eitaa logo
کانال فلسفه علویه
102 دنبال‌کننده
167 عکس
143 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 میمونی در یک منطقه حیات وحش حفاظت شده در بوتسوانا پس از مشاهده از حال رفتن یکی از همنوعانش بلافاصله به یاری او شتافت و مانند یک امدادگر حرفه‌ای با انجام احیاء قلبی-ریوی و تنفس مصنوعی کوشید جان او را نجات دهد! یک عکاس حیات وحش بریتانیایی که به طور تصادفی در آنجا بود، توانست این لحظه را ثبت کند.
. . این یک صندوق عجیب هزار ساله از جنس برنج سرب‌دار، چوب، طلا، نقره و خاتم کاریه که با قفل 4 صفحه یک کد 8 رقمی ایجاد میکنه برای باز کردن. واقعا هرچی از تمدنِ اسلامی پیشرفته بگیم کم گفتیم.
🧠 مغز انسان چند ترابایت داده ذخیره می‌کند؟ ✍ دانشمندان با بررسی مغز موش به این نتیجه رسیدند که هر سیناپس می‌تواند حدود ۴٫۵ بیت اطلاعات ذخیره کند. مغز انسان ۱۰۰ هزار میلیارد سیناپس دارد، بنابراین به نظر می‌رسد که گنجایش مغز انسان ۴۰۹ ترابیت یا ۵۱ ترابایت باشد.
عمارت نمکدان اصفهان یکی از بناهای عصر صفوی است که به دستور ظل السلطان، حاکم وقت اصفهان تخریب شد. در دوران شاه عباس دوم صفوی، در جریان توسعه عرضی شهر اصفهان، مجموعه عظیم سلطنتی به نام سعادت آباد در ساحل جنوبی زاینده رود ساخته شد که تا حاشیه تخت فولاد گسترده می شد. حد شرقی این کاخ پل خواجو و حد غربی آن سی و سه پل و خیابان چهارباغ بالا بوده است. این باغ عظیم که دولتخانه جدید صفوی نامیده می‌شد، دارای کاخ‌های متعددی بوده و از مهم‌ترین آنها، کاخ هفت دست، آیینه خانه و عمارت نمکدان است که امروزه از هیچ یک نام و نشانی باقی نمانده است. بعد از آنکه برادر ظلّ‌السّلطان، مظفّرالدّین شاه تاجگذاری کرد و امید او از رسیدن به سلطنت تبدیل به ناامیدی شد، درنده‌خویی در او اوج گرفت و با شهر اصفهان مانند کشوری فتح شده معامله کرد. یعنی تمام یادگارهای صفویان و بناهای باشکوه و کاخهای این پایتخت قدیمی را که معرّف شکوه و عظمت گذشته ایران بود به کلّی ویران کرد و مصالح آنها را فروخت و مساجد و دیگر بناهای عمومی را هم که نتوانست ویران کند به سارقین آثار عتیقه تسلیم کرد 🗞
🌏سقف زیبای حمام چهارفصل اراک
منظره‌ای از شهر اصفهان، دید از بام کاخ عالی قاپو به سمت گنبد توحیدخانه و کاخ چهل‌ستون (رو به غرب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشف اکسیژن تاریک در اعماق اقیانوس! ‌ ▪️یک تیم بین‌المللی از دانشمندان به منظور مطالعۀ کف اقیانوس و ویژگی‌های آن در اقیانوس آرام منطقه کلاریون-کلیپرتون(جایی بین مکزیک و هاوایی) را بررسی کردند. آنها کشف کردند کلوخه‌های فلزی در کف اعماق اقیانوس، اکسیژن تولید می‌کنند. ‌ ▪️نکته جالب این است که این مواد معدنی در عمق ۴۰۰۰ متری اقیانوس در تاریکی مطلق قرار دارند. برای مقایسه، کشتی تایتانیک در عمق حدود ۳۸۱۰ متری قرار دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشمندان حافظه را