eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
462 عکس
76 ویدیو
72 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
وحدتِ شخصی (1).pdf
1.27M
🎙گفتگو و مناظره متنی 🔻پیرامون: وحدت شخصی وجود 👤استاد حسین عشاقی (موافق) 👤دکتر عبدالرسول کشفی (منتقد) 🚩 محل مناظره: گروه تلگرامی "الهیات اسلامی" https://t.me/Islami_Theologyy ╰๛---๛---๛------------------- @falsafeh_nazari
🔻آیا ابن سینا امامی مذهب بود؟ سالها پیش وقتی تحریر اول تاریخ تشیع در ایران را در سال ۶۶ می نوشتم، کتاب «توفیق التطبیق فی اثبات أن شیخ الرئیس من الامامیة الاثنی عشریه» از علی بن فضل الله گیلانی (زاهدی فومنی [مصحح کتاب توفیق التطبیق] این اسم را «القونی» خوانده که ظاهرا خطاست) را دیدم. [شاید این نسبت با شیخ زاهد گیلانی هم مربوط و بسا از نسل همو یا طیفی از وابستگان او باشد]. این کتاب یا رساله بلند که در اثبات امامی بودن ابن سینا نوشته شده، به گفته مولف آن، در پی بحثی نگاشته شده که در سال ۱۰۶۲ در مجلسی در شیراز برگزار شده، و تاریخ آخر رساله [تألیف نهایی یا کتابت] سال ۱۰۷۰ را نشان می دهد. زمانی که در سال ۱۹۵۲ کنگره ای برای ابن سینا در بغداد برگزار می شده، یک دانشمند مصری به نام محمد مصطفی حلمی [شاگرد مصطفی عبدالرازق و استاد فلسفه در دانشگاه قاهره] مقاله خود را در باره ابن سینا و شیعه نوشته است. وی در جریان این کار، با نام این کتاب آشنا شده و دو نسخه از آن را به دست می آورد، و سپس با یک مقدمه آن را تصحیح و در ۲۴۴ صفحه منتشر میکند[متن کتاب تا صفحه ۹۷ و ادامه تعلیقات مصحح است] (دار احیاء الکتب العربیه عیسی البابی الحلبی و شرکاء، الطبعة الاولی ۱۳۷۳ق / ۱۹۵۴) او این کتاب را به استادش مصطفی عبدالرزاق اهداء کرده و این کتاب اولین کتاب، از یک سری آثاری است که به احترام عبدالرازق قرار بوده منتشر شود [آیا شده یا نه، خبر ندارم]. 👤 دکتر رسول جعفریان ╰๛---๛---๛--------------------- @falsafeh_nazari
🔻 از سطور ذیل که شیخ (ابن سینا) در خاتمه "اشارات" می‌آورد آشکار است تا چه اندازه به "تأمل علمی" معتقد بوده است: "زنهار زنهار نباید که زیرکیِ تو و بیزاری جستن تو از عامیان، آن دانی که هر چیزی را منکر شوی، زیرا که آن سبکساری و عجز است. و حماقت در دروغ داشتن چیزی که حال آن تو را پیدا نشده است، کمتر از حماقت نیست به راست داشتن چیزی که پیش تو بیّنت و درستی آن ظاهر نیست؛ بل که بر او واجب است که دست در ریسمان توقف زئی، اگر چه آنچه بشنوی تو را مستنکر آید، مگر که استحالت آن چیز تو را مبرهن شود. و صواب آن است که امثال این احوال در بقعه‌ی امكان بگذاری، مادام که برهان، تو را از آن باز ندارد". 📚اشارات و تنبیهات ابن‌سینا برگرفته از مقدمه کتاب 👤مقدمه و تصحیح: دکتر احسان یارشاطر ╰๛---๛---๛--------------------- @falsafeh_nazari
