، آنها را هم از پستوی عناوین و سِمَتهای بعضاً گولزننده بیرون میکشد و بهحسابشان میرسد. گویا انقلاب اسلامی ایران، آن بزرگترین غربالگاه خداست که بر پهنۀ زمین گسترانده شد تا زمین آماده شود برای: «ان الارض یرثها عبادی الصالحون». وقتی به این ۴۵ سال عمر انقلاب نگاه میکنم، میبینم آنانکه قلباً و عملاً با انقلاب نبودند، زندگیشان خراب شد.
در این ماه پربرکت از خدا بخواهیم: «زندگیمان خراب نشود»، آمین.
@fakhrian_ir
فراتر از مخرج مشترک
مگر دشمن چه میخواهد! جز ناامید کردن مردم؟ جز به جان هم انداختن مردم؟ جز بدبینی به مسئولین؟ جز بیاعتمادی به نظام؟ جز دوقطبیهای مضحک و کثیف؟ جز اتهامزنی؟ جز توهین و افترا؟ دشمن همینها را میخواهد، درست است؟
خب همینها را عدهای ریشو، مدعی، با اسم و رسم دار، استاد، هیئت علمی دانشگاه، عمامه به سر و غیره دارند انجام میدهند که!
تازه همۀ اینها را با اسم «من انقلابیام»، «صریح هستم»، «محافظهکار» نیستم، انجام میدهند. آن یکیشان میآید و در تلویزیون بدون سند و مدرک اتهام اخذ رشوه به نمایندۀ مجلس میزند و بعدش هم بدون خجالت برای مجلس لیست میدهد! هنوز جای خنجری که زده خوب نشده که به آقای شیخ کاظم صدیقی تهمت میزند. اگر همان ابتدا که افترا زد همگی به جای تشویق او را «هو» میکردند، جرأت این گندهگوییهای بعدی را پیدا نمیکرد. آن دیگریشان نوک پیکانش قالیباف است و مجلس. چشمانش را میبندد و هرچه به دهانش میآید میگوید و هرچه به قلم، مینویسد. «انقلابیهای حداقلی»، «ناانقلابیها»، «پدرخواندهها»، «کیفکشها»، «اشراف» و... بخشی از عبارتهای پرمهرشان! است. آن یکی به اسم دفاع از رهبری، دفتر رهبری را متهم به «تحریف مکرر و چندباره رهبری» میکند! بعد اینها همه خود را انقلابی هم میدانند. بهخدا بعضیشان اگر جرأت میداشتند رهبری را هم میزدند. کما اینکه شاهد بودم در تعبیر رهبری نسبت به مجلس که گفت: «این مجلس انقلابی است»، موضع خلاف گرفتند.
آقایان کجا میروید؟
مخرج مشترک پیشکش، شما خواسته یا ناخواسته، بدانید یا نه، رسماً پیادهنظام دشمن شدهاید. کارتان از مخرج مشترک با دشمن فراتر رفته! کلاهتان را بالاتر بگذارید و ببینید دارید چه میکنید!
امثال «مهدی نصیری»ها هم با عنوان انقلابی و دفاع از ارزشهای انقلاب و صراحت در انتقاد و انقلابیِ حداکثری و مطالبهگری آمدند، ولی بعد سر از ناکجاآباد درآوردند! دست بردارید، ادامه ندهید، توبه کنید. این ره که تو میروی به ترکستان میرود.
این اداها و مسخره بازیها را کنار بگذارید. راستی اینقدر مرد هستید که بنشینید و ثمرۀ کارهایتان را حساب کنید؟ ببینید شما چه دردی را درمان کردید؟ کدام حرکت انقلاب را سرعت بخشیدید؟ جلوی کدام منکر را گرفتید؟ جز این است که خودتان مروج بزرگترین منکرات شدید؟ همان رهبرِ مظلومی که شما داعیهدار دفاع از او هستید، گفت: «حرف حقی که پازل دشمن را کامل میکند را نگویید»! به همین جمله چقدر عمل کردید؟ تازه سلمنا که حرفهای شما حق باشد که بسیاریاش نیست. فرمود اگر حرف حقی هم داری که آن حرف، پازل دشمن را تکمیل میکند، نگو، ساکت شو. سکوت تو حق را قویتر میکند. اما کلامِ حق تو، حق را ضعیفتر!
کاش «یؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَیكْفُرُ بِبَعْضٍ» نبودید. کاش اینقدر فهم داشتید که چه کلامی را چه زمانی، با چه مخاطبی و با چه ادبیاتی بگویید! پس کی قرار است مسائل را اصلی و فرعی کنید؟ کی بناست اهم و مهم کنید؟ چرا صراحتتان را به رخ دشمن اصلی نمیکشید؟ چرا شمشیرتان را به صورت او نمیزنید؟
دلم بیشتر از شما، برای آنهایی میسوزد که شما را باور دارند و دنبال شما راه افتادهاند. دلم برای آن جوانان مظلومی میسوزد که گرفتار اوهام و کجفهمیهای شما شدهاند.
یکی از همینها آمده به بخشی از وصیتنامۀ امام استناد کرده و باز نسخۀ جدید پیچیده! آخر آقای حسابی وصیتنامۀ امام سراسر ضد توست، در مقابل توست! وصیتنامه را از اول تا آخر بخوان! صاحب آن وصیتنامه سالها امثال بازرگان و بنیصدر و منتظری و غیره را تحمل کرد به خاطر مصالح اقوی و اعظم! شماها میتوانید از این کارها بکنید؟ قلبتان چنین سعهای دارد؟ آدم این کارها هستید؟ آنچه ما از رفتار شما میبینیم با آنچه از امام خواندیم و شنیدیم خیلی فاصله دارد، حالا خود دانید!
@fakhrian_ir
حق نداریم بیان کنیم
به اخلاق خودمان برسیم؛ به اخلاق خودمان برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضای جامعه را فضای برادری، مهربانی، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضای جامعه را فضای سوءظن و فضای بدگمانی قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم. اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاههای گوناگون ارتباطی - که امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود - روشی را در پیش گرفتهاند برای متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبی نیست؛ این چیز خوبی نیست، دل ما را تاریک میکند، فضای زندگی ما را ظلمانی میکند. هیچ منافات ندارد که گنهکار تاوان گناه خودش را ببیند، اما فضا، فضای اشاعۀ گناه نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات، به خیالات. همین جا من این را هم بگویم: اینکه در دادگاهها - که در تلویزیون هم پخش میشد - از قول یک متهمی چیزی راجع به یک کس دیگری گفته میشود، من این را بگویم که این، شرعاً حجیت ندارد. بله، متهم هرچه دربارۀ خود در دادگاه بگوید، این حجت است. اینکه بگویند در دادگاه دربارۀ خودش اگر اعترافی کرد، حجت نیست، این حرف مهملی است، حرف بیارزشی است؛ نه، هر اقراری، هر اعترافی، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در یک دادگاه در مقابل دوربین، در مقابل بینندگان میلیونی که متهم علیه خود بکند، این اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما علیه دیگری بخواهد اعترافی کند، نه، مسموع نیست. فضا را نباید از تهمت و از گمان سوء پُر کرد. قرآن کریم میفرماید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»(۱) وقتی میشنوید که یکی را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟ تکلیف دستگاه اجرایی و قضایی به جای خود محفوظ است. دستگاههای اجرائی باید مجرم را تعقیب کنند، دستگاههای قضائی باید مجرم را محکوم و مجازات کنند؛ با همان روشی که ثابت میشود و در قوانین اسلامی و قوانین عرفی ما هست و هیچ هم در این زمینه نباید کوتاه بیایند؛ اما مجازات مجرم که از طرق قانونی جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکی را متهم کنیم، بدنام کنیم، توی جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضای درستی نیست. یا دیگران - خارجیها، بیگانهها، تلویزیونهای مغرض - علیه کسی یا کسانی حرفی بزنند، ادعا کنند که اینها فلان جا خیانت کردند، فلان جا خطا کردند؛ ما هم عین همان را پخش کنیم. این، ظلم است؛ این، مورد قبول نیست. رسانههای بیگانه کِی دلشان برای ما سوخته است؟ کِی خواستهاند حقائق در مورد ما روشن بشود؟ که در این مورد بیایند حقیقت را گفته باشند! میگویند، حرفهایی میزنند، ادعاهایی میکنند. نباید گفت اینها شفافیت است. این، شفافیت نیست؛ این، کدر کردن فضاست. شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهوری اسلامی عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد؛ این معنای شفافیت است، باید هم بکنند؛ اما اینکه ما بیاییم این و آن را بدون اینکه اثبات شده باشد، بگیریم زیر بار فشار تهمت و چیزهایی را به آنها نسبت بدهیم که ممکن است در واقع راست باشد، اما تا مادامی که ثابت نشده است، ما حق نداریم آن را بیان کنیم؛ این آن را متهم کند، آن این را متهم کند؛ از رسانۀ بیگانه - رسانۀ مغرض انگلیس - شاهد برایش بیاوریم، بعد هم یک نفر از آن طرف پیدا بشود و کل نظام را به اموری که شایستۀ نظام اسلامی نیست و نظام اسلامی شأنش بسیار بالاتر است از این چیزهائی که بعضی به نظام اسلامی نسبت میدهند، متهم بکند، این اشکال بر آنها بیشتر هم وارد است. تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام اسلامی، به یک مجموعه، گناه بسیار بزرگتری است.