از یک حلزون به حلزون دیگر منتقل کردند🐌 ▪️ ریبونوکلئیک اسید (به انگلیسی: Ribonucleic acid) یا آراِن‌اِی (RNA) همراه با دی‌اِن‌اِی و پروتئین، سه مولکول درشت اصلی هستند که برای همهٔ گونه‌های شناخته‌شدهٔ زیستی، ضروری هستند. آراِن‌اِی هم مانند دی‌ان‌ای دارای زنجیرهٔ بلندی شامل اجزای سازنده‌ای به نام نوکلئوتیدها است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 صداهایی که نمی شنوید ♨️ آنچه در روایات اشاره شده که برخی اثرات اشیاء جماد به عنوان تسبیح آنها شمرده شده است. یعنی همان ظهور جلوه الهی است. به عنوان نمونه: 🔰 داوود رقی از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: وَ إِن مِّن شَیْءٍ..، پرسیدم. ایشان فرمود: «صدایی که در اثر شکاف و سستی دیوارها از آن‌ها شنیده می‌شود، تسبیح آن‌ها است». 🔰 زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) در مورد آیه: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ..، پرسیدم. فرمود: «همه‌چیز به حمد او تسبیح گوید و به نظر ما شکست دیوار تسبیح دیوار است». این روایت نیز بر همان معنای روایت پیشین است. 🔰 مسعده‌بن‌صدقه گوید: امام باقر (علیه السلام) از پدرش روایت فرمود: شخصی خدمت ایشان رسید و عرض کرد: «... یعنی درخت خشک، خدا را تسبیح می‌گوید»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «آری! آیا نشنیده‌ای چوب‌های سقف خانه چگونه صدای شکستن و خش‌خش دارند؟ این همان تسبیح آنهاست، در هرحال خداوند، پاک و منزّه است». 🔻پر واضح است این صداها و تغییرات در اشیاء به صورت غیر ارادی حاصل میشود و مقصود روایت این است، که تغییرات این جمادات که در واقع جلوات امر الهی است و ذات این اشیاء با نمایش تغییرات وجودی، در واقع امر الهی را نشان میدهند که همان تسبیح تکوینی است. ✍️میرزا محمدرضاصفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
. تحقیقات نشان داده است که کلاغ ها چهره افرادی را که به آنها توهین کرده اند را به خاطر می آورند و متعاقباً می توانند آن شخص را بشناسند و از او انتقام بگیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ببینید و به ایرانی بودن خودتون افتخار کنید 👋👌 صحبت های استاد جنیدی در مورد یکی از مفاخر بزرگ ایرانی، ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی است که متاسفانه ایرانیان زیادی ایشون رو هنوز نمی شناسند!
پل الله ورديخان. اصفهان. هنری ويوله. 1914-1912
🔰امروزه واژه "objective" به "عینی" و واژه "subjective" به "ذهنی" ترجمه می شود. اما این دو واژه از ابتدای کاربرد آن در قرون وسطی (از زمان دنس اسکاتس) معنایی کاملاً ضد معنای امروزین خود را داشته اند. بدین ترتیب که واژه "objective" به معنای "ذهنی" و واژه "subjective" به معنای "عینی" به کار رفته است. 🔰 این معانی _ که امروزه کاملاً غریب و دور از ذهن می نماید _ تا چند قرن بعد, یعنی حدود قرن نوزدهم, در میان فیلسوفان غرب به ویژه دکارت و فیلسوفان هم عصر وی, مانند اسپینوزا و بارکلی, کاملاً رایج بوده است. 🔰واژه "objective" در فلسفه دکارت _ که از اصطلاحات کلیدی فلسفه اوست _ (و نیز فیلسوفان دیگرتا قرن نوزدهم) به معنای "ذهنی" بوده است و به هیچ وجه نباید آن را با معنای امروزین آن (یعنی "عینی") خلط کرد. 💢@falsafeh_alaveyeh