D.pdf
2.79M
📚ترجمه قدیم: اشارات و تنبیهات 👤الشیخ الرئیس ابوعلی سینا 🔹تصحیح :سیدحسن مشکان طبسی 🔸استادحشمت پور میفرمودند دقیقترین ترجمه متن اشارات همین کتاب است تا جایی دقت ترجمه بالاست که برخی قائلند خود شیخ این متن را ترجمه کرده ولی به خاطر جملاتی که در مقدمه وجود دارد مبنی بر اینکه از او(مترجم) تقاضا کرده اند اشارات شیخ را ترجمه کند و او در پاسخ  به آنها این کتاب مستطاب را ترجمه کرده نشان میدهد  مترجم شخص دیگری(عبدالسلام) است لذا جناب استاد گاها به این ترجمه ارجاع میدادند. ╰๛---๛---๛--------------------- @falsafeh_nazari
🔻خلسه‌ای ملکوتی و شهودی معنوی از زبان میرداماد عارف بزرگ عهد صفوی در ماه شعبان گرچه بزرگان کشف و کرامات را از قبیل حیضُ الرجال می‌دانند، امّا گاهی جهت یقین مستضعفین معرفتی یا منکرین ذوق و شطری از تجارب معنوی خویش را بازگو می‌کنند، رساله‌ی الخلیعه (قدس سره) از همین قبیل است: "من در روزِ جمعه شانزدهمِ ماهِ رسول الله (ص) یعنی شعبانِ مکرّم از سالِ هزار و بیست و سه از هجرتِ مقدّسه‌ی رسول الله(ص) در بعضی از خلوت‌هایم به ذکرِ پروردگارم در لابلایِ اذکار و اورادم به اسمِ شریفِ «الغنی»ِ او مشغول بودم و به صورتِ «یا غنیُّ یا مغنیُّ» این ذکر را تکرار می‌کردم که از هر چیزی روی‌گردان بودم مگر از توغّل و فرو رفتن در حریمِ سرِّ او و محو شدن در شعاع و پرتوِ نورش تا اینکه برقی قدسیّه جهید که مرا از لانه‌ی جسمانی و بدنم بیرون بُرد و این جذبه مرا از حلقه‌یِ شبکه‌ی حسّ جدا کرد که گرهِ ریسمانِ طبیعت را گشودم، و با بالِ روح در وسطِ ملکوتِ حقیقت به پرواز درآمدم، و مثلِ اینکه از بدنم خلع شده بودم، و مرتبه‌یِ پایین را تکاندم و ریختم و انگار که پیر شدم و جسدم را کهنه نمودم در حالی که اقلیمِ زمان را درنوردیدم و به عالمِ دهر گردیدن گرفتم، پس من ناگهان به شهرِ وجود درآمدم با مهترانِ امّت‌هایِ نظامِ زیبا از ... عالمِ امکان حاضر بودند که در این هنگام همگان به صورتِ دسته‌دسته و گروه‌گروه به سمتِ درگاهِ او روی آورده بودند که ... نگاهِ انّیات‌شان به جانبِ درگاهِ حق جلّ سبحانه بودند از آن حیث که می‌دانستند، که در این حال همه‌شان با زبان‌هایِ فقرِ ذاتی و لسانِ نداری که هویّت‌شان در ضجیجِ خواری و ذلّت و فریادِ ابتهالی و زاری گویایِ او بودند در حالی که حق تعالی را می‌خواندند و جیغ و داد و ناله و فریادِ او می‌کشیدند و می‌گفتند: "یا غنیّ یا مغنیّ" از حیثی که خودشان هم نمی‌دانستند و نسبت به ذکرشان شعور نداشتند، پس من هم در این ضجّه‌ی عقیله و داد کشیدنِ غیبیّه با همگان همسو شدم و نزدیک گردیدم که حالتِ بیهوشی بر من دست داد، و از شدّت وله و دهشت، جوهرِ ذاتِ عاقله‌ام را فراموش کردم و از دیدگانِ نفسِ مجرّدم ناپدید گشتم که در پهن‌دشتِ زمینِ هستی مهاجرت نمودم و از صُقعِ شعاعِ وجود به طورِ کلّی بیرون رفتم زیرا که آن خلسه‌ی خالسه در یک مدّت زمانی مرا به طورِ کلّی رها کرده و مثلِ برق مرا ربوده ... تا این‌که از آن حال بیرون آمدم و به ... جایِ زور و قریه‌یِ غرور [یعنی عالمِ طبع و طبیعت] برایِ بارِ دیگر بازگشتم." ╰๛---๛---๛------------------ @falsafeh_nazari
🔻 اهتمام شاه عباس دوم صفوی به ترویج معارف و حدیث شیعه "چون خاطرِ همایون و ضمیرِ منیرِ خیرت‌مقرون، پیوسته متوجّهِ رواج و رونقِ دینِ مبین و ملّتِ مستبین می‌باشد و فضلایِ عظام را که وارثانِ علومِ انبیاء و حامیانِ ملّتِ بیضاءاند، همواره تبجیل و تعظیم و اکرام می‌فرمایند، بعد از ورود دارالسّلطنه‌ی قزوین، جامعِ علومِ معقول و منقول، کشّافِ مرموزاتِ فروع و اصول، مولانا خلیل‌الله قزوینی را که از اجلّه‌یِ علمایِ عصر و فحولِ دانشمندانِ دهر است، با سایرِ فضلا و طلبه‌یِ علوم به مجلسِ اقدس و بزمِ مقدّس طلب داشته با آن گروهِ نزاهت‌سرشت افطار فرمودند و در همان مجلس مولانا خلیل‌الله را به خطاب مستطاب سرافراز ساخته و فرمودند که کتابِ را که دین قویم را اساس و بنیان و بیت‌المعمورِ دینِ مصطفوی(ص) بدان آبادان است به فارسی شرح نماید که عمومِ سکّانِ این دیار را که اغلبِ گفتگوهایِ ایشان به لغتِ فارسی است، انتفاع حاصل باشد و نیز رقمِ اشرف به اسمِ مولانا محمّدتقی مجلسی اصفهانی شرفِ صدور یافت که کتاب را به دستور شرح نماید و چون فضیلتِ نمازِ جماعت بر پیشگاهِ ضمیرِ منیر پرتوِ ظهور افکنده بود رقمِ اشرف به طلبِ عالمِ ربّانی و مویّد به تأییداتِ آسمانی، سالکِ طریقِ انیقِ و بلدِ شوارعِ ایقان، مولانا محمّدمحسن [فیض] کاشانی نفاذ یافت." 📚 جهان آرای عباسی 👤میرزا محمّدطاهر وحید قزوینی ╰๛---๛---๛------------------ @falsafeh_nazari
🔸پرتره‌ی اثر نقاشان دربار . مجموعه‌ی ویکتوریا و آلبرت لندن انگلستان. @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻نگاه دوسویهٔ ابن‌سینا به عشق متفکران غالباً نسبت به عشق یکسونگرند؛ بدین معنا که یا عشق را منفی می‌بینند یا مثبت. منفی‌نگران عشق را گونه‌ای بیماری می‌بینند که آدمی باید از آن پرهیز کند و اگر بدان گرفتار آمد، چونان دیگر بیماری‌ها، در کار درمان آن بکوشد. به‌عنوان نمونه فیلسوف و پزشک بزرگ، محمد زکریای رازی، در کتاب الطب الروحانی، عشق را «بلیّه» (= بلا) می‌شمارد و اعلام می‌کند که خردمندان از این بلا پرهیز می‌کنند، زیرا خواری و خاکساری را (که از نیاز عاشقانه به بار می آید) در برابر معشوق برنمی‌تابند و با شخصیت خود ناسازگار می‌بینند! رازی در ادامهٔ بحث به نقد دیدگاه‌های طرف‌داران عشق می‌پردازد. مثبت‌انگارانِ عشق، یعنی عرفا و هنرمندان، عشق را نه‌ تنها برترین فضیلت (= صفت نیک) می‌دانند که آن را سرچشمهٔ تمام فضایل(= نیکی‌ها) محسوب می‌دارند و برآن‌اند که عشق موجب می‌شود تا عاشق از رذایل (= بدی‌ها) پاک و منزه گردد. به گفتهٔ مولوی : هرکه را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و جمله عیبی پاک شد و اما ابن‌سینا! به‌رغم یکسونگری‌های متفکران در باب عشق، او عشق را از دو سو و از دو منظر می‌نگرد: ــ از منظر منفی، یعنی از دیدگاه علمی و در مقام یک پزشک. از این منظر، ابن‌سینا در کتاب «قانون» عشق را گونه‌ای بیماری می‌داند که شبیه مالیخولیاست که آدمی بدان گرفتار می‌آید. بدین ترتیب که چون نیکویی (= زیبایی) برخی صورت ها بر فکر و ذهن آدمی چیره شود و او را در بند خود گرفتار سازد بیماری عشق پدید می‌آید. ابن‌سینا در ادامهٔ بحث علائم این بیماری را برمی‌شمارد و به حکم وظیفه‌ای که یک طبیب به عهده دارد راه درمان آن را نشان می‌دهد. از منظر مثبت، یعنی از دیدگاه یک فیلسوف و گراینده به عرفان و اشراق؛ از این منظر، ابن‌سینا در «نمط نهم کتاب اشارات» و به‌ویژه در «رسالة العشق» با نگاهی مثبت، عشق را بنیاد هستی می‌شمارد و اعلام می‌دارد که عشق در تمام مراتب هستی و در تمام موجودات، از موجودات بسیط تا جماد و حیوان و انسان و تا حق‌تعالی(= واجب‌الوجود) ساری و جاری است. عشق، گذشته از آنکه نخستین آفریدهٔ حق‌تعالی است، سرچشمهٔ تمام موجودات و استمراربخش تمام موجودات پس از هستی یافتن آن‌هاست؛ همان مطلب که حافظ جمله را در یک بیت آورده و تو گویی «رساله العشق» را در یک بیت جای داده است: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد اکنون به سخن اصلی خود بازگردیم. سخن این بود که عشق پدیده‌ای فراطبیعی است و در امور فراطبیعی مثل هنر و عرفان مؤثر و مفید و حتی ضروری است، اما در زندگی که امری طبیعی است نه فقط مفید نیست که مضر و ویرانگر است! با این یادآوری، اگر در سخن ابن‌سینا تأمل کنیم بدین نتیجه می‌رسیم که عشق برای زندگی طبیعی بیماری است؛ مالیخولیایی است ویرانگر زندگی و همان گونه که روح و جسم بیمار (= عاشق) را می‌کاهد بنای زندگی مشترک را فرومی‌ریزد (نتیجه یا تفسیر نگاه منفی ابن‌سینا). تکلیف نگاه مثبت این متفکر بزرگ روشن است؛ عشق در نگاه او اصطلاحی فلسفی ــ عرفانی و عاملی است بنیادی در پدید آمدن جهان هستی و بقای آن. نیز عاملی اساسی است در رشد معنوی و کمال انسانی انسان. 👤دکتر اصغر دادبه ╰๛---๛---๛--------------------- @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 صحیح ترین نسخه کتاب الاشارات والتنبیهات @falsafeh_nazari
1_1341426969.pdf
11.24M
📚 الاشارات والتنبیهات شیخ الرئیس ابوعلی سینا و 📚لباب الاشارات امام فخر رازی(خلاصه اشارات) ✍تصحیح: مرحوم محمود شهابی ╰๛---๛---๛---------------- @falsafeh_nazari