۱. سورۀ نور، آیۀ ۱۲
رهبر انقلاب در خطبههای نماز عید سعید فطر ۱۳۸۸٫۰۶٫۲۹
@fakhrian_ir
امامِ ضربهگیر
مهمترین کارکرد «امام» تنظیمگری و محرکیت است. تنظیم جامعه، تنظیم مردم. حرکت دادن مردم به سمت ارزشها و اهداف. طبیعتاً او بهتر از همه، موانعی که در مسیر هست را میشناسد. او بهتر از بقیه اقتضائات حرکت در یک مسیر طولانی را بلد است. او مثل یک ناخدای کاربلد عمل میکند، حواسش به همهجا و همهچیز و همه کس هست. به موقع هشدار میدهد، به موقع انگیزه میدهد، به موقع تشویق میکند، به موقع تشر میزند و در صورت لزوم تنبیه هم میکند. او اهل «تکرار» مکررات نیست، بلکه چون میدان را میشناسد، تمام گفتههای او دقیق و نقطهزن است. توجه به نقشۀ او موجب پیشرفت و بیتوجهی به آن ما را عقب میاندازد. در این میان، عدهای به جای آنکه خود را با شاقولِ امام تنظیم کنند، امام را با خواستههای خود میسنجند. او را به «آنچه میفهمند» تطبیق میدهند. در اینجا امام میشود «ضربهگیر» اینها. پشت برشهایی از الفاظ و عبارات امام قایم میشوند تا بتوانند به خواستههایشان برسند. البته اشتباه نشود! خواستههای اینها لزوما دنیا و پول و زر و منصب و مقام نیست. گاهی خواستههایشان خیلی رنگ و لعاب مقدسی هم دارد. از قضا گاهی عناوین خواستههایشان همان مطالبات امام است، لکن با قالبی که اینها دوست دارند. با چهارچوبی که اینها تشخیص میدهند. یعنی اینها تمامِ امام را یا نمیخواهند یا قبول ندارند. اینها بخشی از امام را میپسندند. آن بخشی که طبق میل اینهاست. مثل بعضی از دورو بریهای امیرالمومنین علیهالسلام که همهچیزِ علی را نمیخواستند. آنقدر «عدالت» را نه! آنقدر «توجه به تقوا و معنویت» را نه! آنقدر «عقلانیت» را نه! یک علیِ معمولیِ یه ذره بهتر از بقیه! آن علیای را میخواستند که بتوانند از قِبَل او به آنچه میخواهند برسند! اینها شعارهای امیرالمومنین را هم داد میزدند اما نه همۀ شعارها را و نه همیشه! ملاک خودشان بودند نه «امام». چون تاریخ تکرار میشود پس میتوان همان دست از آدمهای عجیب اما به ظاهر دوستدار امیرالمومنین را هم الآن دید.
@fakhrian_ir
بازهم مردم!
فرمود حرف نوی ما برای جهان «مردمسالاری دینی» است. آنچه انقلاب ما را از همۀ انقلابیهای دیگر متمایز میکند همین دو کلمه است. مردم و دین. از بن دندان معتقد است که مردم اصلاند و همهکاره و مشکلگشا. فرمود باید به مردم تکیه کرد و ظرفیت و ابتکارات مردمی را به میدان آورد. فرمود دولت بایستی مردمی باشد. فرهنگ را مردمی میداند. معتقد است فرهنگ یعنی ذهنیتهای مردم و بایستی فرهنگسازی بهدست مردم باشد. سیاست را هم مردمی میداند. اقتصاد هم که جای خود.