مثل اینکه قبلا دندون‌های بالایی آدم‌ها جلوتر از دندون‌های پایینی بوده و با پیدایش کشاورزی و خوردن غذاهای نرم کم‌کم رو هم قرار گرفتن. به همین دلیل زبان‌شناسا میگن که انسان فقط بعد از دوران کشاورزی توانایی ادای حروفی مثل "ف" و "و" رو پیدا کرده. 💢@falsafeh_alaveyeh
الفوائد الرضویة 🔰چند اثر از دانشمندان شیعی موسوم به «الفوائد الرضویة» در دست است، که اغلب آن ها را هنگامی که به پابوسی آستان قدسی امام رضا مشرف شده اند، نگاشته اند. تاکنون هفت اثر موسوم به این نام، شناخته شده که عبارتند از: 1. الفوائد الرضویة، در شرح حدیث راس الجالوت، تالیف قاضی سعید قمی، که در 14 ربیع الاول 1099ق، از تالیف آن فراغت یافته است. 2. الفوائد الرضویة، در شرح طب الرضا، تالیف مولی محمد بن محمد حسن مشهدی (م 1257ق)، که شاگردش مولی نوروز علی بسطامی آن را تماماً در کتابش فردوس التواریخ آورده است. 3. الفوائد الرضویة فی فوائد متفرقة، تالیف سید محمد باقر بن اسماعیل رضوی محلاتی (قرن 13ق). 4. الفوائد الرضویة فی شرح زیارة امام رضا ، محمد بن سلیمان تنکابنی (م 1302ق)، که نسخه منحصر آن در کتابخانه علامه شیخ حسین راضی حجازی در قم نگهداری می شود. 5. الفوائد الرضویة علی الفرائد المرتضویة، یا حاشیه بر فرائد الاصول (الرسائل) شیخ مرتضی انصاری (م 1282ق)، تالیف آقا رضا بن محمد هادی همدانی (م 1322ق). 6. الفوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة، تالیف حاج شیخ عباس قمی (م 1359ق). 7. الفوائد الرضویة فی اصول الفقه، تالیف شیخ محمد رضا طبسی (معاصر). به این آثار باید کتاب الفوائد الطوسیة شیخ حر عاملی (م 1104ق)، را نیز اضافه نمود، که در نامگذاری و موضوع تالیف با آثار فوق، همگون است. 🔰به نظر مهم ترین این کتب کتاب قاضی سعید قمی است قاضی سعید، این کتاب را به عنوان شرحی بر حدیث «راس الجالوت»امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، نوشته است که بیانات امام علیه‌السّلام در جواب سؤال بزرگ‌ترین عالم یهودی زمان خودش که راس الجالوت نام داشت، می‌باشد. از آن جایی که حدیث شریف راس الجالوت، دارای مضامین بسیار بلند و ویژه‌ای است که شخصی مانند راس الجالوت، بعد از شنیدن جواب امام به سؤال وی در مورد کفر و ایمان و شیطان و واحد متکثر و متکثر متوحد، به طرز عجیبی منقلب شده و شهادتین بر زبان جاری می‌سازد و مسلمان می‌شود، لذا قاضی سعید اقدام به شرح مضامین آن نموده است. 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاغا نه تنها باهوشن دست و دل بازم هستن! :) این خصوصیات نشان میدهد که تنها مال انسانها نیست. 💢@falsafeh_alaveyeh
