eitaa logo
کانال فلسفه علویه
104 دنبال‌کننده
278 عکس
205 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمه الاشراق: الفصل الثالث: فی النور و الظلمة تناقض ظلمت و نور «و لیس هذا من الاعدام التی یشترط فیها الامکان» اشراقیان نسبت میان نور و ظلمت را تناقض می‌دانند یعنی همانند نسبت میان عدم و وجود. ولی از دیدگاه حکمت مشاء، ظلمت، عدم ملکه است، یعنی عدم نور در چیزی که استعداد نور شدن را دارد و بتواند نور داشته باشد. با توجه به این نکته، اشراقیان نسبت میان نور و ظلمت را تناقض می‌دانند یعنی همانند نسبت میان عدم و وجود. 🔰دلیل تناقض بین نور و ظلمت «فانّه لو فرض العالم خلاء أو فلکاً لا نور فیه، کان مظلماً؛ و لازمه نقص الظلمة مع عدم امکان النور فیه. فثبت أنّ کل غیر نور و نورانی مظلم و البرزخ اذ انتفی عنه النور، لایحتاج فی کونه مظلماً الی شئ آخر؛ فهذه البرازخ جواهر غاسقة». اگر خلأ وجود داشته باشد یا آن را فرض کنیم و نیز اگر فلک غیر مکوکب (بدون ستاره) وجود داشته باشد یا فرض شود، با توجه به این‌که خلأ در عین‌حال که قابلیت نور ندارد، مظلم است، پس نسبت بین نور و ظلمت تناقض است نه ملکه و عدم. زیرا نظر غالب حکما آن است که خلأ تاریک است و متصف به نور نمی‌شود؛ در عین حال که قابلیت نور ندارد. یعنی در عین حال که خلا با امر دیگری مقایسه نمی‌شود و نسبت آن به ظلمت و نور عدم و ملکه نیست، ولی به تاریکی توصیف می‌شود پس نسبت آن تناقش است. 🔰انواع اجسام: «بقی من البرازخ ما لایزول عنه النور کالشمس و غیرها و شارکت هذه فی البرزخیة مایزول عنه الضوء ». اجسام دو نوع هستند: 1️⃣اجسام نیر: اجسامی که نور از آن‌ها انفکاک‌پذیر نیست، مانند خورشید و ستارگان. 2️⃣ اجسام مستنیر: اجسامی که نور از آن‌ها انفکاک‌پذیر است، مانند سیارات. 🔻اجسام نیر در برزخیت با اجسام مستنیر برابرند. هر دو با توجه به عوارض‌شان حائل میان نور و ظلمتند. از این‌رو، هر دو برزخند. «و فارقته بالضوء الدائم» تفاوت میان آن‌ها در دوام و عدم دوام نور عرضی آن‌هاست: ❌ممکن است گفته شود اجسام که ذاتاً مظلم هستند، چگونه به اجسام نیر و مستنیر تقسیم می‌شوند؟ ⭕️پاسخ این است که اجسام در عین حال که ذاتاً مظلم و تاریکند ولی بالعرض نورانی می‌شوند. و اختلاف نورشان به دائمی یا موقت بودن است. 🔰علت عارضی بودن نور اجسام «فما فارقت به هذه البرازخ تلک من النور زاید علی البرزخیة وقائمٌ بها فیکون نوراً عارضاً» «و حامله جوهر غاسق. فکلّ برزخ هو جوهر غاسق» نور اجسام نیر نیاز به حامل دارد. حامل آن، جسم است که جوهر غاسق و مظلم است و چون آن‌چه که بدون جوهر تحقق پیدا نکند، عرضی است، از این‌رو، نور اجسام نیر، نور عرضی است و نه ذاتی. اگر نور ذاتی بود، به محلّ و موضوع احتیاج نداشت. پس می‌توان گفت تمام جواهر غاسق و همه برازخ ذاتاً مظلمند، گرچه بالعرض نورانی هستند. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی ♻️ ♻️ ♻️ 💢 @falsafeh_alaveyeh
حکمه الاشراق: تجرد ادراک 🔰بر اساس دیدگاه سهرودی نور دو نوع است: 1️⃣ نور محض:(انوار جوهری): نوری است که فی نفسه است و نیازی به جوهر ندارد. ↩️ این نور ظاهر فی نفسه و لنفسه است: 🔻مراد از «في نفسه» يعني اينكه در نفس الامر، اشراق مي كند و واجد اشراق و پرتو افشاني است. مانند اشراق نفس در مورد موضوعي. 🔻مراد از «لنفسه» يعني اينكه مدرِك ذات خود است؛ مانند نور مجرد. 2️⃣نور عارض: نوری است که برای وجود نیاز به جوهر غاسق دارد. ↩️ این نور ظاهر فی نفسه هست اما لغیره است: 🔻«لغيره» يعني مدرِك ذات خود نيست. 🔻بايد اضافه كرد، از آنجا كه نور، ملازم با اشراق است، ديگر شق دومي در مقابل في نفسه، بنام في غيره نخواهيم داشت. به عبارت ديگر «نور في غيره» نوعي تناقض گويي (پارادوكس) است. 🔰 تقسيم بندي ديگر، شيخ، نور را به نور مجازي و نور حقيقي تقسيم مي كند. ↩️ مراد از نور مجازي همان مفهوم نور در عقل است. ↩️ مراد از نور حقيقي همان ظهور عيني است. سهروردي مي گويد: نور مجازي نيز در نهايت به نور حقيقي برمي گردد، چرا كه براي نور در ذهن دو اعتبار وجود دارد: 🔻نخست اعتبار و جهتِ مفهومي آن، كه همان مفهوم نور است. 🔻دوم، اعتبار و جهت ظهور آن براي عقل كه امري حقيقي و عيني است و همان ظهور عيني مي باشد. پس نور مجازي هم به نور حقيقي برمي گردد. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی ♻️ ♻️ ♻️ 💢 @falsafeh_alaveyeh
حیات جوهر غاسق سهروردی می گوید جوهر غاسق: ↩️ نه فی نفسه است یعنی نور افشانی ندارد ↩️ نه لنفسه است یعنی خود را درک نمی کند. ↩️ نه حیات دارد. 🔰 تعریف حیات: حیات یعنی خود را درک کند یعنی لنفسه باشد و فعل داشته باشد: ↩️ فعل و درک همان اشراق است. 🔴 پرسش: چرا جوهر غاسق حیات ندارد؟ 🔘 پاسخ: جوهر غاسق اگر حیات داشته باشد به دو جهت ممکن است: 1⃣ به جهت غاسقیت حیات دارد: لازم می آید همه غواسق هم حیات داشته باشد در حالی که برخی غواسق حیات ندارد پس به جهت غاسقیت حیات ندارد. 2⃣ به جهت هیات زائده حیات دارد: دو حالت میتواند داشته باشد: 🔻خود هیات ظلمانی است: ظاهر بذات و لذاتها نیست»»» مدرک خودش نیست. فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد. 🔻نور عارضی است: نور عارض فی نفسه است ولی مدرک خودش نیست. پس خودش ادراک ندارد چگونه به جوهر غاسق ادراک دهد؟ ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی ♻️ ♻️ ♻️ 💢 @falsafeh_alaveyeh