اما چرا مردم؟
چون هم آنها همه کارهاند و هم زورِ بازویشان از همه کس و همه چیز بیشتر است. مردم انقلاب را بهوجود آوردند. مردم یعنی مردم. همه در نهضت مشارکت کردند، خُرد و کلان، زن و مرد، باسواد و بیسواد. جنگ را مرد پیروز کردند. مردم یعنی همه. از چمران تا برونسی. از فهمیده تا پیرمرد ریش سفید. حتی زنان و دختران در پشت جبهه و گاه در خط مقدم. چون همه آمدند و امام رحمهالله همه را پذیرفت و کسی را کنار نگذاشت، کسی را بینقش رها نکرد، اتفاقهایی افتاد که جهان انگشت به دهان ماند. نه پیروزی در نهضت معمولی بود و نه پیروزی در جنگ. عامل پیروزی، ارادۀ مردمِ خداباور بود. فرمود اگر در اقتصاد عقبیم و مشکل داریم، چون مردم آنجا حضور ندارند. حضوری مثل حضور در نهضت و جنگ. فرمود مدل مدیریت در جنگ را بایستی در عرصۀ مدیریت کشور بیاوریم. آن الگو، الگویی است که هم منحصر به فرد است و هم امتحان پس داده و هم موفق. الگو، الگوی تکیه به فکر، اراده، ابتکار، قدرت و خواست مردم است. الگویِ حساب کردن روی مردم. آنجا که مردم کنار زده شدند، کشور عقب ماند، پیشرفت متوقف شد. این همه مسجد و حسینیه و هیئت و مدرسه و بیمارستان را چه کسانی ساختند؟ مردم. در سیل و زلزله چه کسانی آمدند؟ مردم. آنانکه مردم را فقط برای رأی دادن میخواهند یا ناداناند یا خائن. یا نمیدانند که نبایستی کارکرد مردم را در سیاست آنهم فقط در انتخابات خلاصه کرد. یا چون میخواهند بخورند و ببرند، حضور مردم را مانع میدانند. اما برای آنان که کشور مهم است و پیشرفت، نیک روشن است که بدون مردم نمیتوان پیش رفت. فرمود با مطالعه به این نتیجه رسیدهایم که کلید حل مشکلات اقتصادی «تولید» است. البته نه با حرکت معمولی که بایستی «جهش» در تولید داشته باشیم و چون این کار سخت است، بزرگ است، جز «مردم» کسی نمیتواند آن را انجام دهد. این کار، کار دولت و امثال آن نیست. کار، کارِ خود مردم است. مردم و باز هم مردم.
@fakhrian_ir
خدیجه علیهاالسلام آمد در خط مقدمِ نقشۀ خدا که توسط پیامبر بایستی اجرا میشد. این بانو حاشیهنشینِ رسالت پیامبر نبود. او فقط یک همسر نبود، که فرمانده لشکر رسولالله بود. خدیجه کبری نشان داد که میتوان زن بود اما در اوج معنویت و تقوا هم بود، میتوان زن بود اما در حرکتهای بزرگ اجتماعی، نقش تعیینکننده داشت، میتوان زن بود اما همه، از زن و مرد، به فهم تو، به دقت تو، به جهاد تو، به زهد تو، به تقوای تو، به حضور به موقع تو، رشک برند. خدیجه علیهاالسلام عیار زن بودن را بالا برد، به زن شرافتی دیگر بخشید، زن را از انزوای منفعلانه خارج کرد و او را به یک عنصر فعال و اثرگذار مبدل کرد. نگاهها و ذهنیتها به زن را عوض کرد. نشان داد از زن کارهایی برمیآید که از صد مرد نه!
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرزند شهید سعید علیدادی:
اسرائیلیها بابامو تو خواب شهید کردند، ببینید اینا چقدر ترسو هستند!