🔰 آموزه اپیکور از نظر ماهوی اگر نه در شکل، جنبه جزمی داشت. او رساله های خود را دیالوگیسمی یا «مکالمه» نامید. 🔰 در نظر اپیکور از آنجایی که کاربرد آموزه‌ها در آنها نهفته بود، او آنها را در «استوکیا» یا «گزاره‌های ابتدایی» خلاصه کرد تا حفظ شوند. از این نظر، اپیکور مخترع روش کاتکتیک بود. 🔰 تعداد آثار تولید شده توسط اپیکور و شاگردانش نشان از یک فعالیت نظری چشمگیر دارد. اما فلسفه عملی در زیستن با فضایل آموزش داده شده توسط او و رعایت تعهدات متقابل به نام دوستی از اهمیت کمتری برخوردار نبود. در این تلاش‌ها، خود اپیکور، که حتی در پیری و بیماری، به نوشتن نامه‌های پند، راهنمایی و آرامش مشغول بود، کمک مستمری می‌کرد - همه جا مژده صلح خود را اعلام می‌کرد و تحت نام لذت، دعوت به عشق می‌کرد. 🧶 دکترین اپیکور از نظر اپیکور، فلسفه هنر زندگی بود و در عین حال هدفش هم تضمین خوشبختی و هم تامین وسایلی برای دستیابی به آن بود. در مورد علم، اپیکور فقط به هدف عملی در نظر داشت. اگر ممکن بود، بدون آن کار می کرد. او می‌نویسد: «اگر از سوء ظن به پدیده‌های آسمان و مرگ و همچنین ناتوانی در درک محدودیت‌های درد و امیال آزارمان می‌داد، نیازی به علوم طبیعی نداشتیم.» اما این علم نیاز به یک اصل دارد که احتمالات و قطعیت آن را تضمین کند و روشی برای ساخت آن. این اصل و این روش موضوع On the Criterion یا Canon است. از آنجایی که او کانن را مقدمه ای جدایی ناپذیر برای فیزیک قرار داد، فلسفه او به دو بخش فیزیک و اخلاق تقسیم می شود. کانن معتقد بود که همه احساسات و بازنمایی ها درست هستند و به عنوان معیار عمل می کنند. همین امر در مورد لذت و درد نیز صدق می کند، احساسات اساسی که می توان همه آنها را ردیابی کرد. همچنین درست است و در میان معیارها گنجانده شده است، آنچه می توان آن را مفاهیم (prolēpsis) نامید که عبارتند از «یادآوری آنچه اغلب از بیرون ارائه شده است...» بنابراین، باید همیشه به آن چیزی که «در ابتدا تصور می شد» در ارتباط با هر «اصطلاح» و که پیشینه آن را تشکیل می دهد. از آنجایی که حقیقتی که با هر یک از معیارها تأیید می شود در پدیدارها منعکس می شود، باید به آن ها چسبید و آنها را به عنوان «نشانه ها» به کار گرفت و هر چیزی را که «ظاهر نمی شود» باید «حدس» کرد. اما با استفاده از نشانه‌ها و حدس‌ها، به سطح قضاوت می‌رسد و فکر به خوبی در حوزه‌ای پیش می‌رود که خطا در آن امکان‌پذیر است، حالتی که به محض گره خوردن واژه‌های واحد به یک قضیه آغاز می‌شود. خطا، که شامل آن چیزی است که «حکم ما به شواهد اضافه می کند»، می تواند دو نوع باشد، یکی نسبت به چیزی که موضوع تجربه نیست، و دیگری نسبت به چیزی که چنین موضوعی است اما شواهد برای آن مشکوک است. هر نوع روش اثبات خود را دارد. اپیکور با پیروی از اصول و روش‌های کانن، به اتمیسمی رسید که مانند دموکریتوس طبیعت‌گرای باستانی، تعلیم داد که اتم‌ها، فضای خالی که در آن حرکت می‌کنند و جهان‌ها همگی نامحدود هستند. اما بر خلاف دموکریتوس که راه قیاسی عقل را پیموده بود، علم حواس را جعلی می دانست، اپیکور با پیروی از یک مسیر استقرایی، حقیقت را به حس اختصاص داد و عقل را به آن تقلیل داد. اپیکور بر اساس مجموع مسائلی که ارسطو آنها را در فیزیک خود مطرح کرد، نظریه مکانیکی علل و حرکت را که در دموکریتوس یافت می شود به کلی اصلاح کرد و مفهوم یک ضرورت طبیعی را که او آن را طبیعت نامید و آن را علیت آزاد اضافه کرد. که به تنهایی می تواند آزادی حرکت انسان ها و حیوانات را توضیح دهد. برای این منظور او سه شکل حرکت را در اتم ها متمایز کرد: یک حرکت طبیعی سقوط در یک خط مستقیم به دلیل وزن آنها. اجباری به دلیل ضربه و حرکت آزاد انحراف، یا انحراف از یک خط مستقیم. ثانیاً، او تعداد اشکال اتم ها را محدود کرد تا تعداد کیفیات محسوس را محدود کند، زیرا هر شکلی کیفیت متمایزی را ایجاد می کند، و اتمیسم ریاضی و همچنین فیزیکی را آموزش داد. با این حال، مبادا بی‌نهایتی از کیفیت‌های معقول توسط بی‌نهایت تجمعات (اگر نه از انواع اتمی) ایجاد شود، اپیکور، فقط از همین مفهوم بی‌نهایت، قانون تعادل جهانی همه نیروها یا «ایسونومی» را توسعه داد. بر اساس آن، وقایع را در یک دایره محصور کرد، او نظریه ای را درباره بازگشت های چرخه ای پایه گذاری کرد.
روانشناسی اپیکور به عنوان بخشی از فیزیک خود معتقد بود که روح باید یک بدن باشد. این اتم از اتم‌های بسیار نازک چهار گونه مختلف - متحرک، ساکن، آذرین و اثیری - آخرین، نازک‌ترین و متحرک‌ترین اتم ساخته شده است که برای توضیح حساسیت و تفکر است. به این ترتیب، روح، از منظری دیگر، دو بخشی است: بخشی در سراسر بدن توزیع شده و بخشی در سینه جمع شده است. بخش اول، محل احساسات و تأثیرات جسمانی درد و لذت است. دومی (کاملاً از اولی جدا شده است) روان برتر است - مقر اندیشه، عواطف و اراده. اندیشه نه به دلیل انتقال حرکت حسی، بلکه به دلیل ادراک تصاویری است که توسط فیلم‌هایی ساخته شده‌اند که پیوسته از همه بدن بیرون می‌آیند و با حفظ شکل خود، از طریق منافذ به روان می‌رسند. استقلال و آزادی کامل روان تضمین می شود، زیرا با یک عمل دلهره آمیز، هر لحظه تصاویر مورد نیاز خود را به دست می آورد و در عین حال بر احساسات خود مسلط می ماند. هدف اخلاق تعیین هدف و ابزار لازم برای رسیدن به آن است. اپیکور با توجه به تجربیات خود، برای پاسخ به پادشاهی حیوانات نگاه کرد. او نتیجه گرفت که هدف اصلی لذت است. او دو نوع لذت حسی «جنبشی» و لذت «ایستا» را که شامل فقدان درد است، متمایز کرد و آموخت که لذت حس خوب است، اگرچه صرفاً به عنوان حرکت خوب نیست، بلکه به عنوان یک حرکت مطلوب است. به ماهیت اندام حسی دریافت کننده در اصل، لذت، تعادل موجود با خود است، هر جا که دردی نباشد، وجود دارد.