اسرائیل «رفتنی»ست و اما مردم غزه گرسنه و تشنه. کربلای دیگریست غزه. زنان و کودکان محاصره شده در چنگال خونآشامهای وحشی و وحشیتر از آنها، دولتمردان آمریکا و اذنابشان و البته بعضی از حکام بیغیرت عرب. خبر طبخ غذا توسط ایران در غزه، چند روزیست منتشر شده. ایران مثل همیشه اینبار در جنگِ گرسنگی که در یک جنگ تمامعیار آتشین متولد شد، در کنار مردم مقاومِ غزه خواهد بود. ما پارۀ تن اسلام را فراموش نمیکنیم. ما مهمترین مسألۀ امروز بشریت، یعنی غزۀ مظلوم و اما مقتدر را از یاد نخواهیم برد. ما با «مقاومت» فلسطین هستیم. ما در کنار همۀ مردم فلسطین و امروز در کنار مردم بیپناه غزه میمانیم. ما با شماییم...
مردم عزیز ایران میتوانند کمکهای نقدی خود به مردم مظلوم فلسطین را به شماره حساب 99999 و شماره کارت 6037997544999999 نزد بانک ملی و یا به شماره حساب 4101034741999998 و شماره کارت 6367957078758336 نزد بانک مرکزی و یا از طریق شمارهگیری کد دستوری #5*112* واریز کنند.
@fakhrian_ir
عصر خدا
راهپیمایی روزِ قدس امسال میتواند ضربۀ کاریتری بر پیکر بیرمق صهیونیستها وارد کند.
این رژیم غاصب و منحوس در «طوفانالاقصی» ضربه فنی شد. در باتلاق مقاومت گیر افتاده و نه راه پیش دارد و نه پس. آنها امروز تنهاتر از همیشهاند. و این است پایان ظلم و غصب! کشتی تمدن غرب در حال افول و غرق شدن است و سگ هارشان در منطقه زودتر غرق میشود. آیندۀ جهان بزودی جور دیگری خواهد بود. ما قطعاً با یک #نو_جهان طرفیم. در جهان جدید، جایی برای وحشیگریهای وحشیهای کرواتدار و ادکلن زده نیست. در جهان نو، آدمها دیگر تحمل «لیبرال دموکراسی» دروغین را نخواهند داشت. دیگر مردم حالشان از این پولدارهای مکار و خدعهگر دنیا به هم میخورد. مردم دنیا بعدِ شرق مادی، دلشان به غرب مادی خوش بود که دیدند نه از اینها هم آبی برایشان گرم نمیشود. سالهاست که عبور از غرب شروع شده. غرب دیگر آن غربِ گذشته نیست. نقابها افتاد، آبرویشان رفت. کلکهایشان را همه فهمیدند. حالا دیگر نوبت «اسلام» است. نوبت دین است. «عصر خدا» با تولد انقلاب اسلامی شروع شد و روز به روز دارد بیشتر پیش میرود. آینده، آیندۀ آزادی و عدالت و معنویت خواهد بود و این سرنوشت حتمی آیندۀ جهان است. «وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ». ارادۀ تکوینی خدا در ضمن ارادۀ تشریعی مؤمنان در حال تحقق است و هیچ مفرّی از این آیندۀ محتوم نیست. امروز مومنان سهم زیادی در سرعت بخشی به افول تمدن غرب دارند. تمام شد دوران گردنکشی طواغیت و سلطهگران!
#نو_جهان
#عصر_خدا
#ارادۀ_مومنان
@fakhrian_ir
InShot_۲۰۲۴۰۳۲۲_۱۵۳۵۴۶۰۱۰_۲۲۰۳۲۰۲۴.mp3
6.37M
این اندیشه، ظرفیت تمدنسازی دارد...
@fakhrian_ir
52_Bazgasht-be-Osoul .mp3
2.37M
🔉 کوتاهصوتِ "بازگشت به اصول"
چرا گویندگان دینی به جای اینکه فکراً و عملاً از #توحید شروع کنند، میپردازند به مسائل فرعی؟
خیلی از حرفها معلومات انسان را زیاد میکند، اما برای انسان #مفید نیست!
بسیاری از معلوماتی که ما به دنبالش میدویم یا ما را به دنبالش میدوانانند، برای مسلمان بودن ما هیچ فایدهای ندارند!
🎙استاد سیدعلی خامنهای(حفظهالله)
بایستی از توحید شروع کنیم...
@fakhrian_ir