اپیکور به این نتیجه رسید که "رهایی از درد در بدن و از مشکل در ذهن" هدف نهایی یک زندگی شاد است. زیان ها و مزیت های ناشی از تحقق هر آرزویی را باید در حسابی سنجید که در آن حتی با درد نیز باید با شجاعت مقابله کرد، اگر لذت ناشی از آن طولانی تر باشد. با این حال، شخص عاقل باید با نظم دادن به زندگی خود، امنیت را نیز برای خود فراهم کند. او از دو طریق به این امر دست می‌یابد: با کاهش نیازهای خود و کناره‌گیری، به دور از رقابت انسانی و از هیاهوی دنیا، به «پنهان زیستن». و با افزودن پیمان خصوصی دوستی به پیمان عمومی که قوانین از آن ناشی می شود. مطمئناً دوستی از سودمندی ناشی می شود. اما پس از تولد، به خودی خود مطلوب است. اپیکور سپس اضافه کرد که «برای عشق به دوستی، حتی باید خود عشق را نیز به خطر انداخت». زیرا هر وجودی، تنها بودن، به دیگری نیاز دارد. او نوشت: «خوردن و نوشیدن بدون دوست، مانند شیر و گرگ بلعیدن است.» بنابراین، فایده خود را تصعید می کند و به عشق تبدیل می شود. اما از آنجایی که هر عشقی بی باک است، عاقل، «اگر دوستش تحت شکنجه قرار گیرد، چنان رنج می‌کشد که انگار خودش آنجاست» و اگر لازم باشد «برای دوستش می‌میرد». بنابراین، اپیکور به دنیای خونین زمان خود می‌توانست فریاد بزند: «دوستی در سراسر جهان می‌رقصد و همه احضارها را برای ما به ارمغان می‌آورد تا بیدار شویم و ستایش کنیم».
گر ناراحتی انسان فقط از آرزوهای بیهوده و خطرات دنیوی سرچشمه می گرفت، این حکمت که تنها بر پایه احتیاط است، کفایت می کرد. اما در کنار این منابع ناراحتی دو ترس بزرگ وجود دارد، ترس از مرگ و ترس از خدایان. اما اگر علم در آشکار ساختن مرزهای میل و (همانطور که قبلاً دیده شد) در فرونشاندن ترس از خدایان مؤثر باشد، می تواند ترس از مرگ را نیز برطرف کند. علم با توجه به روح به عنوان بدنی در بدن دیگر، آن را در صورت حلول شدن بدن در نظر می گیرد. پس مرگ برای ما چیزی نیست، تا زمانی که وجود داریم، مرگ با ما نیست. اما وقتی مرگ فرا می رسد، ما وجود نداریم.» اما مرگ نه تنها برای آنچه ممکن است در فراتر از آن در انتظار باشد، بلکه برای خود نیز ترسیده است. کمیک Epicharmus of Cos گفت: "من از مردن نمی ترسم." "من فقط نمی خواهم بمیرم." خود ایده ی نبودن ترسی را القا می کند که اپیکور آن را عامل همه هوس هایی می دانست که روح را آزار می دهد و زندگی انسان را آشفته می کند. در برابر آن اپیکور استدلال کرد که اگر لذت در هر لحظه کامل باشد و «زمان نامتناهی لذتی بزرگتر از زمان محدود ندارد، اگر کسی حدود لذت را با عقل بسنجید»، پس تمام میل به جاودانگی بیهوده است. بنابراین، برجسته‌ترین شاگرد اپیکور، مترودوروس لامپساکوسی، می‌تواند فریاد بزند: «bebiōtai» («من زندگی کرده‌ام»)، و این کاملاً کافی است. کسى که بر ترس از مرگ غلبه کرده است، مى‏تواند دردی را نیز خوار شمرد که «اگر طولانی باشد سبک است و اگر شدید باشد کوتاه است» و مرگ را نزدیکتر مى‏سازد. شخص عاقل فقط باید تصویر درد موجود در جسم را با نعمت هایی که از آن لذت می برد جایگزین کند، و او می تواند حتی "در درون گاو نر فالاریس" شاد باشد. زیباترین نمونه را اپیکور در لحظه مرگش نشان داد: روز شادی است که در آن برای شما می نویسم....دردهایی که من احساس می کنم... نمی توانند بیشتر از این باشند. اما همه اینها با شادی که روح تجربه می کند، با یادآوری گفتگوهای ما در زمان های گذشته مخالف است. تمرکز نهایی تمام حکمت او تترافارماکن است که توسط فیلودموس حفظ شده است: «از خدایان نباید ترسید. مرگ چیزی نیست که باید از آن ترسید. خوب به راحتی بدست می آید. تحمل شر آسان است.»